1-2 بیان موضوع و مسئله تحقیق
اگرچه وجه نقد نگهداری شده در تاریخ ترازنامه ، دارایی مهمی برای شرکت بهحساب میآید، لیکن نگهداری این دارایی بیشازاندازه لازم ، میتواند نشانهای از عدم کارایی در تخصیص منابع باشد و هزینههای زیادی را بر شرکت تحمیل نماید(الیوت[1] ، 2010). مکانیسمهای کارآمد حاکمیت شرکتی برای عملکرد صحیح بازار سرمایه و کل اقتصاد کشور، حیاتی و لازمه جلب و حفظ اعتماد عمومی است. حاکمیت مناسب شرکتی این اطمینان را پدید میآورد که بنگاهها سرمایه خود را بهطور مؤثر بکار گرفتهاند. بهعلاوه این اطمینان را پدید میآورد که شرکتها منافع دامنه وسیعی از گروههای ذینفع و همچنین جامعهای را که شرکت در آن به فعالیت مشغول است، در نظر گرفتهاند و هیئتمدیره در برابر سهامداران و شرکت پاسخگوست. زمانی که ساختار حاکمیت شرکتی از اصول ضعیفی برخوردار باشد تضاد سرمایهگذاران بزرگ و کوچک نیز افزایش مییابد. مطالعات مربوط به حاکمیت شرکتی در ابتدا بهمنظور استفاده از آن در شرکتهای خاص صورت میگرفت اما این موضوع گسترشیافته در بسیاری از کشورها بهصورت قانون تدوین شد. بررسی وقایع مربوط به ورشکستگی شرکتهای بزرگ از قبیل انرون، ووردکام، آدفی، سیکو، لیوسنت، گلوبال کروسینگ، سان بیم، تیکو، اکس وکس و بحران مالی 1997 آسیا که موجب زیان بسیاری از سرمایهگذاران و ذینفعان شد نشان داد منشأ اصلی این وقایع، سیستمهای ضعیف حاکمیت شرکتی، دستکاری سود و گزارش سودهای واهی و بیکیفیت بود. تأمین مالی بانکی در مقایسه با بدهی عمومی، در کاهش مسائل مربوط به مشکلات نمایندگی و عدم تقارن اطلاعاتی مؤثرتر است و بانکها در نظارت بر شرکتها برای جمعآوری و پردازش اطلاعات بهتر عمل مینمایند. بنابراین بانکها میتوانند در نقش تصفیه گر در کسب اطلاعات خاص ظاهر شوند که در مقایسه با سایر وامدهندهها، آنها را قادر میسازد بهطور مؤثرتر بر وامگیرنده نظارت نمایند(رسائیان و همکاران،1389) . چگونگی به کار گرفتن وجوه داخلی، تصمیمی مهم در تضاد بین سهامداران و مدیران است. در دوران رشد اقتصادی شرکت، همانطور که ذخایر وجه نقد افزایش مییابد، مدیران تصمیم میگیرند که آیا وجه نقد بین سهامداران توزیع شود، صرف مخارج داخلی شود، برای تحصیل خارجی بهکاررفته شود و یا همچنان نگهداری شود؟ اینکه مدیران منفعتطلب چگونه بین مصرف یا نگهداشت ذخایر وجه نقد یکی را انتخاب میکنند، موضوعی مبهم است. مدیران باید منافع شخصی مخارج جاری را با انعطافپذیری که با نگهداشت ذخایر وجه نقد به دست میآید، مقایسه کنند. بعلاوه ، مدیران منفعتطلب باید احتمال فزونی منافع بر مخارج ناشی از نگهداشت وجه نقد زیاد را اندازهگیری کنند.کنترل مناسب شرکت با استفاده از ابزارهای حاکمیت شرکتی ، تعیین سطح مناسبی از نگهداشت وجه نقد ، بررسی تضاد منافع موجود بین مدیر و سهامدار و تأثیر آن بر رابطه مکانیسمهای حاکمیت شرکتی و نگهداشت وجه نقد ، محقق بر آن است تا تحقیق فوق را برای روشن شدن رابطه بالا انجام دهد.
