وبلاگ

توضیح وبلاگ من

موضوع: "بدون موضوع"

مدیریت شهری و مشارکت مردمی

مدیریت شهری و مشارکت مردمی

امروزه یکی از راهکارها و راهبردهای مؤثر، اثربخش و کارساز در مسأله مدیریت که در قالب مدیریت های استراتژیک، آینده نگری و مشارکت مردمی متجلی می شود، استفاده از استعدادها، پتانسیل ها و سرمایه های فکری، فیزیکی و مادی بخش خصوصی و مردمی است که از طریق ایجاد ارتباطات و تعامل های کارساز و برنامه ریزی کارشناسانه قابل تحقق است و از این طریق می شود مسألۀ کارایی، اثر بخشی و بهره وری، که پیامد آن کاهش هزینه ها، افزایش درآمدها و بهینه سازی عملکردها می باشد را در مدیریت و به خصوص مدیریت شهری ارتقاء بخشید و زمینه های پایداری مدیریت شهری را فراهم نمود (ایمانی جاجرمی و دیگران ،۱۳۸۱: ۹۷).

Efficiency بهره وری

یکی از مناسب ترین شیوه های آگاهی رسانی به مردم، تشکیل جلسات سالیانه درباز است، در چنین دوره هایی مردم می توانند به ادارات شهرداری بروند و از بخش های گوناگون شهرداری شهر خود دیدن کنند. در این دوره هر یک از ادارات مسئولیت دارند که طرح های مخصوص نمایشگاه ها، نمونه هایی از ادوات و وسایل کار خود و پروژه ها و … را که مربوط به کار آنهاست تهیه کرده، در معرض نمایش قرار دهند و افرادی را برای ادای توضیح دربارۀ خدمات و مشکلات بگمارند (هیربندا ، ۱۳۵۸ : ۲۲)

اگر چه با تشکیل شوراهای اسلامی شهرها در برخی شهرها امکان هایی برای فعالیت مبتنی بر مشارکت ایجاد شده، امّا ساختارهای اساسی و کلان نظام تمرکزگرا و دولت محور همچنان با اقتدار به کار مشغول است. به طور کلی مهمترین ابزار برای مدیریت شهری موفق، بهره گیری از مشارکت مردم است.  اگر مشارکت را فراهم آوردن و گسترش بستر نقد مشترک برای یافتن هدف های مشترک در نظر بگیریم، لازم است برنامه ریزان و مدیران امور شهری به منظور دستیابی به اهداف خود بستری مناسب را برای جلب مشارکت شهروندان فراهم سازند. بررسی الگوهای مشارکتی کشورهای جهان، نقش و اهمیت مشارکت مردمی را در مدیریت و تصمیم گیری شهری بیش از پیش روشن می سازد. مدیران و برنامه ریزان شهری این کشورها براین اندیشه اند که در شرایط کنونی حل مسائل شهری نیاز به همکاری و مشارکت شهروندان دارد. به همین منظور آنان برای تقویت و تشویق مشارکت گسترده تر شهروندان در امور شهری اقداماتی را به انجام رسانده اند. مسلماً هر گونه تجربه مفید در زمینه  مشارکت مردمی در این دسته کشورهای  موفق در زمینه های مدیریتی می تواند  الگو و سرمشق مدیران و برنامه ریزان ما قرار گیرد. از جمله تجربه های موفق مشارکت مردمی در کپنهاگ پایتخت دانمارک است.

کپنهاگ در سال ۱۹۹۶ این برنامه را تحقق بخشید امّا مشارکت مردمی در فعالیت ها و اقدامات مربوط به این برنامه، نقطه ای محوری در مدیریت شهر کپنهاگ به شمار می رفت (مشکلانی، ۱۳۸۳ : ۲۶).

مالزی نیز به عنوان کشوری آسیاسی که به شتاب گام های توسعه را پیموده در خصوص مشارکت مردمی در تمام زمینه ها ـ از جمله مدیریت تصمیم گیری شهری ـ اقدامات لازم را تا حد زیادی انجام داده است، نخستین بار که در تاریخ برنامه ریزی توسعۀ این کشور عنصر مشارکت مردم در ادارۀ امور شهر و کشور مورد توجه قرار گرفت سال ۱۹۷۶ و به هنگام تصویب قانون برنامه ریزی شهر و کشور بود(همان منبع،۲۷).

در فرانسه نیز مقوله مشارکت مردمی در همۀ زمینه های مربوط به تصمیم گیری و مدیریت همانند تهیه و اجرای طرح های شهرسازی نقش و سهم تعیین کننده ای دارد(همان منبع،۲۶).

