طب فشاری[۱] و طب سوزنی[۲] فنون درمانی چینی هستند که در متون قدیمی طبی ۳۰۰۰ سال قبل از میلاد هم مورد اشاره قرار گرفته اند. یک اعتقاد بنیادی در طب چینی این باور است که نیروی حیاتی(qi یا chi) در مسیرهای خاصی[۳] است، و دستکاری این نقاط عدم تعادل ها را از طریق تحریک یا رد موانع جریان نیرو اصلاح میکند. یک مفهوم بنیادی دیگر اعتقاد به وجود دو زمینه متضاد نیرو[۴] است، که برای دوام تندرستی باید در حالت تعادل باشند. در طب فشاری آکوپوینت ها با انگشتان دستکاری میشوند؛ در طب فشاری سوزنهای استریل نقرهای یا طلائی (به قطر تقریباً موی انسان) به عمقهای مختلف (نیم میلی متر تا ۵/۱ سانتیمتر) در پوست انسان فرو برده میشوند و برای اصلاح عدم تعادل qi در محل چرخانده شده یا ثابت نگاه داشته میشوند.
بعضی از اختلالاتی که در درمان آنها از این روشها استفاده میشود مشتمل است بر آسم، وسردرد، درد قاعدگی، درد گردن، بیخوابی، اضطراب، افسردگی و سوء مصرف مواد. در نوعی از طب سوزنی از جریان برق ضعیف برای تقویت اثر درمانی استفاده میشود[۵]. (رضاعی، ۱۳۹۱: ۱۴)
عطردرمانی استفاده درمانی از روغنهای نباتی است. عطردرمانی که در سال ۱۹۲۸ توسط شیمیدان فرانسوی با این عنوان نامیده شد، یکی از روشهای درمانی جانشین است که در ایالات متحده و اروپا سریعترین سیر پیشرفت را نشان میدهد. روغنهای اسانسی نباتات ترکیبات آلی از مشتقات بنزن هستند. مواد عطری در تمدنهای باستانی هم برای دارو مصرف شدهاند هم ساختن عطر. امروزه روغنهای نباتات یا با بهره گرفتن از اتومایزر از راه استنشاق مصرف میشوند یا با ماساژ از طریق پوست جذب میشوند (ماساژ با عطردرمانی). روغنهای نباتات اثرات درمانی فراوان ـ ضد درد، روانشناختی، ضدمیکروبی ـ دارند که بعضی از این آثار با روشهای علمی به ثبوت رسیده اند عطردرمانی علاوه بر موارد دیگر برای کاستن از استرس و اضطراب و رفع اختلالات گوارشی و عضلانی مورد استفاده قرار میگیرد در روانپزشکی تحریک بویائی برای آشکارسازی حالات احساسی، خاطرات، و هیجانات در ضمن رواندرمانی مورد استفاده قرار گرفته است. عطردرمانی ممکن است موجب تحریک پوستی یا واکنشهای آلرژیک در بعضی از افراد شود (پورافکاری، ۱۳۹۱: ۵۵۴).
در رنگدرمانی، تصور این است که رنگهای مختلف بر خلق تأثیر میگذارد و درمان با رنگ واحد برای مسائل بهداشتی خاص مورد استفاده قرار گرفته اند. مثلاً عقیده بر این است که رنگ آبی آرام بخش است، و قرمز تحریک کننده. یک روانشناس سویسی مکس لوشر[۸]، یک آزمون رنگ تدوین کرده است که در آن خلق فرد در زمانی خاص با مواجهسازی آزمودنی با رنگهای مختلف تعیین میشود. لوشر هنچنین به تحقیق اثر رنگ روی دستگاه اعصاب خودکار پرداخت و به این نتیجه رسید که رنگ قرمز خالص سمپاتومیمتیک است و میتواند موجب افزایش فشار خون، ضربان قلب و دفعات تنفس شود. رنگ آبی پارسمپاتومیمتیک است و اثرات متضاد با آنچه ذکر شد ایجاد میکند. (Kaplan & Sadock’s, 2007: 19)
رقصدرمانی بهطور رسمی در سال ۱۹۴۲، با استخدام رقص درمانگر پیشرو ماریان چیس[۹] (۱۹۹۰ و۱۸۹۶) در بیمارستان سنت الیزابت واشنگتن دی. سی شناخته شد. هرچند در متنفن رقص و حرکت بطور معادل مورد استفاده قرار میگیرند، هر اصطلاح عملاً یک نقطه نظر را توصیف میکنند:
حرکت «دنیای حرکت فیزیکی[۱۰]» را در بر میگیرد، در حالیکه رقص یک عمل توأم با خلاقیت خاص در دنیای مزبور است. انجمن رقص درمانی امریکا رقصدرمانی را استفاده رواندرمانبخش از حرکات، که انسجام هیجانی و جسمانی فرد را بالا میبرد، تعریف میکند.
