رشد عاطفی کودک ۲ تا ۶ سال
هنگام تولد و کمی پس از آن، نخستین حالت عاطفی نوزاد، هیجانی کلی است که در برابر محرک ها پدیدار می شود. معمولا پیش از پایان دوره نوزادی، هیجان های کلی به واکنش های ساده ای مبدل می شودند که نشان های خوشایندی یا ناخوشایندی نوزاد است. عواطف نوزاد به زودی از مرحله ی سادگی می گذرد و به تدریج شکل مشخصی به خود می گیرد. حتی پیش از پایان یک سالگی، حالت های عاطفی شبیه آنچه در بزرگسالان وجود دارد، در کودک پدید می آید. با افزایش سن، بر تعداد واکنش های عاطفی کودک افزوده می شود (احدی و بنی جمال، ۱۳۸۲).
کنجکاوی، یکی از مهم ترین عواطف انسان است که در دوران کودکی نمود می یابد. لحاظ کردن عواملی که کنجکاوی کودک را بر می انگیزد، در طراحی می تواند زمینه ساز جلب توجه کودک به محیط و درگیر شدن آن با محیط باشد.
در دو سه ماه اول زندگی، علاقه کودک به محیط اطراف، بسیار محدود است و تنها برخی انگیزه ها او را متوجه پیرامونش می کند. پس از سه ماهگی، هر چیز تازه و غیر عادی،توجه کودک را بر می انگیزد و در پی ایجاد این حالت عاطفی، کودک برای ارضای آن، به اکتشاف می پردازد. اشیای مادی، تنها انگیزه هایی نیستند که کنجکاوی کودک را برمی انگیزند، اشخاص و علت رفتار آنان، تفاوت بی چهره ها، صدا و لباس افراد و … نیز باعث بروز حس کنجکاوی در او می شوند. مدت ها پیش از آن که کودک به مدرسه برود، لوازم برقی و مکانیکی توجه او را جلب می کنند وحس کنجکاوی اش را تحریک می نمایند. در ابتدا کودک از طریق اندام های حسی اش، با جهان خارج ارتباط برقرار می کند. اما از نیمه ی دوم سال اول تا چهار سالگی، کودک بیش از آن که حواس را مورد استفاده قرار دهد، به تمرین و آزمایش ماهیچه ای می پردازد. در این مدت کودک به علت نا هماهنگی میان کارکرد ماهیچه ها، ممکن است به اشیا آسیب برساند یا آن ها را بشکند. کنجکاوی به صورت پرسش، در حدود سه سالگی در کودک آغاز می شود و هنگام آغاز تعلیم و تربیت رسمی به نهایت شدت خود می رسد (احدی و بنی جمالی، ۱۳۸۲).
۲-۳-۴-۳-رشد اجتماعی کودک ۲ تا ۶ سال
در اینجا برای توصیف رشد اجتماعی، بیان سه مرحله ی اول نظریه ی اجتماعی اریکسون (از تولد تا شش سالگی) لازم به نظر می رسد:
مرحله ی اول، مرحله ی اعتماد در مقابل بی اعتمادی (تولد تا یک سالگی) است. در این مرحله، نوباوگان از مراقبت گرم و پذیرا، احساس اعتماد و اطمینان می کنند که دنیا مکان خوبی است. بی اعتمادی زمانی ایجاد می شود که نوباوگان مجبور باشند برای آسایش، مدت زیادی انتظار بکشند یا با آن ها برخورد خشنی شود. مرحله ی دوم، مرحله ی خود مختاری در برابر شرم و تردید (یک تا سه سالگی) است. در این مرحله، کودکان با به کارگیری مهارت های ذهنی و حرکتی، می خواهند خودشان انتخاب کنند و تصمیم بگیرند. خودمختاری زمانی پرورش می یابد که والدین امکان انتخاب آزاد را فراهم کرده و به کودک فشار نیاورند یا او را شرمنده نکنند. مرحله ی سوم، مرحله ی ابتکار عمل در برابر احساس گناه (سه تا شش سالگی) است. در این مرحله، کودکان از طریق بازی وانمود کردن، نوع آدمی را که می توانند بشوند، کاوش می کنند. ابتکار عمل – احساس بلند پروازی و مسئولیت- زمانی شکل می گیرد که والدین از درک جدید هدف و مقصود در فرزند خود حمایت کنند. در صورتی که والدین زیاد توقع داشته باشند که فرزند آن ها، خود را کنترل کند، موجب احساس گناه در او می شوند (اریکسون، ۱۹۴۰).