برای دانلود متن کامل پایان نامه ها اینجا کلیک کنید

۲-۱۲-۱- مشارکت و توسعه شهری

۲-۱۲-۱-۱- مفهوم مشارکت

از مشارکت تعاریف بسیاری شده است، کلمه مشارکت معادل Participation)) انگلیسی است. این کلمه از ریشه part به معنی قسمت، جزء و بخش گرفته شده است.و به معنای سهیم شدن در چیزی یا گرفتن قسمتی از آن است. (حامدمقدم ،۱۳۷۳: ۲۸۵). در واقع امروزه مشارکت یکی از الزام آورترین رویکردها در فرایند توسعه جوامع محلی و پایدار محسوب می‌‌شود. در این معنی مشارکت واقعی مردم در جریان برنامه‌ریزی کشور را دگرگون می‌کند. بطوری که برنامه‌ریزی عمرانی را از دیدگاه صرفاً فیزیکی و با رشد اقتصادی مطرح نیست بلکه تغییر دریافت قدرت سیاسی و از دیدگاه علمی، پیشرفت فن‌آوری و عقلانی نحوه زندگی و مشارکت مردم اهمیت اساسی دارد (توسلی، ۱۳۸۲: ۶). مشارکت هم ابزاری است برای انجام فعالیت‌های متکی به فرد و هم وسیله‌ای برای برآورده کردن نیازهای اساسی انسان لذا باید مشارکت را فرآیندی دانست که در آن اقدامات و ابتکارات مردم به وسیله فکر و اندیشه‌ خود آنها هدایت می‌شود و در این فرایند ابزارها و روشهایی استفاده می‌کنند که برای آنها کنترل موثر خود در اعمال می‌کند. (مطیعی لنگرودی، ۱۳۸۲ : ۸۲) .واژه مشارکت امروزه یکی از بخشهای اساسی در فرهنگ توسعه به شمار می رود.مشارکت فرایندی اجتماعی ، عمومی، یکپارچه، چندگانه، چندبعدی و چندفرهنگی است که هدف آن کشاندن همه مردم در همه مراحل توسعه است و به عقیده یوماللَ[۱] مشارکت در مفهوم گسترده اش برانگیختن حساسیت مردم و در نتیجه به معنی افزایش درک و توان آنان جهت پاسخگویی به طرحهای توسعه و نیز معنای تشویق ابتکارات محلی است (ازکیا ، غفاری ، ۱۳۸۰: ۱۸۵). «مشارکت عبارت است از فعالیتهای ارادی و داوطلبانه ای که از طریق آنها اعضای یک جامعه در امور محله، شهر و روستای خود شرکت می کنند و به صورت مستقیم و غیر مستقیم در شکل دادن به حیات اجتماعی خود شریک می شوند.

در بعد توسعه شهری، مشارکت شامل دخالت مردم در فرایندهای تصمیم گیری در اجرای طرحها و سهم آنها از منابع طرحهای توسعه و مداخله آنها در ارزیابی اینگونه طرحها یاد می شود و از طرفی اوکلی و مارسدن[۲] در توصیف و تفسیر مفهوم مشارکت بر این نکته اشاره دارند که : « مشارکت عبارت است از برانگیختن حساسیت مردم و در نتیجه به معنی افزایش درک و توان مردم »

جهت پاسخگویی به طرحهای توسعه و نیز به مفهوم تشویق ابتکارات محلی است ( کلی و مارسدن ، ۱۳۷۰: ۳۳). در اصل می توان عنوان کرد که : مشارکت مفهومی در ارتباط با توسعه است که با انتقال قدرت همراه استlowe et al, 1999: 14,17)) مشارکت در واقع وسیله ای است  تا مردم به کمک آن و بدون اتکای جدی بر نهادهای رسمی بتوانند بر مشکلات خود فایق آیند، یعنی خوداتکا شوند و نیازهای خود را رفع کنند» ( پاپلی یزدی و ابراهیمی،  ۱۳۸۱: ۱۱۹).

 

[۱].I.Umalele

[۲]- Oakle and Marseden

 
1400/02/23
مدیر سایت

نگارش پایان نامه در مورد بررسی رابطه سبک های دلبستگی و سبک های هویت با سلامت روان و پیشرفت تحصیلی

مقدمه

خانواده نخستین محیط اجتماعی است که کودک را تحت سرپرستی و مراقبت قرارمی دهد، ازاین رو بیش از تمام محیط های اجتماعی دیگر در رشد و تکامل فرد تأثیردارد. پیدایش بیشترعادات و عقاید کودک از خانه آغاز می شود و پایه های اصلی شخصیت هر فرد درسالهای نخستین زندگی او و درشیوه تعامل با مادر شکل می گیرد.

