دانلود مقاله قصد و رضا – قانون مدنی ایران و قانون فرانسه
قصد و رضا
مواد ۱۹۱ تا ۱۹۳ در این مبحث با توجه به تفکیک قصد و رضا مسلما از منابع فقهی اقتباس گردیده اند. مفاد این مواد محصول بررسی های فقها در قاعده العقود تابع القصود است(نراقی،احمد، ۱۴۰۸ ق،ص ۵۲).
در قانون فرانسه، متناظری برای این مواد خصوصا ماده ۱۹۱ وجود ندارد. مواد ۱۹۴ و ۱۹۵نیز از مسائل قاعده فوق محسوب می گردند، اما در ماده ۱۹۶ که به اصل نسبی بودن قرارداد ها و برخی از استثنائات آن اشاره می کند به نظر می رسد مواد ۱۱۱۹ و ۱۱۲۰ قانون مدنی فرانسه مورد توجه بوده است. مواد ۱۹۷ و ۱۹۸ نیزکه به ترتیب به اعتبار قصد در معامله فضولی و اعتبار قصد وکیل ارتباط دارند مبتنی بر حقوق اسلام تنظیم شده اند(صاحب جواهر، محمدحسن،۱۳۶۵،ص ۲۷۲).
قانون مدنی ایران از ماده ۱۹۹ تا ۲۰۹ به مسأله عیوب اراده پرداخته، اما در قانون مدنی فرانسه مواد ۱۱۰۹ تا ۱۱۱۸
به این مبحث اختصاص یافته است. بحث تحلیلی و تطبیقی این مواد نیازمند مجال دیگری است، اما به طور اختصار می توان موارد و نکات زیرا بیان نمود:
۱-در قانون فرانسه سه عیب اراده، یعنی اشتباه[۱]، اکراه[۲]و تدلیس[۳]مطرح شده است که قانون مدنی ایران با توجه به مسائل فقهی ،تدلیس را از بحث قصد خارج کرده و آن را در مباحث
استاد مشاور اول: دکتر حسین زارع
استاد مشاور دوم: دکتر جهانگیر کرمی
برای رعایت حریم خصوصی نام نگارنده پایان نامه درج نمی شود
(در فایل دانلودی نام نویسنده موجود است)
تکه هایی از متن پایان نامه به عنوان نمونه :
(ممکن است هنگام انتقال از فایل اصلی به داخل سایت بعضی متون به هم بریزد یا بعضی نمادها و اشکال درج نشود ولی در فایل دانلودی همه چیز مرتب و کامل است)
چکیده:
هدف: این پژوهش با هدف مقایسه اثربخشی و تداوم تأثیر طرح واره درمانی و درمان فراشناختی به شیوه گروهی بر کاهش علائم، سلامت اجتماعی و کیفیت زندگی دانشجویان مبتلا به اختلال اضطراب اجتماعی انجام شد.
روش: پژوهش حاضر شبه تجربی بود که در آن از طرح پیش آزمون ـ پس آزمون و پیگیری با گروه کنترل استفاده شد. 60 نفر از دانشجویان مبتلا به اختلال اضطراب اجتماعی مراجعه کننده به مراکز مشاوره دانشگاههای شهر کرمانشاه و اسلام آباد غرب با تشخیص روانشناس و روانپزشک به روش نمونهگیری هدفمند انتخاب شدند و به صورت تصادفی در سه گروه (دو گروه آزمایشی و یک گروه کنترل) قرار گرفتند. شرکت کنندگان به مدت 10 جلسه تحت درمان گروهی با مدل طرحواره درمانی یانگ و 10 جلسه درمان فراشناختی ولز قرار گرفتند و مرحله پیگیری نیز سه ماه پس از پایان درمان دنبال شد. به منظور گردآوری دادهها از پرسشنامه بالینی چند محوری میلون (MCMI)، مصاحبه بالینی ساختار یافته برای اختلالهای محور یک درIV DSM- (SCID)، پرسشنامه هراس اجتماعی (SPI)، مقیاس سلامت اجتماعی، پرسشنامه کیفیت زندگی، پرسشنامه فرم بلند طرحواره یانگ (YSQ-L 2) و پرسشنامه فراشناخت (MCQ-30) استفاده شد.
یافتهها: نتایج نشان داد که طرحواره درمانی و درمان فراشناختی بر متغیرهای اضطراب اجتماعی و کیفیت زندگی تأثیر متفاوت داشتند به طوری که تغییرات علائم اضطراب اجتماعی و کیفیت زندگی در اثر درمان فراشناختی افزایش بیشتری نسبت به گروه طرحواره درمانی یافته است (p<0/05)، ولی دو روش درمانی از نظر میزان تأثیر بر سلامت اجتماعی بیماران تفاوت معناداری نداشتند (p>0/05). تداوم تأثیر درمان فراشناختی بر کاهش اضطراب اجتماعی و افزایش کیفیت زندگی به صورت معناداری از درمان طرحواره محور بیشتر بود (p<0/05). اما تداوم اثربخشی دو نوع درمان بر سلامت اجتماعی شرکت کنندگان تفاوت معناداری نداشت (p>0/05).