جلسات رقص درمانی چهار هدف بنیادی دارد: به دست آوردن آگاهی از جسم، ابراز احساسها، برقراری تعامل و رابطه، و ایجاد یکپارچگی جسمی، هیجانی، و تجارب اجتماعی که به کسب احساس اعتماد به نفس و رضایت میانجامد (Kaplan & Sadock’s, 2007: 557).
[۱] - acupressure
[۲] - acupuncture
[۳] - meridians
[۴] - yang,yin
[۵] - electroacupuncture
[۶] - aromatherapy
[۷] - color therap
[۸] - Max Luscher
[۹] - Marian Chace
[۱۰] - physical motion
زوگر[۱] (۲۰۰۳) رواندرمانی خانواده را هر نوع روش رواندرمانبخش تعریف میکند که آشکارا بر تغییر تعامل بین اعضا خانواده تمرکز کرده و در پی بهبود کارکرد خانواده به عنوان یک واحد، یا زیر سیستمهای آن، و یا کارکرد تکتک اعضای خانواده میباشد. هدف رواندرمانی خانواده و زوج درمانی هر دو ایجاد تغییر در کارکرد ارتباطی است. در اکثر موارد، معطوف به ایجاد تغییراتی دیگر، معمولاً در کارکرد افرادی خاص از خانواده است. روان درمانی خانواده با هدف ترمیم شکاف بین والدین و فرزندان بالغ آن نمونه از استفاده از رواندرمانی خانواده متمرکز به اهداف ارتباطی است. رواندرمانی خانواده معطوف به افزایش مداری خانواده با بیمار اسکیزوفرنیک و کاهش هیجانات ابراز شده خانواده در نمونهای از رواندرمانی معطوف با اهداف ارتباطی (در این مورد، کارکرد فرد با اسکیزوفرنی) نیز اهداف خانوادگی است. درسالهای اولیه رواندرمانی خانواده، تغییر در نظام خانواده برای ایجاد تغییر در فرد کافی شمرده میشد. هدف درمانهای جدیدتر تغییر در افراد همچنین سیستم خانواده، معمولاً معطوف به تکمیل تعاملهایی است که بر روابط بین فرد با فنون خاص که رفتار فرد متمرکز است تأکید مینماید.
اینهان ( ۲۰۰۰) اینگونه بیان میکند که، رفتار درمانی جدلی(DBT) نوعی رواندرمانی است که در اصل برای بیماران خود آزار مزمن که دچار اختلال شخصیت مرزی و رفتار شبه خودکشی[۲] دارند تدوین شد. در سالهای اخیر، کاربرد آن برای سایر انواع اختلال روانی گسترش یافته است. روش آن التقاطی است و از مفاهیم حمایتی، شناختی، و درمانهای رفتاری در آن استفاده شده است. رد برخی از اجزاء آن را می توان از دیدگاه درمانی فرانتس الکساندر با عنوان تجربه هیجانی اصلاحی یافت، اجزایی دیگر از ان نیز از برخی مکاتب فلسفی شرقی (مثلZen) گرفته شده است.
بیمار به طور هفتگی ملاقات میشود و هدف آن بهبود مهارتهای بین فردی و کاهش رفتار خود تخریب با بهره گرفتن از فنونی شامل اندرز دادن، استعاره، قصهگویی،و رویارویی بین روشهای دیگر است. بیماران مبتلا به اختلال شخصیت مرزی، مخصوصاً در مدارا با احساسهای دوگانه که از ویژگیهای این اختلال است کمک میشوند.