 تصویر درباره جامعه شناسی و علوم اجتماعی

در واقع دلبستگی همانند یک تکه طناب نامرئی است که نه به وسیله یک چسب مادرزادی بلکه در گرمی تعامل ها جوش خورده است و اساسی برای سلامت هیجانی، روابط اجتماعی و نگرش به دنیا است. توانایی برای تنظیم هیجانات ، رشد فرا خود، تجربه همدلی و بهداشت روان همه مستلزم داشتن یک دلبستگی ایمن است ( ابوحمزه و خوشابی، ۱۳۸۵).

ایجاد یک هویت و دستیابی به یک تعریف منسجم ازخود ، مهمترین جنبه رشد عمومی اجتماعی در دوره نوجوانی است. انتخاب ارزش ها ، باورها و هدف های زندگی مهمترین مشخصه های اصلی این هویت را تشکیل می دهند. هم در دوره نوجوانی و هم جوانی این ارزش ها و هدف های زندگی مورد تجدید نظر قرارمی گیرند.

شکل گیری هویت درنوجوانی با خود پنداره ، عزت نفس و سلامت روانی فرد رابطه جدایی ناپذیر دارد. شرایط پرآشوب زمانه ما که هر لحظه سلامت عمومی فرد را تهدید می کند ، ایجاب می کند شناخت روشن از هویت خود داشته باشیم. ثباتی را که نمی توانیم در دنیا بیابیم باید در وجود خود ایجاد کنیم ، ازدیدگاه اجتماعی نیزهر فرد بایستی یک سری مسئولیت های فردی ، خانوادگی و اجتماعی را بپذیرد ، ازاین رو ثبات هویتی و آگاهی ازماهیت خویش، می تواند موجب سلامت روانی فرد شود.

شکل گیری هویت تاریخچه گذشته فرد و توانمندی های مورد نیاز برای سلامت روانشناختی دربزرگسالی را در هم می آمیزد (دانشپور و همکاران،۱۳۸۶).

رشد و تبلور احساس استقلال، تعیین هویت خود و مسئولیت پذیری و امیدواری به آینده در نوجوان در گرو نظام تربیتی کارا و جامع است. اگردراین نظام پاسخ قانع کننده به موضوعات اساسی زندگی مانند ارزشها ، نقش های اجتماعی، مذهب ، عقایدسیاسی و اهداف حرفه ای داده شود و نوجوان به یک نظام فکری دست یابد تا تکیه گاه او در تصمیم گیری های مهم او باشد و بداند کیست و چه اهدافی دارد و نهایتاً یک فلسفه برای زندگی خود ایجاد کند.

مدرسه و تحصیل به عنوان پل ارتباطی بین نوجوان و گروه های اجتماعی، به عنوان یک حیطه برای ایفای نقش نوجوان است. نوجوانی که به طور فعال درگیر فرایند کاوشگری است ، نیاز بالایی به شناخت و پیچیدگی شناختی احساس می کند و دراین مسیر به میزانی ازتعهد نیز دست یافته است ،  لذا احساس استقلال شناختی بیشتری خواهد داشت و درامر تحصیل موفقتر خواهد بود.

برای دانلود متن کامل پایان نامه ها اینجا کلیک کنید

بیان مسئله

یکی از مسائل مهم دوره نوجوانی هویت است. داشتن یک حس منسجم و محکم از هویت  پیش نیاز رشد بهینه شخص در طول زندگی است و عدم تشکیل چنین حسی می تواند زمینه ساز آسیب های روانی _ اجتماعی باشد.

بذرهای تشکیل هویت ازدوران کودکی کاشته شده اند، اما اریکسون شکل گیری هویت را یکی از وظایف اساسی و مهم خاص دوره نوجوانی می داند.

در خلال دوره نوجوانی است که اریکسون برای فرد فرصت حل تعارضات خود را ، از ترکیب همسان سازی های قبلی درسطح بالاتر جهت رسیدن به یک کل جدید ، فراهم می بیند این تألیف براساس کیفیتی متفاوت از آنچه که در دوره های قبل وجود داشت استوار است .

مفهوم هویت که اریکسون در این دوره مطرح می کند دو چهره دارد: از یک سو به احساساتی رجوع می کند که یک فرد در مقابل خویشتن دارد(خودسنجی) ، از سوی دیگر بر روابط بین هویت شخص و توصیف هایی که دیگران ازاو به عمل می آورند تکیه دارد (منصور و دادستان،۱۳۸۳).

احساس خود، اساس شخصیت بزرگسالی ما را تشکیل می دهد. اگرپایه واساس ثابت و قوی باشد یک هویت فردی محکمی به دست می آید. اگرچنین نباشد ، نتیجه آن چیزی است که اریکسون آن راگم گشتگی هویت می نامد. اریکسون تأکید دارد که شکل گیری هویت برای آماده کردن نوجوان به عنوان فردی آماده انجام تکالیف در بزرگسالی، لازم است (برک[۱]،۲۰۰۱).

