1-2– بیان مسأله
حرفه و شغل هر فرد نقش تعیین کننده در سلامت روان دارد. پرستاری از مشاغلی است که همواره با عوامل متعدد و تنش زای محیط کار رو به رو است. ماهیت این شغل به گونه ای است که با ترکیبی از نقش ها از طریق فعالیت های فنی، مهارتهای حرفه ای، روابط انسانی و احساس همدردیدر ارتباط است و هر کدام از این فعالیت ها نقش و مسئولیت زیاد را برای پرستار موجب می شود. افسردگی در زنان پرستار در اکثر موارد به علت رویدادهای تنش زای زندگی کاری بالا می باشد (مایرس[23] و همکاران، 2005). مؤسسه ملی و بهداشت شغلی اعلام کرده است که از 130 شغل مورد بررسی، پرستاری رتبه 20 را در مراجعه به پزشک جهت مشکلات ناشی از عدم سلامت جسمانی و روانی کسب کرده اند (رافی ، 1387).بنابراین به نظر می رسد که بعلت حساس بودن مسئولیت های شغلی پرستاران و تعامل مداوم آنها با بیماران، پرستاران همواره در معرض مخاطرات بیماریهای جسمی و روانی و تنش های منفی قرار می گیرند(درخشان و صالحی،1384، میرصدری،1389). دربین آنان پرستاران شاغل در بخش های ویژه به دلیل شرایط خاص ناشی از محیط کار و بیماران ممکن است بیشترین استرس را تحمل نمایند. ازجمله عوامل تنش زای بخش ویژه می توان به مواردی همچون ارتباط کاری با سایر پرستاران و کارکنان تیم بهداشتی، ارتباط و مکالمه با بیمار و همراهان وی، سطح بالای دانش و مهارت مورد نیاز برای کار در این بخش، حجم کاری بالا، لزوم پاسخ سریع و بی درنگ پرستار به موقعیت های فوری، تماس مداوم با بیماران اورژانسی، مسئولیت سنگین مراقبت از بیماران بخشهای ویژه و در معرض قرار گرفتن مشاهده مستقیم مرگ بیماران اشاره کرد(مک گراس[24] و همکاران، 2003). متخصصان سلامت گزارش کرده اند که پرستاران، نگرانی های جدی را در رابطه با ماهیت شغلی شان تجربه می کنند. آنها به واسطه تماس مداوم با بیماران و استفاده مکرر ازتجهیزات تیز همچون آمپول و غیره و تماس مستقیم با خون و مایعات بدن بیماران و مواد شیمیایی بیمارستان و داروهای پزشکی خطرناک از قبیل شیمی درمانی و غیره در معرض خطرهای جدی و نگرانی های مرتبط با سلامتی شان می باشند ( ریوجر[25] و همکاران، 2007).سلامت[26] مفهوم پیچیده ای است که شامل قواعد و رشته های مختلف نظیر پرستاری، پزشکی، فلسفه و روانشناسی می شود که هرکدام از این اجزاء سعی در تعریف سلامت داشته اند .دامنه تعریف سلامت از تعریف کاملی که توسط سازمان جهانی بهداشت[27] مبنی بر وضعیتی که سلامت کامل جسمانی، روانی و اجتماعی است و نه فقط عدم داشتن بیماری، تا تعریف سنتی سلامت که محدود به نداشتن بیماری جسمی است، گسترده شده است ( ریوجر و همکاران، 2007).
یکی از ابعادی که سلامت روانشناختی را تحت تأثیر قرار می دهد، اضطراب است به طوری که امروزه اختلالات اضطرابی[28] بیشترین شیوع را در دسته بندی اختلالات روانی دارند. میزان شیوع اختلالات اضطرابی در طول مراحل زندگی از 8% تا 29% دامنه دارد (مک گراس و همکاران، 2003). یکی از انواع اختلال های اضطراب، اضطراب سلامت است.
