وبلاگ

توضیح وبلاگ من

نگارش پایان نامه در مورد ارزیابی شاخص های کیفیت زندگی شهری

مقدمه

اگر چه شهرها دارای تاریخی طولانی هستند اما رشد شهرهای بسیار بزرگ و گذار به یک جامعه شهری جهانی به ظهور شهرگرایی صنعتی در اوایل قرن بیستم برمی گردد. بایروچ،انقلاب صنعتی را نقطه عطف و عزیمت گاه تاریخ شهر و شهرنشینی می داند که عامل محرکه رشد حیرت آور شهرنشینی می داند که عامل محرکه رشد حیرت آور شهرنشینی بوده است. وی ضمن اشاره به دوره های تحولات جمعیتی و میزان رشد جمعیت شهری، دوره کنونی را یک دوره انفجار شهری قابل توجه در جهان در حال توسعه توصیف می کند. «گیلبرت و گاگلر» نیز در کتاب خود با عنوان"شهرها، فقر و توسعه:شهرنشینی در جهان سوم” به صراحت، موضوع صنعتی شدن و توسعه صنعتی را یکی از دلایل شکل گیری کلانشهرها و ابرشهرها در کشورهای در حال توسعه می دانند. به اعتقاد آنها صنعتی شدن پیامدهای مکانی و بازتاب های فضایی آشکاری داشته است. در سراسر جهان سوم، توسعه صنعتی در بزرگترین شهرها از سرعت بیشتری برخوردار بوده و تأکید بر رشد کلانشهر و ابرشهر در اولوییت قرار داشته است.

در واقع حجم، تنوع و آهنگ تغییرات ناشی از وقوع انقلاب صنعتی موجب دگرگونی هایی در ساختار و سازمان فضایی شهر شد که نقش، ماهیت و جایگاه شهرها به عنوان نوع برتر اسکان نیازمند تعریف مجدد شد. انقلاب صنعتی به همراه تولید انبوه و متمرکز از یک سو و گسترش و تسهیل شیوه های ارتباطی شهر با هاله پیرامونی خود، به تدریج سازمان و ساختار فضایی نوینی شکل داد که آشکارترین و برجسته ترین وجه آن گسترش فضایی شهر و رشد کمی آن بود.

برای دانلود متن کامل پایان نامه ها اینجا کلیک کنید

در واقع آنچه کلانشهر را به منطقه کلانشهری تبدیل کرد، انقلاب دوم تکنولوژیک بود. در انقلاب دوم تکنولوژیک کارخانه هایی که کوچک بودند تبدیل به مجتمع های عظیم صنعتی شدند. این پدیده ای است که تحت عنوان سرمایه داری سازمان یافته از آن یاد می شود. در انقلاب اول صنعتی، کارگاه ها و محوطه های صنعتی کوچک در درون مرزها و محدوده های شهری اسقرار یافتند، اما در انقلاب دوم به مدد فناوری های نوین در حمل و نقل و ارتباطات، امکان استقرار محوطه های عظیم کارگاهی صنعتی در پیرامون شهرها فرآهم آمد و حوزه میان کنش جمعیت و فعالیت در منطقه ای وسیع گسترده شد.

بنابراین در تبیین فرایند شکل گیری مناطق کلانشهری چه از جنبه های توسعه اقتصادی و چه از بُعد فضایی می توان از دو مفهوم شهرنشینی و صنعتی شدن به عنوان دو فرایند همراه و همزاد نام برد. چنانکه «هودر» شهرها و مناطق شهری را به عنوان کاتالیزورها یا تسهیل کننده های یک فرایند طراحی شده می پندارد که برای درگیر شدن در تمامی فضای ملی شناخته می شوند و یا «فریدمن» بر این باور است که رشد اقتصادی گرایش به شکل گیری در شهر دارد و از طریق این مبدأ است که تحول و شکوفائی اقتصاد فضا سازماندهی می گردد. تصمیمات مربوط به مکان گزینی اغلب کارخانه ها، حتی در زمینه کشاورزی با ارجاع به شهرها و مناطق شهری اتخاذ می گردد. از منظر فضایی نیز،  به طور کلی توزیع و تمرکز استقرار صنایع کارخانه ای در جهان بر روی نقشه ها، انطباق درخور توجهی را با کمربندهای شهری نشان می دهد.

