دانشکده علوم اجتماعی
پایان نامه برای دریافت درجه کارشناسی ارشدعلوم اجتماعی
گرایش پژوهش علوم اجتماعی
موضوع :
بررسی نقش مردسالاری در خشونت خانوادگی
مطالعه نظری همراه با تحقیق پیمایشی درشهرستان سبزوار
استاد راهنما :
دکتر یحیی علی بابایی
استادمشاور :
دکتر سید ضیاء هاشمی
نگارش :
****
تکه هایی از متن به عنوان نمونه :
چكیده :
پژوهش حاضر به بررسی نقش و سهم متغیر پدرسالاری در بروز خشونت خانوادگی می پردازد ؛ هر چند منكر تاثیر دیگر متغیرها در پیدایش این پدیده نیست . خشونت خانوادگی به معنی فرایندی است كه در آن زوج یا شریك زندگی از خود رفتارهای خشونت آمیز بر ضد زوج دیگر نشان می دهد . به بیان دیگر خشونت خانوادگی به خشونتی اطلاق می شود كه معمولا در محیط خلوت و خصوصی خانواده به وقوع می پیوندد و در بیشتر موارد میان افرادی اتفاق می افتد كه به سبب صمیمیت ، ارتباط خونی و یا قانونی به هم پیوند خورده اند .
در این تحقیق از رویكردهای متعدد جامعه شناسی از قبیل نظریات فمینیستی ، نظریه اقتدار و سلطه ، نظریه تضاد ، نظریه نقش ها و نظریه منابع استفاده شده كه بر اساس این نظریات مهمترین متغیرهای مستقل تاثیرگذار بر پدیده خشونت خانوادگی عبارتند از : اعتقاد به پدرسالاری از سوی مردان ؛ اعتقاد به تبعیض جنسیتی ؛ تداخل نقش زوجین ؛ اختلاف پایگاهی زوجین ؛ تضاد سلایق زوجین ؛ انحراف اخلاقی شوهر؛ اختلاف سطح تحصیلات زوجین و بیكار بودن شوهر .
این تحقیق با استفاده از روش پیمایش بر روی 380 خانوار شهرستان سبزوار و طراحی پرسشنامه ای برای زنان متاهل صورت گرفت و از روش های آماری چون رگرسیون چند متغیری و تحلیل مسیر بهره گرفته شد .
نتایج این تحقیق نشان می دهد كه متغیر اعتقاد به پدرسالاری از سوی مردان دارای بیشترین اثر مستقیم و غیر مستقیم بر روی خشونت خانوادگی است و بعد از این متغیر می توان به متغیرهای تبعیض جنسیتی و تضاد سلایق زوجین اشاره كرد . به این ترتیب یافته های این تحقیق در راستای تقویت فرضیات مهم نظریات فیمینیستی ، نظریه منابع ، تئوری تضاد و تضعیف فرضیات نظریات نقش ، اقتدار و سلطه و ناسازگاری پایگاهی می باشد .
كلیدواژه ها : خشونت خانوادگی ، پدرسالاری ، تبعیض جنسیتی ، تضاد سلایق زوجین ، تداخل نقش ، ناسازگاری پایگاهی
فهرست جداول
صفحه
جدول ( 1-3 ): ضریب پایایی شاخص ها………………………………………………………………………….
51
جدول ( 2-3 ): حجم نمونه برحسب مناطق درشهرسبزوار………………………………………….
54
جدول ( 1-4 ): آماره های مربوط به سن زنان……………………………………………………………………..
57
جدول ( 2-4 ): توزیع پا سخگویان بر حسب سن……………………………………………………………….
59
جدول (3-4 ): آماره های مربوط به سن همسران………………………………………………………………..
60
جدول (4-4 ): توزیع پا سخگویان بر حسب سن همسر……………………………………………………….
61
جدول (5- 4 ): توزیع پا سخگویان برحسب میزان تحصیلات……………………………………………..
62
/>جدول (6-4 ): میزان تحصیلات همسران……………………………………………………………………………..
64
جدول ( 7-4 ): توزیع پا سخگویان برحسب وضعیت شغلی………………………………………………..