اضطراب سلامت اختلال شناختی گسترده ای است که بصورت ادراک نادرست درباره علایم و تغییرات بدنی که نتیجه باورهای فرد در مورد بیماری یا سلامت است ، شکل می گیرد (سالکووسکیس و واردیک، 2000).اضطراب سلامت پیوستاری است که در یک سوی آن نگرانی های خفیف مرتبط با احساس های بدنی و در سوی دیگر آن ترس های شدید مرتبط با سلامت و اشتغال ذهنی با احساس های بدنی قرار می گیرد (تانگ[29] و همکاران، 2007). ضابطه بندی اضطراب سلامت که به وسیله سالکووسکیس مطرح شده بیانگر آن است که برخی افراد طیف وسیعی از عوامل از جمله تغییرات بدنی، اطلاعات پزشکی، مشاوره های پزشکی، نتایج آزمایشها و نیز واکنش ها و توصیه های دیگران را به غلط بعنوان علایمی از یک بیماری جسمی خطرناک تفسیرمی کنند(سالکووسکیس و وارویک، 2001). این سوءتعبیرهای مبتنی بر خطر منجر به شکل گیری فرض ها و افکار منفی بیشتری می گردد. این افکار غالبأ به وسیله تصویرهای ذهنی هیجانی تقویت می شود و به این ترتیب فرد اضطراب سلامت شدیدی را تجربه می کند. افرادی که اضطراب سلامتی شدید را تجربه می کنند واجد ملاک های تشخیصی اختلال اضطراب بیماری[30] براساس پنجمین ویراست راهنمای تشخیصی و آماری اختلال های روانی[31] هستند. اختلال اضطراب بیماری بعنوان یکی از اختلال های نشانگان بدنی[32] که ویژگی اساسی آن گرایش مداوم به سوءتعبیر فاجعه آمیز علایم و نشانه های بی خطر جسمانی بعنوان شواهدی مبنی بر وجود یک بیماری خطرناک می باشد، پذیرفته شده است (DSM-5 ، 2013). یکی از مشاغلی که به واسطه محیط کار در معرض ابتلا به اضطراب سلامت هستند پرستاری است و از طرفی در راستای راه کارهای ارتقاء سلامت، تمرکز روی مشاغل مرتبط با سلامت و هم چنین محیط کاری آن ها، همان اهمیت توجه به بیماران را دارد((مک گراس[33] و همکاران، 2003).
می توان ادعا کرد که بخش عظیمی از رفتارهای ما تحت تأثیر عوامل زیستی می باشد. از آنجا که دیدگاه ها و نظریه های زیست شناختی_شخصیت، جایگاه ویژه ای در متون علمی جهان دارد، طی سالیان متمادی تلاش های زیادی برای پیوند بین روانشناسی و زیست شناسی صورت گرفته است. و باعث این شد که روانشناسان میان روان و تن و نیز رفتار و مغز پلی بزنند. حاصل این گونه تلاش ها در گرایش های علمی نظیر علوم عصب پایه نوروپسیکولوژی بازتاب خوبی داشته است (کاویانی،1386). برای مثال در اختلال نشانگان بدنی، اضطراب بیماری نتیجه محدودیت آگاهی و درک احساس های در افراد مبتلا می باشد، و از طرفی دیگر افراد مبتلا به این عارضه ، احساس های فردی خود را دقیق درک نمی کنند(DSM-5 ، 2013). زمانی که اطلاعات هیجانی نتوانند در فرآیند پردازش شناختی ادراک ارزشیابی شوند، فرد از نظر عاطفی و شناختی دچار آشفتگی و درماندگی می شود و این ناتوانی، سازماندهی عواطف و شناخت های او را تحت تاًثیر قرار می دهد. حساسیت پردازش حسی[34] به عنوان یک ویژگی خلق و خوی شخصیتی به شمار می رود که توسط حساسیت نسبت به تحریک های درونی و بیرونی از قبیل محرک های هیجانی و اجتماعی که علت پیدایش آن می باشد، مشخص می شود(جاگیلوز[35]و همکاران، 2011).
سایت های دیگر :
فراوانی افکار و تصورات درباره جدایی همراه خواهد بود .کینزل و ناسون [7](2000)فرسودگی را یک تجربه روان شناختی شخصی و درونی می دانند که احساسات ،انگیزش،انتظارات و نگرش های فرد را تحت تاثیر قرار می دهد (فیض آبادی 1392).