مارسیا[۲]در برسی مفهوم هویت براساس دیدگاه اریکسون به ارائه پایگاه های هویتی با توجه به میزان تعهد و کاوشگری درنوجوان پرداخت و چهار نوع وضعیت هویتی را مفهوم سازی کرد: پراکندگی هویت[۳] ، تسلیم طلبی[۴] ، تأخیر[۵] و پیشرفت هویت[۶].

نظریه پردازان جدیدتر (بورک[۷] ۱۹۹۱، کرپل من[۸] ۱۹۹۷، گرویتوانت[۹] و برزونسکی[۱۰] ۱۹۹۷) به جای بررسی پیامدهای شکل گیری هویت و پایگاه های ثابت هویتی به بررسی فرایندهای زیربنایی شکل گیری هویت پرداخته اند. براساس دیدگاه این نظریه پردازان فرایند هویت یک نظام کنترل است که مجموعه ای ازهنجارها و ضدهنجارها را در فرد ایجاد می کند. هویت مجموعه ای ازمعانی است که چگونه بودن را به فرد القا می کند ( به نقل ازفارسی نژاد ۱۳۸۳).

برزونسکی مدلی پویا از هویت ارائه کرده است. طبق این مدل افراد اطلاعات و مسائل مربوط به خود را به سه شیوه اطلاعاتی[۱۱]، هنجاری[۱۲] و سردرگم / اجتنابی[۱۳] پردازش می کنند . افراد با سبک هویت اطلاعاتی آگاهانه و به طور فعال به جستجوی اطلاعات و ارزیابی آنها می پردازند و سپس اطلاعات مناسب خود را مورد استفاده قرار می دهند. نوجوان با سبک هویت هنجاری ، در موضوعات هویت و تصمیم گیری ها به همنوایی با انتظارات و دستورات افراد مهم و گروه های مرجع می پردازند و نوجوانان با سبک هویت سردرگم تا حد ممکن سعی در اجتناب از پرداختن به موضوعات هویت و تصمیم گیری دارند (برزونسکی ، ۲۰۰۳).

[۱]- Berk, L.

[۲]- Marsia,J.

[۳]- identity diffusion

[۴]- fore closure

[۵] -moratorium

[۶]- identity achievement

[۷] -Burk, A.

[۸] -Kerpelman

[۹] -Grotevant

[۱۰] -Berzonsky, M.D.

[۱۱]- informational

[۱۲]- normative

[۱۳] -avoident

 
1400/02/23
مدیر سایت

پایان نامه دانشگاهی : تعریف نظری سبک دلبستگی

تعریف نظری سبک دلبستگی :

دلبستگی در لغت به حالت و کیفیت دلبسته ، محبت ، علاقه و عشق گفته می شود (معین ، ۱۳۷۵).

بالبی از دلبستگی به عنوان “پیوند عاطفی"[۱] بین کودک در حال رشد و مادر که مسئولیت اساسی را در مراقبت وی بر عهده دارد ،یاد می کند. طبق نظر بالبی دلبستگی زمانی به وجود   می آید که رابطه گرم ، صمیمانه و پایا بین کودک و مادر که برای هر دو رضایت بخش و مایه خوشی است وجود داشته باشد (بالبی ، ۱۹۶۹).

دلبستگی به نظامی تنظیم کننده اطلاق می شود و فرض بر این است که این نظام در درون فرد وجود دارد و هدف آن تنظیم رفتارهایی است که موجب نزدیک شدن و برقراری تماس با فردی متمایز و حامی است که تکیه گاه نامیده می شود و هدف این نظام در فرد دلبسته از لحاظ روانی معطوف به ایجاد احساس امنیت است (کاپلان و سادوک ،۱۹۹۱).

 

تعریف عملیاتی سبک دلبستگی :

سبک دلبستگی در این پژوهش به وسیله پرسشنامه بازنگری شده مقیاس دلبستگی بزرگسالان کولینز و رید (۱۹۹۰) سنجیده شد. که مشتمل بر ۱۸ ماده است و دارای مقیاس ۵ درجه ای لیکرت است. بر اساس این پرسشنامه ۳ سبک دلبستگی : ایمن ، اجتنابی و دوسوگرا به دست می آید که هر کدام از طریق ۶ ماده سنجیده می شوند.

برای دانلود متن کامل پایان نامه ها اینجا کلیک کنید

تعریف نظری سبک هویت :

هویت از نظر لغوی به معنای ذات ، وجود ،فطرت،شخصیت و طبیعت هستی است (دهخدا ، ۱۳۸۳).