نتیجه گیری: نتایج فوق حمایت مقدماتی از این برداشت کلی را ارائه کردند که باورهای فراشناختی بر روی اضطراب اجتماعی و مکانیسمهای شناختی مقصر در حفظ این اختلال تأثیر بیشتری دارند. درمان فراشناختی هم پس از پایان دوره درمان و هم در دوره سه ماههی پیگیری کارایی و اثربخشی بیشتری نسبت به طرحواره درمانی در کاهش علائم اختلال اضطراب اجتماعی و افزایش کیفیت زندگی بیماران داشت.
بحث: با توجه به نتایج این پژوهش و مطالعات پیشین به نظر میرسد رویکرد فراشناختی میتواند نقصها و کاستیهای نظریههای شناختی را جبران کند و تا حد زیادی مانع عود این بیماری پس از درمان گردد. همچنین نقش بسزایی در تمهیدات پشگیرانه داشته باشد. به نظر میرسد رویکرد فراشناختی به لحاظ بالینی میتواند چشم انداز نوید بخشی را در اختیار متخصصین قرار دهد.
فصل اول: کلیات تحقیق
1-1- مقدمه
تقریباً 50000 سال پیش احتمالاً در جایی از آفریقا انسان جدید متولد شد. جهشهای ژنوم انسان منجر به تغییراتی در مغز او شد که قابلیتهای سطح بالایی را برای توسعه زبان و فرهنگ و ادراک خویشتن در این گونه جدید فراهم می آورد. این تغییرات همچنین، منجر به رشد و توسعه ی سیستم های پیچیده اجتماعی گردید که باعث استقلال گسترده این گونه از شرایط محیطی شد. برای نگهداری سیستمهای اجتماعی، انسان ها سطوح بالای انگیزش را جهت رقابت برای کسب تأیید و حمایت دیگران به کار بستند (گیلبرت[1]، 2001). روابط اجتماعی یک عنصر حیاتی در زندگی انسان هاست. کمیت و کیفیت روابط اجتماعی ارتباط نزدیکی با مرگ و میر دارد و افزایش آن به عنوان یک مؤلفهی کلیدی مرتبط با سلامتی میباشد ( تئو، لریگو و راجرز[2]، 2013). گونه ما نیاز دارد تا دوست داشته شود، ارزشمند باشد، مورد تأیید والدین باشد، با همسالانش روابط حمایتی برقرار کند، زوج مطلوب را به خود جذب کند و در انواع روابط اجتماعی به طور موفقیت آمیزی حضور یابد. نتیجه این که انسان ها به طور طبیعی از ارزشیابی منفی همنوعان خود می هراسند. حالت غیر انطباقی این ترس و نگرانی تکاملی و انطباقی اختلال اضطراب اجتماعی[3] (SAD) است. از یک دیدگاه تکاملی
اضطراب اجتماعی نقش مهمی را در بازداری فرد از عمل کردن به طریقی که او را در معرض خطر طرد شدن از جامعه ی اجتماعی قرار دهد ایفا می کند، و لذا آن را ترس از طرد شدن توصیف کرده اند (هدمن، استروم، استونکل و مورتبرگ[4]، 2013).
اختلال اضطراب اجتماعی مشکلات عدیده ای را در مراحل مختلف زندگی فرد پدید می آورد و بر کارکرد جسمی، تحصیلی، شغلی و اجتماعی وی تأثیر می گذارد (دمیر، کاراستین، ارالپ دمیر و اویسال[5]، 2013، ونگ، سارور و بیدل[6]، 2012). برخلاف سایر اختلالات اضطرابی که در آنها فرد قادر به اجتناب ورزیدن از موقعیت های اضطراب آور است، افراد دچار اضطراب اجتماعی به اجبار با موقعیتهایی اجتماعی مواجه میشوند که واکنش اضطرابی آنها را به طور روزمره تحریک میکنند و کیفیت زندگیشان را تحلیل میبرند (کالوت، اوروئه، کامارا و هانکین[7]، 2013؛ کالوت، اوروئه و هانکین، 2013 ؛ روم، ملی، ثورسن،آندریسن و روزبرگ [8]، 2012؛ سونگ[9] و همکاران، 2012). مهمترین مسألهای که از مطالعات اضطراب اجتماعی برداشت می شود اهمیت قابل توجه تشخیص و درمان زودهنگام است. در دو دههی اخیر حجم زیاد تحقیقات به عمل آمده منجر به ابداع راهبردهای درمانی مؤثری برای درمان این اختلال تضعیف کننده شده است. بنابراین در حال حاضر مقایسه کارایی و تداوم تأثیر درمانها از اهمیت بسزایی برخوردار میباشد.
