تعریف دلبستگی
دلبستگی در لغت به حالت و کیفیت دلبسته، محبت، علاقه و عشق گفته می شود. البته یعنی عاشق ، دلباخته و دارای تعلق و دل بستن به کسی یا چیزی به معنای علاقمند شدن به او و محبت یافتن نسبت به وی است (معین ،۱۳۷۵).
تحقیقات نشان می دهند که در دلبستگی دو بعد وجود دارد: بعد شناختی- عاطفی و بعد رفتاری، که اولی به معنای کیفیت عواطف نسبت به چهره دلبستگی است و دومی به بهره گرفتن از حمایت و مجاورت از شخص مورد نظر مربوط می شود. هرچه شخص از کودکی به سوی بزرگسالی حرکت می کند، بعد شناختی- عاطفی اهمیت بیشتری می یابد (پترسون ،۱۹۹۵ به نقل از حقیقی ، ۱۳۸۱).
به طور کلی دلبستگی را می توان جو هیجانی حاکم بر روابط کودک با مراقبش تعریف کرد. این که کودک مراقب خود را که معمولاً مادر اوست، می جوید و به او می چسبد ، موید وجود دلبستگی میان آنهاست. نوزادان معمولاً تا پایان ماه اول عمر خود شروع به نشان دادن چنین رفتاری می کنند و این رفتار برای تسریع نزدیکی به فرد مطلوب طراحی شده است.
پیوند را گاه مترادف با دلبستگی به کار می برند در حالی که این دو پدیده متفاوت هستند. پیوند به احساس مادر درباره نوزادش مربوط است و با دلبستگی فرق دارد. مادر به طور طبیعی نوزاد را منبع احساس امنیت تلقی نمی کند و به او تکیه نمی کند، در حالی که در دلبستگی چنین است (خوشابی وابوحمزه ، ۱۳۸۵).
منظور از دلبستگی برقراری پیوند عاطفی و رابطه ای نزدیک با افراد خاص و احساس ایمنی بیشتر در حضور این افراد است (اتکینسون و هیلگارد ، ۱۹۸۳).
بالبی دلبستگی را پیوندی عاطفی می داند که کارکردهای تکاملی و بیولوژیکی دارد و موجب بقای کودک می شود (بالبی ، ۱۹۸۲ به نقل از سلاجقه ،۱۳۸۶).
دلبستگی عبارت است از پیوند عاطفی عمیقی که با افراد خاص در زندگی خود برقرار می کنیم، طوری که باعث می شود وقتی با آنها تعامل می کنیم احساس نشاط و شعف کرده و به هنگام استرس از اینکه آنها را در کنار خود داریم احساس آرامش کنیم (برک، ۲۰۰۱).
دلبستگی به نظامی تنظیم کننده اطلاق می شود و فرض بر این است که این سیستم در درون فرد وجود دارد و هدف آن تنظیم رفتارهایی است که موجب نزدیک شدن و برقراری تماس با فردی متمایز و حامی است که تکیه گاه نامیده می شود و هدف این نظام در فرد دلبسته از لحاظ روانی معطوف به ایجاد احساس امنیت است (برترتون و اسوفسکی، ۱۹۷۸ به نقل از کاپلان ،۲۰۰۳).
نظریه های دلبستگی
نظریه دلبستگی بر این باور است که دلبستگی پیوندی جهان شمول است و در تمام انسان ها وجود دارد. بدین معنی که انسان ها تحت تاثیر پیوند های دلبستگی شان هستند.
نظریه دلبستگی بسیار گسترده تر ازآن درکی که مردم نسبت به آن دارند است. این نظریه دو جزء اصلی دارد:
۱- بخش هنجاری[۱] که برای توضیح مدل، الگوهای معمولی رفتار وابسته به نوع و مراحل رشد که تقریبا در بین همه انسان ها شبیه به هم است، تلاش می کند.