بیوفیدبک یا پسخوراند زیستی به ثبت و نمایش تغییرات کوچک در سطوح فیزیولوژیکی بُعد پسخوراند مربوط است. نمایش ممکن است بصری باشد، مثل یک مقیاس بزرگ یا باریکهای از نورها، یا صوتی باشد به بیماران یاد داده میشود که با بهره گرفتن از فیدبک به دست آمده از نمایش به عنوان یک راهنما سطوح پارامتر را تغییر دهند. بیوفیدبک بر این عقیده مبتنی است که سلسله اعصاب خودکار را میتوان از طریق شرطسازی عامل تحت کنترل ارادی درآورد. بیوفیدبک را میتوان به تنهایی یا توأم با آرمیدگی مورد استفاده قرار داد. به عنوان مثال، بیماران مبتلا به بیاختیاری ادرار بیوفیدبک را به تنهایی برای باز گرداندن کنترل عضلات لگنی مورد استفاده قرار میدهند. بیوفیدبک در توان بخشی اختلالات عصبی هم مورد استفاده قرار میگرد. مزایای بیوفیدبک ممکن است با آرمیدگی که به بیماران یاد داده میشود تقویت شد. (Kaplan & Sadock’s, 2007: 203)
[۱] - Zoger
[۲] - parasuicidial
فهرست مطالب
عنوان صفحه
فصل اول: کلیات.. ۱
۱-۱- مقدمه: ۲
۱-۲- طرح مسئله و ضرورت تحقیق: ۴
۱-۳- هدف تحقیق: ۵
۱-۴- پیشینه تحقیق و چارچوب نظری: ۵
۱-۵- فرضیه تحقیق و مدل تحقیق: ۶
۱-۶- روش تحقیق: ۷
۱-۷- مراحل تحقیق: ۷
فصل دوم: بیماری روانی. ۸
۲-۱- بهنجاری.. ۱۰
۲-۱-۱- دیدگاههای کارکردی در مورد بهنجاری.. ۱۲
۲-۱-۲- نظریات روانکاوی در مورد بهنجاری.. ۱۲
۲-۱-۳- میزان بروز بیماریهای روانی: ۱۴
۲-۲-۴- مسائل بین فرهنگی. ۱۵
۲-۲- طبقهبندی در روانپزشکی.. ۱۶
۲-۲-۱- اسکیزوفرنی. ۱۷
۲-۲-۲- سایر اختلالات پسیکوتیک: ۲۳
۲-۲-۳- اختلالات خلقی: ۲۷
۲-۲-۴- اختلالات اضطراب: ۳۲
۲-۲-۵- اختلال استرس پس از سانحه و اختلال استرس حاد. ۳۵
۲-۲-۶- اختلال اضطراب منتشر. ۳۷
۲-۲-۷- اختلالات شبه جسمی. ۳۸
۲-۲-۸- سندرم خستگی مزمن. ۴۰
۲-۳-۹- اختلالات ساختگی: ۴۳
۲-۳-۱۰- اختلالات تجزیهای.. ۴۵
۲-۳-۱۱- اختلالات خوردن. ۵۰
۲-۳-۱۲- خواب طبیعی و اختلالات خواب.. ۵۳
۲-۴- جمعبندی.. ۵۴
فصل سوم: روانپزشکی. ۵۷
۳-۱- روشهای درمانی: ۵۸
۳-۱-۱-رواندرمانی گروهی، رواندرمانی فردی و گروهی توأم، و نقشگزاری روانی: ۵۸
۳-۱-۲- رواندرمانی خانواده و زوجدرمانی. ۶۳
عنوان صفحه
۳-۱-۳- رفتادرمانی جدلی. ۶۴
۳-۱-۴- بیوفیدبک.. ۶۵
۳-۱-۵- رفتاردرمانی. ۶۶
۳-۱-۶- شناختدرمانی. ۶۶
۳-۲- فوریت های روانپزشکی در بزرگسالان: ۶۷
۳-۳- طب مکمل و دگر شیوه در روانپزشکی.. ۶۸
۳-۳-۱- طب فشاری و طب سوزنی. ۶۹
۳-۳-۲- عطردرمانی. ۷۰
۳-۳-۳- رنگ درمانی. ۷۰
۳-۳-۴- رقص درمانی. ۷۱
۳-۳-۵- طب محیطی. ۷۲
۳-۳-۶- ورزش.. ۷۲
۳-۳-۷- درمان با نورو ملاتونین. ۷۳
۳-۳-۸- ماساژ ۷۴
۳-۳-۹- ناتوروپاتی. ۷۵
۳-۳-۱۰- اوزون درمانی. ۷۵
۳-۳-۱۱- نیایش… ۷۶
۳-۳-۱۲- صوت درمانی. ۷۷
۳-۳-۱۳- یوگا ۷۷
۳-۳-۱۴- هنر درمانی: ۷۸
۳-۳-۱۵- موسیقی درمانی : ۸۷
۳-۳-۱۶- بازی در فرایند درمان. ۹۶
۳-۴- جمع بندی: ۱۰۳
فصل چهارم: مطالعات معماری فضای درمانی. ۱۱۰
۴-۱- مطالعات معماری پیرامون مراکز درمانی: ۱۱۱
۴-۱-۱- اصول طراحی بیمارستان. ۱۱۱
۴-۱-۲- استانداردهای طراحی ساختمان بیمارستان : ۱۱۹
۴-۱-۳- الزامات طراحی بیمارستان : ۱۲۲
۴-۱-۱- استانداردهای طراحی محوطه بیمارستان: ۱۲۴
۴-۱-۵- شرایط محیطی و محل احداث بیمارستان: ۱۲۷
۴-۱-۶- محل استقرار ساختمان بیمارستان : ۱۲۸
۴-۱-۷- ضوابط خاص بیمارستان های روان درمانی: ۱۲۸
۴-۲- کیفیت فضای درمانی.. ۱۳۱
۴-۲-۱- مفهوم بار محیطی. ۱۳۱
عنوان صفحه
۴-۲-۲- ویژگیهای خاص محیط اطراف: ۱۳۳
۴-۲-۲-۱- آب و هوا و ارتفاع. ۱۳۳
۴-۲-۲-۲- دما ۱۳۵
۴-۲-۲-۳- نور ۱۳۸
۴-۲-۲-۳- رنگ.. ۱۴۱
۴-۲-۲-۴- سرو صدا ۱۴۵
۴-۲-۳- اثرات تراکم بالا بر انسانها ۱۴۹
۴-۳- نمونه های موردی مراکز درمانی و طب مکمل : ۱۵۶
۴-۴- برنامه فیزیکی: ۱۷۵
فصل پنجم: مکان یابی و مطالعات بستر طرح. ۱۹۲
۵-۱- معیارهای مکان یابی زمین پروژه: ۱۹۳
۵-۱-۱- دلایل ایجاد چنین مرکزی در شهر شیراز : ۱۹۳
۵-۱-۲- مبانی جانمایی بیمارستان : ۱۹۴
۵-۱-۳- جانمایی بیمارستانهای گوناگون با توجه به مبانی ودسته بندی مذکور : ۱۹۶
۵-۱-۴- جانمایی این طرح درشهر شیراز : ۱۹۸
۵-۲- مطالعات بستر طرح. ۲۰۰
۵-۲-۱- موقعیت جغرافیایی شهر شیراز ۲۰۱
۵-۲-۲- بررسی وضعیت اجتماعی شهر شیراز ۲۰۲
۵-۲-۳- بررسی وضعیت اقتصادی شهر شیراز ۲۰۲
۵-۳- ویژگیهای آب و هوای شهر شیـراز ۲۰۳
۵-۳-۱- دما ۲۰۳
۵-۳-۲- رطوبت نسبی. ۲۰۴
۵-۳-۴- بارندگی. ۲۰۵
۵-۳-۵- باد. ۲۰۵
۵-۴- پوشش گیاهی. ۲۰۶
۵-۴-۱- معیارهای انتخاب پوشش گیاهی در طراحی. ۲۰۶
فصل ششم
۶-۱- مبانی و روند طراحی معماری… ۲۱۴
۶-۲- نظام سازه ۲۲۴
۶-۳- تأسیسات… ۲۲۵
۶-۴- نقشههای طرح معماری مرکز مشاوره و رواندرمانی شیراز ۲۲۹
فهرست منابع و ماخذ. ۲۱۲
منابع فارسی. ۲۲۹
منابع لاتین. ۲۳۰
فهرست جداول
عنوان | صفحه |
جدول ۴-۱: عرصه ها و بخش ها ( نگارنده ) | ۱۷۶ |
جدول ۴-۲: مساحت عرصه سرسرای اصلی ( نگارنده ) | ۱۷۷ |
جدول ۴-۳: مساحت عرصه مشاوره و معاینه ( نگارنده ) | ۱۷۷ |
جدول ۴-۴: مساحت عرصه کمک تشخیص، بخش آزمایشگاه ( نگارنده ) | ۱۷۸ |
جدول ۴-۵: مساحت عرصه کمک تشخیص، بخش تشخیص ویژه ( نگارنده ) | ۱۷۸ |
جدول ۴-۶: مساحت عرصه کمک تشخیص، بخش ام- آر- آی ( نگارنده ) | ۱۷۹ |
جدول ۴-۷: مساحت عرصه کمک تشخیص، بخش رادیولوژی ( نگارنده ) | ۱۷۹ |
جدول ۴-۸: مساحت عرصه کمک درمان، بخش گروه درمانی ( نگارنده ) | ۱۷۹ |
جدول ۴-۹: مساحت عرصه کمک درمان، بخش هنر درمانی ( نگارنده ) | ۱۸۰ |
جدول ۴-۱۰: مساحت عرصه کمک درمان، بخش کار درمانی ( نگارنده ) | ۱۸۰ |
جدول ۴-۱۱: مساحت عرصه کمک درمان، بخش نور درمانی ( نگارنده ) | ۱۸۰ |
جدول ۴-۱۲: مساحت عرصه کمک درمان، بخش ورزش درمانی ( نگارنده ) | ۱۸۱ |
جدول ۴-۱۳: مساحت عرصه کمک درمان، بخش ماساژ درمانی ( نگارنده ) | ۱۸۱ |
جدول ۴-۱۴: مساحت عرصه کمک درمان، بخش اوزون درمانی ( نگارنده ) | ۱۸۱ |
جدول ۴-۱۵: مساحت عرصه کمک درمان، بخش آب درمانی ( نگارنده ) | ۱۸۲ |
جدول ۴-۱۶: مساحت عرصه بستری ( نگارنده ) | ۱۸۲ |
جدول ۴-۱۷: مساحت عرصه اتفاقات داخلی، بخش احیاء ( نگارنده ) | ۱۸۳ |
جدول ۴-۱۸: مساحت عرصه اتفاقات داخلی، بخش جراحی ( نگارنده ) | ۱۸۳ |
جدول ۴-۱۹: مساحت عرصه اتفاقات داخلی، بخش مراقبت ویژه ( نگارنده ) | ۱۸۴ |
جدول ۴-۲۰: مساحت عرصه اتفاقات داخلی، بخش ایزوله ( نگارنده ) | ۱۸۴ |
جدول ۴-۲۱: مساحت عرصه اداری و مدیریتی ( نگارنده ) | ۱۸۵ |
جدول ۴-۲۲: مساحت عرصه پژوهش ( نگارنده ) | ۱۸۶ |
جدول ۴-۲۳: مساحت عرصه تاسیسات ( نگارنده ) | ۱۸۶ |
جدول ۴-۲۴: مساحت عرصه پارکینگ ( نگارنده ) | ۱۸۷ |
جدول ۴-۲۵: مساحت عرصه محوطه و فضای باز ( نگارنده ) | ۱۸۷ |
جدول ۴-۲۶: مساحت عرصه خدمات پشتیبانی، بخش آشپزخانه و سلف سرویس( نگارنده ) | ۱۸۸ |
جدول ۴-۲۷: مساحت عرصه خدمات پشتیبانی، بخش لاندری ( نگارنده ) | ۱۸۸ |
جدول ۴-۲۸: مساحت عرصه خدمات پشتیبانی، بخش استریل کثیف ( نگارنده ) | ۱۸۹ |
جدول ۴-۲۹: مساحت عرصه خدمات پشتیبانی بخش استریل تمیز( نگارنده ) | ۱۸۹ |
جدول ۴-۳۰: مساحت عرصه خدمات پشتیبانی، بخش انبارهای عمومی ( نگارنده ) | ۱۸۹ |
جدول ۴-۳۱: مساحت عرصه خدمات پشتیبانی، بخش کاخداری ( نگارنده ) | ۱۹۰ |
عنوان | صفحه |
جدول ۴-۳۲: مساحت عرصه خدمات پشتیبانی، بخش نظافت ( نگارنده ) | ۱۹۰ |
جدول ۴-۳۳: مساحت عرصه خدمات پشتیبانی، بخش جمع آوری و دفع زباله ( نگارنده ) | ۱۹۰ |
جدول ۴-۳۴: مساحت عرصه خدمات پشتیبانی، بخش نگهداری جسد ( نگارنده ) | ۱۹۰ |
جدول ۴-۳۵: مساحت خالص و ناخالص ( نگارنده ) | ۱۹۱ |
جدول ۵-۱: بررسی وضعیت جمعیتی استان فارس، جمعیت استان فارس بر حسب نوع خانوار و جنس، سرشماری آبان ۱۳۸۵(مأخذ: سالنامه آماری استان فارس،۱۳۸۷: ۱۳۴) |
۲۰۲ |
جدول ۵-۲: مشخصات متوسط دمای ماهانه شیراز (مأخذ: سازمان برنامه و بودجه) | ۲۰۴ |
جدول ۵-۳: مشخصات متوسط رطوبت ماهانه شیراز (مأخذ: سازمان برنامه و بودجه) | ۲۰۴ |
جدول ۵-۴: گروه های مختلف رطوبت (مأخذ: سازمان برنامه و بودجه) | ۲۰۴ |
جدول ۵-۵: متوسط میزان بارندگی ماهانه شهر شیراز (مأخذ: سازمان برنامه و بودجه) | ۲۰۵ |
جدول ۵-۶: بادهای غالب شهر در ماه های مختلف سال است (مأخذ: سازمان برنامه و بودجه) | ۲۰۵ |
جدول ۵-۷: پوشش گیاهی مورد استفاده در شیراز (مأخذ: گزارش طراحی شهری اراضی کارکنان توانایی مسکن استانداری فارس،۱۳۸۹) |
۲۱۱ |
پیشرفت علوم وصنایع در قرون اخیر برای جوامع بشری دست آوردهایی دو گانه به ارمغان آورده است، از یک سو راحتی هایی که عمدتا جسمانی است به بار آورده و از سوی دیگر به دغدغههای وی افزوده است که این دغدغهها بر روح وروان انسان امروزه تأثیر منفی گذاشته و بسیاری از مردم رابا اضطراب مواجه کرده است. مردم کشورهای صنعتی که به تدریج مراحل مختلف توسعه صنایع را طی کردهاند و آرام آرام با مسایل ذهنی ناشی از این پدیده مواجه شده بودند سعی کردند که از ابتدا به دنبال راهکارهای حل تبعات روحی و روانی بر گرفته از این پدیده جدید باشند لذا یا در طول زمان به حل مسایل پرداختند یا به برخی از این تبعات عادت کردند. درجوامعی که دیرتر به صنعت پرداختند و به یکباره حجم انبوهی از صنایع و یا تولیدات آنها را به کشور خود وارد نمودند انبوهی از دغدغههای ناشی از ناهنجاریهای زاییده جهان صنعتی را نیز وارد جوامع خود کردند در حالیکه با راهکارهای مقابله با این دغدغهها آشنا نبودند. واکنشهای مردم در مقابل این دغدغهها متفاوت است اما ریشه همه آنها در نابسامانیهای ذهنی است که خود از دلیل یا دلایل آنها آگاه نیستند و نمیدانند که این اضطراب و نگرانی مقدمهای است بر ابتلا به بیماریهای روحی وروانی. هر گاه شخصی با ناراحتی جسمانی مواجه شود به پزشک مراجعه میکند اما به ناراحتیهای روحی خود اصلاً توجه ندارد تا حدی که در برخی از جوامع خصوصاً جوامع کمتر توسعه یافته توصیه مراجعه به متخصصین روحی وروانی و یا به مراکزی که این گونه خدمات را ارائه میکنند را توهین به خود تلقی نموده و به شکل متقابل مبادرت به واکنش توهینآمیز به توصیه کننده مینمایند. عدم اطلاع مردم از این مسایل روحی و روانی و نقش آنها در مخدوش کردن روند زندگی آرام و بدون دغدغه و