65
جدول ( 8-4 ): توزیع وضعیت شغلی همسران……………………………………………………………………..
66
جدول (9-4 ): توزیع پاسخگویان برحسب وضعیت اقتصادی خانواده پدری………………………..
67
جدول (10-4 ): توزیع وضعیت اقتصادی خانواده پدری مردان……………………………………………
69
جدول (11-4 ): توزیع وضعیت شغلی همسران……………………………………………………………………
70
جدول ( 12-4 ): آماره های مربوط به خشونت خانوادگی……………………………………………………
72
جدول (13-4 ) : توزیع میزان خشونت خانوادگی………………………………………………………………..
73
جدول (14-4 ): آماره های مربوط به خشونت روانی……………………………………………………………
74
جدول (15-4 ): توزیع میزان خشونت روانی………………………………………………………………………..
76
جدول (16-4 ): آماره های مربوط به خشونت اقتصادی………………………………………………………
77
جدول (17-4 ): توزیع میزان خشونت اقتصادی…………………………………………………………………..
78
جدول ( 18-4 ): آماره های مربوط به خشونت فیزیکی……………………………………………………….
79
جدول ( 19-4 ): توزیع میزان خشونت فیزیکی……………………………………………………………………
81
جدول ( 20-4 ): آماره های مربوط به خشونت جنسی………………………………………………………..
82
جدول (21-4 ): توزیع میزان خشونت جنسی………………………………………………………………………
83
جدول (22-4 ): آماره های مربوط به انواع خشونت……………………………………………………………..
84
جدول (23-4 ): آماره های مربوط به تضاد سلایق زوجین…………………………………………………
85
جدول (24-4 ): توزیع میزان تضاد سلایق زوجین……………………………………………………………….
87
جدول (25-4 ): آماره های مربوط به مردسالاری…………………………………………………………………
88
جدول (26-4 ): توزیع میزان مردسالاری……………………………………………………………………………..
90
جدول (27-4 ): آماره های مربوط به تبعیض جنسی…………………………………………………………..
91
جدول ( 28-4 ) : توزیع میزان تبعیض جنسی…………………………………………………………………….
92
جدول ( 1-2-4 ) : همبستگی متغیرهای مستقل با خشونت خانوادگی………………………………
94
جدول (1-3-4): مدل رگرسیون چند متغیره برای تبیین خشونت خانوادگی…………………………
98
جدول ( 2-3-4 ) : شاخص ها و آماره ها ی تحلیل رگرسیونی……………………………………………….
98
فهرست جداول
صفحه
جدول (3-3-4) : مدل رگرسیونی تضاد سلایق زوجین با متغیرهای مستقل……………………..
102
جدول ( 4-3-4 ) : شاخص ها و آماره ها ی تحلیل رگرسیونی…………………………………………..
102
جدول (5-3-4) : مدل رگرسیونی مردسالاری با متغیرهای مستقل……………………………………
104
جدول ( 6-3-4 ) : شاخص ها و آماره ها ی تحلیل رگرسیونی……………………………………………
104
جدول ( 7-3-4 ) : مدل رگرسیونی تبعیض جنسیتی با مستقل…………………………………………
106
جدول ( 8-3-4 ) : شاخص ها و آماره ها ی تحلیل رگرسیونی ………………………………………….
106
جدول (9-3-4) : میزان اثر متغیرهای مستقل……………………………………………………………………..
109
فهرست نمودارها
صفحه
شکل شماره ( 1 – 4 ) نمودار توزیع سن زنان به همراه خط منحنی نرمال………………………………
58
شکل شماره ( 2 – 4 ) نمودار توزیع سن همسران به همراه خط منحنی نرمال………………………..
60
شکل شماره ( 3 – 4 ) نمودار توزیع خشونت خانوادگی به همراه خط منحنی نرمال……………….
72
شکل شماره ( 4 – 4 ) نمودار توزیع خشونت روانی به همراه خط منحنی نرمال………………………
75
شکل شماره ( 5 – 4 ) نمودار توزیع خشونت اقتصادی به همراه خط منحنی نرمال…………………
77
شکل شماره ( 6 – 4 ) نمودار توزیع خشونت فیزیکی به همراه خط منحنی نرمال…………………..