۲- بخش تفاوتهای فردی غیرهنجاری، که برای توضیح ثبات ، انحراف های نظام دار از مدل الگوهای رفتاری و مراحل ، تلاش می کند (سیمپسون[۲] و رولز[۳] ، ۱۹۹۸).
نظریه یادگیری اجتماعی
این دانشمندان نیز فرض را بر این گذاشته اند که گرسنگی،تشنگی و درد غرایزی هستند که کودکان را به عمل وامی دارند. آنچه نیازهای زیست شناختی کودکی را ارضا می کند(یعنی سایق را کاهش می دهد) تقویت کننده اولیه نامیده می شود. مثلا غذا برای کودک گرسنه تقویت کننده اولیه محسوب می شود. افراد و اشیایی که به هنگام کاهش سائقی حضور دارند، از طریق تداعی با تقویت کننده اولیه، تقویت کننده ثانویه می شوند. مادر کودک به عنوان منشا همیشگی تامین غذا و آسایش ، تقویت کننده ثانویه مهمی محسوب می شود. بنابراین، کودک نه فقط به هنگام گرسنگی و درد به دنبال اوست، بلکه درمواقع بسیار دیگری نیز وابستگی عمومی خود را به او نشان می دهد.
نظریه پردازان یادگیری اجتماعی فرض بر این دارند که شدت وابستگی کودک به مادر بستگی دارد، به این که مادر تا چه حد نیازهای کودک را تامین کند. یعنی مادر تا چه اندازه وجودش با لذت و کاهش درد و ناراحتی همراه است (ماسن و همکاران ، ۱۹۸۵).
نظریه رفتار گرایی
رفتارنگران معتقدند شخصی که کودک را تغذیه می کند چهره اصلی دلبستگی می شود. آنها بر این باورند که مراقبت کننده یک تقویت کننده شرطی می شود، نوزاد یک پاسخ بازتاب غریزی به تغذیه شدن دارد. او لذت را تجربه می کند و مراقبت کننده را با این لذت مرتبط می کند. این احساس به حس لذت بردن از تمامی موقعیت هایی که مراقبت کننده به وی نزدیک می شود، تعمیم پیدا می کند.
نظریه های یادگیری امریکایی تحت تاثیر دیدگاه لامارک[۴] در زیست شناسی، ارگانیزم را بی نهایت انعطاف پذیر می دانند و بر این باورند که ساختارهای درونی نامتغیر یا ساختهای درونی که بتوانند مقاومت کنند یا حتی یک تعامل موثر با محیط برقرار سازند وجود ندارد.
نظریه پردازان یادگیری بر این واقعیت تاکید دارند که فرایند دلبستگی یک راه دوطرفه است و به رابطه رضایت بخش متقابل و تقویت های دوجانبه وابسته است. مادر رضایت خود را در پایان دادن به فریادهای بچه پیدا می کند و در نتیجه خود را نیز آرام می کند، کودک با لبخندها و غان وغون کردن های خود به کسانی که او را آرام می کنند پاداش می دهد. رفتارهای دلبستگی کودک بسیار موثر است، زیرا موجب می شود که فرایندهای دلبستگی بین او و والدین به جریان بیفتد. اما باید به خاطر داشته باشیم که فرایند دلبستگی به طور خودکار انجام نمی گیرد بلکه به تدریج و در پی تعدادی مراحل به وجود می آید ( سلاجقه ، ۱۳۸۶).
[۱] - normative Component
[۲]- Simpson, J.A.
[۳]- Rholes, S.W.
[۴] - Lamark, M.L.
طبقه بندی کیفیت دلبستگی نوزاد
دلبستگی ایمن[۱]
این کودکان رفتار دلبستگی واضحی بعد از جدایی اولیه و ثانویه از مادر نشان می دهند. آنها مادر را صدا می کنند، دنبال او می روند و او را جستجو می کنند و نهایتا شروع به گریه می کنند و نشانه های نگرانی را بروز می دهند. زمانی که مادر برمی گردد خوشحال می شوند و او را بغل می کنند و می خواهند با وی تماس جسمی داشته باشند، بعد از مدت کوتاهی آرام می شوند و سعی می کنند دوباره بازی را شروع کنند.