حال سوال و مسئله ای که پیش می آید این است که چه چیز باعث می شود عشق اولیه که می تواند تضمین کننده ی استحکام بنیه ازدواج باشد به تدریج رنگ می بازد؟ چه چیز پیش می آید که زوجین بعداز گذشت زمان تنها جسما درکنار هم زندگی می کنند و به یکدیگر حس اولیه را ندارند و اغلب جبر اجتماعی است که آنها را کنار هم در یک خانه نگه داشته ؟این ها مواردی هستند که در تحلیل فرسودگی زناشویی باید بررسی شوند.
در این بین عوامل متعددی روابط زناشویی بین زوجین را در گذرزمان تهدید می کنند و سبب فرسایش عشق و صمیمیت در بین همسران و در نتیجه فرسودگی زناشویی در آنها می شود(پیرفلک و همکاران ،1393).
از میان عواملی که در ایجاد فرسودگی زناشویی نقش دارند می توان به سه عامل الگوهای ارتباطی [8]زناشویی ،سرمایه روانشناختی[9] زوجین و تنظیم شناختی هیجان [10]زوجین توجه
سایت های دیگر :
محیطی میتواند رضایت از تحصیل و پیشرفت دانشجو [و دانشآموز] را تحت تأثیر قرار دهد. برخی از مطالعات بر این باورند که رضایت تحصیلی[1] با انگیزه، شخصیت، پیشرفت تحصیلی و دستاوردهای حرفهای فرد در ارتباط است(ادراکی، رامبد و عبدلی، 1390).
در رابطه با انگیزش فراگیران، جهتگیری هدف پیشرفت از جمله چهارچوبهای نظری جدید است که نقش آن به عنوان یک سازه کلیدی در مطالعه انگیزش مورد تأکید قرار گرفته است. پژوهشها نشان می دهد که کیفیت انگیزش فراگیران در کلاس درس به تعریف موفقیت در آن موقعیت بستگی دارد. اهداف موفقیت به عنوان دلایل و مقاصدی که فرد برای گرایش یا درگیرشدن در تکالیف برای خود مشخص میکند، تعریف میشود(پنتریچ[2]، 2003).از سوی دیگر کمالگرایی[3] به عنوان ویژگی شخصیتی، باعث می شود که دانشآموزان انتظارات بالایی از خود داشته و دائم تلاش کنند عملکرد بهتری داشته باشند و به طور مداوم از خود ارزیابی انتقادی داشته باشند(داوری، لواسانی و اژهای، 1391).
متغیر دیگری که در پژوهش حاضر مد نظر بوده و به عنوان عاملی مؤثر در پیشبینی رضایت تحصیلی مورد مطالعه قرار خواهد گرفت، شخصیت[4] است. برخی از ویژگیهای خاص شخصیتی باعث میشوند تا افراد درموقعیتهای گوناگون زندگی رفتارهای سازگارانه و متعادل از خود نشان دهند. داشتن آگاهی و دانش لازم دربارهی شخصیت، [صرفاً] به کار عادی دانستن برخی رفتارها در مراحل گوناگون رشد شخصیت نمیآید بلکه این دانش در پیشگیری یا اقدام احتمالی در مورد بروز اختلالها و نابسامانیهای شخصیتی نیز میتواند به کمک فرد بیاید(سروقد،برزگر و بلاغی، 1390).