80
شکل شماره ( 7 – 4 ) نمودار توزیع خشونت جنسی به همراه خط منحنی نرمال……………………
82
شکل شماره( 8 – 4 ) نمودار توزیع خشونت تضاد سلایق زوجین به همراه خط منحنی نرمال..
86
شکل شماره ( 9 – 4 ) نمودار توزیع مردسالاری به همراه خط منحنی نرمال…………………………..
89
شکل شماره ( 9-4 ): نمودار توزیع تبعیض جنسی به همراه خط منحنی نرمال……………………….
91
شکل شماره ( 10 – 4 ) دیاگرام عوامل موثر بر خشونت خانوادگی …………………………………………
100
کلیات تحقیق
مقدمه
در همه جوامع مسئله نظم و امنیت اجتماعی هم برای دولت و حاكمیت و هم برای مردم مسئله مهمی بوده است. روابط آدمیان در جامعه برنظم و قاعده های خاصی استوار است و شیوه های رسمی و غیررسمی نظارت و كنترل اجتماعی برای حفظ نظم و امنیت اجتماعی تدارك دیده شده است. اساس نظم اجتماعی بر شناخت و عمل به انتظارات متقابل و ایفای نقشهای اجتماعی استوار است. بطور كلی درهمه جوامع بشری نظم اجتماعی و نظارت اجتماعی به شیوه های رسمی و غیررسمی دیده می شود، با وجود این، در همه جوامع بشری هم افرادی وجود دارند كه از قواعد عموماً پذیرفته شده رفتار، تخطی می كنند، در واقع اكثر مردم حتی اگر بطور خیلی جزئی هم باشد هنجارها را نقض كرده اند. به قول دوركیم كجرفتاری و همنوایی در درون یك جامعه با ساختار خاصی كه دارد ممكن می گردند.
هر روزه ما چه در محیط اطراف خود و چه از طریق رسانه ها و روابط با دیگران از مسائل مختلفی چون قتل، سرقت، آدم ربایی، ترافیك، جنگ، آلودگی های زیست محیطی، تورم، افزایش خشونت، بیكاری، تجاوز به عنف، اختلاس، ارتشاء، بالا رفتن قیمت اتومبیل ها، افزایش مصرف الكل و مواد مخدر و. . . اطلاع پیدا می كنیم، حال ممكن است نسبت به بعضی از آنها احساس ناراحتی و نگرانی داشته باشیم و نسبت به بعضی دیگر احساس تنفر و انزجار و نسبت به مواردی هم بی تفاوت باشیم و هیچ واكنشی نداشته باشیم. در این میان خشونت خانوادگی از آن قسم مسائلی است که حساسیت خاصی را در جامعه بر می انگیزد. به نظر می رسد که دلیل این حساسیت آن است که انسان همواره خانه را امن ترین مکان می شناسد. از این رو، هنگامی که مردی همسر خود را مورد آزار و اذیت قرار می دهد، جامعه دچار تشنج می شود و انسان ها به شدت احساس نا امنی می کنند.
از طرف دیگر باید خاطرنشان کرد که متأسفانه یکی از دلایل عدم موفقیت در جلوگیری از وقوع جرایم، به طور عام و خشونت و پرخاشگری به طور خاص، عدم ریشه یابی در علل و عوامل وقوع آنها است. افراد جامعه توجه خود را بیشتر به غلط به درمان موقتی به نام مجازات معطوف کرده اند که تحقیقات و مطالعات مختلف به عواقب و پیامدهای منفی این نوع درمان پرداخته و ناکارا بودن آنرا گوشزد کرده اند. اصولاً پیشگیری باید با دانش و اطلاعات کافی نسبت به علل ایجاد کننده هر دردی باشد و سپس مداوا در پی تشخیص درد صورت پذیرد. چراکه اگر تشخیص درست باشد، درمان نیز آسان و سریع خواهد بود. لذا بررسی خشونت خانوادگی به عنوان یكی از مسایل اجتماعی و ارایه راه حلهای مناسب به شیوه علمی، نیازمند به كارگیری روشهای خاص علمی و تخصصی است.