عکس مرتبط با اقتصاد

 

۲-۱- پیدایش شهر و شهرنشینی

پیدایش شهر به عنوان دومین انقلاب عظیم در فرهنگ انسان ، پدیده اجتماعی برجسته ای است که موجب دگرگونی در روابط متقابل انسانها با یکدیگر شد . به همین منظور آغاز شهرنشینی ،  نقطه عطفی در تاریخ اجتماعی انسان به حساب می آید . چنین پدیده ای که قدمت آن به ۶تا۷ هزار سال می رسد ، در جریان تحول خود از مجموعه عواملی مختلفی مانند تحول اجتماعی،حکومت ، فرهنگ و … تاثیر پذیرفته است در نتیجه چنین عواملی ، شهرها به شکل یابی فضایی خاص در قلمروهای مختلف جغرافیایی رسیده و روندپر دامنه ای را بطور مستمر در طول تاریخ طی کرده است(نظریان، ۱۳۸۵:۵۹). شهر و شهرنشینی روند اجتماعی برجسته ای است که بیش تر موجب دگرگونی در روابط متقابل انسان با محیط و با انسانهای دیگر شده است. در حقیقت تغییر در واکنش های انسان ها نسبت به هم و نسبت به محیط، به تحول اجتماعی و دگرگونی فضایی امکان داده که نمود عینی آن به صورت یک پدیده نو که اصطلاحأ شهر نامیده می شود ، نمایان گردیده است . ویژگی های شهر و مفهوم آن در دوره های مختلف تاریخی و مناطق و مناطق مختلف، یکسان نبوده و مفهوم آن در هر دوره و مناسب با هر سرزمینی در مسیر تاریخ ، تفاوت هایی را نشان می دهد. اختصاص واژه هایی به مانند پولیس ، هگمتانه ، پاسارگاد ، کهندژ، شارستان، شهر، شهرستان، قصبه و امثال این ها به اجتماعات بزرگ انسانی نمونه ای از این تفاوت ها در نگرش به مفهوم شهر می باشد.

 

 
1400/02/23
مدیر سایت

پایان نامه درباره فضای شهری و ابعاد آن

فضای شهری و ابعاد آن

فضاهای شهری ویژگی های کالبدی و کارکردی متفاوتی در دوره های مختلف و بسترهای جغرافیایی و فرهنگی متفاوت به خود گرفته اند و از این روی تعاریف گوناگونی نیز از آنها به عمل آمده است. نگاهی به این تعاریف و دیدگاه ها برای استخراج ابعاد مختلف یک فضای شهری نشان از دو عامل فرم (کالبد) و ماهیت (عملکرد) فضاهای شهری است. کالبد و فعالیت در دوره باستان یکی است، اما در اواخر قرن هجدهم متفاوت از یکدیگر است. در این دوره شهر و فضاهای شهری کانون اندیشه ها، عواطف و احساسات بشری است و از اواسط قرن بیستم تاکنون مفهوم فضای شهری به گونه دیگری است.

فضای شهری به ترکیبی اطلاق می شود که از فعالیت ها، بناهای مختلف فرهنگی، اجتماعی، اداری، تجاری و مانند آن و عناصر و اجزای شهری به صورتی آراسته، هماهنگ و واجد نظم و زیبایی و بالطبع با ارزش های بصری تشکیل می گردد و از نظر فیزیکی دارای بدنه ای محصور کننده می باشد. به عبارتی فضای شهری جزئی از یک شهر است که به عنوان عرصه عمومی، تجلی گاه فعالیت های شهری است.

 تصویر درباره جامعه شناسی و علوم اجتماعی

بدین ترتیب در حال حاضر هرگونه فضایی را نمی توان فضای شهری قلمداد نمود؛ چرا که فضای شهری دارای ویژگی هایی ارتباطی بوده و بخشی از ارگانیسم زنده شهر است که با شرایط اجتماعی، اقتصادی و فنی در حال تغییر، مرتبط است و درغیر این صورت به جز حفره ای در میان ساختمان ها و سایر اجزای شهری نخواهد بود. با این تعاریف فضای شهری امروزی حاصل نگرش توام به هر دو بعد فرم (کالبد) و عملکرد (محتوا) ست و ضرورتاً “فضای شهری را نه فقط باید از طریق ویژگی های زیبایی شناختی آن بلکه باید از طریق تحلیل مشخصه های محتوای آن مورد بازشناسی قرار داد.” بنابراین در بررسی و تحلیل تأثیرات آن نیز این دو فاکتور ملاک عمل خواهد بود:

برای دانلود متن کامل پایان نامه ها اینجا کلیک کنید

۲-۲-۱- تأثیر فضاهای شهری بر وجوه مختلف یک شهر

بر اساس مطالب پیشین می توان گفت که یک شهر از عوامل و اجزای مختلفی تشکیل می گردد که این عوامل در قالب دو گروه کلی قابل تقسیم بندی است:

الف) عناصرکالبدی شهر نظیر ساختمان ها و زیرساخت های شهری

ب) عوامل فرهنگی و اجتماعی یک شهر، نظیر مناسبات فرهنگی، سیاسی و … ویژه آن شهر

از طرفی فضای شهری نیز به عنوان یکی از عناصر هویتی یک شهر که بر تمامی عوامل و عناصر یک شهر تأثیرگذار است، عنصری تک بعدی نبوده و دارای دو فاکتور حیاتی خود به عنوان فرم و کارکرد است. حال بدیهی است که با چنین نگرشی به شهر و فضاهای شهری می توان تأثیرات متقابل شهر و فضاهای شهری بر یکدیگر را نیز نتیجه همین دو عامل دانست: الف) تأثیر فضاهای شهری بر سیما و توسعه کالبدی شهر ب) تأثیر فضاهای شهری بر وجوه فرهنگی و اجتماعی یک شهر

 

۲-۲-۲- تاثیر فضاهای شهری بر سیما و کالبد یک شهر

شهر فضایی است که تحرک، تداوم و توسعه از مشخصات بارز آن به شمار می آید و ناگزیر از تحرک و توسعه در فضای مکانی است.

فضاهای شهری به دلیل جوانب فیزیکی و کالبدی خود، نوعی فضای نمادین، اداراکی، مادی و حقیقی است که با شهر و کالبد شهر پیوندی عمیق دارد و بنابراین یک فضای شهری، فضایی است که عنصری هویت بخش از یک شهر تلقی می شود؛ به طوری که اغلب شهرهای بزرگ را می توان به واسطه فضاهای شهری آن بازشناخت. فضاهای شهری که بر اساس قواعد زیبایی شناسی شکل گرفته و در کل سیما و ظاهری زیبا به منطقه تحت نفوذ خویش می دهند، می توانند به عنوان عناصر کلیدی و محور های توسعه یک شهر مد نظر قرار گیرند و یا به عنوان عنصری مونومانتال از یک شهر بر منظر و سیمای شهر تأثیرگذار باشند.

در حالت کلی فضاهای شهری را در دو قالب مدرن و تاریخی (یا حداقل با پس زمینه ای تاریخی) می توان گروه بندی نمود. اغلب این فضاها علاوه بر اثرات کالبدی مستقیم که بر سیمای یک شهر بر جای می گذارند، می توانند به واسطه جذب گردشگر و فعالیت های اقتصادی درون خود نیز به عنوان عامل پویایی و تحرک در شهر به شمار آیند؛ به طوریکه برخی شهرها به عنوان شهرهایی زنده و پویا و برخی بدلیل عدم وجود فضاهای شهری که خود موجب عواملی چون زندگی شب و فعالیت های جمعی و … می شود، شهرهایی بی روح و کم تحرک جلوه می کنند.

 
1400/02/23
مدیر سایت

پایان نامه تاثیر فضاهای شهری بر وجوه فرهنگی و اجتماعی یک شهر

تاثیر فضاهای شهری بر وجوه فرهنگی و اجتماعی یک شهر

 تصویر درباره جامعه شناسی و علوم اجتماعی

نقش کارکردی فضاهای شهری به عنوان مکان فعالیت های عمومی و عرصه تعاملات شهری، از دیرباز تا کنون همواره وجود داشته است؛ به طوریکه فعالیت های مردم هر عصر را می توان توسط فضاهای شهری آنها باز شناخت و یا بالعکس فضاهای شهری را به واسطه فعالیت ها و علایق شهروندان معرفی نمود؛ بنابراین رابطه تنگاتنگی میان توسعه فرهنگی، اجتماعی و سیاسی یک شهر و فضاهای شهری آن وجود دارد.

به اعتقاد بسیاری از اندیشمندان، بالاترین مرحله بلوغ فرهنگی، اجتماعی شهروندان یک شهر در فضاهای شهری به وقوع می پیوندد؛ همان جایی که علاوه بر فرم و کالبد دارای مفهومی وسیع تر با عنوان محتواست.

فعالیت های انسانی در عرصه اجتماعی، فرهنگی و سیاسی، ضامن بقای زندگی جمعی و حس شهروندی است که به واسطه فضاهای شهری گسترش و تجلی می یابد؛ به عبارتی فضای شهری مکانی است که مناسبات چهره به چهره، تظاهرات سیاسی و حتی جشن های عمومی در آنجا برگزار می شود و به واسطه حضور همین فعالیت ها می تواند مفاهیمی چون مشارکت شهروندی، جامعه مدنی و … را در بر گیرد. حیات مدنی یا مدنیت نیز چیزی جدای از مردم، مشارکت آنان و روابط انسانی، اجتماعی آنها نیست که نماد سازنده آن فضای شهری است. از طرفی همانگونه که رنگ، نور، فرم و جریان حاکم بر یک فضای معماری می تواند در نحوه نگرش به آن فضا و حتی احساس شادی یا غم ساکنین آن فضا تأثیر بگذارد، فضای شهری نیز بر مخاطبین خود که اساس شکل دهی به یک شهر می باشند، تأثیر گذار است. فضای شهری باز عموماً القا کننده آزادی و حقوق شهروندی است؛ جایی که احساس جوشش و خروش در آن وجود دارد، نمی توان آهسته و بی تفاوت بود و بدون شک چنین است که بسیاری از فضاهای شهری، خود موجب جنبش های سیاسی، فرهنگی بوده اند.

برای دانلود متن کامل پایان نامه ها اینجا کلیک کنید

۲-۳- فرایند بازساخت و شکل گیری مناطق کلانشهری

از دهه ۱۹۸۰ به بعد و در بستر تغییرات آرام، تدریجی و تکاملی از یک سو و دگردیسی ها و تغییرات ماهُوی کلانشهرها از سوی دیگر، موضوعی که توجه محققین و پژوهشگران علوم شهری و منطقه ای را به خود مشغول کرده است، پدیده تجدید ساختار یا بازساخت شهری است. به گونه ای که فرایند کلانشهری شدن در اکثر کشورها با پدیده ساختاریابی و سازمان یابی مجدد کلانشهری در زمینه های اقتصادی، اجتماعی و کالبدی فضایی همراه بوده است. پدیده بازساخت اقتصادی که به گسترش نظام سرمایه داری و نظام جدید اقتصادی انجامیده است، تغییرات چشمگیری را در فرایند شهرنشینی و الگوهای توسعه شهری هم در جهان توسعه یافته و هم در کشورهای در حال توسعه به وجود آورده است. نتیجه اصلی این بازساخت اقتصادی در کشورهای توسعه یافته افول صنعت، خدماتی شدن و متعاقب آن زوال شهری و شهرگریزی است و در کشورهای در حال توسعه، صنعتی شدن فزاینده و به دنبال آن جذب جمعیت به شهرها و انفجار شهری و گسترش شیوه زندگی غربی بوده است و بر این اساس می توان چنین استدلال کرد که ساختار کنونی شهرها و ظهور اَشکال فضایی جدید در مقیاس کلانشهری تا حد زیادی بازتاب و محصول فرایند بازساخت به طور عام بوده است.

فرایند محو صنعت از پهنه شهرهای اروپایی و جابه جایی و مکان گزینی صنایع در کشورهای توسعه نیافته و یا در حال توسعه از یکسو و خدماتی شدن و ظهور اقتصاد نوع سوم در شهرهای کشورهای جهان توسعه یافته،موجب تغییرات جدی و اساسی در شهر فراصنعتی به ویژه در ساختار و سازمان فضایی آن شده است. این جابجایی و پالایش عملکردی در درون شهر در مقیاسی جهانی مطرح شد و از همین زمان است که تعبیر جغرافیایی و مرزبندی کشورهای شمال و جنوب مطرح می شود. بر مبنای تغییر در نقش و ماهیت شهر، شهرهای جهان اول یا کشورهای شمال ارزشمندتر و مهم تر از آنند که محل صنایع و فعالیت های تولیدی آلاینده باشند و این فرایند با جابجایی و مکان گزینی صنعت به سوی جنوب و حفظ و گسترش فعالیت های تخصصی سطح برتر،متنوع،پاک،سبز و دانش پایه در شمال محقق می گردد.

بر این مبنا، در سازمان و ساختار فضایی شهر شهر فراصنعت نوعی تفکیک عملکردی رخ می دهد که موجب دگردیسی کالبد درون شهری و گسترش محدوده فیزیکی شهر به منظور پاسخگویی به استقرار عملکردهای جدیدی است که با تجدید ساختار اقتصادی، در درون مراکز شهری جایی برای آنها متصور نیست. طبیعی است که در این دگردیسی فعالیت های اقتصادی ساده تر نظیر کارخانه های صنعتی، صنایع تبدیلی، انبارها و تأسیسات حمل و نقل که ارزش افزوده کمی دارند، زمین بر بوده و به نیروی کار با تخصص بالا نیاز ندارند، به حاشیه(شهرهای کوچک و متوسط، حومه ها و هاله پیرامون شهرهای بزرگ)رانده شده و همراه با این رانش و پالایش عملکردی، موج جمعیت وابسته به این فعالیت ها(کارگران، خانوارهای کم درآمد و مهاجرین شهری) نیز جابجا می گردند. این تقسیم بندی فضایی کار و فعالیت در نظام شهری که امروزه خود را در مقیاس جهانی و با محو صنعت از کشورهای جهان توسعه یافته و مکان گزینی آن در کشورها در حال توسعه نشان می دهد، هیچگاه تا این اندازه آشکار و انکار ناپذیر نبوده است. به تعبیری دیگر این نیروی گریزاننده فعالیت ها و جمعیت از مرکز به پیرامون چه در کشورهای شمال و چه در حوزه کشورهای جنوب، تبیین کننده بخشی از واقعیت دگردیسی شهر معاصر است.

 
1400/02/23
مدیر سایت

دانلود مقاله و پایان نامه : سنت زیبایی شناسی بصری در طراحی شهری

سنت زیبایی شناسی بصری در طراحی شهری

این دیدگاه بیشتر معمارانه و کمتر طراحانه بود و محصول محور است و بیشتر روی کیفیات بصری تاکید دارد و همچنین بر تجربیات زیبایی شناسی از فضای شهری تا اینکه بر موارد فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی و معیارهای فضایی و فرایندهای دخیل در ایجاد فضای شهری موفق. علی رغم تاثیر از طراحی شهری “کامیلوسیته” منطبق بر اصول زیبایی شناسی و “لوکوربوزیه"، سنت و نگاه زیبایی شناسی بصری در عمل در برنامه ریزی شهری unwin “آنوین” بیان شد و با شرکت گسترده درطراحی شهرک ها و دهکده های “"MHLG تحکیم شد و این دیدگاه توسط “Frederick Gibberd” در ترکیب باغچه های جلوی منازل مسکونی به جای خصوصی کردن آن ها نمود پیدا کرد. همچنین مباحث توالی تصویر در کتاب منظر شهری “گوردن کالن” و دیگران در دهه ۱۹۴۰ و ۱۹۵۰ مطرح شد. Carmona","Punter"” می گویند در حالی که “گوردن کالن” پاسخ های گویا و شخصی خود را در مورد محیط شهری بیان می کند، تصورات عموم را از منظر شهری و مکان و فضای شهری از نظر فروگذاشته، در صورتی که در مقابل “کوین لینچ” معاصر او در کتاب “سیمای شهر” خود آن را مورد توجه قرار داده است.

 تصویر درباره جامعه شناسی و علوم اجتماعی

 

۲-۳-۲- سنت ایجاد مکان شهری

دیدگاه حاکم برتفکر طراحی شهری در دو سال گذشته این دیدگاه است که در تعاریف زیر جمع شده است.  در سال ۱۹۵۳ فردریک گیبارد” Frderic Gibbard “گفت که هدف طراحی شهری ترکیبی از ویژگی های عملکردی و ظاهر مطلوب است.

در سال ۱۹۶۱ جیکوبس” “Jane Jacobs بیان کرد که برای اداره شهر یا واحد همسایگی، چنانکه یک مساله معمارانه بزرگ باشد، باید هنر را برای زندگی جایگزین کرد.

در سال ۱۹۸۸ پیتر بوکانن” “Peter Bachanan بیان کرد که طراحی شهری خلق مکان است ولی مکان ها تنها یک فضای خاص نیستند بلکه همه فعالیتها و وقایع در مجموع، خلق آن ها را ممکن می کند.

برای دانلود متن کامل پایان نامه ها اینجا کلیک کنید

شهر سازی معاصر در رابطه با طراحی فضای شهری به  عنوان یک ماهیت زیبا و یک ساختار رفتاری است و بر تنوع و فعالیت برای ایجاد مکان در شهر تاکید دارد به خصوص به چگونگی پشتیبانی محیط فیزیکی از فعالیتها و عملکردهایی که در آن جا اتفاق می افتد.با این تفکر طراحی شهری به عنوان طراحی و مدیریت قلمرو عمومی مطرح می شود و به صورت جبهه عمومی بناها و فضاهای مابین حیاط ها و فعالیتهایی که در آن ها یا مابین آن ها اتفاق می افتد و مدیریت این فعالیت ها، نمود پیدا می کند و همه آنچه توسط کاربری بناها تحت تاثیر قرار می گیرد.

در سال های اخیر تعاریف رسمی هم مفاهیم ایجاد مکان و قلمرو عمومی را دربرگرفته است.در انگلستان برای مثال، سیاست برنامه ریزی بیان می کند که طراحی شهری باید این معنا را داشته باشد: ارتباط بین بناهای متفاوت؛ ارتباط بنا و خیابان، میدان، پارک و فضاهای دیگر قلمرو عمومی؛ ارتباط یک قسمت از شهرک با قسمت های دیگر و الگوی حرکت و فعالیتهایی که به وسیله آن ایجاد شده است. و خلاصه ارتباطات پیچیده بین همه المان های فضای ساخته شده و ساخته نشده Guidance Note 1,1997, Para.14) دپارتمان حمل و نقل و محیط زیست و نواحی و کمیسیون معماری و محیط ساخته شده بعدها یک تعریف واضح تر و مشخص تر ارائه داد که طراحی شهری را به عنوان هنر ایجاد مکان برای مردم تعریف می کرد: طراحی روشی را شامل می شود که طی آن، مکان ها حیات می یابند و عمل می کنند و موضوعاتی نظیر امنیت اجتماعی و ارتباطات مردم و مکان ها، حرکت و فرم شهری، طبیعت و بافت ساختمان ها را مدنظر قرار می دهد وفرایندهایی هستند برای تضمین شهرک ها و دهکده ها و شهرهای موفق. این رهنمودها هفت هدف را تعریف می کند که به مفهوم مکان مربوط است:

 

  • هویت: مکانی که دارای خصوصیات مخصوص خود است
  • کیفیت قلمرو عمومی: مکانی با محدوه های بیرونی موفق و جذاب
  • سهولت حرکت: مکانی که قابلیت دسترسی راحت و حرکت و جابجایی دردرونش را ممکن سازد
  • خوانایی: مکانی که تصور روشن و سهولت ادراک دارد.
  • سازگاری: مکانی که به راحتی قابلیت تغییر دارد
  • تنوع: مکانی با تنوع و فرصت انتخاب بالا
 
1400/02/23
مدیر سایت

خصلت‌های کلان شهرها

خصلت‌های کلان شهرها

برای دانلود متن کامل پایان نامه ها اینجا کلیک کنید

۲-۴-۲-۱- سلطه عقلانیت و حسابگری در شهرها

سلطه عقل و حسابگری در شهر به رغم احساس و عواطف رشد می‌کند و در همه جا ریشه می‌دواند. بدین سان کلان شهر همواره جایگاه اقتصاد پولی بوده و تمرکز مبادله اقتصادی و رونق تجارت ، اصالت فردی را کنار زده نسبت به آن بی‌اعتنا می‌شود. پول فقط با آنچه مشترک بین همه است سر و کار دارد و طالب ارزش مبادله است و تمام کیفیت فردی به سوال «چقدر فرو می‌کاهد» و تمام روابط عاطفی افراد را که بر فردیت استوار است از او سلب می‌کند و تنها کمیت و عدد و دستاورهای عینی سنجش پذیر مورد توجه است. بنابراین فرد با همه کسانی که مجبور است با آنها روابط اجتماعی داشته باشد حسابگرانه برخورد می‌کند و چنین برخوردی با انواع روابط اجتماعی خودمانی و صمیمی که در روستا رواج دارد مغایر است .

 تصویر درباره جامعه شناسی و علوم اجتماعی

۲-۴-۲-۲- پیچیدگی کلان شهرها

بنیاد شناختی فرد نوع کلان شهری در شدت یافتن تحریکات عصبی نهفته است که خود ناشی از تغییر سریع و بدون وقفه محرکهای بیرونی و درونی است. کلان شهر از آدمی به منزله موجودی تمیز گذار ، آگاهی به مراتب بیشتری را طلب می‌کند تا زندگی روستایی . درروستا آهنگ حرکت زندگی و تصاویر ذهنی حسی آشناتر و موزون‌تر است. حیات انسان در کلان شهر خصلت پیچیده‌ای پیدا می‌کند. او با مفر خود واکنش نشان می‌دهد نه با عواطف و احساسات خود .

 

۲-۴-۲-۳- دلزدگی و یکنواختی

دلزدگی انسان به صورت و در زمینه‌ای خاکستری ظاهر می‌شود و هیچ شی بر دیگری رجحان ندارد و این حالت بازتاب دقیق ذهنی اقتصاد پولی است که کاملا درونی شده است .

 

۲-۴-۲-۴- احتیاط، محافظه کاری در کلان شهری

احتیاط و محافظه کاری سرپوشی برای یکی دیگر از پدیده‌های ذهنی انسان کلان شهری است. احتیاط به فرد نوعی آزادی را عطا می‌کند که نمونه مشابه آن تحت شرایط دیگر مشاهده نشده است. به دلیل آنکه وحدت گروه در کلان شهر است می‌شود، فرد آزادی حرکتی به دست می‌آورد و دارای فردیت ویژه‌ای می‌شود که تقسیم کار پیشرفته ضرورت و فرصت بروز آن را فراهم می‌سازد. بنابراین فرد کلان شهری از یک سو خود را آزاد حس می‌کند و از طرفی بسیار «محتاط» می‌شود، زیرا خود را تنها تنهاتر و گمشده‌تر از هر جای دیگر حس می‌کند .