1-2- بیان مساله
آموزش زیربنای اصلی پیشرفتهای علمی و تکنولوژیکی در جهان امروزی محسوب میشود. تمدنی که بشر امروزی به وجود آن افتخار میکند، در حقیقت نتیجه انباشت تجربهها و انتقال آن از راه آموزش از نسلی به نسل دیگر است و کشوری که نتوانسته باشد ویژگیهای لازم یک جامعه علمی را به دست آورد، علت اصلی را باید در نظام آموزشی خویش جستجو کند و با رفع موانع و مشکلات موجود در جامعه به طور قطع، خواهد توانست به پیشرفتهای فراوان در همهی زمینه ها دست یابد(ترکمان و عابدی، 1388). جوامع دانشمحور با برخورداری از انسانهای فرهیخته و با معلومات، بیش از سایر جوامع، برنامه پذیرترند(ربانی و ربیعی، 1390). هر نظام آموزش و پرورشی در بُعد پرورشی وظیفهی هدایت رشد همه جانبهی شخصیت پرورش یابندگان خود را در جهت کسب و درک معارف بشری و هنجارهای مورد پذیرش جامعه و نیز کمک به شکوفا شدن استعدادهای آنان و در بعد آموزش، وظیفهی تسهیل یادگیری، طی تدبیری از پیش طرح ریزی شده را به عهده دارد(نادی و همکاران، 1388).آموزش مستلزم فعالیت متقابل دو نفر(یاددهنده و یادگیرنده) است. مدرسه و کلاس درس محیط و زمینهای است که این تعامل در آنجا شکل میگیرد. در این میان محیط فیزیکی و اجتماعی و روانی کلاس در این تعامل مؤثرند. از طرف دیگر ویژگیهای فردی، محتوای دروس و عوامل مربوط به معلم همه و همه به نوعی بر آموزش و یادگیری کلاس اثر میگذارد(نادی و همکاران، 1388). دانشآموزان برای رفتارهای مربوط به تحصیل و رسیدن به پیشرفت تحصیلی، اهدافی را برای خود در نظر میگیرندکه سبک ویژهی آنها در برخورد با مسائل تحصیلی را
سایت های دیگر :
آماری انجام شده در سطح اطمینان 95/0 با بهرهگیری از آزمون رگرسیون و پیرسون نتایج نشان داد، کیفیت اطلاعات حسابداری با تأخیر در تعدیل قیمت سهام و بازده آتی سهام رابطه معنادار دارد.
کلمات کلیدی: کیفیت اطلاعات حسابداری، تأخیر در تعدیل قیمت سهام، اقلام تعهدی و بازده آتی سهام
فصل اول
کلیات تحقیق
1-1- مقدمه
نقش اطلاعات در فرآیند تصمیم گیری کاملاً روشن است. برای تصمیمات اقتصادی نیاز به اطلاعاتی است که با استفاده از آن ها بتوان منابع موجود را به بهترین نحو تخصیص داد. یکی از راه های دستیابی به این اطلاعات، استفاده از اطلاعات صورت های مالی سالانه شرکت هاست. صورت های مالی که به طور جامع و گسترده مورد استفاده قرار می گیرند، مناسب ترین روش برای ارائه ی اطلاعات مالی به استفاده کنندگان آن محسوب می گردند. اهداف کلی صورت های مالی، تأمین نیازهای استفاده کنندگان از جمله سرمایه گذاران می باشد. سرمایه گذاران بالقوه و بالفعل به طور عمده علاقه مند به ارزیابی ویژگی های سرمایه گذاری در یک شرکت هستند. ویژگی های یک سرمایه گذاری شامل عواملی از قبیل ریسک، بازده، سود سهام، امنیت سرمایه گذاری، نقدینگی، رشد و غیره می باشند (یحیی زاده فر و احمدپور، 1381). مطالعات زیادی در مورد چگونگی تأثیر اطلاعات مالی بر بازده و قیمت سهام در نتیجه ی تصمیمات سرمایه گذاری صورت گرفته است. گزارشات مالی روی گرایش بازار سهام، محور اصلی تحقیق در حسابداری و مالی است.
1-2- بیان مسأله
به گفته برون (1999) محیط اقتصادی در برگیرنده تمام عوامل تأثیرگذار بر استفاده کنندگان، سیستم حسابداری و بازارهای سرمایه می باشد. فرض بر این است که صورت های مالی حسابرسی شده وضعیت عملکرد شرکت را به نحو منصفانه نشان دهد. به همین دلیل اطلاعات آن می تواند در رفتار سرمایه گذاران تأثیر گذاشته و به تبع آن قیمت و بازده سهام را تحت تأثیر قرار دهد. سرمایه گذاران دائماً در حال جستوجو الگوهایی برای پیش بینی قیمت و بازده می باشند. یکی از ویژگی های کیفی اطلاعات حسابداری کمک به استفاده کنندگان در پیش بینی جریانات نقد آتی ورودی به واحد اقتصادی و به تبع آن پیش بینی بازده سرمایه گذاری می باشد(مهرابی و همکاران، 1386، 94).
به عبارت دیگر، اطلاعات مالی باید پیش از سپری شدن زمانی که استفاده کنندگان می توانند بر مبنای آن داوری و تصمیم گیری نمایند در اختیار آنان گذاشته شود. از آنجا که اطلاعات مالی نسبت به گذشت زمان بسیار حساس است و بعضاً با مرور زمان ارزش و سودمندی خود را در تصمیم گیری ها از دست می دهند. هر قدر ارائه ی اطلاعات به تاریخ وقوع رویدادهای مربوط نزدیکتر باشد، اطلاعات به موقع تر خواهد بود. مصداق این موضوع در گزارشگری مالی نزدیک بودن زمان ارائه گزارش به تاریخ پایان دوره مالی است. افزایش سرعت گزارشگری به دلیل استفاده ی به موقع تر اطلاعات در اتخاذ تصمیم های اقتصادی توسط سرمایه گذاران، می تواند به شفافیت بیشتر اطلاعات مالی شرکتها و به تبع آن، شفافیت بالاتر بازار سرمایه منجر شود که این موضوع به نوبه ی خود می تواند تأثیر به سزایی بر جذابیت بازارهای مالی و سرمایه داشته باشد(مهدوی و جمالیان پور، 1389).
سهامداران و سرمایه گذاران، همواره در پی اطلاعاتی هستند که آنان را در انتخاب بهترین سرمایه گذاری و مناسبترین پورتفوی، یاری کند. یکی از مباحث مهمی که تصمیم های سرمایه گذاران را تحت تأثیر قرار می دهد، کیفیت اطلاعات حسابداری است (احمدی و جمالی، 1392، 2).اطلاعات فراهم شده توسط سیستم اطلاعاتی حسابداری بخشی از اطلاعاتی است که سرمایه گذاران برای پیش بینی جریانهای نقدی آتی به کار می برند؛ تجدید نظر در پیش بینی جریان های نقد آتی بر مبنای اطلاعات بی کیفیت در مقایسه با تجدیدنظر مبتنی بر اطلاعات با کیفیت مطلوب، منجر به برآوردهای نامشخصی از قیمت سهم می شود. با توجه به عدم اطمینان حاصل از کیفیت نامطلوب اطلاعات در برآورد قیمت سهام، با گذر زمان، درک بهتری از محتوای اطلاعات منتشره فراهم می شود و نیز یادگیری از ارزیابی های سایر سرمایه گذاران منجر به بهبود تجدیدنظر در برآوردها شده و در نهایت تعدیل قیمت سهم با تأخیر روی خواهد داد(رحمانی و همکاران، 1391، 138).
پژوهشگران مالی، همواره به دنبال متغیرهایی هستند که بتوانند از طریق آنها، بازده سهام را برای دوره های آتی با درصد اطمینان بیشتری نسبت به متغیرها و مدل های قبلی پیش بینی
سایت های دیگر :
1-1 مقدمه
در این فصل به ارائه بیان مسئله شامل تبیین موضوع، وسعت، ابعاد و نیازهای مرتبط با مسئله پژوهش پرداخته میشود، همچنین در ادامه این فصل اهمیت موضوع انتخاب شده، اهداف پژوهش در قالب هدفهای علمی و کاربردی بیان میگردد. این پایان نامه به بررسی رابطه بین خالص هزینه های مالی و ارزیابی حقوق صاحبان سهام در شرکتهای پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران می پردازد.
1-2 بیان مسئله
در ارتباط با ریسک کوتاه مدت مدیریتی یا به عبارتی نزدیک بینی ، نگرانیهای فزایندهای وجود دارد، چرا که یکی از فاکتورهای اصلیای در نظر گرفته میشود که به بحران های اقتصادی و مالی اخیر و عدم موفقیت در برخی شرکتهای سهامی طی دههی اخیر منجر شده است. به گفتهی دالاس [1](2012) «ریسک کوتاه مدت» شامل بر نتایج کوتاهمدت ، حال چه سود فصلی یا بازده پورتفولیوی کوتاهمدت تمرکز بیش از حد دارد. این روش از ایجاد ارزش طولانیمدت و ارزش بنیادین شرکتها امتناع میورزد. این نوع رفتار منجر به کاهش هزینههای اختیاری، سرمایهگذاری کمتر از حد در داراییهای طولانیمدت یا ریسکپذیری برای به حداکثر رساندن درآمد کوتاه مدت شود. این گفته با گزارش موسسهی اصول اخلاقی شرکتهای سهامی CFA همسوست. بنابر این گزارش تمرکز بیش از حد راهبران برخی شرکتها بر سود کوتاهمدت توجه ناکافی به راهکار بلندمدت موجب تخریب ارزش می شود. بررسی اخیر کای از بازارهای سهام بریتانیا و تصمیمگیری بلندمدت نشان میدهد که گرایش به کوتاهمدت در بازارهای سهام بریتانیا به یک مشکل تبدیل شده است (کای [2]،2012(.
گرچه در مطالعات گفته میشود که برخی عوامل کلی (مانند استفادهی رایج از روشهای تخفیف برای پروژههای سرمایهگذاری) و عوامل بازار (از جمله این که سرمایهگذار بر سود کوتاهمدت و توازن مجدد پورتفولیوها متمرکز میشوند) وجود دارد که گرایش مدیران به کوتاهمدت را تشدید میکند( دالاس ، 2012 ، بروچت و همکاران [3]، 2012)، اما این امر نیز پذیرفته شده است که مشکلات عدمتقارن اطلاعات (هم انتخاب معکوس و هم آشفتگی اخلاقی) نیز انگیزه هایی برای ریسکپذیری کوتاه مدت یا بلندمدت ایجاد میکند. مدیران ممکن است پروژههایی را انتخاب کنند که در کوتاهمدت سود خوبی داشته باشند، و نه پروژههایی را که در بلندمدت حقوق و مزایای آنها را افزایش میدهد. به علاوه آنها برای جلوگیری از تهدید تصاحب و ارتقا ارزش شرکت، به سهامداران جاری یا افراد خارج از شرکت در مورد کیفیت اطلاع رسانی نمیکنند. افزایش سطح تجهیز مدیریت در بازار نیروی کار و جابجایی مدیرعامل در سالهای اخیر میتواند مشکل را برجستهتر کند. ورای مدلهای تئوریک شواهد پیمایشی و دادههای تجربی نیز وجود دارد که نشان میدهد مدیران سود کوتاهمدت را به جریانهای طولانیمدت ترجیح میدهند ( گراهام و همکاران [4]، 2005 . ستاین [5]، 1989 ، بوگراگ ولیبی [6]، 2005(.بخشهای قانونگذاری، سهامداران و کاربران، حرفهایها، محققان قانونی و دانشکدههای حسابداری و مالی معتقدند که هیئتمدیرههای کارآمد میتوانند بر مدیریت نظارت داشته باشند، آنها را مسوول نگهدارند و یک دیدگاه بلندمدت را در آنها تثبیت کنند. پیشتر در ادبیات موضوعِ کارگزاری نقش بالقوهی هیئتمدیره های کارآمد در نظارت مدیران و کاهش هزینههای کارگزاری ناشی از جدایی کنترل و مدیریت در شرکتهای نوین شناسایی شده است. یک هیئتمدیرهی کارآمد باید ریسک کوتاه مدت و ریسکپذیری کوتاهمدت توسط مدیران را کاهش دهد ( براتون [7]، 2011 . دالاس ، 2012 ، ساپدین [8]، 2011 . راپاپورت [9]، 2005 ).
ما در این تحقیق بدنبال این هستیم که آیا ویژگی های کارآیی هیئت مدیره بر ریسک کوتاه مدت تأثیر دارد؟واگر تأثیر دارد میزان تأثیر فوق چگونه است؟وآیا تأثیر معنی دار است یا خیر
سایت های دیگر :