153
پیشنهادات.
155
منابع
160
چکیده انگلیسی
188
چکیده
درطی اقدامات جهانی بهمنظور افزایش حمایت از کودکان در جنگهای مسلحانه، این رساله یک طیف گستردهای از مسائل مهم را بررسی می کند که موضوعات زیر از مبنای یک درخواست فوری برای این اقدامات است:
پایانیافتن بخشودگی برای جرم علیه کودکان و پایان یافتن مقاومت برای جنگ، فراهم کردن جایگاه برای کودکان در برنامههای امنیتی، کنترل و اعلام نقض حقوق کودکان در جنگ، واکنش نسبت به وسعت درگیریهای جنسی و ایجاد صلح، درگیرشدن نوجوانان در بازسازی، حمایت کردن از کودکان در محاصره از ویروس HIV، بهبودبخشیدن اطلاعات، جمعآوری اطلاعات و روانکاوی کودکان در جنگ، آموزش و توجه روی حقوق کودکان و جنسیت، تأیید جامعه اجتماعی برای حمایت از کودکان، آماده کردن منابع برای کودکان متأثر از جنگ.
درمورد خطاب قراردادن مسئله کودکان در مخاصمات مسلحانه ناراحت و مغلوبشدن برای آمار ناامید کننده، طبیعی میباشد. وقتی ما از صدها، هزارها و میلیونها کودکان متأثر از جنگ صحبت میکنیم، لازم است به خاطر داشتهباشیم که هرتعداد و هرآماری زندگی یک بچه را نشان میدهد یعنی پسر، دختر، خواهر یا برادر کسی.
کلیدواژگان: جنگ، کودکانسرباز، خشونتجنسی، ایدز، پناهندگی.
مقدمه
در سراسر تاریخ، جنگ تلفات وحشتناکی را برای کودکان تحمیل کردهاست اما مهارتهای جنگی مدرن، کودکان را بیرحمانهتر و حسابشدهتر از قبل معلول میکند و مورد سوءاستفاده قرار میدهد. بهدلیل درگیر شدن در جنگهای پیچیده که علل متعدد و دورنماهای کوچکی از پایداری اولیه را دارد، کودکان ظاهراً برای قدرت و ثروت به درگیریهای رایج و دائمی گرفتار میشوند. در طول دههی 1990 بیش از 2 میلیون نفر کودک درنتیجه مخاصمات مسلحانه، مردند و اغلب آنها از روی عمد، موردهدف قراردادهشده و کشته شدند. بیش از سه برابر آن تعداد، برای همیشه عاجز شدند و بهطور جدی صدمه دیدند.1 حتی تعداد بیشتری قربانی بیماری، سوء تغذیه و خشونتهای جنسی شدند. درگیریهای مدرن امروزی بهطورخاص برای کودکان مرگبار هستند، زیرا تفاوتهای کمی بین جنگجوها و غیرنظامیها ایجاد میشود. در دهههای اخیر، میزان غیرنظامیهای زخمی و کشتهشده بهطور چشمگیری از 5% تا بالای 90% قربانیها افزایش یافته است.