دلبستگی ناایمن اجتنابی[۲]
این کودکان نسبت به جدایی اعتراض چندانی نمی کنند و رفتار دلبستگی واضحی از خود نشان نمی دهند (مثل دنبال کردن مادر تا جلوی در یا گریه کردن). آنها به بازی خود ادامه می دهند اگرچه کمتر در محیط به کاوش می پردازند.
گاهگاهی هنگامی که مادر اتاق را ترک می کند با چشم او را دنبال می کنند و رفتن او را مشاهده می کنند. بعد از بازگشت مادر، این نوزادان از او اجتناب می کنند و تقاضایی برای در آغوش گرفتن او نمی کنند. اغلب تماس بدنی زیادی بین آنها وجود ندارد.
دلبستگی ناایمن دوسوگرا[۳]
این کودکان بعد از جدایی خیلی مضطرب می شوندو گریه می کنند اما هنگامی که مادر به اتاق برمی گردد ، نمی تواند آنها را آرام کند و مدت زیادی طول می کشد تا این کودکان آرام شوند. گاهی حتی بعد از چند دقیقه هم نمی توانند به بازی برگردند. زمانیکه مادر آنها را بغل می کند، این کودکان درعین حال که ابراز تمایل برای تماس بدنی و مجاورت می کنند، اما نسبت به مادرشان پرخاشگری نشان می دهند (اینسورث و همکاران ،۱۹۷۸).
دلبستگی آشفته
بعد از اینکه اینسورث و همکارانش طبقه بندی دلبستگی ایمن، اجتنابی و دوسوگرا را معرفی کردند، در مطالعات دیگری که در این زمینه انجام شد، بعضی از کودکان رفتارهایی نشان دادند که در این طبقات قرار نمی گرفت. این کودکان را دلبسته آشفته نامیدند. حتی کودکی که دلبسته ایمن نشان می دهد گاهی ممکن است رفتار آشفته ای بروز دهد، مثلا به سمت مادر برود ، برای مدت کوتاهی دویدن را متوقف کند و سپس دوباره شروع به دویدن دور اتاق کند و دنبال مادرش بگردد و زمانیکه مادرش بر می گردد از نزدیک شدن به او امتناع کند.
این الگوی دلبستگی آشفته اغلب در کودکانی دیده می شود که در معرض مشکلات بالینی قرار دارند و کودکانی که تجربه ضربه درونی مثل از دست دادن والدین ، داشته اند یا مورد سواستفاده قرار گرفته اند (خوشابی وابوحمزه ،۱۳۸۵) .
کودکانی که در ۱۲ تا ۱۸ ماهگی در برابر وضعیت نا آشنا به عنوان کودکان وابسته ایمن و کودکان دلبسته غیر ایمن طبقه بندی شدند، در سنین بالاتر یعنی در ۲۱ ماهگی تا ۵ سالگی مورد مشاهده قرار گرفتند. کودکان دلبسته ایمن به طورکلی با بزرگسالان و سایر کودکان بیشتر حرف می زدند، همکاری بیشتری داشتند، با مادران و افراد غریبه خوش رفتارتر بودند، با فشار و ناراحتی بهتر کنار می آمدند و به نسبت کودکان دلبسته غیرایمن کنجکاوتر بودند. علاوه بر این هنگامی که کودکان دلبسته ایمن را در خانه های خودشان مشاهده کردند معلوم شد که این گروه کمتر از کودکانی که به عنوان دلبسته غیر ایمن طبقه بندی شده بودند تمایل به برقراری تماس جسمی با مادرشان داشتند (ماسن و همکاران ، ۱۹۸۵).