حتی تأثیر بر سلامت جسمانی آنها واکنشهایی با شکلها و درجات مختلف دارد برخی اخم میکنند برخی دیگر مراجعه به این گونه تخصصها و یا مراکز تخصصی را صرفاً برای مجنونین و دیوانگان میدانند، این افراد هم خود را آزار میدهند و هم موجب رنجش و آزار دیگران میشوند لذا آگاه کردن آنها از ضروریات روز جوامع است. در جوامعی که توسعه خود را از قرون قبل آغاز کرده و طی سالیان دراز به آثار منفی ناشی از توسعه صنعتی بر ذهنشان پی بردهاند به تدریج برای درمان مسایل روحی وروانی خود اقدام کرده و مراکز لازم را تأسیس نمودهاند و لزوم مراجعه مردم به این مراکز را به آگاهی آنها رسانیدهاند، اما در جوامع کمتر توسعه یافته و یا درحال توسعه پایههای رسیدگی به این موضوع در سالیان اخیر نهاده شده وآرام آرام در حال گسترش است، با تأسیس سازمانی مسئول و یا تجدید نظر در وظایف سازمانهای متولی موجود برای آگاه کردن مردم و سرعت بخشیدن به تربیت متخصصان ذیربط و گسترش و افزایش مراکز مورد نیاز باید به کمک مردم شتافت.
در واقع روانپزشکی بر تأمین نیازهای بهداشت روان جامعه تأکید دارد و در واقع نوعی اقدام معطوف به جامعه محسوب میشود. توجه روانپزشکی نگرش و دانش مردم نسبت به سلامت و بیماری روانی است. روانپزشکی مبتنی بر جامعه در واقع نوعی اقدام معطوف به جامعه است و اجزای آن عبارتند از:
بی شک موثرترین رویکرد به روانپزشکی پدید آوردن سیستم منسجمی از مراقبت از فرد در بافتار خانواده، جامعه و فرهنگ است و بدون پرداختن به این مهم، اهداف درمانی روانپزشکی به طور کامل محقق نمیشود. که این آگاهی و درمان در مراکز مشاوره و روان درمانی محقق میگردد.
علاوه بر آن گسترش مراکز درمانی مورد نیاز در قالبهای مختلف از درمانگاه تا بیمارستان از طریق طراحی و اجرای مراکز مورد نیاز ضروری به نظر میرسد.
مسئله مورد بحث برای روانکاوان و روانپزشکان کاملاً شناخته شده است اما عامه مردم به جز افرادی که مستقیماً خود یا اطرافیان نشان با اینگونه مسائل درگیر بودهاند از آن بیاطلاع هستند، تنوع حالات مختلف و پیچیدگی روشهای درمانی از یک طرف و جمعیت نه چندان کافی متخصصین متبحر بیماریهای روحی وروانی همراه واکنشهای غیر منطقی مبتلایان و یا اطرافیان آنها موجب شده تا برنامه ویژهای برای اطلاعرسانی به مردم شکل نگیرد و اگر در جایی به آن پرداخته شده صرفاً برای مواردی موضعی یا موضوعی بوده است و به همین نسبت آمار و اطلاعات منسجم و همهگیری مدون نشده است تا بر اساس آنها برنامهای جامع تدوین گردد.