امروزه، جنگ اغلب دلالت برسطوح وحشتناک خشونت و وحشیگری از تجاوز و ویرانی محصولات تا خراب کردن چاهها و کشتار دستهجمعی علنی دارد. تجاوزهای وحشیانه علیه کودکان و جوامع آنها منجربه این شد که 20 میلیون بچه درحالحاضر از خانههایشان، یا بهعنوان پناهنده یا بهطور ناخودآگاه آواره شوند2 و کودکان خودشان میتوانند بهعنوان جنگجو درگیر شوند و در مهلکهای گرفتار شوند که در آن نه تنها اهداف جنگ نیستند، بلکه حتی مقصر فجایع میباشند. در هر زمان بیش از 000/300 بچه در جنگها به عنوان سرباز مورد استفاده قرار میگیرند.3
پایان جنگ سرد، امیدها را برای پایاندادن به جنگ ایجادشده توسط رقابت ابرقدرت را افزایش داد در عوض آن، جهان شاهد استرس مخاصمات مسلحانه بیشتر داخل ایالات، بلکه بین آنها بوده است اما حتی این به اصطلاح درگیریهای داخلی، ابعاد بینالمللی و منطقهای دارند و غالباً بهعنوان جنگهای قبیلهای یا برخوردهای قوی با کنارگذاشتهشدن بسیاری از این درگیریهای خانمان سوز توسط آن کشورها، مؤسسه و افرادی با منافع استراتژیک تشدید میشوند و بودجهی آنها تأمین میشود. بازماندهی استعمار در فروپاشی نظم عمومی منعکس میشود، قومیت و مذهب به کار برده میشود تا کاری برای منافع گروههای کوچک یا شخصی با تأثیرات ویرانکننده انجام دهد.بدون محدودکردن بحث، این رساله چندین فاکتور دیگر تشدیدکننده درگیریهای مدرن را شناسایی میکند:
درگیریها روی منابع طبیعی: الماسها، جنگهای طولانی مدت در آنگولا و سیرالئون را حمایت مالی میکنند. در سودان و جاهای دیگر درگیریهای داخلی بر پایه نفت خام استوار میباشد و سود حاصل از موادمخدر غیرقانونی بهطورقابل ملاحظهای در جنگ افغانستان و کلمبیا نشان داده میشود.هیچکدام از این موقعیتها نتوانست برای مدت طولانی بدون دادوستد در قسمتهای مرفه جهان وجود داشتهباشد. دادوستدهای جهانی که بعضی قانونی و بعضی دیگر غیرقانونی میباشد، تبانی بینالمللی را ایجاد کردهاست که جنگ را نهتنها ممکن، بلکه آنرا بسیار پرفایده میسازد.
میزان فروش سلاحهای جهانی بینالمللی مخصوصاً نیروهای کوچک به شعلهور شدن و تداوم جنگهایی کمک میکند که کودکان را قربانی میکنند. درواقع نیروهای کوچک که برای استفاده آسان میباشند اکنون آنقدر بهسادگی در دسترس میباشند که فقیرترین جوامع میتوانند دسترسی به سلاحهای کشنده را بهدست آورند.
با منعشدن توسط بدهی خارجی و ضروریات انطباق بنیادی، بسیاری از کشورهای درحال توسعه مجبور شدهاند نظام اقتصادیشان را سازماندهی کنند و خدمات اصلی را قطع کنند و وسعت بخش عمومی را کاهشدهند. در این پروسه، آنها اغلب نظام اقتصادیشان را ضعیف میکنند و ناخواسته درهایی را برای غارتگران مشتاق قدرت و منفعت باز میکنند.
با بدتر شدن وضعیت، کمکهای فوری بینالمللی برای قربانیان مخاصمات مسلحانه کم و غیرمنصفانه میباشد. بین سالهای 1994 تا 1999 سازمان ملل متحد 1305 میلیارددلار برای کمکهای فوری درخواست داد که آن کمتر از 9 میلیارددلار دریافت کرد. در سال 1999 درحالیکه کشورهای اهداکننده معادل 59 سنت به ازای هرشخص در هرروز فراهم کردند بهمنظور اینکه به 3.5 میلیون مردم متأثر از جنگ در استان کوزوو (جمهوری فدرال یوگسلاوی) و سایر قسمتهای جنوبشرقی کمک کنند. در آفریقا 12 میلیون نفر از مردم متأثر از جنگ هر یک معادل 13 سنت به ازای هر روز دریافت کردند.4
علاوه بر کمکهای فوری، جامعهی بینالمللی از طریق توجه زیاد به ایجاد صلح و حفظ صلح و گسترش مخاصمات مسلحانه واکنش نشان دادهاست. برای مثال موفقیت در السالوادور، نامیبیا و نیکاراگوئه وجود داشت اما همچنین شکست غمانگیز در سومالی، یوگسلاوی سابق و در روآندا که 000/800نفر کشته شدند وجود داشت.5
وحشیگریهای انجام شده بهطور همیشگی علیه کودکان در جنگ، یک ایراد جدی را برای قانون بینالمللی ایجاد میکند. علی رغم این حقیقت که جامعهی بینالمللی اسناد زیادی را برای حمایت از حقوق بشر و برای تعقیب مجرمان کشتارهای جمعی ایجاد کرده است اما این تعهدها تنها به اندازهی تمایل حزبهای ایالات و سایرین برای حمایت کردن از آنها مؤثر میباشند و بسیاری وظایف و مسئولیتهایشان را بدون مجازات نادیده گرفتهاند.