2-1- بیان مسئله
اختلال اضطراب اجتماعی (SAD) که از طریق مشخصهی ترس از مشاهده و ارزیابی توسط دیگران شناخته میشود به عنوان یک اختلال از طبقه اختلالهای اضطرابی، یکی از رایجترین و مزمن ترین اختلالات روانی با شروع زودرس و دورهای مداوم (کائوت و گویر[1]، 2014؛ رپی، مکلئود، کارپنتر، گاستون، فری و پیترز[2]، 2013؛ هدمن، استروم، استونکل و مورتبرگ، 2013؛ سونگ و همکاران، 2012؛ چارترند، کاکس، ال گابالاوی و کلارا[3]، 2011؛ لمپ[4]، 2009؛ ولز و کارتر[5]، 2006)، شایعترین نوع اختلال اضطرابی و سومین اختلال روانی از نظر شیوع در بین جمعیت عمومی است (سونگ و همکاران، 2012؛ فهم، بیسدو، جاکوبی و فیدلر[6]، 2008). شیوع کلی این اختلال تقریباً 13 درصد است و در جایگاه سوم اختلالهای روانپزشکی پس از اختلال افسردگی اساسی و وابستگی به الکل قرار دارد (نیکلسون[7]، 2008) و اگر درمان نشود با دورهای مزمن و پنهان مزمن همراه میگردد (کاستا کابرال مولولو، بزرا دی منزس، ویگن و فونتنلله[8] ، 2012؛ لمپ، 2009) و اختلال اساسی در کار و حوزههای اجتماعی، عملکردهای علمی، خانوادگی و شخصی (کوکرتز، گیلدبرانت، کارلستروم، واپلینگ و بودلاند[9]، 2014؛ دمیر، کاراستین، ارالپ دمیر و اویسال[10]، 2013؛ ونگ، سارور و بیدل، 2012؛ چارترند، کاکس، ال گابالاوی و کلارا[11]، 2011) ایجاد میکند و سبب کاهش کیفیت زندگی فرد (رپی و همکاران، 2013؛ سونگ و همکاران، 2012؛ کاستا کابرال مولولو، بزرا دی منزس، ویگن و فونتنلله ، 2012؛ ویدمن، فرناندز، لوینسون، آگوستین، لارسن و رودباق[12]، 2012؛ روم، ملی، ثورسن، آندریسن و روزبرگ، 2012؛ ونگ، سارور و بیدل؛ 2012) سلامت روانی و اجتماعی ضعیف، حمایت اجتماعی پایین، اختلالات مصرف مواد و سایر اختلالات روانی همراه، مانند اختلال خلق و اختلالات اضطرابی (چارترند، کاکس، ال-گابالاوی و کلارا، 2011؛ ونگ سارور و بیدل؛ 2012) میشود.
شروع اختلال معمولاً در دوره نوجوانی است، اگرچه برخی مطالعات نشان دادهاند که اختلال میتواند در سن هشت سالگی نیز تشخیص داده شود (کالوت، اوروئه و هانکین، 2013). کائوت و گویر (2014) بیان میکنند که شروع SAD به طور معمول در سن 10 سالگی و حداکثر اوایل دههی بیست می باشد. در حدود 50 درصد موارد SAD در سن 13 سالگی و 90 درصد زمان شروع تا رسیدن به سن 23 سالگی میباشد. این اختلال همچنین یکی از سختترین اختلالات اضطرابی نسبت به درمان میباشد و کمترین اثر درمانی را نسبت به سایر اختلالات اضطرابی هم در بزرگسالان و هم در کودکان نشان داده است (رپی و همکاران، 2013؛ هادسون، رپی، لینهام، ووثریچ و اشنایرینگ[13]، 2010). به این دلایل بهبود و روشهای جدید برای درمان اختلال اضطراب اجتماعی بسیار ضروری میباشد.
ظهور نظریههای شناختی در آسیب شناسی روانی به افزایش علاقه به ویژگیهای شناخت و تنظیم آن منجر گردیده است. نوعی از عوامل شناختی که در تداوم اختلال اضطراب اجتماعی نقش دارند، طرح وارهها هستند (کالوت، اوروئه، کامارا و هانکین، 2013). طرح وارهها، الگوها یا درون مایههای عمیق و فراگیری هستند که از خاطرهها، هیجان و شناخت وارهها و احساسهای بدنی تشکیل شده اند، در دوران کودکی و نوجوانی شکل گرفته اند، در مسیر زندگی تداوم دارند و به شدت ناکارآمد هستند. آنها ممکن است هسته اصلی اختلالات شخصیت، مشکلات منش شناختی خفیفتر و بسیاری از اختلال های مزمن محور یک قرار بگیرند (یانگ، کلوسکو و ویشار[14]، 2003). طرحواره درمانی برای درمان بیماران مبتلا به مشکلات منش شناختی مزمنی که به قدر کافی از رفتاردرمانی شناختی کلاسیک کمکی دریافت نمیکردند تدوین گردید. طرحواره درمانی بر پایه رفتاردرمانی شناختی کلاسیک بنا شده و بر ریشههای تحولی مشکلات روانشناختی در دوران کودکی و نوجوانی، استفاده از تکنیکهای برانگیزاننده[15] و ارائه مفهوم سبکهای مقابلهای ناسازگار تأکید دارد. بسیاری از مطالعات پژوهشی نشان دادهاند که رفتاردرمانی شناختی برای بسیاری از اختلالهای روان شناختی از کارایی و اثربخشی لازم برخوردار است، اما در مطالعات پیگیری تنها 50 درصد از بیماران به بهبودی معنادار بالینی دست می یابند (ماسکویچ[16]، 2008). رفتاردرمانی شناختی در سطح شناخت واره، رویکرد بالا به پایین را اتخاذ میکند. به عنوان مثال در اختلالهای اضطرابی از سطح نگرانی شروع می کند، سپس به مفروضههای زیربنایی و در نهایت به طرح وارهها میپردازد (داگاس و رابی چاود[17]، 2007)، اما در طرحواره درمانی این روند برعکس دنبال میشود. در فرایند طرحواره درمانی، مستقیماً به سراغ عمیقترین سطح شناختواره میروند. به عبارتی در طرحواره درمانی، روش پایین به بالا در پیش گرفته میشود (یانگ، کلوسکو و ویشار، 2003).
