عنوان صفحه
فصل اوّل (طرح پژوهش)
1-1- مقدمه 2
1-2- بیان مسئله 3
1-3- ضرورت انجام تحقیق 5
1-4- اهداف پژوهش 7
1-4-1- اهداف اصلی 7
1-4- 2- اهداف فرعی 7
1-5- فرضیههای پژوهش 7
1-5-1- فرضیههای اصلی 7
1-5-2- فرضیههای فرعی 7
1-6- انواع متغیرها از لحاظ نقش آنها در پژوهش 8
1-7- تعاریف مفهومی و عملیاتی متغیرهای پژوهش 8
1-7-1- تعاریف مفهومی 8
1-7-1-1- عملکرد ازدواج و ابعاد آن 8
1-7-1-2- سلامت خانواده اصلی و ابعاد آن 9
1-7-1-3- حمایت اجتماعی و ابعاد آن 9
1-7-1-4- حل مشکل خانواده و ابعاد آن 10
1-7-2- تعاریف عملیاتی 10
1-7-2-1- عملکرد ازدواج 10
1-7-2-2- سلامت خانواده اصلی 10
1-7-2-3- حمایت اجتماعی 10
1-7-2-4- حل مشکل خانواده 11
فصل دوم (پیشینه پژوهش)
2-1- مقدمه………….. 13
2-2- پیشینه نظری 13
2-2-1- ازدواج 13
2-2-1-1- تعاریف ازدواج 13
2-2-1-2- مراحل انتخاب همسر 14
2-2-1-3- ویژگیهای روابط زوجین 14
2-2-1-4- انواع ازدواج 15
2-2- 1-5- سلامت ازدواج 16
2-2-1-6- عوامل مختلکننده روابط زوجین 17
2-2-1-7- وظایف زوجین 17
2-2-2- سلامت خانواده اصلی 19
2-2-2-1- تأثیر خانواده اصلی بر روابط زوجین 19
2-2-2-1-1- دیدگاههای روانتحلیلی 19
2-2-2-1-1-1- نظریه دلبستگی 20
2-2-2-1-1-2- ایماگودرمانی 21
2-2-2-1-1-3- روابط موضوعی 21
2-2-2-1-2- دیدگاههای سیستمی 22
2-2-2-1-2-1- نظریه میلان 22
2-2-2-1-2-2- نظریه بوئن 22
2-2-2-2- سلامت خانواده اصلی 23
2-2-2-2-1- ابعاد هشتگانه سلامت خانواده از نظر بارنهیل 23
2-2-2-2-2- کنشهای خانواده از نظر فلک 24
2-2-2-2-3- طرح سه محوری تسنگ و مک درموت 25
2-2-2-2-4- الگوی کارکرد خانواده مک مستر 25
2-2-2-2-5- الگوی منحنی اولسون 27
2-2-2- 2-6- سلامت خانواده از دیدگاه تجربهگرایان 27
2-2-2-2-7- مدل بیورز 29
2-2-2-2-8- مدل بوئن 31
2-2-2-3-ابعاد سلامت خانواده اصلی 33
2-2-2-3-1- صمیمیت 33
2-2-2-3-2- استقلال و خودمختاری 35
2-2-3- حمایت اجتماعی 35
2-2-3-1- تعاریف مختلف از حمایت اجتماعی 36
2-2-3-2- انواع حمایت اجتماعی 37
2-2-3-3- کارکردهای حمایت اجتماعی 38
2-2-4- حل مشکل خانواده 39
2-2-4-1- مهارتهای حل مشکل 40
2-2-4-2- بررسی رویکردهای مختلف به حل مشکل 41
2-2-4-2-1- دیدگاه رفتاری 41
2-2-4-2-2- دیدگاه فلدمن 42
2-2-4-2-3- دیدگاه راهحلمحور 42
2-2-4-2-4- دیدگاه روایت درمانی 43
2 -2-4-2-5- رویکرد مشکلمدار مک مستر 43
2-2-4-2-6- مدل کایرین، ماگویری و هرلبوت 43
2-2-4-2-7- مدل فوکِس 44
2-3- پیشینه پژوهش 46
2-3-1- پژوهشهای انجام شده مرتبط با موضوع در ایران 46
2-3-1-1- عملکرد ازدواج 46
2-3-1- 2- خانواده اصلی 46
2-3-1-3- حمایت اجتماعی 49
2-3-1-4- حل مشکل خانواده 52
2-3-2- پژوهشهای انجام شده مرتبط با موضوع در خارج 54
2-3-2-1- خانواده اصلی 54
2-3-2-2- حمایت اجتماعی 55
2-3-2-3- حل مشکل 57
فصل سوم (روششناسی پژوهش)