1.بیان مسئله و اهمیت موضوع
کودکان بهعنوان آسیبپذیرترین گروه جامعه همواره در برابر فشارهای ناشی از مشکلات زندگی قرار میگیرند چرا که عدم توانایی بدنی و فیزیکی آنها و بیتجربگیشان در برابر زندگی، آنان را سخت شکننده و آسیبپذیر میکند. حمایت از کودکان که آینده سازان جهانند، نیاز به تغییر رویکرد جدی از سوی اندیشمندان و سیاستمداران جهان دارد. اگر بر آنیم که فردا در صلح و آرامش باشد، باید امروز به آن بیندیشیم. چرا که کودک امروز جنگ، لامحاله سرباز جنگ افروز فردا خواهد شد.کودکی که با خشونت و بیرحمی بزرگ میشود، این بیرحمی را نسبت به همنوعان خود نشان میدهد.
کودکی که جنگ را تجربه میکند، برای دیرزمانی احساس عدم امنیت میکند. این عدم امنیت به شکلهای مختلف در رفتار او بروز میکند. ترس از تاریکی و حیوانات، و ترس از قرار گرفتن در موقعیتهای ناآشنا. کودکانی که دچار این علائم شدهاند، تکرار مکرر این حادثه در ذهنشان صورت میگیرد. در نقاشیها و بازیهای این کودکان باز هم این ماجرا تکرار میشود، در کابوسهای شبانهشان، در رویاها و تخیلشان. کودکی که در معرض جنگ قرار میگیرد نگاهش به زندگی و جهان دگرگون میشود.
این حق کودکان است که در محیطی آرام و شاد زندگی خود را آغاز کنند و از آن لذت ببرند. برقراری امنیت و آسایش برای کودکان از مهمترین وظایف ما بزرگترهاست. ایجاد ناامنی و خشونت آنان را هم از آغاز میپژمراند. دیدن صحنههای خشونتبار جنگ با چهره وقیح و بیرحمش چیزی نیست که برای بیپناهی آنان قابل تحمل باشد. لذا هدف از ارائه این پایان نامه، بررسی آثار مخرب جنگ بر زندگی کودکان و مخصوصاً دختران جوان می باشد که ممکن است در تمام مراحل و ابعاد زندگی آنها تأثیر گذار باشد. همچنین ضمن بررسی راههای جبران و جلوگیری از جنگ و عواقب آن، به بررسی کنوانسیونهای مرتبط با این موضوع از دیدگاه حقوق بینالملل نیز پرداخته شده است.2.علت انتخاب موضوع
در رابطه با انتخاب این موضوع، انگیزههایی وجود دارد. با توجه به اینکه یکی از روشهای انجام پژوهشهای علمی، مخصوصاً رشته حقوق مواجه شدن با مشکلات و خلأهای موجود در جامعه میباشد، لذا اینجانب طی راهنمایی استاد معزز و محترم، تصمیم گرفتم که در زمینه جنگ و تأثیرات آن بر حقوق کودکان، پژوهش خود را آغاز نمایم.بنده به این امر واقف میباشم که جنگ، تأثیرات ناگوار و منفی روی سلامت جسمی و روانی کودکان میگذارد و حتی ممکن است زندگی آینده آنها را هم به مخاطره بیندازد. بنابراین به
سایت های دیگر :