همبستگی رفتار در موقعیت ناآشنا با سایر متغیرها
همبستگی تقریباً زیادی بین رفتار حساس مراقبی توسط شخص مور دلبستگی و دلبستگی ایمن در کودکان یکساله مشاهده شده است. نوزادان مادران حساس، در موقعیت ناآشنا الگوی ایمن و نوزادان مادران کمتر حساس، الگوهای ناایمن نشان می دهند.
البته آمادگی ژنتیکی نظام های تنظیم کننده نوزاد نیز ممکن است در شکل دهی کیفیت دلبستگی او نقش داشته باشند و باید در تعاملات وی در نظر گرفته شوند. کودکانی که در اوایل دوره نوزادی، خیلی بی قرارند بیشتر احتمال دارد که در موقعیت ناآشنا، دلبستگی ناایمن نشان دهند حتی اگر رفتار مادر از حساسیت کافی برخوردار باشد.
آزمایش های فیزیولوژیک نشان داده اند که همه نوزادان هنگام استرس و جدایی در موقعیت ناآشنا، علائمی نظیر افزایش ضربان قلب، نشان می دهند. کودکان ناایمن- اجتنابی که به نظر می رسد در این موقعیت بسیار آرام هستند و مستقل تر به نظر می آیند، حتی بیشتر از کودکان ایمن ترشح کورتیزول[۴] دارند. بهمین دلیل الگوی رفتاری ناایمن- اجتنابی باید به عنوان یک سازوکار دفاعی یا انطباقی در نظر گرفته شود (خوشابی و ابوحمزه ، ۱۳۸۵).
[۱]- secure attachment
[۲] - avoidant insecure attachment
[۳]- ambivalent insecure attachment
[۴]- Cortisol
عوامل موثر بر دلبستگی ایمن
ادراکات مشترک غلط درباره نظریه دلبستگی
برخی از مردم کمی درباره نظریه دلبستگی شنیده اند اما زیاد راجع به آن نخوانده اند. بنابراین، برخی ادراکات غلط درباره نظریه دلبستگی وجود دارد که باید تصحیح شوند.
اول اینکه کودکان تنها به مراقبت کننده اولیه یا مادر وابسته می شوند. در حقیقت شواهد نشان می دهد که بعد از یک ماهگی ، علاوه بر مراقبت کننده اولیه حداقل به یک نفر دیگر از اعضای خانواده نیز وابسته می شوند.
دومین اشتباه این است که تجربه سال اول کودکی ، آینده روانی افراد را به طور کامل تعیین می کند. نظریه های دلبستگی بیان می کنند که تجربیات سال اول زندگی ، کودکان را روی یک مسیر رشدی قرار می دهند، اما زندگی تجربیات و فرصت های بسیاری ایجاد می کند که می تواند این روند را تعدیل کند یا حتی آن را به صورت بنیادی تغییر دهد (کولین[۱] ، ۱۹۹۶).
خلق و خوی طفل و دلبستگی
خصوصیات طفل نیز در ایجاد یک رابطه ماندنی بین او و مراقبش و ماهیت تعاملات آنها بی تاثیر نیست. برای مثال، یک طفل توانمند و پاسخده بیشتر احتمال دارد مادرش را وادار کند پاسخهای مناسبی بدهد. اطفالی که معاشرتی نیستند با مادرشان کمتر تعامل برقرار می کنند و همین امر زمینه ساز بروز دلبستگی مضطربانه در آنها می شود.
مهمترین خصوصیات موثر طفل در دلبستگی خلق و خوی اوست. تفاوت های فردی کودکانه در واکنش هایشان نیز بر نحوه پاسخدهی والدین تاثیر می گذارد.
وقتی مادر با طفل سروکار دارد که تحریک پذیر و تندخو نیست رفتار بسیار مثبت تری خواهد داشت تا وقتی که فرزندش همیشه تندخو و تحریک پذیر است.