جنبههای مجهول تحقیق :اگرچه سازمانهای مدرن کنونی به جدایی مالکیت از مدیریت تأکیددارند، ولی در عمل منافع کسانی که روی عملکرد شرکت کنترل مؤثر دارند با منافع تأمینکنندگان مالی خارج از شرکت متفاوت میباشد. به این مشکلات هزینه نمایندگی میگویند(عبدالشهید[2]، 2003). هنگامیکه کنترل شرکت از مالکیت آن جدا باشد، امکان دارد مدیران شرکتها همیشه به نفع سهامداران عمل نکنند. هربرت (1959) بیان میکند که مدیران بیشتر تمایل به “رضایتمند بودن” دارند تا “حداکثر کردن”. آنها تمایل دارند که شرکت آنها به سطح قابلقبولی از رشد و امنیت برسد زیرا آنها بیشتر نگران تداوم بقای خودشان هستند تا حداکثر کردن ارزش شرکت برای سهامدارانش. ولی سهامداران با انتظار اینکه مدیران برای حداکثر کردن منافع آنها تلاش میکنند، اختیار تصمیمگیری را به مدیران واگذار میکنند(بنازی[3]، 2007). هیئتمدیره شرکتها نقش مهمی در نظارت و ادارهی سیاستهای شرکت دارد مدیران غیرموظف به علت گستره دانش و تجربه که درنتیجهی مستقل بودن آنها از شرکت موردنظر میباشد جهت ادارهی شرکتها مناسبتر میباشند. فاما[4](1980) بیان میکند که ارزشمندی هیئتمدیره در اثر ترکیب مدیران غیرموظف در هیئتمدیره و تفکیک وظایف مدیرعامل و رئیس هیئتمدیره ممکن است افزایش پیدا کند. طبق نظریه موازنه ، شرکتها میزان بهینه وجه نقد خود را با برقراری یک موازنه(تعادل) میان منافع و هزینههای نگهداری وجه نقد تعیین میکنند. در حقیقت ، شرکتها سطح بهینه وجه نقد خود را با تعیین میزان اهمیت هزینههای نهایی و منافع نهایی ناشی از نگهداری وجه نقد تنظیم میکنند. نکته مهم این نظریه، این است که سطح مطلوبی از وجه نقد برای شرکتها وجود دارد که در آن مدیریت با رویکردی فعالانه، بر اساس تحلیل هزینه –منفعت نسبت به نگهداری وجه نقد تصمیمگیری میکند(مارچیکا و مورا ،2007). جنبه مجهول تحقیق با توجه به مطالب بیانشده بالا ، تعیین رابطه حاکمیت شرکتی بر وجه نقد با تأکید بر هزینه نمایندگی میباشد.
فاما و جنسن افزایش درصد اعضای غیرموظف هیئتمدیره را موجب افزایش اثربخشی تفکیک وظایف تصمیمگیری و کنترل بیان نمودند. اعضای غیرموظف هیئتمدیره تصمیمات مدیران را نظارت و کنترل نموده در نتیجه باعث کاهش هزینههای نمایندگی میگردند .نگهداری وجه نقد از احتمال بحران مالی میکاهد و بهعنوان ذخیرهای امن برای مواجهه با زیانهای غیرمنتظره به شمار میرود و همچنین پیگیری سیاستهای سرمایهگذاری بهینه را درزمانی که شرکت با محدودیتهای مالی مواجه است، ممکن میسازد و نهایتاً به کم کردن هزینههای جمعآوری منابع مالی یا نقد کردن داراییهای موجود کمک میکند بر اساس این نظریه، مدیریت برای حداکثر سازی ثروت سهامداران، باید مانده وجه نقد شرکت را به نحوی تنظیم نماید که منافع نهایی ناشی از نگهداری وجه نقد با هزینههای نهایی آن برابر شود. (جانی و همکاران ،2004) با توجه به مطالب بیانشده در بالا محقق به دنبال راهحلی برای تعیین تأثیر هزینه نمایندگی بر حاکمیت شرکتی و نگهداشت وجه نقد آن شرکتها میباشد.در این تحقیق در پی پاسخ به سؤال زیر هستیم:
بین حاکمیت شرکتی بر مبنای تئوری نمایندگی و نگهداشت وجه نقد چه رابطهای وجود دارد؟
سایت های دیگر :