۱-۱- مقدمه:
پیشرفت علوم وصنایع در قرون اخیر برای جوامع بشری دست آوردهایی دو گانه به ارمغان آورده است، از یک سو راحتی هایی که عمدتا جسمانی است به بار آورده و از سوی دیگر به دغدغههای وی افزوده است که این دغدغهها بر روح وروان انسان امروزه تأثیر منفی گذاشته و بسیاری از مردم رابا اضطراب مواجه کرده است. مردم کشورهای صنعتی که به تدریج مراحل مختلف توسعه صنایع را طی کردهاند و آرام آرام با مسایل ذهنی ناشی از این پدیده مواجه شده بودند سعی کردند که از ابتدا به دنبال راهکارهای حل تبعات روحی و روانی بر گرفته از این پدیده جدید باشند لذا یا در طول زمان به حل مسایل پرداختند یا به برخی از این تبعات عادت کردند. درجوامعی که دیرتر به صنعت پرداختند و به یکباره حجم انبوهی از صنایع و یا تولیدات آنها را به کشور خود وارد نمودند انبوهی از دغدغههای ناشی از ناهنجاریهای زاییده جهان صنعتی را نیز وارد جوامع خود کردند در حالیکه با راهکارهای مقابله با این دغدغهها آشنا نبودند. واکنشهای مردم در مقابل این دغدغهها متفاوت است اما ریشه همه آنها در نابسامانیهای ذهنی است که خود از دلیل یا دلایل آنها آگاه نیستند و نمیدانند که این اضطراب و نگرانی مقدمهای است بر ابتلا به بیماریهای روحی وروانی. هر گاه شخصی با ناراحتی جسمانی مواجه شود به پزشک مراجعه میکند اما به ناراحتیهای روحی خود اصلاً توجه ندارد تا حدی که در برخی از جوامع خصوصاً جوامع کمتر توسعه یافته توصیه مراجعه به متخصصین روحی وروانی و یا به مراکزی که این گونه خدمات را ارائه میکنند را توهین به خود تلقی نموده و به شکل متقابل مبادرت به واکنش توهینآمیز به توصیه کننده مینمایند. عدم اطلاع مردم از این مسایل روحی و روانی و نقش آنها در مخدوش کردن روند زندگی آرام و بدون دغدغه و حتی تأثیر بر سلامت جسمانی آنها واکنشهایی با شکلها و درجات مختلف دارد برخی اخم میکنند برخی دیگر مراجعه به این گونه تخصصها و یا مراکز تخصصی را صرفاً برای مجنونین و دیوانگان میدانند، این افراد هم خود را آزار میدهند و هم موجب رنجش و آزار دیگران میشوند لذا آگاه کردن آنها از ضروریات روز جوامع است. در جوامعی که توسعه خود را از قرون قبل آغاز کرده و طی سالیان دراز به آثار منفی ناشی از توسعه صنعتی بر ذهنشان پی بردهاند به تدریج برای درمان مسایل روحی وروانی خود اقدام کرده و مراکز لازم را تأسیس نمودهاند و لزوم مراجعه مردم به این مراکز را به آگاهی آنها رسانیدهاند، اما در جوامع کمتر توسعه یافته و یا درحال توسعه پایههای رسیدگی به این موضوع در سالیان اخیر نهاده شده وآرام آرام در حال گسترش است، با تأسیس سازمانی مسئول و یا تجدید نظر در وظایف سازمانهای متولی موجود برای آگاه کردن مردم و سرعت بخشیدن به تربیت متخصصان ذیربط و گسترش و افزایش مراکز مورد نیاز باید به کمک مردم شتافت.
در واقع روانپزشکی بر تأمین نیازهای بهداشت روان جامعه تأکید دارد و در واقع نوعی اقدام معطوف به جامعه محسوب میشود. توجه روانپزشکی نگرش و دانش مردم نسبت به سلامت و بیماری روانی است. روانپزشکی مبتنی بر جامعه در واقع نوعی اقدام معطوف به جامعه است و اجزای آن عبارتند از:
- آموزش جامعه
- تلاش برای ارتقاء سلامت و نه فقط رفع علایم بیماری
- شناسایی زودرس و اقدامات غربالگری
- مداخله زودرس در سطح اجتماع
- اقدامات مربوط به پیگیری بیماران در سطح جامعه
بی شک موثرترین رویکرد به روانپزشکی پدید آوردن سیستم منسجمی از مراقبت از فرد در بافتار خانواده، جامعه و فرهنگ است و بدون پرداختن به این مهم، اهداف درمانی روانپزشکی به طور کامل محقق نمیشود. که این آگاهی و درمان در مراکز مشاوره و روان درمانی محقق میگردد.
۱-۲- طرح مسئله و ضرورت تحقیق:
- جنبه های مختلف مسئله در ایران:
- شناسایی اشکال مختلف بیماریهای روحی و روانی وتهیه آمار از مبتلایان به هر دسته از این بیماریها و درجات آنها.
- آشنا کردن مردم به وضعیت روحی و روانی خود و لزوم اقدام برای درمان بدون اینکه دچار شرمندگی و خجالت شوند.
- گسترش مراکز آموزش برای تربیت روانکاوان و روان پزشکان در تطابق با بیماریهای بومی.
علاوه بر آن گسترش مراکز درمانی مورد نیاز در قالبهای مختلف از درمانگاه تا بیمارستان از طریق طراحی و اجرای مراکز مورد نیاز ضروری به نظر میرسد.
- ضرورت تحقیق برای جنبههای مختلف مسئله:
مسئله مورد بحث برای روانکاوان و روانپزشکان کاملاً شناخته شده است اما عامه مردم به جز افرادی که مستقیماً خود یا اطرافیان نشان با اینگونه مسائل درگیر بودهاند از آن بیاطلاع هستند، تنوع حالات مختلف و پیچیدگی روشهای درمانی از یک طرف و جمعیت نه چندان کافی متخصصین متبحر بیماریهای روحی وروانی همراه واکنشهای غیر منطقی مبتلایان و یا اطرافیان آنها موجب شده تا برنامه ویژهای برای اطلاعرسانی به مردم شکل نگیرد و اگر در جایی به آن پرداخته شده صرفاً برای مواردی موضعی یا موضوعی بوده است و به همین نسبت آمار و اطلاعات منسجم و همهگیری مدون نشده است تا بر اساس آنها برنامهای جامع تدوین گردد.
تحقیق و پژوهش از ارکان اصلی تدوین برنامه است، برنامهای که هر سه جنبه مزبور را در برگیرد لذا سلسله مراتب برنامه باید به این شرح مورد توجه قرار گیرد: نخست جمع آوری آمار و اطلاعات از دسته بندی بیماریها و زیرمجموعههای هردسته، دوم شناخت روشهای درمان، سوم آمار مبتلایان در دستهه ای مختلف و زیرمجموعههای آنها، چهارم یافتن و اعمال روشهای آگاهیرسانی به توده مردم، پنجم دسته بندی مراکز درمانی از نظر روشهای درمان ودستههای بیماریها و محتوای فیزیکی طرحهای معماری مناسب برای هر