اریکسون، احساس هویت را هماهنگی ادراک فرد از خویشتن با ادراک دیگران از او تعریف  می کند و هویت یابی را در مقابل بحران هویت یا بی هویتی پدیده ای روانی _ اجتماعی می داند ، که در دوره نوجوانی ظهور می یابد (کروگر[۲] ، ۱۹۹۶).

 تصویر درباره جامعه شناسی و علوم اجتماعی

مارسیا، هویت شخصی را مفهومی می داند که فرد از خود به عنوان یک شخص دارد و این مفهوم ناشی از تجربه تداوم و تمایز ، یعنی خود همانی در طی زمان و متمایز بودن از دیگران است (محسنی ،۱۳۷۵).

همچنین هویت به راهکارهایی اشاره دارد که یک فرد به طور مشخص هنگام تصمیم گیری و حل مسئله از آنها استفاده می کند.افراد بر حسب استفاده از فرایندهای شناختی و اجتماعی و نظریه های خودساخته برای حل مسائل شخصی و تصمیم گیری ها با یکدیگر در استفاده از سبک ها تفاوت دارند (ماسن و همکاران ،۱۳۸۰).

 

تعریف عملیاتی سبک هویت :

در این پژوهش برای تعیین سبک هویت فرد از مقیاس سبک هویت (ISI  ) [۳] استفاده شده است. این پرسشنامه در سال ۱۹۸۹ توسط برزونسکی[۴] در امریکا تهیه شده و دارای ۴۰ جمله است و قابلیت اجرا به صورت گروهی را دارد. آزمودنی ها با خواندن هر ماده بر اساس مقیاس لیکرت ۵ درجه ای میزان موافقت و مخالفت خود را در هر ماده مشخص می کنند و سه سبک هویت اطلاعاتی ، هنجاری و هویت سردرگم/اجتنابی و همچنین تعهد هویت را مشخص می کند.

 

تعریف نظری سلامت روان :

سلامت روانی عبارت است از حالتی از بهزیستی و این احساس در فرد که می تواند با جامعه کنار بیاید و موقعیت های شخصی و ویژگی های اجتماعی برای او رضایت بخش است (کاپلان و سادوک، ۱۹۹۱).

سازمان بهداشت جهانی[۵]، سلامت روانی را قابلیت ایجاد ارتباط موزون وهماهنگ با دیگران ، توانایی در تغییر و اصلاح محیط اجتماعی و حل مناسب و منطقی تضادهای غریزی و تمایلات شخصی، به طوری که فرد بتواند از مجموعه تضادها ترکیبی متعادل به وجود آورد، می داند (میلانی فر ،۱۳۸۲).

 

تعریف عملیاتی سلامت روان :

در پژوهش حاضرسلامت روان دانش آموزان به وسیله ” پرسشنامه سلامت عمومی[۶] گلدبرگ[۷]  سنجیده می شود. گلدبرگ (۱۹۷۲) پرسشنامه سلامت عمومی را برای اختلالات روانی غیر سایکوتیک در مراکز درمانی و جامعه طراحی و تدوین نموده است. فرم اصلی این پرسشنامه مشتمل بر ۶۰ سؤال است که در پژوهش حاضر از فرم ۲۸ سوالی پرسشنامه استفاده شده است. این پرسشنامه دارای ۴ مقیاس است که هر مقیاس ۷ سؤال دارد.

چهار مقیاس پرسشنامه سلامت عمومی عبارتند از: نشانه های بدنی[۸]، اضطراب و بی خوابی[۹]، کنش وری اجتماعی[۱۰] و افسردگی[۱۱]. از مجموع نمرات نیز یک نمره کلی به دست می آید.

 

تعریف نظری پیشرفت تحصیلی :

پیشرفت تحصیلی ، محصول نهایی فرایند یادگیری فعال است که با کمک آموزش و       فعالیت های تربیتی انجام می گیرد (گیج و برلاینر[۱۲] ، ۱۳۷۴).

سنجش عملکرد یادگیرندگان و مقایسه نتایج حاصل با هدف های آموزشی از پیش تعیین شده به منظور تصمیم گیری در این باره که آیا فعالیت های آموزشی معلم و کوشش های یادگیری دانش آموزان به نتایج مطلوبی انجامیده است و به چه میزانی است  (سیف،۱۳۸۴).

 

[۱] - emotional  bond

[۲]-  Kroger, J.

[۳] - Identity Style Inventory

[۴] - Berzonsky, M.D.

[۵] - World Health Organization

[۶] - General Health Questionnaire(GHQ)

[۷]-Goldberg

[۸]- physical syndrome

[۹]- anxiety & insomnia

[۱۰]- social function

[۱۱]- depression

[۱۲] - Gage, N. & Berliner, D.