مادران کودکان بدعنق یعنی کودکانی که تند خو، ناراحت، نق نقو و عصبی هستند غالبا پاسخدهی کمتری دارند و در نتیجه زمینه ساز دلبستگی مضطربانه می شوند. اطفالی که دلبستگی مضطربانه ای دارند بیشتر گریه می کنند ، توجه طلب ترند و هیجانات منفی تری بروز می دهند.
احتمال ایجاد دلبستگی توام با ایمنی در کودکان خوش خلق بیشتر است.
یکی از طرفداران برجسته نقش مهم خلق و خو به نام جروم کیگان[۲](۱۹۸۲) برای توصیف گرایش برخی از اطفال و خردسالان به گوشه گیری ابراز هیجانات منفی در برابر آدم ها محل ها اشیا و رویدادهای جدید و اصلاح بازداری رفتاری[۳] استفاده کرده است . این گونه اطفال برای تطبیق با وضعیت جدید به وقت زیادی احتیاج دارند و در وضعیت های جدید باید به مادرشان نزدیک باشند سطح هورمون کورتیزول آن ها که نشانگر فشار روانی است نیز در وضعیت های جدید افزایش می یابد . تندخویی و تحریک پذیری اولیه طفل دلبستگی مضطربانه او و بازداری رفتاری با هم رابطه دارند دلبستگی توام با مقاومت نشانگر میزان بالایی است و اجتناب نشانگر پایین بودن بازداری (کاپلان، ۲۰۰۳).
[۱]- Colin,V.L
[۲] - Kigan ,J.
[۳]- behavioral in habitation
فهرست مطالب
عنوان صفحه
چکیده………………………………………………………………………………………………………………………………..۱
مقدمه…………………………………………………………………………………………………………………………………۲
فصل اول:کلیات تحقیق
۱-۱:مقدمه…………………………………………………………………………………………………………………………..۴
۱-۲:بیان مسأله…………………………………………………………………………………………………………………….۴
۱-۳:اهمیت و ضرورت انجام تحقیق………………………………………………………………………………………۵
۱-۴:اهداف مشخص تحقیق…………………………………………………………………………………………………..۶
۱-۵:سوالات تحقیق……………………………………………………………………………………………………………..۷
۱-۶:فرضیه های تحقیق…………………………………………………………………………………………………………۷
۱-۷:تعریف واژه ها و اصطلاحات فنی و تخصصی………………………………………………………………….۸
فصل دوم:مبانی نظری
۲-۱:مقدمه………………………………………………………………………………………………………………………..۱۱
۲-۲:باغ ایرانی…………………………………………………………………………………………………………………..۱۱
۲-۳:موزه………………………………………………………………………………………………………………………….۶۹
۲-۴:نتیجه گیری………………………………………………………………………………………………………………..۸۷
فصل سوم:روش شناسی تحقیق و معرفی سایت
۳-۱:مقدمه………………………………………………………………………………………………………………………..۹۰
۳-۲:روش شناسی تحقیق……………………………………………………………………………………………………۹۰
۳-۳:معرفی اصفهان……………………………………………………………………………………………………………۹۳
۳-۴:نحوه انتخاب سایت…………………………………………………………………………………………………..۱۲۱
۳-۵:معرفی و آنالیز سایت…………………………………………………………………………………………………۱۲۶
۳-۶:نتیجه گیری………………………………………………………………………………………………………………۱۳۰
فصل چهارم:ارائه برنامه فیزیکی و دیاگرام ارتباطی
۴-۱:مقدمه………………………………………………………………………………………………………………………۱۳۲
۴-۲:برنامه فیزیکی……………………………………………………………………………………………………………۱۳۲
۴-۳:دیاگرام ارتباطی عرصه ها…………………………………………………………………………………………..۱۳۷
۴-۴:نتیجه گیری………………………………………………………………………………………………………………۱۳۸