بررسیها نشان داده اند که افراد مبتلا به SAD طرح وارههایی دارند که این طرح وارهها آماج مناسبی برای رویکرد طرحواره درمانی تلقی میشوند (کالوت، اوروئه و هانکین، 2013؛ ونگ و مولدز[18]، 2011، هیمبرگ، بورزوویچ[19] و رپی، 2010، ویلسون و رپی، 2006؛ پینتو- گاویا، کاستیلهو، گالهاردو و کنها[20]، 2006).
از طرفی، در حوزه درمانهای جدیدتر روانشناختی، نخستین بار ولز و متیوس[21](1994) با ترکیب رویکرد طرح واره و پردازش اطلاعات، الگوی فراشناختی[22] را برمبنای مدل عملکرد اجرایی خودتنظیمی[23](S-REF) جهت تبیین و درمان اختلالات هیجانی معرفی کردند. اصطلاح فراشناخت عبارتست از هر نوع دانش یا فرایند شناختی که در آن ارزیابی یا کنترل شناختی وجود داشته باشد (موس و برد[24]، 2002). درمان فراشناختی نیز به ویژه به منظور رفع نواقص درمان شناختی ـ رفتاری ظهور پیدا کرد. به عقیده ولز شناخت درمانی با توجه به این نظر که افکار منفی در اختلالهای هیجانی از فعالیت باورهای ناکارآمد منتج میشوند، بیشتر روی منشأ محتوای افکار تأکید دارد، ولی در مورد این که چگونه این افکار شکل میگیرد و یا چه ساز و کاری این تفکرات ناکارآمد را برجسته میسازد تلاشی صورت نگرفته است (ولز و متیوس، 1994؛ ولز، 2000). لذا برای فهم فرایندهای تفکر لازم است که بر باورهای فرد درباره تفکر، راهبردهای فردی در مورد کنترل توجه و همچنین نوع باورهای فراشناختی[25] او تأکید نماییم. آنچه در درمان فراشناختی مورد تأکید قرار میگیرد عواملی است که تفکر را کنترل میکند و وضعیت ذهن را تغییر میدهد، نه چالش با افکار و خطاهای شناختی یا مواجهه طولانی مدت و مکرر با باورها در مورد تروما یا نشانههای بدنی (ولز،2001 ،2009).
دیدگاه نظری و درمانی فراشناخت بر باورها و تفكرات منفی به عنوان نتیجه كنترل فراشناختی شناخت تأكید میكند و بیان میكند كه چگونه فراشناخت در تداوم و تغییر شناخت مؤثر است. درمان فراشناختی سطوحی از مداخله را عرضه میكند كه بر چالش با محتوای تفكر و باورهای منفی كه در درمانهای سنتی شناختی بر آن تمركز دارد؛ تأكید نمیورزد (ولز، 2009) و سعی میكند فراشناختهایی را كه به شیوه ناسازگارانه تفكرات منفی تكرار شونده را زیاد میكنند و یا باعث افزایش باورهای منفی عمومی میشوند، تغییر دهد (ولز، 2000).
تحقیقات مختلف به صورت توصیفی و یا تجربی نشان دادهاند که برای اختلال اضطراب اجتماعی هر دو رویکرد درمان فراشناختی (کوکرتز و همکاران، 2014؛ هاپیت و همکاران، 2014؛ رپی و همکاران،2013؛ کلی، توسچن ـ کافیر و هنریچز[26]، 2012؛ کارلبرینگ و همکاران، 2012؛ برد، سایر و هافمن، 2012؛ هالیون و روسیو، 2011؛ هاکاماتا و همکاران، 2010؛ کاشدان، ویکز و ساوستیانووا[27]، 2011؛ امیر و همکاران، 2009؛ اشمیت و همکاران، 2009؛ مک اووی و پرینی، 2008؛ ولز، 2000، 2007، 2009؛ داناهی و استوپا، 2007؛ مک اووی، ماهونی، پرینی و کینگسپ، 2009؛ ولز و پاپاجورجیو، 2001، 1998) و طرح واره درمانی (خورشید زاده، برجعلی، سهرابی و دلاور،1390؛ کالوت، اوروئه، کامارا و هانکین، 2013) مؤثر میباشند ولی هنوز مطالعه مقایسهای انجام نشده است تا مشخص شود که کدام رویکرد درمانی اثربخش تر و از تداوم تأثیر بیشتری برخوردار میباشد.
