جریان پولی در مقایسه با اقلام تعهدی بهعنوان یک ملاک بهتر میتواند عملیات شرکت را بیان نماید.
جریان نقدی، اطلاعات نقدینگی و توانایی پرداخت بدهی یک شرکت را تعیین مینماید که این مورد به ویژه برای بستانکاران شرکت مهم میباشد.
پیشبینی جریان نقدی، مدیریت درآمدی شرکت را محدود میکند، زیرا سرمایهگذاران میتوانند اقلام تعهدی را برآورد و پیشبینی نمایند، بوسیله پیشبینی اطلاعات درآمدها و پیشبینی جریان نقد و بدین ترتیب صورتهای مالی شرکت را به آسانی تهیه نمایند.
با توجه به موارد بالا و بسیاری موارد دیگر پیشبینی جریان نقدی تحلیلگران مالی به طور قابل ملاحظهای افزایش یافته است. به طوری که در دههی گذشته تنها 4 درصد شرکتها از این پیشبینی استفاده میکردند. اما این مورد تا سال 2005 به 54 درصد افزایش یافته است ( هادر و همکاران[1]، 2006).
بیان مسأله
شرکتهای دارای محدودیت های مالی، نگهداری موجودیهای نقدی خود را در پاسخ به افزایش نوسانات جریانهای وجوه نقد افزایش میدهند، زیرا محدودیتهای مالی یک نوع رقابت و تضاد بین سرمایهگذاریهای جاری و آتی به وجود آورده، با وجود ریسک جریانهای وجوه نقد آتی، باعث ایجاد انگیزه جهت اقدام برای پس اندازهای احتیاطی میشود. به علاوه روشهای تأمین مالی و مدیریت مطالبات، بر وضعیت نقدینگی شرکت مؤثرند. مدیریت بایستی متناسب با سطح محدودیت تأمین مالی شرکت ها مبادرت به نگهداری وجوه نقد در شرکت نماید. شرکتهایی که دارای محدودیت مالی بیشتر هستند باید وجوه نقد بیشتری نگهداری نموده و در مقابل شرکت هایی که دارای محدودیت مالی کمتری هستندوجوه نقد کمتری نگهداری نمایند. عدم تعادل بین محدودیت مالی، وجوه نقد نگهداری شده و میزان سرمایهگذاری میتواند شرکت را دچار مشکلات نقدینگی نموده و هزینههای شرکت را افزایش دهد حال یا در قالب هزینههای تأمین مالی و یا در قالب هزینه فرصت از دست رفته که هر دوی این هزینهها در نهایت سودآوری شرکتها را تهدید خواهد نمود. از طرفی رشدآتی شرکتها نیز میتواند منوط به تصمیمات صحیح مدیریت و در رابطه بین محدودیت مالی، ارزش وجه نقد و میزان سرمایهگذاری باشد. لذا توجه به میزان نگهداری وجده نقد باتوجه به سطوح سرمایهگذاری در شرکتهایی که دارای محدودیت مالی هستند میتواند برای مدیریت شرکت از اولویتهای تصمیمگیری باشد (باآورودرخور،1392). انگیزه معاملاتی، انگیزه احتیاطی و انگیزه سفته بازی، سه انگیزه عمده برای نگه داشت وجه نقد هستند انگیزه معاملاتی به استفاده از داراییهای دیگری به جز وجه نقد در انجام معاملات تجاری اشاره دارد. در این رویکرد، شرکتهایی که با کمبود منابع داخلی روبه رو هستند، میتوانند با فروش داراییها، ایجاد بدهیهای جدید، انتشار سهام جدید، یا با عدم پرداخت سود سهام نقدی، منابع خود را افزایش دهند. بنابراین انتظار میرود شرکتهایی که با هزینه معاملات بیشتری مواجه هستند، داراییهای نقدی بیشتری نگهداری کنند (کاشانیپور و نقینژاد، 1388).
وجه نقد یکی از مهمترین اقلام تشکیل دهنده داراییهای جاری هر شرکتی است که نقش مهمی در فرایند اجرای عملیات شرکتها و واحدهای انتفاعی دارد. بنابراین یکی از وظایف بسیار مهم مدیران مالی، پیشبینی جریانهای مناسب ورود و خروج وجه نقد است، به گفتهای مدیریت وجه نقد، از مهمترین وظایف در فرایند مدیریت مالی است؛ زیرا از یک سو کمبود وجه نقد موجب میشود که شرکت در برآورده کردن نیازهای روزمره خود با مشکل روبه رو شود و از سوی دیگر، نگهداری سطح بالایی از وجه نقد برای شرکت هزینه فرصت به همراه دارد. با وجود این، بسیاری از شرکت ها به دلیل انعطاف پذیری در نشان دادن واکنشهای مناسب نسبت به موقعیتهای پیشبینی نشده و همچنین نیازهای روزمره، تمایل به نگهداری مقادیر زیادی وجه نقد دارند (گارسیا تروئل و مارتینز سولانو[2]، 2008)، امروزه سرمایهگذاران آگاه حاضرند در شرکتی سرمایهگذاری نمایند که از جریان وجوه نقد زیادی برخوردار باشند و از سرمایهگذاری در شرکتهای فاقد وجه نقد میپرهیزند. اعتباردهندگان نیز به شرکتی حاضرند اعتبار و وام دهند که آن شرکت برای جریان وجه نقد، از اهمیت زیادی برخوردار باشد. بنابراین امروزه جریان وجه نقد هم برای خود آن شرکت (تصمیمگیری بهینه) و هم برای سرمایهگذاران و هم برای اعتباردهندگان از اهمیت زیادی برخوردار است. جریانهای ورود و خروج وجه نقد و توان دسترسی واحدهای انتفاعی به آن شالوده و مبنای بسیاری از تصمیمگیریها و قضاوتهای گروهها عمده استفادهکنندگان از اطلاعات مالی واحدهای انتفاعی را تشکیل میدهد (صابری، 1386).
