مدیران سازمانها و ادارات جهت برنامهریزی و کنترل سازمان خود، نیاز به اندازهگیری و ارزیابی عملکرد واحدهای زیرمجموع سازمان خود دارند تا بتوانند واحدها را مقایسه کرده و از نقاط ضعف و قوت واحدها آگاه شوند و پیشنهادات لازم را جهت افزایش عملکرد واحدها ارائه دهند. از آنجا که روشهای موجود ارزیابی و سنجش عملکرد واحدها اغلب تجربی و فاقد پشتوانه علمی محکمی بوده و بهعلاوه، به دلیل استاندارد بودن این روشها، نتایج آنها در سازمانهای مختلف با یکدیگر قابل مقایسه نیستند در این مطالعه برای ارزیابی عملکرد گروههای آموزشی دانشگاه آزاد اسلامی واحد شوشتر، از روش علمی تحلیل پوششی دادهها[2] که از روشهای متداول ارزیابی عملکرد در زمینههای مختلف برای واحدهای تولیدی و خدماتی میباشد، استفاده شده است.تحلیل پوششی دادهها روشی برای مقایسه و ارزیابی کارایی نسبی واحدهای تصمیم گیرندهای است که هر یک دارای چندین ورودی و خروجی مشابه هستند، مانند مدارس، دانشگاهها، بانکها و غیره (کلین[3]، 2001).
آموزش عالی در ایران در طی دو دهه گذشته با چالشها و مسائل متعددی مواجه بوده است. گسترش کمی دانشگاهها، کثرت موسسات آموزشی متنوع، افزایش تعداد دانشجویان و گاه وجود خیل عظیم دانش آموخته بیکار از جمله چالشهایی هستند که نظام آموزش عالی ایران را با مشکلات عدیدهای مواجه نموده است. گسترش کمی نظام آموزش عالی بدون توجه به ظرفیتهای موجود و توان بافت اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی جامعه، کاهش کیفیت نظام آموزش عالی را به دنبال خواهد داشت. وظایف و رسالت دانشگاهها گسترش و انتقال دانش است که تنها از طریق آموزش و پژوهش امکان پذیر خواهد بود. برای حصول اطمینان از تحقق این وظایف و رسالت می باید سیستمی جهت ارزیابی کارایی و بهرهوری واحدهای آموزشی طراحی گردد.کارایی[4] به معنی تلف نکردن منابع است که از نسبت ستانده کل به نهاده کل به دست می آید از طرفی بدون شک رسالت و هدف اساسی هر سازمانی بهره برداری موثر و کارا از منابع در اختیار می باشد و همچنین استفاده از فنون و تکنیکهای پیشرفته و شناخت فرصتها و محدودیتها وابسته به آگاهی از وضعیت فعلی سازمان است. دانشگاهها به عنوان بدنه اصلی آموزش عالی و منبع مهم تامین نیروی انسانی ماهر و متفکر نقش بسیار مهم و تعیین کنندهای در رشد و توسعه اقتصادی اجتماعی و فرهنگی کشور دارند و بعضاً به عنوان محور اصلی توسعه نیز معرفی می شوند. از این رو حفظ و سلامت کارایی دانشگاهها به عنوان یک هدف مهم به شمار میآید چرا که عدم کارایی دانشگاهها میتواند توسعه علمی و سیستمهای آموزشی و پژوهشی را محدود سازد. از این رو به همان نسبت که واحدهای کارا و سالم میتوانند به رشد علمی و اقتصادی جامعه کمک نمایند عملکرد بد دانشگاهها نیز میتواند بحرانهای عظیم فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی را به همراه داشته باشد.
در طول سالهای گذشته مدلهای مختلفی برای اندازهگیری کارایی دانشگاهها و مراکز آموزشی ابداع شده است که میتوان به دو دسته کلی مدلهای سخت با تکیه بر دادههای کمی و عینی (تحقیق در عملیات[5]، اغلب مدلهای تصمیمگیری چند معیاره[6]، مدل تحلیل پوششی دادهها[7]، تکسونومی عددی) و همچنین مدلهای نرم با تأکید بر دادههای ذهنی و کیفی (تجزیه وتحلیل سلسلهمراتبی[8]، روش دلفی وگروههایاسم) تفکیک کرد (آذر، 1385). روش تحلیل پوششی دادهها یک روش کارآمد در ارزیابی عملکرد واحدهای تصمیمگیری میباشد که
سایت های دیگر :