 
1400/02/23
مدیر سایت

پایان نامه فرمت ورد : تعریف هویت – رابطه سبک های دلبستگی و سبک های هویت با سلامت روان و پیشرفت تحصیلی

تعریف هویت

هویت از نظر لغوی به معنای ذات، وجود، فطرت، شخصیت و طبیعت هستی است (فرهنگ دهخدا ، ۱۳۸۳).

امروزه کمتر مفهومی است که به اندازه هویت ، واجد معانی متعدد باشد. هویت ، هم در زبان روزمره و هم در بحثهای دانشگاهی مورد  استفاده قرار می گیرد. وجود مفاهیم مترادف و یا نزدیک و مرتبط متعدد برای هویت (مانند من، ما، خود، درک از خود [۱]، آگاهی از خود [۲]، خود انگاره [۳]، هویت خود[۴] ، ایگو [۵]، سوپر ایگو [۶]، و شخصیت[۷]) از همین جا سرچشمه می گیرد.

با این حال هویت مفهوم تازه ای نیست و حتی در این آموزه معروف در سر در معبد دافی[۸] یعنی “خودت را بشناس [۹]” نیز به چشم می خورد. هرچند بدین ترتیب آشکار می گردد که هویت از آغاز تمدن ذهن انسان را به خود مشغول داشته اما بدون اغراق ، هیچ گاه رنگ کهنگی به خود نگرفته است. هویت هنوز هم مهمترین دغدغه انسان به حساب  می آید (محمدی و دهقان ،۱۳۸۳).

هویت به ۲ دسته تقسیم می شود: هویت ذاتی و هویت عرضی. جنسیت، محل تولد، خانواده، وابستگی قومی و نژادی، جزء هویت های ذاتی و وابستگی های سیاسی و صنفی، از هویت های عرضی است. آن بخش از قلمرو حیات که فرد خودش را با آن معرفی می کند و در قبال آن احساس تعهد و تکلیف می کند، هویت او را شکل می دهد.

درباره مفهوم و دامنه هویت دیدگاه های متفاوتی وجود دارد. عده ای هویت را دارای ۳ کارکرد اصلی می دانند:

  • افزایش توان گزینش
  • ایجاد امکان ارتباط با دیگران
  • نیروبخشی و نرمش پذیری انسان

این نرمش پذیری تا جایی است که می تواند هویت فرد را با جوهره ای ورای خود، یعنی واقعیت پیوند زند. هویت، با تقویت وجه تمایز فرد با دیگران مجموعه ای از خصایل فردی را در فرد پدید می آورد که جزیی از معنا و هستی او تلقی می شود که فرد به اعتبار آن و با اتکا به آن می تواند خود را از دیگران متمایز بداند و برای خود حق و قدرت انتخاب قائل شود و توان برقراری ارتباط با دیگران را در خود احساس نماید. همچنین بر اساس آن، به تنظیم نحوه تعامل با دیگران اقدام می نماید (سجادی ،۱۳۸۴).

اریکسون احساس داشتن هویت را سازماندهی پویا و خود ساخته از انگیزاننده ها، توانایی ها، باورها و تاریخ شخصی به صورت یک خود یکپارچه و مستقل که هدایت کننده مسیر در حال رشد زندگی فرد است می داند (دانشپور،۱۳۸۶). او احساس هویت را هماهنگی ادراک فرد از خویشتن با ادراک دیگران از او تعریف می کند و هویت یابی را در مقابل بحران هویت یا         بی هویتی پدیده ای روانی – اجتماعی می داند، که در دوره نوجوانی ظهور می یابد.

 تصویر درباره جامعه شناسی و علوم اجتماعی

برای دانلود متن کامل پایان نامه ها اینجا کلیک کنید

هویت قسمتی خودآگاه و قسمتی ناخودآگاه است و به زندگی فرد احساسی از یکسان بودن و پیوستگی می دهد. دوره شکل گیری و تحکیم هویت در طول دوران نوجوانی است، یعنی هنگامی که ویژگی های زیست شناختی و فرایندهای عقلی بایستی انتظارات اجتماعی مربوط به عملکرد مناسب بزرگسالی را برآورده سازند. هویت به گذشته وابسته و تعیین کننده آینده است. زیرا که در کودکی ریشه دارد و پایه و مبنایی است که وظایف زندگی آینده از طریق آن به ظهور        می رسند و به عنوان یک پدیده روانی – اجتماعی هم در فرد و هم در فرهنگ رایج ریشه دارد (اریکسون[۱۰] ۱۹۶۸ به نقل از کروگر[۱۱]۱۹۹۶).