3-1- روش پژوهش 60
3-2- جامعه پژوهش، نمونه و روش نمونه گیری 60
3-3- روش گردآوری دادهها 60
3-4- دادههای مورد نیاز متناسب با سوالها و فرضیههای تحقیق 61
3-5- نحوه توصیف و تحلیل اطلاعات 61
3-6- مشخصات ابزار جمعآوری اطلاعات 61
3-6-1- مقیاس عملکرد ازدواج 61
3-6-2- مقیاس سلامت خانواده اصلی 62
3-6-3- مقیاس حمایت اجتماعی 63
3-6-4- مقیاس حل مشکل خانواده 64
فصل چهارم (یافتههای پژوهش)
4-1- مقدمه 67
4-2- یافتههای توصیفی 67
4-2-1 توصیف ویژگیهای دموگرافیک زوجین 67
4-2-1-1- توزیع جنسیت 67
4-2-1-2- توزیع سن 67
4-2-1-3- توزیع میزان تحصیلات 68
4-2-2- یافتههای توصیفی متغیرهای پژوهش 69
4-2-2-1- مقیاس عملکرد ازدواج 69
4-2-2-2- مقیاس سلامت خانواده اصلی 69
2-4-2-3- مقیاس حمایت اجتماعی 70
4-2-2-4- مقیاس حل مشکل خانواده 70
4-3- یافتههای استنباطی 71
4-3-1- فرضیههای اصلی 71
4-3-1-1- فرضیه اول 71
4-3-1-2- فرضیه دوم 71
4-3-1-3- فرضیه سوم 73
4-3-1-4- فرضیه چهارم 73
4-3-1-5- فرضیه پنجم 74
4-3-1-6- فرضیه ششم 74
4-3-1-7- فرضیه هفتم 75
4-3-1-8- فرضیه هشتم 75
4-3-2- فرضیههای فرعی 76
4-3-2-1- فرضیه اول 76
4-3-2-2- فرضیه دوم 78
4- 3-2- 3- فرضیه سوم . 79
4-3-2-4- فرضیه چهارم 79
4-3-2-5- فرضیه پنجم 80
فصل پنجم (بحث و نتیجهگیری)
5-1- مقدمه 86
5-2- بحث و نتیجهگیری 83
5- 2- 1- فرضیههای اصلی 83
5-2-2- فرضیههای فرعی 87
5-2- 3- نتیجهگیری 88
5-3- محدودیتهای پژوهش 89
5-4- پیشنهادات 90
منابع و مآخذ 92
پیوستها…………………. 105
فصل اوّل
طرح پژوهش
1-1- مقدمه
خانواده بعنوان یک نهاد کوچک اجتماعی، یک سیستم طبیعی و یا یک منظومه است که با ازدواج شروع میشود و ابعاد دیگر خانواده مانند زیرمنظومه زناشویی، زیرمنظومه فرزندان و زیرمنظومه والدین را دربرمیگیرد. ارتباط با والدین اولین ارتباطی است که فرزند با دنیای بیرون برقرار میکند. لذا والدین نقطه شروع آشنایی کودک با محیط اطراف هستند و میتوانند ذهن کودک را شکل دهند. این شکلدهی میتواند بصورت آشنایی با محیط فیزیکی، قوانین، یا چگونگی مواجهه با خطرات بیرونی و موازین اجتماعی باشد. علاوه بر این ساختار ارتباطی پیچیده و اثرگذار والدین و کودک، خود زیرمنظومه زناشویی ابعاد مختلفی دارد. یک زوج که با یکدیگر زندگی مشترک را شروع میکنند براساس ساختار طبیعی نیازهایی را از یکدیگر مرتفع میسازند. طی رابطه زناشویی، موازینی بین یک زوج برقرار میشود. موازین بین یک زوج میتواند دامنههای مختلف ارتباطی، نحوه برخورد با تعارضها و ارتباط با فرزند را شامل شود که میتواند ریشه در گذشته فرد داشته باشد که از خانواده الهام گرفته شده است (مینوچین[1] و فیشمن[2]، 1996). در کشور ما کانون خانواده و ازدواج به دلیل مسائل خاص فرهنگی و ارزشی، اهمیت بیشتری در مقایسه با کشورهای غربی دارد، لذا تلاش برای استحکام و تداوم خانواده و ارضای نیازهای عاطفی و