از آنجا که یافتن شیوههای درمان کوتاه مدت کارا و مؤثر از جمله ضرورتهای پژوهش میباشد و شیوههای درمانی مبتنی بر مدل طرح واره و فراشناخت نیز جزء درمانهای کوتاه مدت به شمار میآیند، انجام پژوهشی برای بررسی مقایسه اثربخشی و به ویژه ماندگاری اثر این شیوههای درمانی دارای اهمیت است.
بنابراین پژوهش حاضر در نظر دارد تا اثربخشی و تداوم تأثیر مدلهای درمانی جدید تحت عنوان درمان فراشناختی و طرحواره درمانی را در کاهش علائم، کیفیت زندگی و سلامت اجتماعی دانشجویان مبتلا به اختلال اضطراب اجتماعی مقایسه كند.
این پژوهش از این نظر که کارایی و به خصوص تداوم تأثیر دو نوع درمان طرح واره محور و فراشناختی را بر کاهش علائم، کیفیت زندگی و سلامت اجتماعی دانشجویان دارای اختلال اضطراب اجتماعی مورد بررسی قرار داده است دارای نوآوری می باشد. به ویژه این که تا کنون هیچ پژوهشی در ارتباط با درمان اختلال اضطراب اجتماعی و تأثیر آن بر سلامت اجتماعی افراد انجام نشده است.
3-1- اهمیت و ضرورت پژوهش
از آنجا که شیوع اختلال اضطراب اجتماعی 13 درصد میباشد و در جایگاه سومین اختلال رایج روانپزشکی پس از اختلال افسردگی اساسی و وابستگی به الکل قرار دارد، بنابراین استفاده از درمانهای گوناگون و مؤثر ضرورت مییابد.
با توجه به این كه دریافت دارو به تنهایی، صرفاً بر مكانیسمهای نوروفیزیولوژی این افراد اثر گذاشته و بهبودی نسبی ایجاد میكند و این بهبود نسبی صرفاً وابسته به مصرف دارو است، همچنین در بیشتر درمانهای روان شناختی صورت گرفته برای اختلال اضطراب اجتماعی مانند درمان رفتاری ـ شناختی، شناخت درمانی و رفتاردرمانی، بیشتر به محتوای فکر و رفتارهای اجتنابی توجه شده است، در حالیکه بیشتر اختلالات اضطرابی (مانند اضطراب اجتماعی) علاوه بر موارد ذکر شده در طرح وارهها و فرایند پردازش اطلاعات مانند راهبردهای کنترل فراشناختی و باورهای مثبت و منفی فراشناختی نیز اختلال دارند، بنابراین استفاده از فنون مختلف رواندرمانی مانند طرحوارهدرمانی و درمان فراشناختی در صورت موفقیت آمیز بودن، نه تنها می تواند سبب كاهش طولانی مدت مصرف دارو در این افراد شود (جلوگیری از وابستگی دارویی در طولانی مدت)، بلكه موجب پیشگیری از بروز شدید این اختلال و جلوگیری از عود مجدد علائم روانشناختی خواهد شد. همچنین از آنجا که یافتن شیوههای درمان کوتاه مدت کارا و مؤثر از جمله ضرورت های پژوهش میباشد و شیوههای درمانی مبتنی بر مدل طرحواره و فراشناخت نیز جزء درمانهای کوتاه مدت به شمار میآیند، انجام پژوهشی برای بررسی مقایسه اثربخشی و به ویژه تداوم تأثیر این شیوههای درمان دارای اهمیت است.
Caouette, J. D., & Guyer, A. E.
Rapee, R. M., MacLeod, C., Carpenter, L., Gaston, J. E., Frei, J., Peters, L.
Chartrand, H., Cox, B., EL-Gabalawy, R., & Clara, I.
Lampe, L. A.
Wells, A., & Carter, K.
Fehm, L., Beesdo, K., Jacobi, F., & Fiedler, A.
Nicholson, C.
Costa Cabral Mululo, S., Bezera de Menezes, G., Vigne, P., Fontenelle, L. F.
[9] . Kuckertz, J. M., Gildebrant, E., Liliequist, B., Karlström, P., Vappling, C., Bodlund, O.
4 . Demir, T., Karacetin, G., Eralp Demir D., & Uysal O.
[11] . Chartrand, H., Cox, B., EL-Gabalawy, R., & Clara, I.
[12] . Weidman, A. C., Fernandez, K. C., Levinson, C. A., Augustine, A. A., Larsen, R. J., & Rodebaugh, T.L.
[13] . Hudson, J.L., Rapee, R.M., lyneham, H.J., wuthrich. V., Schniering, C.A.
Young, J. E., Klosko, J. S., & Weishaar, M. E.
2. emotive
[16]. Moscovitch, D. A.
[17] . Dugas, M. J. Q., Robi chaud, M.
Wong, Q. J. J., & Moulds, M. L.
