شخصیت انسان و شخصیت برند//پایان نامه درباره شخصیت برند
انتقادات به مدل شخصیت برند
آزولاو کاپفرر[1] (2003) مقیاس شخصیت برند آکر (1997) را به چالش کشیدند، آنها عنوان کردند که اگر جه شخصیت یک معنی و مفهوم شخصی در روانشناسی دارد اما کاربرد آن در بریندیگ به سمت نوعی بی قاعدگی رفته است و لذا ناقص و خدشه دار است تحقیق آکر و تحقیقات متعاقب تحقیق وی که بر پایه تعریف او انجام شدهاند ناقص هستند. واقعیت این است که منتقدین معتقدند توانایی ذهنی، جنسیت و طبقه اجتماعی را در تعاریف از شخصیت نادیده گرفته شده است. بیبی [2](2011) در کل آزولاو کاپفرر (2003) و بوسنیاک و همکاران (2007) معتقدند ویژگیهایی همچون سن،جنسیت و……نیز به مبحث شخصت اضافه گردد. از سوی دیگر آکر (1997) مقیاس شخصیت برند خود را دارای روایی و پایایی و قابلیت تعمیم دادن میداند و انتقاد دیگری که به تحقیق آکر (1997) وارد شد. از طرف آستین و همکارانش (2003) بوده است که قابلیت تعمیم دادن نتایج تحقیق آکر را زیر سوال برد آنها دریافتند که ساختار شخصیت برند آکر قابلیت تعمیم دادن به برند های شخصی در یک طبقه (دسته) مشخص و وسیع ازمحصولات مانند رستورانها
نیست (بیبی، 2011).
سنجه (مقیاس) شخصیت برند آکر همگی دارای معانی مثبت هستند و این خود میتواند به عنوان یک ضعف قلمداد شود چرا که منطقی نیست که همه ویژگیهای شخصیتی انسان به طرز مثبت انگارانه ای اعلام شود (دیویس و همکاران[3]، 2001). در واقع منتقدین عدم بکارگیری فاکتورهای منفی در تدوین مقیاس شخصیت برند آکر را از ضعف های آشکار آن میدانند (کیم و همکاران، 2011).
کاپارا و همکاران[4] (2001) به این نتیجه رسیدند که شخصیت برند زمانی که برای برندهای گوناگون استفاده میشود در بر دارند مفاهیم مختلف است و این گسترده از معانی نیاز به تحقیق بیشتر دارد و در واقع این واقعیت که ابعاد 5گانه آکر (1997) در برخی موارد خاص مختص فرهنگ آمریکایی است محل مباحثه است (بیبی، 2011).
2-1-16-2) از شخصیت انسان به شخصیت برند