شده از طریق سرمایهگذاری در تکنولوژی در مقایسه ارزش ایجاد شده از طریق سرمایهگذاری در افراد.
8- کنترل مدیریتی : برای کمّی کردن ارزش افراد و دانش فنی آنها بجای فقط داشتن درک سادهای از هزینهها، به عنوان کمکی برای تصمیمگیری در سطح عملیاتی.
9- برنامهریزی آینده : آیا مهمترین و با ارزشترین داراییها قادر به خلق شایستگیها اصلی و مزیت رقابتی برای سازمان در آینده است یا نه؟
10- ارزشیابی سازمان : برای مواقعی که سازمان منحل میشود و یا یک ادغام و اکتساب صورت میگیرد. (Tayles et al., 2002)
11- شرکتها برای اینکه بتوانند درک بهتری از فرآیند ایجاد (خلق) ارزش داشته باشند و بتوانند دارای بهبودهای چشمگیری در عملکرد خود داشته باشند میبایستی به سمت اندازهگیری و مدیریت IC بروند. (Guthrie et al., 2001)
پیچیدگیها اندازهگیری سرمایه فکری از نظر روس
تأخیر زمانی[1] : جریان سرمایهگذاری در یک جنبه خاص از سرمایه فکری ممکن است زمان زیادی طول بکشد تا اثر خودرا نشان دهد تا بتواند اثر آنرا سنجید برای مثال سرمایهگذاری در آموزش.
سرمایه فکری مجموع صفر نیست[2]. یعنی یک سرمایهگذاری کوچک دارای اثر بزرگی باشد و برعکس یک سرمایهگذاری وسیع ممکن است با شکست مواجه شود.
اصلاً داراییها نامشهود و سرمایه فکری براساس واژههای مالی[3] اندازهگیری نمیشود و بیشتر معیارهای در واحد زمان، تعداد و بصورت نسبت است.
در یک اقتصاد دانشی، رابطه بین هزینههای و جریانات نقدی آتی همیشه واضح و مشخص نیست. (Vander Meer – Kooistra et al., 2001)
در پایان باید گفت که شاخصهای اندازهگیری سرمایه فکری میبایستی از استراتژیهای شرکت استخراج شود سرمایه فکری هنگامی میتواند مهم و مفید باشد که در زمینه خود دیده شده باشد (باید به زمینه سرمایه فکری شرکت توجه کنیم). در واقع از استراتژی یک شرکت، اهمیت اجزای سرمایه فکری و روابط متقابل آن از طریق نقشههای استراتژی تعریف و توصیف میشود(Vander Meer – Kooistra et al., 2001)
2-1-12)اندازه گیری سرمایه فکری : مدل ها و روش های آن
اصلی ترین رویکردهای اندازه گیری سرمایه فکری عبارتنداز: