برای رعایت حریم خصوصی نام نگارنده درج نمی شود
تکه هایی از متن به عنوان نمونه : (ممکن است هنگام انتقال از فایل اصلی به داخل سایت بعضی متون به هم بریزد یا بعضی نمادها و اشکال درج نشود ولی در فایل دانلودی همه چیز مرتب و کامل است)
فهرست مطالب | |
عنوان | صفحه |
چکیده | 1 |
مقدمه | 2 |
الف- بیان مسئله و اهمیت آن | 5 |
ب- روش تحقیقات، مشکلات و محدودیتها | 7 |
ج- پیشینه تحقیق |
7
|
د- سئوالها | 8 |
ه- فرضیهها | 8 |
و- اهداف تحقیق | 9 |
ح- تقسیم مطالب و ساختار تحقیق | 9 |
فصل اول: کلیات (تعریف و مفاهیم) | |
تعریف مفاهیم | 10 |
مبحث اول: نگاهی به تحول حق تعیین سرنوشت و تجزیهطلبی در گذر تاریخ | 12 |
گفتار اول: حق تعیین سرنوشت و تجزیهطلبی قبل از دوران منشور | 12 |
گفتار دوم: حق تعیین سرنوشت و تجزیهطلبی بعد از دوران منشور | 15 |
مبحث دوم: مفهوم حق تعیین سرنوشت | 19 |
گفتار اول: تعریف، اهمیت، جایگاه حقوقی حق تعیین سرنوشت | 19 |
گفتار دوم: ابعاد حقوقی حق تعیین سرنوشت | 20 |
بند اول: جنبه داخلی حق تعیین سرنوشت | 21 |
بند دوم: جنبه خارجی حق تعیین سرنوشت | 21 |
مبحث سوم: موارد کاربرد حق تعیین سرنوشت خارجی | 23 |
گفتار اول: حق تعیین سرنوشت مردم تحت استعمار و سرزمینهای غیر خود مختار | 23 |
گفتار دوم: حق تعیین سرنوشت مردم تحت انقیاد و اشغال بیگانه | 26 |
مبحث چهارم: راهکارهای مشروع اعمال اصل حق تعیین در حقوق بینالملل معاصر | 28 |
مبحث پنجم: ارتیاط حق تعیین سرنوشت و تجزیهطلبی در حقوق بینالملل | 30 |
فصل دوم: مشروعیت و عدم مشروعیت تجزیهطلبی در حقوق بینالملل معاصر | |
مقدمه | 35 |
بخش اول: مبانی حقوقی و فلسفی تجزیهطلبی در حقوق بینالملل | 37 |
گفتار اول: نظریه طرفداران نامشروع بودن جدائی یک جانبه در حقوق بینالملل | 37 |
گفتار دوم: نظریه طرفداران مشروعیت (عدم ممنوعیت )جدائی یک جانبه در حقوق بینالملل | 41 |
گفتار سوم: مبانی فلسفی (حقوق موضوعه) تجزیهطلبی در حقوق بینالملل | 45 |
بخش دوم: رویکرد نوین حقوق بینالملل نسبت به تجزیهطلبی کشورها | 52 |
گفتار اول: تئوری جدائی جبرانی (چاره ساز) | 52 |
گفتار دوم: شرایط اجرائی جدائی چاره ساز | 57 |
بند اول : شرایط ماهوی | 57 |
بند دوم: شرایط شکلی | 60 |
گفتار سوم: تحلیل تئوری جدائی جبرانی از منظر معاهدات و عرف بینالمللی | 62 |
الف- معاهدات بینالمللی | 62 |
ب- حقوق بینالملل عرفی | 66 |
گفتار چهارم: تحلیل رویه اعضای جامعه بینالمللی در مورد جدائی طلبی( قضایای کوزوو، اوستیای جنوبی، ابخازیا) | 67 |
الف- از بحران کوزوو تا استقلال ابخازی و اوستیای جنوبی | 68 |
ب- تحلیل عکس العمل جامعه بینالمللی در قبال قضایای کوزوو، ابخازی و اوستیای جنوبی | 70 |
ج- رأی مشورتی دیوان بینالمللی دادگستری در مورد استقلال کوزوو | 71 |
گفتار پنجم: مطالعه دو قضیه جنوب سودان و اسکاتلند در حقوق بینالملل معاصر | 75 |
بند اول: جنوب سودان | 75 |
الف- زمینه و شرح موضوع | 75 |
ب- رویکرد و عکس العمل دولتها (بازیگران خارجی) نسبت به تجزیه سودان | 76 |
بنددوم: اسکاتلند (در استانه جدائی از انگلیس) | 78 |
الف- زمینه و شرح موضوع | 78 |
ب- ابعاد حقوقی جدائی اسکاتلند از انگلیس | 79 |
گفتار ششم: رهیافت حقوق بینالملل معاصر در پارادایم نوین | 81 |
نتیجه گیری و پیشنهادات | 88 |
منابع و ماخذ | 92 |
چکیده انگلیسی | 96 |
چکیده
موضوع جدائیطلبی و تلاش برخی از گروههای اقلیت برای جدا شدن از دولت مادر، همواره مسألهای حساس برای جامعه بینالمللی به ویژه دولتی بوده که چند ملیتی یا چند قومیتی هستند. امروزه از حدود یکصد و نود کشور جهان، یکصد و بیست کشور دارای اقلیتهای بزرگ و عمدهای هستند و تعداد کمی از دولتها در جهان امروزی از همگونی فرهنگی و قومی برخوردار میباشند. موضوع جدائی یکجانبه پس از پایان استعمارزدائی و جنگ سرد وارد مرحلهای تازهای شد و نگرانی محافل بینالمللی افزایش یافت. صدور اعلامیه یکجانبه استقلال کوزوو در 17فوریه 2008 وشناسائی آن از سوی بیش از 76 کشور به ویژه کشورهای غربی ومخالفت شدید برخی دولت ها از جمله روسیه، صربستان، چین، موضوع جدائی طلبی و ارتباط و تعامل میان اصول حاکمیت و تمامیت ارضی دولتها از یک سو و حق تعیین سرنوشت مردم از سوی دیگر را در مرکز مباحث حقوق بینالملل قرار داد. چند ماه بعد در اگوست 2008 ابخازی و اوستیای جنوبی توسط روسیه و چند کشور مورد شناسائی قرار گرفت و با واکنش منفی دولتهای غربی مواجه گردید. علمای حقوق بینالملل در خصوص مشروعیت یکجانبه دو رویکرد متفاوت اتخاذ نمودهاند؛ گروه اول بر این عقیدهاند که در حقوق بینالملل حقی به عنوان جدائی طلبی بدون رضایت دولت پیشین وجود ندارد و قواعد حقوق بینالملل از حاکمیت و تمامیت ارضی دولتها دفاع میکند. اما گروه دیگر بر این باورند که در حقوق بینالملل قاعدهای در مورد «حق جدائی» یا «ممنوعیت حق جدائی» وجود ندارد و در صورتی که دولت جدید بتواند به طور مؤثر به اعمال حاکمیت بپردازدبه عنوان تابع حقوق بینالملل قابل پذیرش خواهد بود .عدهای نیز از این هم فراتر رفته اند وگفتهاند «به موجب قاعده ای در حال ظهور …حق تعیین سرنوشت در موارد نقض سیستماتیک حقوق بشر حقی قابل مطالبه میباشد». در تحقیق حاضر، سعی شده پس از تشریح حق تعیین سرنوشت و ارتباط آن با تجزیهطلبی، دیدگاه علمای حقوق بینالملل نسبت به مشروعیت جدائی یکجانبه مورد بررسی و در نهایت رویکرد نوین حقوق بینالملل با عنایت به قضایای کوزوو، ابخازی و اوستیای جنوبی، جنوب سودان و… تبیین میگردد.