Borzowich
[20]. Pinto-Gouveia, J., Castilho, P., Gallardo, A., & Cunha, M.
Wells, A., & Matthews, G.
meta cognitive model
6.Self-Regulatory Executive Function Model
7. Moses, L. J., Baird, J. A.
[25] . Meta cognitive beliefs
پایان نامه درمورد پیشرفت تحصیلی،خودکارآمدی و پیشرفت تحصیلی
خودکارآمدی و پیشرفت تحصیلی
در حال حاضر عملکرد تحصیلی دانش آموزان یکی از موضوعات مهم مورد توجه آموزش و پرورش هر کشور به شمار می رود؛ زیرا عملکرد تحصیلی یکی از توانایی های محوری در پیشرفت تحصیلی دانش آموزان است. بنابراین توجه به عوامل مهم و تأثیرگذار بر عملکرد تحصیلی دانش آموزان ضروری است. در این میان یکی از متغیرهایی که می تواند بر عملکرد تحصیلی دانش آموزان تأثیرگذار باشد، خودکارآمدی آنان است(پورقاز، محمدی و دوستی، 1391).
خودکارآمدی، یک عامل انگیزشی فعال کننده، نیرودهنده، نگهدارنده و هدایت کننده ی رفتار به سوی هدف تعیین شده است(پینتریچ و دگروت[1]،1990). خودکارآمدی” قضاوت شخصی” فرد درباره توانایی های خود برای آغازگری و عملکرد موفق در تکالیف می باشد که نیازمند به گسترده شدن تلاش فرد و حفظ آن در شکل رویارویی با موانع است(بندورا، 1997). بندورا(1997،2001)، معتقد است که برای پیش بینی عملکرد تحصیلی افراد در حوزه های مختلف هم چون مدرسه، دانشگاه و روابط، خودکارآمدی نقش مهمی را ایفا می
کند. بنابراین به نظر می رسد هرچه خودکارآمدی افراد بیشتر باشد پیشرفت تحصیلی بیشتر می شود(پورقاز، محمدی و دوستی، 1391).
دانش آموزان از نظر میزان خودکارآمدی با هم متفاوتند. ممکن است برخی از آنان در بعضی تکالیف از خودکارآمدی بالا ، ولی در انجام برخی دیگر از خودکارآمدی پایینی برخوردار باشند، و در نتیجه، در انجام آن کار موفق نباشند (زمانی امیر،1385). یکی از علل ناکارآمدی افراد، ادراک شخصی هر فرد در باره وضعیت فعلی خود و نارضایتی از عملکرد ضعیف خود در انجام امور است(کسایی،1384).
بندورا(1997)، ساز و کارهای تأثیرگذار بسیاری را که نقش بنیادی در انجام تکلیف دارند مورد بررسی قرار داد و به این نتیجه رسید که هیچ کدام از این ساز و کارها در کنترل کارکرد، پرنفوذتر از خودکارآمدی و باورهای افراد از توانایی نیستند(پاجاریس[2]، 1997). از سوی دیگر بندورا(2001)، معتقد است که خودکارآمدی هم چون عاملی شناختی- انگیزشی، دارای نقشی پرمایه در پدیدآوری تفاوت های فردی و جنسیتی در گستره ی کارکرد تحصیلی است(کریم زاده و محسنی، 1385).
مفهوم خودکارآمدی در مرکز نظریه ی شناخت اجتماعی آلبرت بندورا قرار دارد (سروقد، رضایی و معصومی،1389). در واقع سازه ی خودکارآمدی به باور کلی فرد در مورد توانمندی ها و قابلیت های خود اشاره دارد(مادوکس[3]، 2002). به طور کلی در حوزه ی تحصیلی، خودکارآمدی به باور دانش آموزان درباره توانایی های خود برای فهمیدن یا انجام دادن تکالیف درسی اطلاق می شود(فتسکو و مک کلور[4]، 2005).
تحقیقات گیست [5] و میتچل[6] (2000، پینتریچ[7] و شانک[8]، 1385)، نشان میدهد دانشآموزانی که از خودکارآمدی بالایی در حل تکالیف برخوردارند هنگامی که در حل تکلیفی نمره ی کمی میگیرند میان تلاش خود و پیامد عمل رابطه ای نمی بینند و به این ترتیب در روبرو شدن با تکالیف بعدی انتظار پیامد منفی در آنان ایجاد می شود. آنان هم چنین اشاره می کنند وقتی معلمان نیز
پایان نامه درمورد بزهکاری؛وظایف والدین در پیشگیری از جرم
در این راستا الکساندر ودیب نکات زیر را در زمینهء وظایف والدین یادآور میشوند:
1-سعی کنند خانواده را کانون مهر و محبت سازند تاانگیزهای برای جلب فرزنداشان به خانه فراهم آید.
2-در خانواده نظم و انضباط منطقی و عادلانه برقرار کنند.
3-برای بروز احساسات و رشد افکار فرزندان در خانواده فضاهای مناسب ایجاد کنند.