تحقیق و پژوهش از ارکان اصلی تدوین برنامه است، برنامهای که هر سه جنبه مزبور را در برگیرد لذا سلسله مراتب برنامه باید به این شرح مورد توجه قرار گیرد: نخست جمع آوری آمار و اطلاعات از دسته بندی بیماریها و زیرمجموعههای هردسته، دوم شناخت روشهای درمان، سوم آمار مبتلایان در دستهه ای مختلف و زیرمجموعههای آنها، چهارم یافتن و اعمال روشهای آگاهیرسانی به توده مردم، پنجم دسته بندی مراکز درمانی از نظر روشهای درمان ودستههای بیماریها و محتوای فیزیکی طرحهای معماری مناسب برای هر
در سال ۲۰۰۵ مؤسسه ملی بهداشت روان[۱] در یک زمینهیابی کشوری، میزان ابتلا به اختلالات روانی را در هر برههای از عمر بررسی نمود. این مطالعه نشان داد بیش از ۵۰ درصد آمریکاییها زمانی در طول زندگی خود دچار اختلالات روانی شدهاند، که این میزان در مطالعه مشابه سال ۱۹۸۴، ۲۰ درصد بود. شایعترین اختلال روانی افسردگی بود که شیوع طول عمر آن ۱۷ درصد گزارش شد، پس از آن سوء مصرف الکل (۱۳ درصد) و انواع هراس (۱۲ درصد) قرار داشتند. در اکثر کسانی که زمانی دچار اختلاف روانی شده بودند، شروع اختلال در سنین جوانی گزارش شد. اختلالات خلقی در افراد ۲۰ تا ۳۰ ساله شیوع بیشتری داشت، وقتی درمان در نتایج مطالعه لحاظ شد مشخص گردید اکثر این افراد درمان دریافت نکردهاند یا از نظر محققین تحت درمان ناکافی یا غیرمؤثری قرار گرفته اند.
این گزارش در میان گروههای مختلف مناقشاتی ایجاد کرد. برخی انسانشناسان پزشکی اظهار داشتند این گزارش بیشتر بازتاب تغییر تعریف فرهنگی و سیاسی بیماری در آمریکا در طول دهههای اخیر است تا افزایش واقعی بیماری، آنها به عنوان نمونهای از تأثیر فرهنگ بر تعریف بیماری، مورد همجنسگرایی را مثال میزدند که از طبقهبندی بیماریهای روانی خارج شد، سایر منتقدین به تعداد اختلالات تشخیصی موجود در DSM اشاره میکردند که از حدود ۶۰ عنوان در ۱۹۵۲ به بیش از ۳۰۰ عنوان در ویرایش اخیر افزایش یافته است و همین امر عامل افزایش شیوع بوده است. رفتارهایی که زمانی بهنجار تلقی میشد جزو قلمرو پزشکی قرار گرفت. برخی جامعهشناسان این افزایش را ناشی از زندگی مدرن غربی، به خصوص زندگی شهرنشینی میدانند که پر استرستر از هر دوره دیگری است و بیشتر از گذشته سبب درهمریختگی انسانها میشود. مدافعین این مطالعه، نمونهای تاریخی را در این زمینه ذکر میکنند که زمانی بیماری روانی به تسخیر اجنه نسبت داده میشد. با پیشرفت علم، بیماریهای روانی نوعی بیماری طبی تلقی شدند که میتوان بر اساس علل فیزیوپاتولوژیک آنها را از هم تفکیک نمود (رضاعی، ۱۳۹۱: ۳۰).
اریکسون[۲] (۱۹۵۰) بیان میکند که برخی بیماریهای روانی در سرتاسر دنیا و در همه فرهنگها دیده میشوند؛ برخی نیز وابسته به فرهنگ یا مختص فرهنگ هستند. برای مثال اسکیزوفرنی در سراسر جهان شیوع مشابهی دارد، اما بیاشتهایی عصبی عمدتاً در کشورهای صنعتی غرب دیده میشود. این موضوع که برخی اختلالات روانپزشکی به طور نسبی یا کلی وابسته به فرهنگ هستند، تفکیک بهنجار از نابهنجار را پیچیدهتر میکند.
برای مثال در چین، بر چسب بیمارروانی نوعی انگ محسوب میشود و افسردگی نسبتاً مفهومی ناشناخته است. اما چینیها در برابر شکایاتی مثل احساس فرسودگی، اختلال خواب، عدم توانایی برای آرمیدن و سایر علایمی که در فرهنگ غربی بخشی از سندرم افسردگی است، مصون نیستند، اما در چین این اختلاف ضعف اعصاب (نورآسنتی) تشخیص داده میشود. ضعف اعصاب یک تشخیص پزشکی است که به تخلیه انرژی نسبت داده میشود. در ژاپن نیز میزان گزارش افسردگی اندک است که تا حدودی به دلیل فرهنگ شکیبایی است. در این فرهنگ فرد از علایم یا نشانههای مبهمی که ممکن است برچسب افسردگی بگیرد شکایت نمیکند.
[۱] - MIMH
[۲] - Erikson