مشخص بودن مبلغ یا نرخ بهره دارندگان اوراق بدهی و اولویت بازپرداخت اصل و فرع آن نسبت به سهام، این اوراق را از دیدگاه سرمایهگذاران در ردیف اوراق بهادار دارای ریسک کم قرار میدهد و به دلیل ریسک کم، بازده کمتری نیز دارند تأمین مالی از طریق تسهیلات بانکی در کاهش مسائل مربوط به نمایندگی و عدمتقارن اطلاعاتی مؤثر است. وجود روابط بانکی علاوه بر ارائه تصویری مطلوب از وضع شرکت، توانایی آن برای دستیابی به تأمین مالی خارجی را بیشتر میکند. از این مباحث میتوان نتیجه گرفت که شرکتهایی با بدهی بانکی بیشتر با سهولت بیشتری به منابع خارجی دسترسی دارند و وجه نقد کمتری نگهداری میکنند تأمین مالی از طریق انتشار سهام گرانترین منبع مالی برای شرکت به شمار میرود؛ زیرا هزینه بالای انتشار سهام با هزینههای شناور ترکیب میشود (جهانخانی،1391). بازار سهام به انتشار سهام شرکتهای بزرگ واکنش مثبت نشان میدهد. ممکن است مدیران شرکتها فکر کنند که سهام شرکت کمتر از واقع ارزشگذاری شده و تمایل به انتشار سهام جدیدنداشته باشند و هنگامی که قیمت سهام افزایش یافت؛ سهام جدید را منتشر کنند. شرکتی که تنها از طریق سهام تأمین مالی میکند، از مزایای صرفه جویی مالیاتی هزینه بهره، محروم وارزش بازار آن کمتر از یک شرکت اهرمی خواهد بود، سوندر و میر طبق نظریه سلسله مراتب تأمین مالی، شرکتها در درجه اول تأمین مالی از محل سود انباشته را ترجیح میدهند و در صورت نیاز به تأمین مالی خارجی بدهی را به انتشار سهام ترجیح میدهند. به عبارتی، مدیریت شرکتها، تأمین مالی از منابع داخلی را بر منابع خارجی مقدم میدانند (کیم و همکاران، 2011)، مودیلیانی و میلر درسال 1958 درمقاله» هزینه سرمایه، امور مالی شرکتها و تئوری سرمایهگذاری «نشان دادند که سیاست تأمین مالی شرکتها تاثیری بر ارزش جاری بازار شرکتها ندارد. فرضیه عدم ارتباط آنها بیانگر این امر است که انتخاب خط مشی تأمین مالی شرکت نمیتواند ارزش شرکت را تغییر دهد مگر زمانی که تغییری در جریانهای نقدی شرکت ایجاد کند. در ارتباط با تاثیر تأمین مالی خارجی بر بازده آتی سهام، فرضیههای ارزشیابی نادرست اوراق بهادار و سرمایهگذاری بیش از حد مطرح شده است. هر دو فرضیه تاکید بر ارتباط منفی بین تأمین مالی خارجی و بازده سهام دارند. بر اساس فرضیه ارزشیابی نادرست اوراق بهادار، ارتباط بین انتشار سهام و بازده آتی سهام قویتر از ارتباط بین بدهی و بازده آتی سهام است. فرضیه سرمایهگذاری بیش از حد تاکید بر ارتباط بین مبادلات تأمین مالی خارجی شرکتها و تصمیمات سرمایهگذاری بیش از حد مدیران رابطه مستقیم وجود دارد. هرچه میزان انتشاراوراق بهادار از سوی شرکتها بیشتر باشد؛ سرمایهگذاری آنها بیشتر است. در نتیجه، بازده آتی سهام بیشتر کاهش مییابد. بسیاری از تحقیقات پیرامون عدم تقارن اطلاعاتی و نقصهای بازار سرمایه نشان دادهاند که نقصهای بازار ممکن است سبب شود که تأمین مالی خارجی نسبت به تأمین مالی داخلی هزینه برتر شود و تحقیقات اخیر نشان دادهاند که عدم تقارن اطلاعاتی سبب میشود که هزینه سرمایه بالاتر رود (ازلی و هارا ،2004).در بیانیهی مفاهیم حسابداری عنوان شده است که گزارشگری باید به منظور کمک به سرمایهگذاران بالفعل و بالقوه، اعتباردهندگان و دیگر استفادهکنندگان در برآورد مبلغ، زمان و عدم اطمینان دریافتهای آتی، اطلاعات فراهم کند. چشم انداز این دریافتهای نقدی تحت تأثیر توانایی شرکت در خلق وجه نقد کافی به منظور ادای تعهداتش به هنگام سررسید و نیازهای عملیاتی نقدی از جمله سرمایهگذاری در عملیات پرداخت سود نقدی سهام و همچنین تحت تأثیر نگرش سرمایهگذاران و اعتباردهندگان درباره توانایی تأثیرگذاری آن بر قیمت سهام است. مفاهیم نظری گزارشگری ایران این گونه بیان میکند که اتخاذ تصمیمهای اقتصادی توسط استفادهکنندگان صورتهای مالی مستلزم ارزیابی توان واحد تجاری جهت ایجاد وجه نقد، زمان و قطعیت ایجاد آن است (عربمازیار، 1385).