انسان زندگی را به عنوان یک موجود غیر اجتماعی شروع می کند، کودک در روزهای اول زندگی، نمی تواند با دیگران ارتباط برقرار کند و بزرگترها نمی توانند بر رفتار او اثر بگذارند. رشد اجتماعی کودک، با اعمال ساده ای مثل لبخند زدن شروع می شود. به تدریج کودک یاد می گیرد که اعمال ساده ای را تقلید کند و حرف بزند. کودک در چد ماه اول زندگی به کودکان همسن خود توجه اندکی دارد حتی در دو سالگی، او بیشتر مایل است به تنهایی بازی کند و این تمایل را حتی وقتی او را در کنار سایر کودکان می گذاریم نشان می دهد. در سن چهار یا پنج سالگی، کودک به تدریج تعامل پیچیده ای را با سایر کودکان آغاز می کند. این تعامل در دوران کودکی و نوجوانی پیچیده تر می شود و در بزرگسالی در شبکه ای از هم بستگی های متقابل اجتماعی قرار می گیرد (مان، ۱۳۷۸).
کودک باید شیوه ی رفتار با دیگران و سازگاری اجتماعی را در اثر تماس با دیگران بیاموزد. برای این که رشد اجتماعی در مسیر مطلوبی پیش برود، کودک نیازمند راهنمایی بزرگترهاست. جامعه پذیری (اجتماعی شدن) و آموختن هم زیستی مسالمت آمیز با دیگران، از مشکلات بزرگ کودک است.تربیت اجتماعی مطلوب و سازگاری با گروه های اجتماعی، مستلزم پدید آمدن فرصت های مناسب برای کودک است. هرچه این فرصت ها زودتر فراهم شوند، رشد اجتماعی کودک آسان تر خواهد بود.عدم رشد اجتماعی کودک به علت کمبود تماس با دیگران موجب کاهش تمایل او برای تماس با مردم، بی علاقه گی به زندگی اجتماعی، تضعیف نیروی ابتکار و ناتوانی کودک در طرح زندگی آینده می شود. ر رشد اجتماعی کودک، کیفیت روابط اجتماعی بسیار مهم تر از کمیت آن هاست. بودن با دیگران، تنها همراه با وجود علایق مشترک، به رشد اجتماعی کودک کمک می کند (احدی و بنی جمالی، ۱۳۸۲).
پیاژه جامعه پذیری یا رشد اجتماعی کودکان را به سه مرحله تقسیم می کند. مرحله ی نخست را خود مداری یا خود میان بینی می نامد. در این مرحله انگیزش اجتماعی خارج، در کودک تاثیری ندارد. در مرحله دوم، کودک کوشش می کند که روابط اجتماعی واقعی برقرار کند. در مرحله سوم، داد و ستد اجتماعی، به وجود می آید و کودک با دیگران رفتار احترام آمیز و متقابل دارد. البته سن مربوط به هریک از این مراحل در گروه های اجتماعی – اقتصادی و فرهنگ های مختلف تفاوت دارد.
محیط باید امکان تماس کودکان با یکدیگر و بروز فعالیت های دسته جمعی را فراهم کند. از آن جایی که همه ی کودکان به بازی علاقه دارند، وجود این علاقه مشترک می تواند زمینه ساز برقراری روابط اجتماعی کودکان با یکدیگر باشد (هوشمند، ۱۳۹۰: ۸۵).
در اینجا با توجه به اهمیت مقوله ی اجتماعی شدن کودکان در ارتباط با موضوع رساله، به توضیح بیشتری از اجتماعی شدن و عوامل موثر بر آن پرداخته می شود.