خودپنداره از دیدگاه علم روانشناسی و روانپزشکی
از دیدگاه علم روانشناسی و روانپزشکی تعاریف متنوعی از خودپنداره با تأکید برعناصر مختلف تشکیلدهنده آن ارائه شده است ممکن است بتوانیم به طور کلی خودپنداره را به عنوان تصویری که از خودمان داریم تعریف کنیم. از نظر «راجرز» فردی که از خودپنداره قوی و مثبت برخوردار است، در مقایسه با فردی که خودپنداره ضعیف دارد، نظرهای کاملاً متفاوتی نسبت به جهان خواهند داشت. خودپنداره لزوماً منعکسکننده واقعیت نیست؛ بلکه ممکن است شخصی که بسیار موفق و مورد احترام است خود را آدم شکستخوردهای بپندارد. خویشتن دیگر در نظریه «راجرز» خویشتن آرمانی است در همه ما تصوری درباره اینکه چگونه آدمی میخواهیم بشویم وجود دارد. هرچه خویشتن آرمانی به خویشتن واقعی نزدیکتر باشد فرد راضیتر و خشنودتر خواهد بود. فاصله زیاد بین خویشتن آرمانی و خویشتن واقعی به نارضایی و ناخشنودی منجر میگردد. در تعریفی دقیقتر خودپنداری شامل نگرشها، احساسات و آگاهی ما از تواناییها، مهارتها، ظاهر و پذیرش اجتماعی خودمان است. به سخن دیگر، خودپنداری به مجموعه احساسات و برداشتهای فرد از خویشتن اطلاق میشود. این خویشتن ادراک شده به نوبه خود بر ادراک فرد از جهان و هم بر رفتار او تأثیر میگذارد(دیباج نیا، 1384، ص232).
2-3-4- سطوح خودپنداره
بر اساس نظریات جدید خودپنداره، طرحوارهای چندبعدی است که در آن تمام اطلاعات مرتبط با خود جای گرفته و دارای سطوح مختلفی است. جدیدترین نظریات نشاندهنده حداقل سه سطح خودپنداره است. یکی خودپنداره فردی است که اطلاعات مربوط به تواناییها و ضعفهای افراد است و از لحاظ ماهیت دارای جهتگیری نفع شخصی است. این سطح خودپنداره، از طریق مقایسه تواناییها و ضعفهای فرد با دیگران، زمینه تضعیف یا تقویت احترام و ارزش به خود را فراهم میسازد. سطح دوم خودپنداره ارتباطی است که افراد بیشتر بر اساس نوع روابطی که با افراد خاص و نزدیک(در خانواده و خارج از آن) دارند، خود را مورد داوری قرار میدهند. این سطح از خودپنداره از طریق توجه به بهزیستی و رفاه افراد دیگر برانگیخته میشود و در صورتی که فرد از خود تصویری مناسب از نظر ارتباط با دیگران داشته باشد، عزت نفس در وی تقویت میگردد. در سطح سوم خودپنداره جمعی است که به موضوع عضویت گروهی باز میگردد. این عضویت ممکن است در محیط کار و یا خارج از آن باشد. در این سطح افراد خود را برحسب وضعیت عضویت خود در گروه مرجع تعریف میکنند و چنانچه گروه مرجع خود را در مقایسه با دیگر گروهها دارای تواناییهای محسوستری بدانند، عزت نفس آن ها بالا میرود(خاکسار و همکاران، 1386، ص4).
2-3-5- خود ایدهآل
تئوریهای خودایدهآل، خودپنداره یا مفهوم خود و احترام و ارزش به خود را به عنوان مناسبترین مفهوم جهت اختلالات عاطفی و روانی در نظر میگیرند. تحقیقات نشان داده که افرادی که از حس پایینتری از احترام به خود برخوردارند، کمتر میتوانند استرسها و فشارها را تحمل نموده و به زندگی با آرامش و تعادل ادامه دهند. این افراد نسبت به دیگران بیکفایتترند؛ ضعف در تصمیمگیری دارند؛ از قابلیت سازگاری ضعیفی برخوردارند؛ مشکلاتشان را به سختی حل و فصل میکنند؛ در زندگی فاقد معنا هستند و روابط متقابل اجتماعی ضعیفی با دیگران دارند و در کل، از سلامت روانی کمتری برخوردارند. یکی از طرق اندازهگیری احترام به خود، ارزیابی ساختار خود یا مفهوم خودپنداره میباشد. ساختار خود به عنوان یک الگوی ادراکی سازمان یافته، سیال اما مداوم، خصوصیات «من» به همراه ارزشهای پیوسته با آن ادراکات را که برای آگاهی قابل قبول است تعریف میشود. آنچه از جمعبندی نظرات دانشمندان مختلف برداشت میشود، این است که تمام آن ها دو جنبه برای مفهوم خود در نظر میگیرند: مفهوم خود واقعی و مفهوم خود ایدهآل. مقایسه این دو مفهوم، شاخصی از احترام و ارزش به خود را به دست میدهد. هرچه اختلاف بین این دو مفهوم بیشتر باشد، فرد از اضطراب، نا امنی، ناسازگاری، عدم پذیرش خود و دیگران و آشفتگی روانی بیشتری رنج میبرد. هرچه اختلاف بین خود واقعی و خود ایدهآل بیشتر باشد، فرد بیشتر دچار مشکلات عاطفی و روانی میشود و از احترام به خود پایینتری برخوردار است؛ هرچه این اختلاف کمتر باشد، فرد از سلامت و احترام به خود بیشتری برخوردار است(سودمند،1383، ص69).
2-3-6- تناسب با خودپنداره ایدهآل و رضایت مصرفکننده
برخی از محققان استدلال کردهاند که خودپندارهی باید به گونهای تلقی بشود که دست کم دو بعد داشته باشد: خودپندارهی واقعی و خودپندارهی آرمانی. تفاوت بین خودپنداره واقعی و خودپنداره آرمانی به برداشت فرد از «آن کس که هستم» و «آن کس که دوست دارم باشم» اشاره دارد. مصرفکنندگان به هنگام مصرف یک برند دارای شخصیت، درگیر فرایند تطبیق دادن میشوند تا برند را تعیین هویت کنند که آیا با تصویر ذهنی آن ها از خودشان سازگاری دارد، به این فرایند همخوانی برند/ خود گفته میشود(اِکینسی و همکاران، 2008، به نقل از دهدشتی شاهرخ، صالحی صدقیانی و هرندی، 1391، ص8). خودپنداره فقط به زمان حال محدود نمیشود؛ بلکه آینده و گذشته را نیز دربر میگیرد. خود آرمانی به آرزوها، اهداف و استانداردهای شخصی ما از آنچه ممکن است بشویم و آنچه میترسیم بشویم، برمیگردد. خود آرمانی، محرکی برای رفتارهای آتی فرد است و زمینه ارزیابی از خود را فراهم میکند(شعاع و مؤمنی جاوید، 1387، ص59).