باعث تغییر شغل گردد. بسیاری از تحقیقات در حوزه حسابداری رفتاری و روانشناسی شواهد تجربی از تغییر شغل بهعنوان یکی از عوامل تعیینکننده در پذیرش رفتار ناکارآمد در حسابرسی فراهم آوردهاند (Donnelly et al., 2007). رفتار نادرست ممکن است ناشی از عوامل محیط کار از قبیل فشار زمانی، فرهنگ مدیریتی و سبک نظارت باشد. حسابرسان وقتیکه کنترل شدید کار میکنند درشرف پذیرش رفتار ناکارآمد هستند (Gable & Dangello, 1994). آنها ممکن است از تاکتیک دستکاری، اغفال یا خودشیرینی برای گسترش کنترل خود بر محیطهای کاری استفاده کنند بهطوریکه عملکرد شخصیشان بهآسانی کسب شود (Mudrack, 1990). از سویی دیگر حسابرسان ترس از کشف چنین رفتاری دارند که ممکن است باعث عملکرد ضعیف و خاتمه قرارداد کاریشان شود. حسابرسانی که رفتارهای ناکارآمد را میپذیرند معمولاً تمایلات بیشتری به انجام کارهای بیشتر دارند چون از فقدان امنیت و ترفیع شغلی برخوردار هستند (Malone & Roberts, 1996).
ازاینرو بررسی رفتار ناکارآمد و میزان تغییر شغل در مؤسسات حسابرسی یکی از بحثهای اساسی حوزه حسابرسی میباشد. انگیزه این پژوهش داشتن درک بالاتر از این مسئله است و بنابراین راههایی جهت انگیزه دار کردن و ابقای کار حسابرسان در مؤسسات حسابرسی را بیان میکند. نتایج کار میتواند به حسابرسان کمک کند تا کیفیت کار خود را با آگاهی از چنین رفتارهایی بهبود ببخشند. درواقع این پژوهش بیان میکند که آنها میتوانند راه بهتری را برای آموزش کارکنانشان در ارائه خدمات حرفهایتر به مشتریان پیدا کنند. بهطورمعمول استانداردهای حسابرسی و کتابهای درسی بهطور مناسب خطرات یا نمونههای رفتارهای ناکارآمد حسابرسان را رسیدگی نمیکنند. بدین ترتیب اینگونه رفتارهای ناکارآمد در شرکتهای اقتصادی که فعالیتشان همسو با استانداردهای کنترل کیفی حرفهای میباشد، میتواند به حداقل برسد. در کنار این موضوع، حتی توان پتانسیل برای رفتار ناکارآمد حسابرس در استانداردهای کنترل کیفی موجود نیز بحث نشده است.ازاینرو پژوهش حاضر، تأثیر فاکتورهایی که ممکن است دربردارنده تفاوتهای حسابرسی فردی در قبول رفتارهای ناکارآمد حسابرس باشند و از ماهیت پر از استرس وظایفکاری سرچشمه بگیرد و منجر به تغییر شغل در مؤسسات حسابرسی گردد، را بررسی مینماید.
1-3- اهمیت و ضرورت
حسابرسان بهطور عمده وقتیکه تحتفشار زمانی، نیازهای شغلی، کنترل سرپرست و نیازهای مشتریان کار کنند، در معرض تصمیمگیریهای غیراخلاقی و رفتارهای نادرست قرارمیگیرند. در این پژوهش چهار متغیر که بهعنوان متغیر تأثیرگذار در رفتار ناکارآمد شناساییشدهاند در چارچوبی در اینجا ذکر میشوند;
بودجه زمانی حسابرسان را تحتفشاری مضاعف قرارمیدهد. بهطور مثال شرکتهای حسابرسی ممکن است تعداد بسیاری از مشتریان جدید را در هرسال پذیرش کنند و این مشتریان ممکن است گزارشهای مالی را در یک دوره زمانی کوتاه بطلبند که باعث فشار بالای کاری برای حسابرسان گردد.
اگر حسابرسان با مشتریان جدید یا تجارت آنها آشنایی نداشته باشند کیفیت کار حسابرس ممکن است تحت تأثیر قرار بگیرد (AICPA[5], 2009) و این موضوع ممکن است زمان بیشتری را بطلبد تا بتوان گزارشهایی را از مشتریان با عملیات تجاری پیچیده تولید کرد.
تحقیقات گذشته نشان داده است که حسابرسان خارجی تمایل به کمتر گزارش دادن تعداد ساعاتی که کار میکنند دارند (Shapeero et al., 2003; Lightner et al., 1982; Dirsmith & Covaleski, 1985). این مطالعات بیانگر این موضوع میباشد که حسابرسان در معرض خطر اثرات سوء تبعیت و دیگر انواع تأثیرات اجتماعی نامناسب هستند. فشار کاری ممکن است بستگی به اهمیت مشتریان داشته باشد (Rani et al., 2007; DeZoort & Lord 1994). چون شرکتهای حسابرسی عملیات کارشان پیچیده است ممکن است مقدار زیادی درآمد از مشتریان مهم کسب کنند و متعاقباً مقدار زمان صرف شده برای کار حسابرسی آنها نیز شرط مهمی میباشد. آنگونه که میتوان از این دو جنبه مشاهده کرد، شرکتهای حسابرسی میتوانند از طرف مشتریان برای تولید گزارشهای خالص حسابرسی عمل کنند. ازاینرو مدیریت برتر میتواند حسابرسان میدانی را برای پذیرش رفتار ناکارآمد و برای ابقای مشتریان و تضمین آینده کاریشان مجبور کند.استقلال در افکار و عقاید حسابرسی نیز تحت تأثیر قرار خواهد گرفت. تعارضات منافع بین شرکا و دیگر اعضای شرکتها نیز میتواند عواقب منفی بر انگیزه شغلی حسابرسان میدانی داشته باشد. با توجه به میزان تغییر شغل انتظار میرود، در میان حسابرسانی که معیارهای اخلاقی بالاتری دارند و از رفتارهای غیراخلاقی پرهیز میکنند استقلال بالا باشد. میزان تغییر شغل میتواند بر کیفیت خدمات ارائهشده به مشتریان تأثیر بگذارد.
اعمال بودجه زمانی نامتعارف، عدم استقلال حسابرس، اهمیت ندادن به مشتری، پیچیدگی کار و بروز رفتارهای ناکارآمد که حصول آن غیرممکن و لزوم دستیابی به آن مورد تأکید قرار گیرد، خود منجر به مشکلاتی چند خواهد شد. مهمترین این مشکلات از دست دادن انگیزه و توسل به انجام امور غیرحرفهای و غیراخلاقی میباشد. توسل به انجام امور غیرحرفهای که یکی از رایجترین روشهای مقابله با فاکتورهای مورداشاره میباشد. این رفتارها و گرایشهای که معلول میباشند بهطور مستقیم و یا غیرمستقیم بر کیفیت کار حسابرسی تأثیرمی گذارد. مهمترین این رفتارها انجام ندادن برخی از مراحل حسابرسی بدون کسب مجوز از مافوق و کمتر گزارش نمودن زمان انجام حسابرسی میباشد. ضمن آنکه حسابرسان معتقدند احتمال
سایت های دیگر :