مطالعات روانشناسان نشان داده است که رفتارهای سازمان نظیر تعهد سازمانی؛ فرسودگی شغل؛ سبک رهبری و نظایرآنها؛ بر بهرهوری تأثیرات نیرومندی دارند.(مدنی،1384) با توجه به اهمیت نقش سازمانهای انتظامی در ایجاد و تقویت امنیت اجتماعی، وجود این مؤلفهها بر نیروی شاغل در سازمان انتظامی و نظامی از اهمیت بیشتری برخوردار است.
کارکنان نیروی انتظامی همانند همه افراد در معرض عوامل استرسزای محیط اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی و خانوادگی قرار میگیرند و علاوه بر آن با استرسهای شغلی فراوان روبرو هستند بنابراین توجه به نیازهای آنان میتواند در افزایش بهرهوری این گروه تأثیر زیادی داشته باشد.
شاید مردم در ذهن خود تصور قالبی بسیاری از پلیس داشته باشند اما این تصورات قالبی پس از هر برخورد با یک مامور پلیس ممکن است از میان رفته و یا تقویت شود. هر برخورد با پلیس ممکن است تأثیرات مثبت و یا منفی بر روابط میان پلیس و جامعه داشته باشد.
براساس تحقیقات مشخص شده است که هوش شناختی نمیتواند معرف ظرفیت کلی هوش افراد باشد پس در اینجا چیزی به نام هوش هیجانی و نحوه بروز آن از طریق مهارتهای ارتباطی میتواند نه تنها موفقیت شغلی، بلکه موفقیت در اکثر زمینهها را برای فرد به ارمغان بیاورد. در تحقیقات صورت گرفته راجع به رضایت شغلی مشخص شده کسانی که هوش هیجانی و ضریب عاطفی بالایی برخوردارند با آمادگی و مهارت بیشتری در جامعه حضور پیدا میکنند و از رضایت شغلی پایداری برخور دارند. (زکی الف، 1385)نتایج حاصله از تحقیقات نشانگر آن است که هوش هیجانی یکی از توانمندیهایی است که با موفقیت شغلی ارتباط دارد. از طرف دیگر یکی از مساعل مهم و قابل تأمل در ارتباط با هوش هیجانی رضایت شغلی است، رضایت شغلی نوعی سازگاری عاطفی با شغل و شرایط کاری است هیچ صاحب نظری این ادعا را رد نمیکند که نارضایتی کارکنان بر روحیه کاری آنان و بهرهوری سازمان اثر منفی دارد، در این بین ارتباطات مؤثر فعالیتی اجتناب ناپذیر و الزامآور برای زندگی فردی، گروهی، سازمانی و جمعی در تمام جوامع بشری است و از عناصر کلیدی مهم بین افراد یک گروه به شمار میرود. (میر سپاسی، 1373)هود[1](2006) در پژوهشی تحت عنوان «منزلت اجتماعی پلیس» نشان داده است که بین اقتدار پلیس و منزلت اجتماعی آن رابطهی معناداری وجود دارد. منظور او از اقتدار، قدرت و توان پلیس در به سامان رساندن ماموریتها و مداخلهی مؤثر و کارآمد در جرائم اجتماعی است. همچنین هود از پژوهش جامعی یاد میکند که نشان داده است بین میزان شیوع کجرویها و جرایم اجتماعی در جامعه و میزان شأن و منزلت اجتماعی پلیس، همبستگی معکوس معناداری وجود دارد. به زعم او «زمانی که جرائم و کجرویها در جامعه رواج مییابند، مردم اعتمادشان را به پلیس و نهادهای امنیتی از دست میدهند، به همین سبب در چنین شرایطی منزلت اجتماعی پلیس و نهادهای امنیتی به شدت تقلیل مییابد».
در چند سال اخیر نیز برخی از محققان، پژوهشهای خود را معطوف به بررسی رابطهی احساس امنیت[2]، نشاط[3]و شادابی شهروندان با منزلت اجتماعی پلیس نمودهاند. به عنوان مثال ارجایل[4] (2000) نشان داده است که با افزایش احساس نشاط شهروندان یک جامعه، بر میزان ارج و احترامی که آنان برای پلیس قائل میشوند افزوده میگردد. او در تبعیین این یافته اذعان نموده است که مردم یک جامعه، بخشی از ایمنی، شادابی و آسودگی خاطر خویش را حاصل تلاش های حرفهای و اقدامات ماهرانهی پلیس میدانند، به همین سبب وقتی نشاط آنان فزونی مییابد ارج و احترام فزونتری برای پلیس قائل میشوند. گذشته از آن، شواهد زیادی وجود دارد که نشان میدهد (برای مثال کار ترجمهی پاشا شریفی و نجفی زند، 1385) شهروندان برخوردار از سلامت و نشاط بالا، نگرش مطلوبی به اقشار و گروههای مختلف اجتماعی به ویژه پلیس دارند و آنان را دارای ارج و منزلت بالا میدانند. گذشته از آن، با کاهش کج
سایت های دیگر :