مفهوم کیفیت زندگی
قرنها است که مردم به طور ذاتی به دنبال زندگی خوب بوده اند و در این راستا برای بهبود شرایط زیست خود ، بشر سعی میکند تا از استعدادها و توانمندیهای خود حداکثر بهره برداری را بنماید. ولی همواره مسالهی اصلی این بود که یک زندگی مطلوب و با کیفیت چگونه زندگی است؟
در ادبیات علوم اجتماعی ، توسعهی اجتماعی نخست مترادف با تکامل اجتماعی بود. دراین دوره بشر در حال حرکت بهسوی تمدن بود، ولی در دورههای اخیر توسعهی اجتماعی از فرضیههای تکاملی خود جدا شده و روی مسایلی در ارتباط با تامین نیازهای بشری و ارتقای کیفیت زندگی متمرکز شده است.
در مراحل آغازین، مطالعات تجربی مربوط به کیفیت زندگی به صورت تقلیلگرایانه و یک بعدی صورت میگرفت. به عنوان مثال ، به سال ۱۹۸۵ در شمال غرب انگلستان تحقیقاتی به نام مطالعهی کیفیت زندگی انجام شد که طی آن مفهوم کیفیت زندگی محدود به بیماریهای روانی مزمن در نظر گرفته شد. در مطالعاتی که بدین سبک در زمینهی کیفیت زندگی صورت می گرفت ، آن را به عنوان نقطهای محوری جهت ارزشیابی بهداشت روانی تلقی میکردند. در طی دو دهه گذشته، مفهوم کیفیت زندگی از مفهوم روانشناختی صرف به یک مفهوم چند بعدی مبدل شده است. این برداشت چند بعدی از مفهوم کیفیت زندگی در سنجش و ارزیابی کارآیی سیاستهای رفاه اجتماعی نقش عمدهای را ایفا میکند. آنچه که امروزه در حوزه رفاه اجتماعی و بهزیستی اهمیت دارد ، اتخاذ دیدگاهی از کیفیت زندگی است که بتواند ابعاد اجتماعی ، اقتصادی ، روانی و زیستی را پوشش دهد. بهطوریکه هدف اصلی آن ، بیشتر بررسی چند بعدی انسان می باشد. انسان شناسان نیز در این زمینه معتقدند که زندگی بشر دارای دو بعد است:
- سطح : این بعد به جنبه های آشکار زندگی اشاره دارد.
- عمق : به جنبههای پنهان و نادیدنی زندگی بشر اشاره دارد. در این بعد آخر است که فهم و شناخت ما از زندگی شکل می گیرد.
در حال حاضر اتفاق نظر چندانی در زمینهی چیستی مفهوم کیفیت زندگی وجود ندارد. این مفهوم در حوزههای متفاوت علمی با برداشتهای متفاوت در حال حاضر به کار برده می شود. در اینجا به تعدادی از این تعاریف اشاره می شود:
- کالمن می گوید که کیفیت زندگی گستردگی و انبساط امید و آرزو است که از تجارب زندگی ناشی می شود(کالمن،۱۹۸۴: ۱۲۴).
- فرانس و پاورس می نویسند: « کیفیت زندگی، ادراک فرد از رفاه است که به نظر می رسد از رضایت یا عدم رضایت در حیطههای اصلی زندگی ناشی می شود(فرانس و همکاران، ۲۴:۱۹۸۵).
- سازمان بهداشت جهانی نیز کیفیت زندگی را اینگونه تعریف می کند: « ادراک افراد از موقعیتشان در زندگی، در متن فرهنگ و نظامهای ارزشی که در ان زندگی می کنند و در ارتباط با اهداف ، انتظارات ، ارتباطات و نیازهایشان است. با وجود اختلاف نظرهایی که در تعریف کیفیت زندگی وجود دارد ، توافقی ادراکی در بین متخصصان وجود دارد. اکثر متخصصان موافق این امر هستند که کیفیت زندگی شامل ابعاد مثبت زندگی می شود و مفهومی چند بعدی است.
همان طور که گفته شد مفهوم کیفیت زندگی، مفهومی چند جانبه و چند وجهی می باشد. با مرور مطالعات انجام شده در زمینه کیفیت زندگی شهری به وضوح دیده می شود که این مساله که کیفیت زندگی شهری دارای اجزای مختلفی می باشد، مورد تایید محققان قرار گرفته است. محققان در پژوهش های خود بر روی کیفیت زندگی شهری به طور کلی اجزای تا حد زیادی مشابه را به عنوان ابعاد مختلف کیفیت زندگی شهری انتخاب کرده اند ولی شاخص هایی که برای سنجش این اجزا در نظر گرفته اند، متفاوت می باشد.
جدول زیر جنبه هایی را که در پژوهش های مختلف در زمینه کیفیت زندگی شهری، به عنوان جنبه های مختلف کیفیت زندگی شهری توسط پژوهشگران مختلف انتخاب شده است،نشان می دهد