 

۲-۴-۲-۵- کلان شهر، مرکز تحول فرهنگ مدرن

بالاخره کلان شهرها مرکز تحول فرهنگ مدرن و سلطه «روح عینی» بر «روح ذهنی» است یعنی همه چیز در زبان دفن و حقوق و تولید و هنر و اشیا محیط خانگی و ماشینی تجسم یافته است و آن را با پیشرفت فرهنگی فرد ناهماهنگ ساخته است. به عبارت دیگری تناسبی دهشتناکی بین پیشرفتهای فنی و پیشرفت فرهنگ فردی ملاحظه می‌شود. از یک سو زندگی برای شخص بی‌نهایت ساده و آسان می‌شود و از طرفی جریان زندگی ماشینی او را با خود می‌برد و زندگیش بیشتر از محتواهای غیر شخصی آکنده می‌شود و فرد در جستجوی هویت و یکتایی خویش است که کمتر آن را به دست می‌آورد .

۲-۴-۲-۶- عدم تجانس و ناهمگونی شهرها

عدم تجانس و ناهمگونی شهرها به دلیل هجوم مهاجرین و مردمانی با ریشه‌های قومی و فرهنگی و نژادی مختلف و با سطح زندگی متفاوت ، موجب بروز ناهماهنگی و تضاد در درون شهرها می‌شود و زندگی را در عین تنوع دشوارتر می‌سازد و تسامح بیشتری را طلب می‌کند. در چنین وضعیتی «آنومی» یا بی‌هنجاری در شهرها توسعه می‌یابد و به تضعیف «انسجام مکانیکی» و رشد زندگی تضعیفی و غیر شخصی کمک می‌کند. همین امر موجب توسعه قشربندی و انشقاق گروه ها و فاصله اجتماعی می‌شود و نابرابریها و تضادها را افزایش می‌دهد و به دنبال خود آسیبهایی مختلف اجتماعی در شهرها گسترش می‌یابد .

 

۲-۴-۲-۷- تراکم و آلودگی محیط

رشد شهرهای عظیم و مادر شهرها مشکلات جدی و زیادی به همراه داشته است که عمده‌ترین آنها، تراکم وسایط حمل و نقل، آلودگی هوا و آب، تراکم زباله و چرکزادهای ناشی از سوخت نفت و بنزین که راه حل آن به آسانی میسر نیست. همچنین گفته می‌شود که مادر شهر نوین پیوندهای خانوادگی و همسایگی را که در شهرهای کوچک وجود دارد برهم می‌زند و بی‌هنجاریبه وجود می‌آورد .

 

۲-۴-۲-۸- تأخر فرهنگی و عدم هماهنگی انسان و ماشین

در شهرهای توسعه نیافته، هر چند تنهایی و عزلت و عدم صمیمیت ها که در کل شهرها کشورهای صنعتی ملاحظه می‌شود به آن شدت بروز و ظهور نکرده اما شهر در این کشورها ویژگی های خاص خود را دارد که مهمترین آن در «تأخر فرهنگی» و عدم هماهنگی انسان با ماشین خلاصه می‌شود. حرکات نامناسب و کج و معوج وسایل نقلیه و عدم رعایت مقررات رانندگی در کنار عبور غیر محتاطانه و بی‌رویه پیاده‌ها از وسط خیابان و حرکت تند و نامناسب و زیگزاگ موتورسیکلت ها از پیاده روها از وسط اتومبیل ها عابرین نشان می‌دهد که هر چند ظواهر زندگی شهری در این کشورها تغییر کرده اما هنوز فرهنگ شهرنشین در رفتار و اذهان شهرنشینان جایگزین نشده است .

 

 
1400/02/23
مدیر سایت
 
مداحی های محرم