روانی اعضاء، بویژه همسران در چارچوب خانواده از اهمیت بیشتری برخوردار است. علاوه براین، به دلیل اهمیت و نقش خانواده در فرهنگ ایران، وجود مشکلات، تعارض ها و نهایتاً از هم پاشیدگی خانواده می تواند آثار زیانباری بر زوجین، فرزندان و جامعه در مقایسه با داشته باشد (نظری و نوابینژاد، 1385). عوامل مختلفی هستند که میتوانند زندگی زوجین را تحت تأثیر قرار دهند. تاریخچه زندگی فرد و نحوه تعامل والدین و خانوادهاش در دوران قبل از ازدواج میتواند از جمله عواملی باشد که بر زندگی زوجین و رفتار آنها با یکدیگر تأثیر بگذارد. همچنین حمایت اطرافیان از جمله حمایت دوستان و خانواده و کسب مهارتهای مختلف مانند حل مشکل نیز از موارد دیگری هستند که در زندگی زوجین میتوانند اثر داشته باشند. لذا در این پژوهش به بررسی رابطه سلامت خانواده اصلی[3]، حمایت اجتماعی[4] و حل مشکل خانواده[5] با عملکرد ازدواج[6] پرداخته شده است.
1-2- بیان مسئله
زوجها با آرمان زندگی مشترک و برخورداری از حمایت و آرامش به سوی تشکیل خانواده گام برمیدارند خانواده با هویتی به مثابه یک موجود زنده تحول مییابد. نولر1 و فینی2 (2002) اعتقاد دارند زوجها بعنوان واحدی نگریسته میشوند که هریک از طرفین با الگوهای رفتاری از پیش تعیینشده، زمینه را برای واکنش فرد مقابل فراهم میسازد که وی نیز فضای روانی و نوع رفتار آماده خود را دارد. در این فضا که شناخت و عواطف و رفتار هریک از زوجها در آن نقش بسزایی ایفا میکنند، اگر یکی از زوجها با تعاملات مثبت یا منفی، فضا را آماده یا آلوده سازد، زوج دیگر نیز در این فضا درگیر میشود و گویا دریچهای با عواطف مشترک به دوسو گشوده میشود. لارسون3 و هولمن4 (1994) سه دسته عوامل خاص را در رضایت زناشویی موثر میدانند. نخست عوامل بافتی مانند بافت کنونی و عوامل فرهنگی و اجتماعی، دوم خصایص و رفتارهای فردی زوجین و سوم فرایند تعاملی زوجین. آنان نتیجه میگیرند که موارد مرتبط با این عوامل، پیشبینیکننده مناسبی از رضایت زناشویی هستند. همچنین نظریات متعددی هستند که تاثیر والدین و خانواده اصلی بر شکلگیری شخصیت و نوع برخورد فرد با مسائل در آینده بخصوص زندگی مشترک را بیان میکنند. از جمله این نظریات میتوان به نظریه روانکاوی فروید اشاره کرد که بیان میدارد رفتار والدین تا حد زیادی شکلدهنده شخصیت کودک است (بارکر5، 1981). نظریه بعدی که میتوان به آن اشاره کرد نظریه یادگیری اجتماعی بندورا است؛ که طبق آن کودک چگونه رفتارکردن را از والدین یاد میگیرد و چنانچه والدین با یکدیگر تعارض داشته باشند کودک فرصت یادگیری درست رفتارکردن را از دست میدهد (حسینیان، یزدی و جاسبی، 1386). همچنین کسب حمایت اجتماعی از دوستان و خانواده نیز از جمله عواملی هستند که در میزان رضایت زوجین نقش دارند. افراد وقتی که میدانند از طرف خانواده، دوستان و نزدیکان حمایت میشوند، احساس خشنودی بیشتری