فصل پنجم:نتیجه گیری و ارائه طرح
۵-۱:نتیجه گیری………………………………………………………………………………………………………………۱۴۰
۵-۲:ارائه طرح…………………………………………………………………………………………………………………۱۴۱
منابع و مآخذ
فهرست منابع فارسی…………………………………………………………………………………………………………۱۶۶
فهرست منابع غیر فارسی و اینترنتی……………………………………………………………………………………۱۶۹
فهرست نامها……………………………………………………………………………………………………………………۱۷۰
چکیده انگلیسی……………………………………………………………………………………………………………….۱۷۲
مقدمه
در دهه های اخیرتداوم حیات بافت شهرها، به دلیل تحولات ودگرگونیهای ناخواسته بسیاری دچارتغییرهویتی و کالبدی شده است اگردرچنین مرحلهای نتوان پیوندی علمی ومنطقی بین گذشته وحال ونیازهای آتی برقرارنمود، بدون شک گسیختگی آن به بهای ازدست رفتن نشانههاوارزشهایی میانجامدکه هرکدام برگی از شناسنامه فرهنگی و هویت ماست.در همین راستا هدف بر آن است تا با بیان مسأله، اهمیت و ضرورت انجام تحقیق و اهداف تحقیق، به سوالات و فرضیاتی دست یابیم که با پاسخ گویی و اثبات هر یک بتوان این پیوند را به وجود آورد.باید خاطر نشان کرد که تعریف واژه ها و اصطلاحات ضروری نیز بی تأثیر نخواهد بود.
۱_۲: بیان مسأله
یکی از شاخه های مهم رشد فرهنگی هر سرزمینی رشد و اعتلای معماری آن سرزمین و نمایش و معرفی هنرهای بومی آنجا به دیگر سرزمین ها می باشد.معماری بیانگر احساس و فرهنگ و تمدن غنی هر قوم از گذشته تا به امروز است.از طرفی طبیعت و فضای سبز همچون موسیقی راهی است برای دور شدن از دنیای پر هیاهوی کنونی و به دست آوردن آرامش و خیالی آرام است، با توجه به این موضوع، طراحی مجموعهای با این کیفیت از الزامات کشورهای شرقی، و سنتگراست تا علاوه بر مبحث توریست از نظر فرهنگی هم نقش مهمی را در حفظ و بقاء آن ایفا کنند.
این مجموعه در نظر دارد تا علاوه بر ایجاد بستری مناسب به منظور به نمایش گذاشتن آثار، خود مجموعه نیزاز نقطه نظر فضایی نقش موثری در جذب مخاطب و تاثیر بر او ایفا نماید به همین منظور از بکارگیری لفظ مدرن موزه به تنهایی پرهیز میکند، در واقع این مجموعه سعی می نماید تا از مفهوم مدرن امروزی موزه که همچون جعبهای تکنولوژی به منظور نمایش آثار است به فضایی دست یابد که با ایجاد پیوستگی فضایی درون و برون و با بهرهمندی از نور طبیعی،آب وگیاهان خود نقش مهمی در تاثیر بر مخاطب ایفا نماید.
با توجه به آنچه گفته شد هدف این پژوهش طراحی باغ موزه ای در مقیاس معماری(شهری) است تا به نوعی بتواند راهی برای برقراری ارتباط از دست رفته بین انسان، هنرهای بومی و طبیعت در شهر بزرگی چون اصفهان پیشنهاد دهد تا در این کلان شهر انسان ها بتوانند با بازیابی روان خود آرامش از دست رفته را بازیابند.در همین راستا پژوهش حاضر در پی آن است تا با معرفی و شناخت جزئیات مفاهیم ومتغیرهایی چون باز آفرینی، باغ ایرانی و باغ های اصفهان، فقدان مورد نظر را از بین برده و الگوهایی برای باغهای اصفهان در آورد سپس با بهره گرفتن از آنها و نیازهای حاضر به طراحی یک نمونه باغ موزه در اصفهان بپردازد.