بازار سرمایه برای شرکتها این امکان را فراهم می آورد که منابع مالی مورد نیاز خود را از طریق عرضه اوراق بهادار تامین نمایند. مدیران با استفاده از منابع به دست آمده در جهت بقاء و رشد سازمان خود تلاش میکنند. این درحالی است که شرایط رقابتی شدید ، بحران های مالی، اقتصادی، سیاسی و الزامات مالکیتی و قانونی، شرکتها را بر آن داشته تا منابع بیشتری را خواستار شده و گاه منابع حاصل از نتایج عملیات واحد اقتصادی را نیز که متعلق به مالکان است، درون واحد اقتصادی مجدداً سرمایهگذاری نمایند.
به طور کلی واحدهای فعال اقتصادی استفاده از منابع خارجی نظیر وجوه ناشی ازافزایش سرمایه و استقراض را به دو دلیل مورد استفاده قرار میدهند:
1 . اجرای پروژه های سرمایهای نظیر طرح های توسعه و همچنین افزایش کارایی عملیات جاریِ در حال اجرا
2 . اصلاح ساختار سرمایه در جهت کاستن از هزینههای مالی ناشی از بدهی ها و کمک به افزایش بازده سهامداران
استاندارد حسابداری شماره 2 ایران با عنوان “صورت جریان وجوه نقد” به منظور تأکید بر اقلام صورت جریان وجوه نقد و توان پیشبینیکنندگی آنها بیان میدارد: اطلاعات تاریخی مربوط به وجه نقد میتواند در قضاوت نسبت به مبلغ، زمان و میزان اطمینان از تحقق جریانهای وجوه نقد آتی به استفادهکنندگان صورتهای مالی کمک کند. مفاهیم نظری گزارشگری مالی بر قابلیت اقلام تعهدی در پیشبینی جریانهای نقدی آتی تأکید نموده است و حسابداری تعهدی را به عنوان جزیی از گزارشگری مالی میشناسد که میتواند در پیشبینی جریانهای نقدی اثرگذار باشد.
هیئت تدوین استانداردهای حسابداری مالی[3] باور دارد که در پیشبینی جریانهای نقد آتی، سود نسبت به دریافت و پرداختهای آتی شاخص مطلوبتری میباشد. به این ترتیب پیشبینی جریانهای نقدی زمینه ساز انجام تحقیقهای گستردهای شده است که تعداد زیادی از محققان رابطه میان اجزای سود و معیارهای انعطافپذیری آتی را مورد بررسی قرار دادهاند. تأکید چارچوبهای نظری بر این است که بکارگیری اقلام تعهدی در پیشبینی جریانهای نقدی آتی نسبت به زمانی که تنها از جریانهای نقدی جاری استفاده میشود، قابلیت پیشبینی را افزایش میدهد. در حال حاضر تصمیمگیری برای تعیین میزان ذخایر نقدی، تبدیل به یکی از عوامل قابل توجه در ادبیات تأمین مالی شده است. مزیت عمده نگهداری وجه نقد در بازارهای سرمایه، افزایش توانایی شرکت برای استفاده از فرصتهای سرمایهگذاری ارزشمند و اجتناب از هزینههای بالای تأمین مالی خارجی است. بر همین اساس، جریانهای ورود و خروج وجه نقد و توان دسترسی واحدهای انتفاعی به آن، شالوده و مبنای بسیاری از تصمیمگیریها و قضاوتهای گروههای عمده استفاده کننده از اطلاعات مالی واحدهای انتفاعی را تشکیل میدهد. بنابراین مسئله اصلی این پژوهش حساسیت منابع خارجی به جریان نقدی تحت محدودیت مالی در بین شرکتهای پذیرفتهشده در بورس اوراق بهادار تهران میباشد.
سایت های دیگر :