4-در منزل و اجتماع فرصتهایی مناسب برای فرزندانشان ایجاد کنند تا به کسب تجربیات موفقیتآمیز مبادرت ورزند.
5-طوری رفتار کنند که الگوی فعالیت و مقاومت در برابر ناملایمات برای فرزندانشان باشند.
6-تلاش کنند تا محیط خانوادگی با ثباتی به وجود آورند.
7-در برابر اشتباهات فرزندان خود صبور باشند.
8-تازهترین و دقیقترین اطلاعات را دربارهء موضوعهای گوناگون اجتمای از قبیل مسائل جنسی، مواد مخدر و خلافکاریها و جرایم تعیین شده از طرف قانون در اختیار فرزندان خود بگذارند.
9-اگر فرزندانشان به هر علت به اعتیاد آلوده شدهاند،سعی کنند برای آنان سرگرمیهای دیگری پیدا کنند تا جانشین مواد مخدر شود و اگر هنوز نمیدانند که به چه چیزها و کارهایی علاقه مندند والدین باید با صرف وقت بیشتر موضوعهای مورد علاقهء فرزندانشان را پیدا کنند.[1]
ب: بعد اعتقادی
بدیهی است که ارزش ها و اعتقادات دینی، نقش سازنده و در عین حال بازدارنده با قضاوت و وجدان بیدار (در صورت ارتکاب جرم یا انحرافات اجتماعی) در هر فرد ایجاد می نماید و این نقش بر
داشت.
واژگان کلیدی:فرهنگ سازمانی، آموزش ضمن خدمت،رفتار سازمانی
فصل اول
کلیات پژوهش
1-1موضوع تحقیق
“بررسی تأثیر آموزش ضمن خدمت بررفتارشهروندی سازمانی باتوجه به فرهنگ سازمانی کارکنان دانشگاه آزاد اسلامی واحد خمین”
1-2-مقدمه
جهان کنونی جهانی است پر از تغییر شتابان ، دگرگونی های بسیاری در ارکان جامعه صورت گرفته و پیشرفتهای سریع علوم و تکنولوژی انسانی را با وضعیتی روبرو ساخته که کمتر شباهتی با گذشته دارد یکی از علومی که تحولات بسیار داشته ،علم مدیریت است که پا به عرصه نوینی از حیات خود گذاشته ودر پاسخ به چالشهای محیطی روشهای تازه را جستجو میکند.
از جمله تحولات اساسی که در علم مدیریت ایجاد شده است تحول در نگرش سازمان میباشدتا چند دهه گذشته سازمانها ابزار هایی برای ایجادهماهنگی بین افراد و کنترل افراددر راستای دستیابی به اهداف سازمان بودند، ولی امروزه سازمان ها را با نگرش وسیع تردر نظر میگیرند وبه مفاهیمی چون فرهنگ ارتباطات سازمانی و رفتار سازمانی توجه ویژه ای دارند فرهنگ سازمانی موضوعی است که به تازگی در دانش مدیریت و در قلمرو رفتار سازمانی راه یافته است. به دنبال نظریات و تحقیقات جدید در مدیریت، فرهنگ سازمانی دارای اهمیت روزافزونی شده و یکی از مباحث اصلی و کانونی مدیریت را تشکیل داده است. جمعیتشناسان، جامعهشناسان و اخیراً روانشناسان و حتی اقتصاددانان توجه خاصی به این مبحث نو و مهم در مدیریت مبذول داشته و در شناسایی نقش و اهمیت آن نظریهها و تحقیقات زیادی را به انجام رسانیده اند، و در حل مسائل و مشکلات مدیریت به کار گرفتهاند. با بررسی که توسط گروهی از اندیشمندان علم مدیریت به عمل آمده فرهنگ سازمانی بهعنوان یکی از مؤثرترین عوامل پیشرفت در سازمانها شناخته شده است.
فرهنگ، در گستردهترین معنی به فرآوردههای پیچیده و پیشرفته بشری مانند هنر، فلسفه، دانش و تکنولوژی اشاره دارد و در علوم اجتماعی به نظامی از معانی مشترک که بهگونهای آشکار و جمعی، توسط یک گروه معین در یک زمان مشخص پذیرفته شده و بر پایه این نظام، معانی، کنش و رفتار گروه انجام میگیرد، اطلاق میشودسازمان نیز عبارت است از جمعی از افراد که برای تحقق اهداف معیّن باهم همکاری میکنند( طوسی، 1372، ص3).
فرهنگ الگویی از مفروضات مشترک است که گروه را فرا می گیرد، به طوری که مشکلات انطباق پذیری خارجی و هماهنگی داخلی گروه را حل می کند، و به سبب عملکرد وتأثیر مثبتش معتبر دانسته می شود واز این جهت به مثابه روش صحیح ادراک، تفکر واحساس در خصوص آن مشکلات گروه، به اعضای جدید آموزش و یاد داده می شود(شاین[1]،1383،ص 3).
