گذاری در دوره زمانی 1387الی 1391 میباشد. این تحقیق از لحاظ هدف کاربردی و از لحاظ ماهیت توصیفی – همبستگی است .در این تحقیق مدیریت سود با استفاده ازمدل دیچاو و دیچومورد بررسی و ارزیابی قرار میگیرد. که در این مدل رابطه بین اقلام تعهدی و جریان های نقدی ، برای اندازه گیری مدیریت سود در نظر گرفته می شود.
نتایج بدست آمده از تحقیق نشان داد که عدم تقارن اطلاعاتی بر مدیریت سود تأثیر معناداری ندارد. همچنین بین طبقه بندی صندوق های سرمایه گذاری و مدیریت سود رابطه معناداری وجود دارد و می تواند بر مدیریت سود تأثیر گذار باشدو نتایج بدست آمده از این پژوهش می تواند در کلیه شرکتهای پذیرفته شده دربورس و سرمایه گذاران و سازمان بورس مورد استفاده قرار گیرد.
واژگان کلیدی:عدم تقارن اطلاعات ،مدیریت سود ،صندوق های سرمایه گذاری
فصل اول
کلیات تحقیق
۱-۱ مقدمهیکی از اهداف گزارشگری مالی، ارائه اطلاعاتی است که برای سرمایهگذاران، اعتبار دهندگان و دیگر کاربران فعلی و بالقوه در تصمیمگیریهای مربوط به سرمایهگذاری و اعتباردهی و سایر تصمیمها، سودمند باشد. از جمله معیارهای با اهمیتی که گروههای مزبور برای برآورد قدرت سودآوری شرکت، پیشبینی سودهای آینده و ریسکهای مربوط به آن و همچنین ارزیابی عملکرد مدیریت استفاده میکنند، سودهای جاری و گذشته شرکت است. سود نیز خود متشکل از اقلام نقدی و تعهدی است و اقلام تعهدی سود تا حدود زیادی در کنترل مدیریت هستند و وی میتواند برای بهتر جلوه دادن عملکرد شرکت و افزایش قابلیت پیشبینی سودهای آینده در اقلام تعهدی سود دست برده و به اصطلاح امروزی سود را مدیریت کند. به بیان دیگر، مدیران تلاش میکنند تا با انتخاب روشهای مجاز حسابداری، نتایج قابل پیشبینی و ثابت خلق کنند، زیرا اغلب سرمایهگذاران و مدیران اعتقاد دارند شرکتهایی که روند سودآوری مناسبی دارند و سود آنها دچار تغییرات عمده نمیشود نسبت به شرکتهای مشابه، ارزش بیشتر و قابلیت پیشبینی و مقایسه بیشتری دارند.
مدیران به دلائل مختلف سود را هموار میکنند. یکی از اهداف اصلی در مدیریت سود ایجاد یک جریان با ثباتتر به منظور پشتیبانی از سطح سود پرداختنی بیشتر است.جریان سود با ثباتتر میتواند ریسک کمتر تلقی شود که به قیمت سهام بیشتر و هزینههای استقراض کمتر منجر میشود. هدف دیگر مدیریت سود، تمایل مدیران واحد تجاری برای افزایش قدرت پیشبینی سرمایهگذاران و کاهش ریسک شرکت است. به دلیل افزایش ثبات سود و کاهش نوسانات آن، سرمایهگذاران میتوانند پیشبینی دقیقتری در مورد سودهای آینده انجام دهند.
۱-۲ بیان مسأله تحقیق
اطلاعات سودها مبناهایی اساسی برای تصمیم گیری سرمایهگذاران هستند. در سالهای اخیر، بدلیل یک سری تقلبهای قابل ملاحظه در حسابداری، موضوع مدیریت سودها توجه بسیاری از دانشگاهیان و دستاندرکاران را به خود جلب کرده است. با این حال، تمرکز اغلب مطالعات به چگونگی ارزیابی مدیریت سودها، عواملی که بر مدیریت سودها اثر میگذارد و نتایج اقتصادی کیفیت سود محدود شدهاند.
مدیریت سود زمانی روی میدهدکه مدیریت قضاوت شخصی خود را در گزارشگری مالی و ساختار معاملات اعمال مینماید. به گونهای که گزارشهای بدیل و جایگزینی را در رابطه با عملکرد شرکت جهت گمراه کردن برخی ذینفعان ارایه مینماید.اکثر مطالعات مربوطه از عدم تقارن اطلاعات[1] و مالکیت نهادی و تأثیر آنها بر مدیریت سودهای شرکت چشمپوشی میکنند. با توجه به اینکه عدم تقارن اطلاعات معمولاً به نابرابری مقادیر اطلاعات به دست آمده از شرکت کنندگان متعدد بازار مربوط میشود و اطلاعات حسابداری اطلاعات نسبتاً دقیقی به آنهایی که در بازار هستند ارائه میکنند. بنابرین این اطلاعات به سرمایهگذاران کمک میکند تا اقدامات عملیاتی شرکت را درک نموده و بنابرین عدم تقارن بین اطلاعات سرمایهگذاران و مدیریت را کاهش دهند و همچنین نهادهای سرمایهگذاری نیز در شناسایی شرایط عملیاتی شرکتها و نظارت بر مدیریت،خوب عمل میکنند و بحث علمی زیادی بر سر این مسأله که سرمایهگذاران نهادی چگونه بر مدیریت سودها اثر میگذارند،وجود دارد.هانتون و همکاران در سال 2006 روش های تجربی را برای بررسی اینکه آیا شفافیت بیشتر سعی در مدیریت سود را کاهش می دهد یا خیر مورد بررسی قرار دادند و نتایج تحقیقات نشان
سایت های دیگر :