با عوامل اقلیمی است و در میان آنها تغییرات و نوسانات اقلیمی از جمله کاهش بارندگی و افزایش دمای کره زمین اثرات نامطلوب زیادی بر کشاورزی مناطق خشک جهان، خصوصأ ایران داشته است(کرمی و همکاران، 1392). یکی از زوایای مطالعاتی گرد و غبارها بررسی تغییرات اقلیمی و نقش گرمایش جهانی در بروز یا تشدید این پدیده بعنوان یک چالش زیست محیطی میباشد. نواحی خشک و نیمه خشک دنیا شامل بیابانها و حواشی نیمه خشک وسیع آنها شرایط محیطی شکنندهای دارند، در واقع، تغییری کوچک در یک یا چند جزء این محیط میتواند به سرعت به یک اختلال یا نابسامانی محیطی منجر گردد، این مسئله خود میتواند باعث از بین رفتن پوشش گیاهی و پیدایش شرایط بیابانی در نواحی حاشیهای آنها شود، خشکسالی[5] بعنوان یک تغییر بارز سبب از بین رفتن خاک و پوشش گیاهی و در نتیجه محیا کردن شرایط برای جولان دادن باد و بالاخره برداشت ذرات گرد و غبار شود(فراصت، 1390). مطالعات نشان میدهد که متأسفانه مدیریت ناپایدار و ارزیابی نشده در کشورهای خاورمیانه منجر به رشد مضاعف سرعت تغییر اقلیم و گسترش بحرانهای زیستمحیطی[6] در منطقه شده است. از این رو کشورهای منطقه نیازمند باز تعریفی از مدیریت بر مبنای توسعه پایدار[7] و برنامهریزی ارزیابی شده هستند(مصباح زاده و همکاران، 1392). کشور
ایران نیز به دلیل داشتن اقلیم خشک از بی نظمی اقلیمی شدید برخوردار است بدین جهت مخاطرات اقلیمی[8] در ایران فراوانتر و شدیدتر هستند. هر سال در هر نقطه از کشور مخاطرات اقلیمی رخ میدهند و عامل مهمی در توسعه و برنامهریزی کشور میباشند که شناخت این مخاطرات از اهمیت بالایی برخوردار است(علیجانی،1390). تغییرات مشهودی که به تدریج پس از انقلاب صنعتی در اقلیم کره زمین به وجود آمد، زمینه ساز وقوع پدیدههای جدی اقلیمی از جمله رخدادهای گرد و غباری[9] شد. این رخدادها در دهه اخیر به بزرگترین چالش زیستمحیطی در جنوب غرب ایران تبدیل شدهاند. گرد و غبار یکی از مخاطرات اقلیمی در مناطق خشک و نیمه خشک دنیا میباشد و به عنوان یکی از اشکال مهم آلودگی جو همواره مورد توجه محققین در سراسر دنیا بوده و از زوایای مختلف مورد بررسی قرار گرفته است(ناصر پور و همکاران، 1392). گاهی اوقات، نظامهای اجتماعی[10](جامعه، گروهها و افراد) در طول فرایند توسعه و تحولشان تحت تأثیر نیروهای مخرب گوناگونی قرار میگیرند، که منشأ بعضی از این نیروهای مخرب در طبیعت یافت میشود، اما برخی از آنها نیز، نتیجه ناسازگاری[11] فردی و گروهی در جماعات انسانی است، همانند عدم موفقیتهای شخصی یا عمل غیرمسئولانه نسبت به نظامهای تکنیکی[12] و محیطی. شرایط جدید زندگی بشری، متأثر از جهانی شدن و گرایشات غیرقابل پیش بینی(نسبت به عوامل اصلی محیطهای داخلی و خارجی) است که مخاطرات جدید را افزایش میدهند. در حال حاضر این مسئله که” آینده بشر به میزان زیادی به آمادگی او برای مواجه با مخاطرات و بحران[13]های گوناگون بستگی دارد” بیش از هر زمان دیگر ملموس و قابل رویت است. این مسئله همچنین به قابلیتهای جامعه جهانی برای بدست آوردن توسعه نظاممند[14] در راستای آینده پایدار اجتماعی[15]، سیاسی[16]، اقتصادی[17] و اکولوژیکی[18] بستگی زیادی خواهد داشت(بهزادیان مهر،1392). پارسونز[19] معتقد است هر نظام از طریق تأمین یکسری شرایط و الزامات کارکردی دوام مییابد که عبارتند از؛ انطباق[20]، توفیق[21]، یگانگی[22] و پایداری[23]. چنانچه یکی از این الزامات دچار مشکل گردد، از آن به عنوان بحران تلقی می گردد. بنابراین مدیریت بحران[24] با نمودهای ذهنی[25] و مفهومی[26]، عینیت مییابد. با توجه به اینکه “پایداری بخش اصلی و حیاتی از فرایند آمادگی بشر در مقابل بحرانها و چالشهای جدید است” ما باید در جستجوی راههای رسیدن بدین پایداری باشیم و آنچه مسلم است اینکه؛ مسیر دستیابی به چنین آرمانی از درون اجتماع میگذرد(فضلی و همکاران،1392). در سالهای اخیر این پدیده در ایران ابعاد تازهای گرفته و از یک معضل محلی، به مسئلهای ملی تبدیل شده است. کشور ایران به دلیل همجوار بودن با بخش وسیعی از پهنههای بیابانی تحت آثار نامطلوب این پدیده قرار میگیرد. بدلیل تاثیرات مهمی که طوفان[27]های گرد و غبار بر روی تغییر شرایط اقلیمی میگذارند، بررسی این پدیده ها امری ضروری میباشد(آخوندزاده و همکاران، 1392).