دارند و در مقابله با مشکلات با منطق و عملکرد بهتری عمل میکنند. بدیهی است که همه انسانها در هنگام گرفتاریها به حمایت اطرافیان و دوستان خود نیاز دارند تا احساس امنیت کنند. در واقع هرچه حمایت اجتماعی دیگران بیشتر باشد، امیدواریشان نیز بیشتر میشود. پژوهشها نیز نشان دادهاند افرادی که از منابع حمایت اجتماعی بیشتری برخوردارند، سلامت روانی بهتری داشته و بهتر با تغییرات سازگار میشوند (کوهن1 و ویلز2، 1985). پژوهش نبوی و شهریاری (1391) نشان داد که حمایت اجتماعی با تحت تاثیر قراردادن ابهام نقش خانوادگی، تعارض در خانواده را کاهش میدهد؛ بنابراین حمایت دوستان و خانواده میتواند به زوجین کمک کند تا بتوانند مشکلاتشان را با فشار روانی کمتری حل نمایند.
حل مشکل بطور کارآمد متغیر دیگری است که میتواند به عملکرد سالم زندگی زناشویی منجر شود. احمدی (1386) نشان داد که حل مشکل خانواده با رضایت زناشویی همبستگی دارد. چمپیون3 و پاور4 (2000)، نیز به این نتیجه رسیدند که حل مشکل خانواده تعامل بین زوجین را تسهیل میکند. از طرفی کراپلی5 (2005) بیان میدارد زوجینی که تعاملات منفی بیشتری بین آنها رد و بدل میشود، فرصتی برای استفاده از این مهارتها نمییابند به نظر میرسد ارتباط بین استفاده از مهارتها و تعامل مثبت زناشویی یک ارتباط دوسویه است یعنی مهارتها میتوانند تعامل مثبت را ایجاد کنند و هم تعامل منفی موجب ناتوانی زوجین در استفاده از مهارتها میشود؛ بنابراین لازم است تا مشخص شود حل مشکل خانواده بعنوان یک مهارت تا چه حد میتواند عملکرد سالم ازدواج را پیشبینی کند. باتوجه به ارتباطی که متغیرهای ذکر شده میتوانند با عملکرد ازدواج داشته باشند و پژوهشهای محدود در این زمنیه این پژوهش در صدد است تا به پیشبینی عملکرد ازدواج بر اساس سلامت خانواده اصلی، حمایت اجتماعی و حل مشکل خانواده بپردازد.
1-3- ضرورت انجام پژوهش
درمورد اهمیت خانواده همین بس که اولین تاثیرات محیطی که فرد دریافت میکند از محیط خانواده است و حتی تاثیرپذیری فرد از سایر محیطها میتواند توسط خانواده تعدیل شود. از این رو خانواده پایهگذار بخش مهمی از سرنوشت انسان است و در تعیین سبک و خط مشی زندگی، اخلاق، سلامت و عملکرد فرد در آینده نقش بزرگی بر عهده دارد. سلامت خانواده، تعادل شخصیتی والدین و آشنایی آنها با اصولی که میتواند محیط خانواده را سالمتر سازد، برای کودکان بسیار حائز اهمیت است. خانواده در عین حال که کوچکترین واحد اجتماعی است. مبنا و پایه هر اجتماع بزرگ است. افراد سالم، موفق و فعال جامعه از داخل خانوادههای سالم بیرون آمدهاند. همانطور که اغلب افراد ناسالم، پرورشیافته خانوادههای ناسالم بودهاند. انسانها با ورود به اجتماع، ویژگیهای سالم یا ناسالمی را که در خانواده دریافت کردهاند وارد اجتماع میکنند، از این لحاظ سلامت یک جامعه به سلامت خانوادههای آن وابسته است (نظری، 1386).