مارسیا (۱۹۹۴) هویت شخصی را مفهومی می داند که فرد از خود به عنوان یک شخص دارد و این مفهوم ناشی از تجربه تداوم و تمایز، یعنی خودهمانی در طی زمان و متمایز بودن از دیگران می باشد (به نقل از محسنی ، ۱۳۷۵).

مارسیا هویت را ساختار من و ساختار درونی و خود سازمان دهنده و پویایی آرزوها، اهداف، مهارت ها، باورها، و تاریخچه فردی می داند (به نقل از کروگر ،۱۹۹۶).

برزونسکی  هویت را یک نظریه راجع به خویشتن می داند و معتقد است که افراد به سبک ها و شیوه های مختلف به نظریه پردازی راجع به خود می پردازند (برزونسکی[۱۲]، ۲۰۰۳).

در مطالعه شخصیت ، هویت به عنوان یک مفهوم درونی و ذهنی که هر فرد از خود به عنوان یک شخص دارد و در واقع خود اساسی و مستمر اوست، اطلاق می گردد (فرمهینی فراهانی ، ۱۳۷۸).

نیاز به احساس هویت و شناخت خود و حفظ تعادل روانی و عاطفی در مقابل عوامل فشارهای درونی و بیرونی از نیازهای اساسی است ، نوجوان می خواهد بداند چیست و کیست، می خواهد احساس کند شخصی منحصر به فرد و خاص است، و مایل است اطمینان پیدا کند که خودش را پذیرفته است (خدایاری ، ۱۳۷۷) .

 

[۱]-  self perception

[۲] - self awareness

[۳]-  self concept

[۴] - self identity

[۵]-  ego

[۶] - super ego

[۷]-  personality

[۸]-  dephi Temple

[۹]-  know they self

[۱۰]- Ericson, E.

[۱۱]- Kroger, J

[۱۲]- Berzunsky, M.D.

 
1400/02/23
مدیر سایت

پایان نامه تقسیم بندی کلی نظریه های هویت

تقسیم بندی کلی نظریه های هویت

تلاش دامنه دار و پیگیری برای مفهوم سازی و نظریه پردازی هویت صورت گرفته، در قالب و رویکرد نظری – مدرن و پسامدرن –  قابل توصیف است.

    1. رویکرد مدرن : تعریف هویت به وسیله عوامل از قبیل موجود طبیعی ،‌ روانی و یا اجتماعی

 تصویر درباره جامعه شناسی و علوم اجتماعی

۱-۱ نظریه های جامعه شناسان : باور به اینکه هویت ، ساخته و پرداخته زمان و مکان است. این رویکرد که عمدتاً  به جامعه شناسان تعلق دارد ، بیشتر در دیدگاه تعامل نمادین [۱] تبلور     می یابد.

۱-۲ نظریه های روان شناسان : باور به اینکه فرایندهای روانی شخص، نقش ضروری در ساخت و پرداخت هویت ایفا می کند. این نظریه ها عمدتاً با دیدگاه شناخت [۲] همپوشی دارد.

۲- رویکرد پسامدرن: باور به شکل گیری و تعریف هویت به دور از دخالت هرگونه عامل از قبیل موجود طبیعی ، روانی و یا اجتماعی. این رویکرد که باعنوان نظریه گفتمانی شناخته        می شود، عمدتا متاثر از ادبیات، زبان شناسی و معناشناسی است (محمدی و دهقان، ۱۳۸۳).

 

دیدگاه های نظری درباره شکل گیری هویت

نظریه لوینگر[۳]

لوینگر هویت را به شیوه ای کل گرایانه به عنوان صفت سرآمد شخصیت [۴]می داند از نظر وی “من” یک وسیله گزینش است که به فرد اجازه می دهد واقعیت خارجی را به طریقی درک کند تا اضطراب را کاهش دهد. او رشد منش اخلاقی ، کنترل تکانه درونی ساختن قواعد رفتار را جزء کنش های “من” می داند که من این قابلیت ها را به مرور کسب می کند. در روان تحلیلی سنتی این کنش ها شبیه کنش های فرامن است ،‌ شخص  است که لوینگر منزلت من را بالا برده و آن را  مهمتر در نظر گرفته است ( کروگر ، ۱۹۹۶) .

لوینگر مجموعه ای از مراحل رشدی را در شکل گیری  من یا تجربه خود توصیف کرده است. دراین توصیف، او شکل های رایج کنترل تکانه، سبک بین فردی، مشغولیت های ذهنی آگاهانه و سبک شناختی را در هر مرحله بررسی می کند. وی مراحلی را توصیف کرده است که به واسطه آن صفت سرآمد شخصیت وجود را در طول نوزادی تصرف کرده به سوی مراحل عملکرد بالغ تر  در اواخر نوجوانی و بزرگسالی رشد می دهد یا بازداری می کند. از دیدگاه او افراد به ترتیب دراین مراحل هشت گانه رشد می کنند تا جائی که دیگر قادر به پیشرفت نباشند. رشد من تا دوران بزرگسالی ادامه دارد و در طول زندگی نیز تغییر می کند وهر خصوصیت تازه ای که پدید می آید بر خصوصیات قبلی افزوده می شود. سطح بزرگسالی رشد، بالاترین مرحله ای است که من می تواند به آن دست  یابد (کروگر ، ۱۹۹۶).

