فلاول[5] (1979) در مقایسه این دو راهبرد با یکدیگر گفته است، یادگیرندگان ماهر، راهبردهای شناختی را به خدمت میگیرند تا به پیشرفت شناختی دست یابند و از راهبردهای فراشناختی استفاده میکند تا بر آن پیشرفت نظارت و کنترل داشته باشند. راهبردهای فراشناختی عمده را میتوان در سه دسته قرار داد.
1) راهبردهای برنامهریزی، 2) راهبردهای نظارت و ارزشیابی وکنترل، 3) راهبردهای نظمدهی.
1) راهبردهای برنامهریزی: این راهبر و شامل تعیین هدف برای یادگیری و مطالعه، پیشبینی زمان لازم برای مطالعه، تحلیل چگونگی برخورد با موضوع یادگیری و انتخاب راهبردهای یادگیری مفید است. (همان منبع)
(دمبو[6]، 1994) درباره اهمیت این نوع راهبردهای فراشناختی میگوید، دانشآموزان و دانشجویان موفق آنهایی نیستند که فقط سر کلاس حاضر میشوند، به درس گوش میدهند، یادداشت برمیدارند و منتظر میمانند تا معلم، تاریخ امتحان را اعلام کند. بلکه دانشآموزان و دانشجویان موفق کسانی هستند که زمان مورد نیاز برای انجام تکالیف درس را پیشبینی میکنند. دربارهی تحقیقاتی که باید انجام دهند اطلاعات لازم را بدست میآورند، به هنگام ضرورت گروههای کاری تشکیل میدهند و از رفتارهای خودنظم دهی یا خود سازمانی نیز استفاده فراوان میبرند.
2- راهبردهای نظارت و ارزشیابی: منظور از نظارت و ارزشیابی این است که یادگیرنده برای آگاهی یافتن از چگونگی پیشرفت خود برکار خود نظارت آگاهانه اعمال میکند و مرتباً به ارزشیابی میپردازد.