فصل اول :
کلیات تحقیق
1-1-مقدمه:
تعیین ساختار بهینه سرمایه، یکی از مسائل اساسی تأمین مالی شرکتها به شمار میرود. این مهم، کاربرد با اهمیتی در زمینه تصمیمگیری راجع به تأمین مالی عملیات جاری و طرحهای سرمایهگذاری شرکتها دارد. به دلیل کمتر بودن ریسک اوراق بدهی، بازده مورد انتظار اعتباردهندگان نیز کمتر از بازده مورد انتظار سهامداران است. بنابراین، تا سقف معینی هر چه میزان استفاده از بدهی برای تأمین مالی بیشتر باشد، هزینه سرمایه کل شرکت کمتر و درنتیجه سودآوری بیشتر میشود. با این وجود، با افزایش بدهی، ریسک مالی شرکت افزایش مییابد و در نتیجه اعتباردهندگان نرخ بهره بالاتری را مطالبه میکنند. در این وضعیت، هزینه سرمایه کل افزایش مییابد. در نتیجه، ساختار بهینه سرمایه باید بین دو حد تأمین مالی (سهام و بدهی) وجود داشته باشد(کردستانی و نجفی، 1387).
تئوریهایی از قبیل تئوری موازنه ایستا و دیدگاه سنتی بر موجودیت ساختار بهینه سرمایه صحه میگذارند. شواهد تجربی نیز وجود دارد مبنی بر این که شرکتها در عمل تمایل دارند تا در دامنه بهینهای از ساختار سرمایه عمل کنند و اگر به دلایل شرایط تجاری مجبور به خروج از این دامنه بهینه باشند، در اولین فرصت ممکن به آن دامنه بر میگردند(هانک و سونگ[1]،2006). مطالعه اسکات و جانسون (1982) نیز در مورد شرکتهای بزرگ آمریکایی بیانگر این است که در تصمیمات تأمین مالی از یک نسبت اهرم مالی (بدهی) هدف استفاده می شود(اسکات و جانسون[2]،1982). تحقیقات انجام شده در ایران نیز حاکی از وجود ساختار بهینه سرمایه در برخی از صنایع است. با توجه به جایگاه ساختار سرمایه و تأثیر آن بر ارزش و سودآوری شرکت، تعیین ساختار بهینه سرمایه از اهمیت بالایی برخوردار است(نمازی و شیرزاده ،1384).در این پژوهش نیز به دنبال بررسی نقش عوامل موثر بر ساختار بهینه سازی سرمایه و تاثیر آن بر سودآوری شرکتهای تولیدی استان آذربایجان شرقی می باشیم.
1-2-بیان مسئله:
یکی از چالشهای مدیریت مالی، ساختار سرمایه میباشد که به بررسی تاثیر ترکیب ساختار سرمایه شرکتها بر ارزش شرکت و به نوعی دیگر بر هزینه سرمایه میپردازد. اهرم مالی به کاربرد منابع و وجوهی که برای شرکت هزینه ثابت مالی ایجاد میکند، اشاره دارد. هر چه اهرم مورد استفاده میزان بدهیها و سهام ممتازی که برای شرکت هزینه ثابت ایجاد میکند بیشتر باشد؛ ریسک مالی بیشتر میشود. ریسک ناشی از تغییرات اهرم تقریباً در کنترل مدیریت است. به دلیل تا ثیر اهرم بر سودآوری و ارزش شرکت، یک مدیر باید اطلاعات کافی از نحوه محاسبه و ارزیابی اهرم داشته باشد(بیدگلی و جولا، 1388). بازار سرمایه در ایران یک بازار ناشناخته است. در این بازار روزانه هزاران سرمایهگذار پول خود را به امید دستیابی به ثروت بیشتر سرمایهگذاری مینمایند. در این میان برخی به هدف خود دست مییابند و برخی دیگر سرمایه خود را از دست میدهند. شناخت کلی از بازار و بازار بورس اوراق بهادار از جنبهها و زوایای مختلف میتواند ضمن پیشبینی بهتر آینده این بازار و تغییرات آن ریسک سرمایهگذاری را کاهش داده و یا بازده بیشتر به دست آورد.تئوری ساختار سرمایه دو مدل رقیب را برای تصمیمگیریهای تأمین مالی شرکتهای سهامی ارائه میدهد، مدل توازنی و مدل ترجیحی. در مدل توازنی، شرکتها اهرم بهینه را با برقراری توازن میان منافع و هزینههای بدهیها شناسایی میکنند. اما در مدل ترجیحی، شرکتها تأمین مالی را ابتدا با سود انباشته، سپس با بدهیها و در نهایت با اوراق سهام انجام میدهند(رودپشتی و همکاران، 1385).پژوهشات تجربی نتایج متناقضی را در مورد چگونگی انتخاب ساختار سرمایه برای شرکتها ارائه میدهد. در این راستا این پژوهش در پی بررسی تأثیر عوامل مؤثر بر تغییرات اهرم مالی شرکتها میباشد.
یافتههای پژوهشهای داخلی و خارجی ما را به این سؤال هدایت کرد که؛ چه عوامل مهمی در ساختار سرمایه شرکتهای پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران مؤثر هستند و آیا
سایت های دیگر :