جوامع به عنوان مجموعه های انسانی دارای فرهنگ هایی می باشندکه راهنمای عمل گروهی آن ها می باشد یکی از این مجموعه های انسانی ، سازمان محل اجتماع مردمی که با هم طبقه می باشد که به طور خلاصه این چنین تعریف می شود:
یک سازماندهی هماهنگ و مصوب کار می کنند تا هد ف های سازمانی را تحقق بخشند (افجه،1380، ص 16).
سازمان ها ترتیبات اجتماعی برای کنترل عملیات رسیدن به هدف های جمعی و محل خلق مدیریت های آگاهانه و ترتیبات لازم برای تحقق بخشیدن هدف ها به وسیله ابزار های جمعی می باشند. لذا می توان
فرهنگ سازمانی که به عنوان رفتار های غالب در سازمان شناخته می شود را به این گونه تعریف کرد مجموعه ای از ارزش کلیدی باورهای راهنما، وتفاوت هایی می داند که در اعضای یک سازمان مشترک است(عسگریان،1388،ص102).
فرهنگ سازمانی عبارت است از باورهای مشترک در یک سازمان. هرچه باورهای مشترک عمیق تر و بیشتر باشند، فرهنگ قوی تر است و هرچه باورها متفاوت ووجه اشتراک آنها کمتر باشد فرهنگ سازمان ضعیف ترخواهد بود(فیزی،1372. ،ص 8)
مرور نوشته های صاحب نظران مدیریت مبین این واقعیت است که فرهنگ سازمانی، رفتار کارکنان را در سازمان شکل می دهد . باتوجه به این که فرهنگ سازمانی، تأثیری به سزا بر رفتار مدیران و کارکنان در تمام سطوح سازمان دارد، آنها با قدرت می توانند توانایی یک شرکت را در تغییر جهت گیری استراتژیک آن، تحت تأثیر قرار دهند.با توجه به اینکه سازمان مدیریت یک سازمان انسان محور است، فرهنگ سازمانی نقش به سزایی در میزان موفقیت این سازمان خواهد داشت . برای تقویت و ارتقای فرهنگ سازمانی موجود ابتدا می بایست فرهنگ حاکم را مورد بررسی و شناخت قرار داد تا ازاین طریق نقاط قابل بهبود فرهنگی شناسایی شده و زمینه ارتقای فرهنگی فراهم آید .
اهمیت و ضرورت پژوهش
در دنیای پر رقابت کنونی، سازمان ها پیوسته در جستجوی شیوه های جدیدی برای حداکثر کردن عملکرد و تلاش کارکنان شان هستند. با وجود افزایش استفاده از تکنولوژی اطلاعات، باز هم در عملکرد کارآیی سازمان شکاف وجود دارد اکنون قویاً این اعتقاد وجود دارد که عملکرد کارآیی سازمان تا حدود زیادی به تلاش کارکنان که فراتر از الزامات تعریف شده، نقش می باشد بستگی دارد. در سال های اخیر توسعه تکنولوژی های جدید و رشد فزآینده جهانی اقتصاد منجر به رقابت فزآینده و تغییرات سریع در م اهیت کار سازمان ها و کارکنان شان شده است. در نتیجه این تغییرات و برای آماده شدن برای تغییرات آینده فشار قابل ملاحظه فزاینده ای بر کارکنان برای پذیرفتن مسئولیت برنامه ریزی ارتقای شغلی، آموزش و حقوق و مزایا وارد می آید. همچنین سازمان ها به منظور رقابت در صحنه جهانی، ارضای نیازها و انتظارات مشتریان و سازگاری با ماهیت در حال تغییر شغل ، تمایل دارند و در تلاشند تا کارکنانی انتخاب کنند که فراتر از وظیفه و نقش تعیین شده در شرح شغل شان عمل کنند.
6-1-چارچوب نظری و مدل مفهومی تحقیق
1-6-1)چارچوب نظری تحقیق
چهارچوب نظری بیانی است که کل پژوهش بر آن استوار است .این چهار چوب شبکهای است منطقی ،توصیفی و پرورده،مشتمل بر روابط موجود میان متغییرهایی که در پی اجرای فرایندهایی چون مصاحبه ،مشاهده و بررسی پیشینه تحقیق شناسایی شده اند .چهار چوب نظری روابط میان متغییر ها را روشن میسازد نظرهایی که مبانی این روابط هستند می پروراند ونیز ماهیت و جهت این روابط را توصیف می کند .همان گونه که بررسی پیشینه مبانی چهار چوب نظری را تشکیل می دهد یک چهار چوب نظری خوب نیز در جای خود مبانی منطقی لازم برای تدوین فرضیه های آزمون پذیر را فراهم میسازد(شهبازی،1389،ص 10).
مدل مفهومی تحقیق
برای بررسی تاثیر آموزش ضمن خدمت بر رفتار شهروندی سازمانی با توجه به فرهنگ سازمانی از مدلهایی مانند مدل اورگان [2]و مدل کامرون[3] و کوئین [4]استفاده میشود.
مدل اورگان
شاید بتوان گفت معتبرترین تقسیم بندی ارائه شده درباره ابعاد و مؤلفه های رفتار شهروندی سازمانی توسط اورگان ارائه شده است که در تحقیق های مختلف مورد استفاده قرار می گیرد . این