۱_۳: اهمیت و ضرورت انجام تحقیق
بروز بحران در ارتباط انسان با طبیعت به همراه تراکم جمعیتی و ازدحام اطلاعاتی در عصر کنونی، منجر به ایجاد محیط های پرتنش در زندگی شده است.از سوی دیگر یافته های اخیر در پژوهش های علم روانشناسی محیط در دو شاخه، علوم رفتار محیطی و علوم ادراک و شناخت محیط، نشان می دهد، پاسخگویی به نیازهای انسان از جمله نیاز به خلوت، کسب آرامش، تامل، خودارزیابی وخود شکوفایی بر تنش زدایی و افزایش میزان بهداشت روان به صورت فردی و جمعی موثر است و حضور مناسب طبیعت در محیط زندگی میزان بسیاری از بیماریهای روانی ، جسمی و اجتماعی در جوامع را کاهش می دهد.(شاهچراغی. ۷۲٫۱۳۸۸)
اما آنچه که در این مجموعه حائز اهمیت است مطالعه و طراحی باغ موزه ای برای نمایش هنرهای بومی است تا بتوان با بهره گرفتن از آن علاوه بر کاهش بحران و تنش زدایی به محیطی خلوت برای کسب آرامش دست یافت.
علاوه بر آنچه گفته شدمروری بر نظریات محققان در بخش باز خوانی و باز اندیشی باغ ایرانی نشان می دهد اغلب پژوهشگران و باغ شناسان، علاوه بر معرفی ویژگی های ساختاری باغ ایرانی همواره بر نظام های معنایی و تاثیرات روانی محیط باغ بر انسان تأکید کرده اند و به تأثیر محیط باغ در ایجاد حس آرامش در انسان و نیز دعوت به تأمل و اندیشه، به عنوان یک علت مهم و اصلی ساخت باغ ایرانی اشاره کرده اند اما تا کنون الگویی از این باغها پیاده نشده که بر اساس آن یک چنین فضایی با ویژگیهای گفته شده طراحی و اجرا شود.(همان)هم چنین با یک بررسی می توان دید که در ارجاع به نظام معماری باغ ایرانی در روند شکل گیری معماری معاصر ایران، نوعی جزئی نگری یا کلی نگری از آن صورت گرفته است و می توان گفت باغ ایرانی در دوره ی معاصر با توجه به فرایند ادراکی آن توسط انسان، باز آفرینی نشده و یا این موضوع به طور کامل رخ نداده است.نگاهی به دیگر تجربه های باز آفرینی باغ ها در دیگر کلان شهرهای جهان نیز، یاد آور آن است که همگی در ابتدای مسیر باز آفرینی باغ ها قرار گرفته اند.شاید توجهی بیشتر از قبل لازم است که بتوانیم آرامشی دوباره را به محیط زندگی و به تبع آن به روان خود ببخشاییم.(شاهچراغی. ۱۳۸۹٫ ۲۶۸)
در نتیجه از مزایای این پژوهش می توان به موارد زیر اشاره کرد:
۱_وارد کردن باغ ایرانی به شهر معاصر ایرانی
۲_استفاده از الگوهای پایه و ارزشمند و باز گرداندن مفاهیم فراموش شده به شهر
۳_بهبود شرایط اکولوژیکی و زیست محیطی شهرها
۴_واردکردن باغ و فضای سبز به شکلی جدید به زندگی روزمره مردم و کاهش استرس و نا آرامی های محیط شهری
۵_ایجاد محیط سایه و دلپذیر برای استفاده کننده و ایجاد آسایش اقلیمی و بصری(وحید زادگان. ۱۳۹۰)
در همین راستا در این تحقیق تلاش شده تا برای یافتن چنین فضایی از نظریه ها ونقشه های مختلف بطور روشمند استفاده گردد تا بتواند به معماران، شهرسازان و طراحان علاقمند به باز آفرینی باغ محصور ایرانی در محیط شهرها و کلان شهرهای معاصر، راهکارهایی را معرفی نماید در این راستا باز آفرینی به عنوان یکی از نظام های پیوند دهنده گذشته به حال باغ ایرانی بررسی گردیده است.