علیرغم اهمیت زیاد خانواده، امروزه نتایج آمارها حکایت از گسستن خانواده در عصر حاضر دارد. طبق آمار سازمان ثبت احوال ایران در سال (1392)، 155369 طلاق در کل کشور ثبت شده است. بعبارتی در مقابل هر 5 ازدواج یک مورد طلاق گزارش شده است. در سال 92 نسبت به سال 91 حدود 5000 مورد طلاق بیشتری ثبت شده است. همچنین در سال 91 در مقابل هر 5/5 ازدواج یک طلاق ثبت شده است (www.sabteahval.ir). طی تحقیقات صورتگرفته به نظر میرسد یکی از عوامل اثرگذار بر زندگی بعدی فرد، یعنی زندگی مشترک، خانواده اصلی باشد. نتایج پژوهشهای حسینیان، یزدی و جاسبی (1386) و خمسه و حسینیان (1389) نیز نشان میدهند که بین رضایت و صمیمیت زناشویی با خانواده اصلی و تجربه خشونت در دوران کودکی همبستگی معنیداری وجود دارد. یافتههای جاکت1 و سورا2 (2001) از پژوهشی با شرکت 232 زوج نیز نشان داد، زنانی که در خانوادههای گسسته (مطلقه) بزرگ شده بودند، در مقایسه با زنانی از خانوادههای باثبات، در روابط جاری خود با همسرانشان بیشتر از بدبینی و تعارض و کمتر از اعتماد و رضایت گزارش دادند. این نتایج نشان میدهد، افرادی که در خانوادههای مشکلدار پرورش می یابند احتمالاً مستعد تکرار تجارب و مشاهدات گذشته در زندگی زناشویی خود هستند. از طرف دیگر انسان موجودی اجتماعی است که بسیاری از نیازهایش را از طریق ارتباط با دیگران برآورده میسازد. ادراکی که فرد از حمایت دیگران دریافت میکند میتواند به او در کاهش تنشهای حاصل از موقعیتهای مختلف کمک کند. یافتههای لی3، یه چانگ4، پارک5 و هونگ چانگ6، (2004) نشان میدهند که حمایت اجتماعی نیرومندترین نیروی مقابلهای برای رویارویی موفقیتآمیز و آسان در زمان درگیری با شرایط تنشزا شناخته شده و تحمل مشکلات را برای بیماران تسهیل میکند. دوشه7 و همکاران، (2006) نیز به این نتیجه رسیدند که مشکلات روانی در زنان پس از یائسگی با حمایت اجتماعی آنان ارتباط دارد؛ بنابراین حمایت اجتماعی به افراد برای مقابله با موقعیتهای مختلف کمک میکند همچنین زندگی زناشویی فرد را با کاهش تنشها تحت تأثیر قرار دهد.
توانایی در حل مشکلات نیز یکی از مهارتهایی است که میتواند در زندگی زناشویی تأثیرگذار باشد. همانطور که پژوهش جاکوبسن1 (1996) عنوان میکند زمانیکه همسران دچار مشکلات ارتباطی و حل مسئله شوند، کار با همدیگر را مشکل مییابند و پذیرش تفاوتهای همدیگر برای آنها دشوار میشود.
بنابراین بدلیل اهمیت خانواده و از طرفی بصدا در آمدن زنگ خطر درباره گسستگی خانواده ضرورت وجود داشت تا ابعاد بیشتری از عوامل مؤثر بر مسائل زناشویی و ازدواج بررسی شوند.
1-4- اهداف پژوهش
1-4-1- اهداف اصلی