تحقیق حاضر بر آن است تا علاوه بر تشریح فضای مفهومی خشونت و خشونت خانوادگی، ابتدا عوامل مؤثر برخشونت خانوادگی( همسرآزاری ) را شناسایی کند و سپس سهم متغیر پدرسالاری را در بروز این پدیده نشان دهد. به عبارت دیگر ما خواهان آنیم که نشان دهیم که متغیر مردسالاری در جامعه کنونی تا چه حد می تواند در تولید خشونت خانوادگی نقش داشته باشد.
1-1- طرح و بیان مسأله:
با وجود دگرگونی در ساختار خانواده و نقش های خانوادگی، بی تردید خانواده همچنان یکی از ارکان و نهادهای اصلی جامعه به شمار می رود. اهمیت خانواده از این روست که نه تنها محیط مناسبی برای همسران به شمار می آید بلکه وظیفه جامعه پذیری و تربیت نسل های آتی را نیز بر عهده دارد. به عبارتی میتوان گفت؛ درونی كردن ارزشها و هنجارها از خانواده آغاز میگردد. وجود خانواده از آن جهت ضروری است كه شخصیت انسانی زاده نمیشود بلكه از طریق فرایند اجتماعی شدن که بنیان و اساس آن از خانواده است، ساخته میشود، آنها كارخانههایی هستند كه شخصیت انسانی را تولید میكنند. ایفای بهینه این كاركردها نه تنها برای بقاء خانواده ضروری است بلكه برای تداوم جامعه و انسجام اجتماعی نیز ضروری می باشد. ولی با این وجود، در حال حاضر خانواده دچار آسیب هایی نظیر: طلاق، اختلافات زناشویی، خودکشی، کودکان فراری و خشونت خانوادگی شده است.
در این میان، خشونت خانوادگی یا خشونت در حوزه خصوصی، پدیده ای است که روابط سالم خانوادگی را که برای بقاء و تحکیم خانواده لازم و ضروری است، متزلزل ساخته و بعضاً از بین می برد. اشکال و انواع متفاوتی از خشونت خانوادگی وجود دارد که دامنه گسترده آن از نزاع بین خواهران و برادران تا به قتل رسیدن والدین توسط فرزندان و فرزندان توسط والدین کشیده می شود. بطور کلی انواع خشونت های خانوادگی را می توان در قالب هایی نظیر: 1- همسر آزاری، 2- فرزند آزاری، 3- والدین آزاری و 4- سالمند آزاری قرار داد.
به نظر می رسد که در بین انواع و اقسام مختلف خشونت خانوادگی، همسر آزاری یا آزار همسر نمود بیشتری دارد و معمولاً در محیط خلوت و خصوصی خانواده به وقوع می پیوندد و در بیشتر موارد میان افرادی رخ می دهد که به سبب صمیمیت، ارتباط خونی و یا قانونی به هم پیوند خورده اند. به بیان دقیقتر، صرف نظر از بی طرفی ظاهری این واژه، « خشونت خانوادگی »تقریباً همواره جرم وابسته به جنسیت خاص محسوب می گردد که مردان نسبت به زنان روا می دارند. بدرفتاری و آزار همسر معمولاً به صورت آزارهای کلامی مانند تحقیر و توهین و فحاشی آغاز و نهایتاً به خشونت فیزیکی( ضرب و شتم ) و حتی به قتل ختم می شود. این معضل علاوه بر ایجاد عوارض جسمی و روحی کوتاه و بلند مدّت در قربانی و تهدید کیان خانواده موجب تبعات اجتماعی جبران ناپذیر همچون طلاق، فرار از منزل و خودکشی و غیره می شود.
