چکیده
زبان از جمله مؤثرترین و مهمترین ابزارهای ادای فکر و برقراری ارتباط است که بین اجزای آن روابط مشخصی وجود دارد؛ توصیف و تشریح این روابط و نقش هر یک از این اجزا در دانشی به نام دستور زبان مطرح میشود. این دانش جزء علوم اصلی ادبی به شمار میآید و شناخت و آگاهی از معیارها و اصول آن برای بررسی هر علمی از جمله ویرایش ضرورت دارد. این معیارها و اصول در نوعی از ویرایش که ویرایش زبانی نام دارد، بسیار بااهمیت است؛ زیرا رفع خطاهای دستوری و ساختاری و جملهبندی یکی از مهمترین مؤلفههای این نوع ویرایش محسوب میشود.
هدف این پژوهش، بررسی و تحلیل مؤلفههای دستور زبان در ویرایش زبانی و بیان اختلافنظرهای صاحبنظران در این زمینه است. همچنین، بر آن است با تأکید بر خطاهای رایج، صورت صحیح متن یا عبارت را بیان کند. نتایج پژوهش نشان میدهد، بسیاری از اصول و معیارهای درستنویسی مطرح در ویرایش بر قواعد دستوری مبتنی است و رایجترین و بیشترین غیر معیارها در سه حوزۀ جمله، فعل و حرف است.
مقدمه
با توجه به این که انسان تنها موجودی است که زبان ملفوظ دارد و میتواند با آن عواطف خود را به دقت به دیگران انتقال دهد. بنابراین، زبان مهمترین وسیلۀ ارتباط بین مردم و بزرگترین عامل تشکیل اجتماعات و فرهنگ و تمدن و علم و هنر محسوب میشود (فرشیدورد، 1388: 23). در گذشته انسانها برای برقراری ارتباط و انتقال افکار و عواطف خود از نشانهها و حرکتها و علایم استفاده میکردند؛ اما امروزه زبان از مؤثرترین ابزارها برای ادای فکر و برقراری ارتباط است.
نفیسی معتقد است، زبان بهترین و آشکارترین وسیلۀ نشان دادن فکر مشترک است و بسیاری از افکار را میآورد (نفیسی، 1390: 293). افزون بر این، مهمترین ابزار ارتباط اجتماعات بشر محسوب میشود که سبب تولید فهم علایم و کلمهها و جملههای تازه بیشماری به وسیلۀ انسان میشود (فرشیدورد، 1388: 24). از این رو، زبان و ساختمان آن همواره مورد توجه پژوهشگران بوده است و قواعد آن به وسیلۀ دستورنویسان و دیگر پژوهشگران مورد بررسی قرار گرفته است. این قواعد که به مثابه دستور زبان شناخته شده است، جزء علوم اصلی ادبی به شمار میرود و ساختار هر زبانی را شکل میدهد. از این رو، برای بررسی هر علمی ابتدا به سراغ دستور زبان آن میروند تا بتوانند با شناخت بهتر آن، از آن برای مقاصد مورد نظر بهتر استفاده کنند. به گفتۀ باطنی، الگوها و روابطی که مجموعاً ساختمان این زبان را شکل میدهد، انواع متفاوتی دارند که میتوان آنها را از سه جنبۀ دستور، واژگان و اصوات مطالعه کرد (باطنی، 1387 :7). قصد ما در این پژوهش