در طی این مراحل  من پیچیدگی بیشتری درعملکرد ، به دست می آورد . و توانایی اش برای ارتباط با جهان پیرامون افزایش می یابد. به طور بهنجار ما شاهد تغییر از یک سازماندهی تکانش که در آن علاقه شخصی، عامل برانگیزاننده اولیه است به سوی هم نوایی با چیزهایی که ازسوی گروه اجتماعی بلافصل دیکته می شود، هستیم. لوینگر مراحل تمایز بخشی خود – دیگران را در طول نوجوانی، از مرحله علاقه شخصی به هم نوایی با نگرش ها  و رفتارهای دیگران تا سازماندهی یک خود دارای تمایز بیشتری از دیگران، معطوف به فردیت و قادر به ارتباط متقابل ترسیم می کند (کروگر ، ۱۹۹۶).

برای دانلود متن کامل پایان نامه ها اینجا کلیک کنید

نظریه سوزان  هارتر[۵]

هارتر (۱۹۹۰) در مقاله  خود و رشد هویت چهار جنبه اصلی درمحتوای خود انگاره را مشخص کرده است: انتخاب حرفه و نقش فعلی ، نظام روحانی و باور اخلاقی،  مجموعه ای  از نقش های اجتماعی در ارتباط با همسالان وخانواده ودیگری  حوزه های اجتماعی، و نقش جنسی و صمیمیت و ازدواج.

این خود انگاره ها در دوره های قبل به شکل سازه ای  وجود داشته اما در دوره نوجوانی، شکل گیری هویت به صورت یک موضوع حیاتی در می آید ودر سال های جوانی  وبزرگسالی  نیز تداوم می یابد ( لطف آبادی، ۱۳۸۵ ).

 

نظریه رابرت کیگان[۶]

رابرت کیگان شکل گیری هویت را به عنوان فرایندهای دائمی تکامل معنی سازی می نگرد. او هویت را به عنوان یک فرایند کلی می داند که شناخت و عاطفه را با هم در بر می گیرد. شکل- گیری هویت درباره این موضوع است که چگونه آنچه که به عنوان خود ساخته می شود از بین رفته و دوباره شکل می گیرد. به عبارت دیگر تشکیل هویت ( یا معنا سازی) فرایندی است ، مداوم که در آن مرزهای بین خود و دیگران ساخته می شود ، از بین می رود و اصلاح می شود ( کروگر، ۱۹۹۶).

خود یا فاعل برای کیگان یک چارچوب روانی اطلاق می گردد که فرد در آن جا دارد،         نمی تواند از آن فاصله بگیرد واز وجود آن، آگاه نیست. مفعول به پدیده هایی کلی تر از نظام روانی فرد مربوط است . که در مرحله قبلی تحول خود برفرد کاملاً مسلط بوده و جنبه ناهشیار است، اما درمرحله بعدی تحول خود دراختیار فرد قرار گرفته وفرد به آن هشیاری پیدا می کند (نوام[۷]  ۱۹۹۲، به نقل از  نگهبان ،۱۳۸۴) .

           

نظریه بلوز[۸]

بلوز قاطع تر از اریکسون به نظریه روان پویایی سنتی وفادر ماند. تبیین او درمورد فرایند ثانویه فردیت نوجوانی،با اتکا به نظریه ماهلر[۹] بود که فرایند جدایی و تفرد نوزاد را تشریح کرده بود. بلوز نوجوانی را تجربه فردیت ثانویه می داند. درحالی که اریکسون از اصطلاح هویت من استفاده می کرد بلوز ترجیح داد از اصلاح منش استفاده کند. او یکی از شرایط شکل گیری در بزرگسالی را احراز هویت جنسی در نوجوانی می داند، منظور  از هویت جنسی احساس مردی یا زنی با مرزهای ثابت و جدا از یکدیگر است ( کروگر، ۱۹۹۶).

 

[۱] - symbolic interaction perspective

[۲] - social cognition perspective

[۳] - Lovenger, J

[۴] - master  trait of  personality

[۵]-  Hurter, S

[۶]- Kigan, R.

 

[۷]-  Noam, G.G.

[۸]- Bloss , P

[۹] - Mahler, M.

 
1400/02/23
مدیر سایت