امّا سئوال اساسی این است که با وجود اهمیتی که خانواده و بویژه نقشی که در جامعه پذیری و تربیت نسل های آتی دارد، چه علل و عواملی سبب بروز خشونت در این حوزه می شود؟
بسیاری از صاحب نظران به منظور تبیین مسأله مذکور به علل و عوامل مختلفی اشاره کردند که بطور کلی می توان آنها را در دو سطح؛ متغیرهای فردی و متغیرهای اجتماعی قرار داد. بدین ترتیب که برخی (جامعه شناسان) آن را انعکاسی از واقعیات اجتماعی می دانند و برخی دیگر (روان شناسان) بر این باور هستند که خشونت منبعث از واقعیات درونی و روانی است. پر واضح است که هر یک از این دو دیدگاه اجتماعی و روانی با در نظرگرفتن کانون واقعیت از منظر خاصی به پدیده مذکور نگریسته و پاسخی به این پرسش داده اند، ولی پاسخ هر کدام دچار محدودیت هایی است، چرا که جامعه شناسان با تاکید بر واقعیات اجتماعی در بروز این پدیده، نقش شخصیت فرد، آسیب های روانی و تجارب نخستین فرد در ایام کودکی و نیز نیرو های روانی را نادیده گرفته اند. روان شناسان نیز با در نظر گرفتن عوامل روان شناختی در بروز پدیده خشونت، حقایق و واقعیات اجتماعی را نادیده می گیرند. ولی به نظر می رسد که در برخورد با پدیده خشونت، اصل علّیت دایره ای فزاینده دارد و لذا نباید مسأله مذکور را تک بعدی بررسی کرد، بلکه باید مجموعه ای از عوامل جامعه شناختی و روان شناختی را در نظر گرفت. در این پژوهش ما برآنیم تا نقش و سهم متغیر پدرسالاری را در بروز خشونت خانوادگی مشخص کنیم ؛ هر چند که منکر تاثیر دیگر متغیرها در پیدایش این پدیده نیستیم.
بنابراین با توجه به مطالب فوق، پژوهش حاضر بر آن است تا نقش و تأثیر پدرسالاری را بر خشونت خانوادگی ( همسرآزاری) در شهرسبزوار مورد مطالعه و بررسی قرار دهد. همچنین پژوهش حاضر درصدد پاسخگویی به سوالات ذیل می باشد:
1- میزان خشونت خانوادگی( همسر آزاری ) در جامعه آماری مورد بررسی چه اندازه است؟
2- روش ها و نحوه اعمال خشونت علیه همسران چگونه است؟
3- زنانی که مورد ضرب و شتم قرار می گیرند، دارای چه ویژگی های فردی و اجتماعی هستند؟
4 – خشونت های اعمال شده بر علیه زنان تا چه حد تحت تاثیر متغیر پدرسالاری می باشد ؟
5- آیا بین موقعیت های تنش آفرین در خانواده( تضاد و تفاوت علایق زوجین ) و خشونت خانوادگی ( همسرآزاری) رابطه وجود دارد؟
6- آیا بین ویژگی های فردی و اجتماعی زوجین ( نظیر: پایگاه اقتصادی- اجتماعی، میزان تحصیلات، سن، وضعیت شغلی و… )و خشونت خانوادگی( همسرآزاری ) رابطه وجود دارد؟
7- چه راهکارهایی را می توان به منظور کاهش خشونت خانوادگی( همسر آزاری ) ارائه داد؟
2-1- اهمیت و ضرورت تحقیق:
یکی از مهمترین رفتارهای اجتماعی انسان تشکیل خانواده و تلاش برای حفظ و بقاست. با وجود اختلافات بسیار در آداب و رسوم جوامع گوناگون و تغییرات چشمگیر آن ها در بستر زمان، ازدواج و تشکیل خانواده همچنان یکی از مراسم منحصر به فردی است که همواره با بشر همراه بوده است. در تمام ادیان الهی، به خصوص اسلام، نیز به آن توجه ویژه ای شده است. بروز مشکلات فراوان در راه زندگی زناشویی و خانوادگی به طور بالقوه قادر به تهدید کانون گرم خانواده بوده و می تواند پایه اولیه لغزش در زندگی مشترک را بنا نهد. در واقع خانواده نابسامان قادر به تحویل فرزندان سالم به جامعه نخواهد بود. واقعیت این است که همیشه عواملی با منشأ درون و بیرون از خانواده، روابط زن و مرد را تحت تأثیر قرار داده و موجب به هم خوردن تعادل اولیه در این رابطه می شود.
در ازدواج ، عشق و خشونت دو واژه متداول ، اما متفاوت اند که به لحاظ احساسی، عاطفی و عقلانی و رفتاری، همواره مطرح بوده اند. متأسفانه یکی از چالش های نو در زمینه ازدواج و روابط بین زوجین که آثار فرهنگی، اجتماعی و روانشناختی مخربی را بر بافت جامعه و نهاد مقدس خانواده وارد می سازد و می تواند به عنوان بحران مطرح شود، افزایش آزار، پرخاشگری و خشونت در خانواده است.
خشونت خانوادگی در هر شکل آن همواره بزرگترین معضل جوامع در گذشته و حال بوده و هست. هنگامی که مردی همسر و شریک زندگی خود را مورد شکنجه و آزار و اذیت و بعضاً قتل قرار می دهد، نه تنها افکار عمومی جریحه دار می شود، بلکه حساسیت خاصی را در جامعه بر می انگیزد. به نظر می رسد که دلیل این حساسیت آن است که انسان همواره خانه را امن ترین مکان می شناسد. از این رو، هنگامی که مردی همسر خود را مورد آزار و اذیت قرار می دهد، جامعه دچار تشنج می شود و انسان ها به شدت احساس نا امنی می کنند. همچنین با توجه به اوضاع و شرایط اجتماعی، اگر خانواده سالم نباشد و در آن مهر و محبتی وجود نداشته باشد، امکان بروز خشونت و حتی همسرکشی در آن بسیار محتمل خواهد بود.
خشونت خانوادگی بویژه خشونت علیه زنان( همسران ) با توجه به این نکته که زنان به عنوان نیمی از جمعیت کشور نقش غیر قابل انکاری در پیشرفت و توسعه جامعه دارند، باید بیش از پیش مورد توجه قرار گیرد. چراکه فراگیری این نوع از خشونت در جامعه پیامدهای نامطلوب و جبران ناپذیری را بر جای می گذارد که در ذیل به ذکر چند نمونه از آن بسنده می شود:
1- شاید بتوان مهمترین اثر نامطلوب خشونت خانوادگی بویژه همسرآزاری را خدشه وارد کردن به کرامت ذاتی و انسانی زنان دانست، چراکه اعمال خشونت علیه زنان منافی حیثیت و ارزش انسانی آنها می باشد و برخورداری زنان را از حقوق بشری و آزادی های بنیادین نقض و یا تضییع می کند و تجاوزی آشکار به بهره مندی زنان از حقوق انسانی و آزادی های اساسی محسوب می شود که بالطبع مانعی فراروی اهداف برابری، توسعه و صلح می باشد.
2- از دیگر عواقب خشونت خانوادگی بویژه همسرآزاری، ایجاد ترس و عدم امنیت در زندگی زنان می باشد. با توجه به اینکه خشونت علیه زنان چه در حوزه خصوصی( خانواده ) و چه در حوزه عمومی ( جامعه ) تجلی مناسبات نابرابر میان زنان و مردان در طول تاریخ و در برخورداری از قدرت می باشد. به عنوان یکی از مهمترین سازوکارهایی محسوب می شود که زنان را وادار به پذیرش موقعیتی فروتر از مردان می کند. ترس از خشونت سبب می شود که زنان نتوانند مشارکت کامل، فراگیر و همه جانبه را در زندگی اجتماعی و جامعه داشته باشند. بنابراین باتوجه به اینکه مشارکت به عنوان مهمترین وسیله توسعه به حساب می آید تا جایی که از آن به عنوان حلقه گمشده فرایند توسعه یاد می شود و با در نظر گرفتن این مسأله که بیش از نیمی از جمعیت جامعه را زنان تشکیل می دهند، بدیهی است که منزوی گردند و نسبت به جامعه و سرنوشت آن بی تفاوت و بدبین گردند و احساس کنند که عملاً و مستقیماً در توسعه و برنامه های مربوط به آن دخالت ندارند، مسلماً تعهد، دلبستگی و التزامی را نیز در قبال این برنامه ها و اهداف توسعه اجتماعی و اقتصادی احساس نخوا هند کرد، درنتیجه جامعه از مشارکت نسلی فعال