وبلاگ

توضیح وبلاگ من

خرید اینترنتی فایل پایان نامه بررسی میزان تفکر استراتژیک مدیران ارشد و تأثیر آن برعوامل ایجاد کننده مزیت رقابتی

 
تاریخ: 23-02-00
نویسنده: مدیر سایت

مقدمه

در محیطی که ویژگی آن، پیچیدگی و تغییر مستمر است، گفته می شود که ظرفیت نوآوری و تفکراستراتژیک واگرا، بسیار بیشتر از برنامه‌ریزی استراتژیک محافظه کارانه و همگرا، به عنوان هسته مرکزی خلق مزیت رقابتی به حساب می آیند. اما به نظر می رسد هم تفکر استراتژیک و هم برنامه ریزی استراتژیک هر دو نیاز امروزی سازمانها باشند. باوجود محیط غیر قابل پیش بینی و به شدت پیچیده و رقابتی، ظرفیت تفکر استراتژیک خلاقانه و واگرا در سطوح چندگانه سازمانی، به عنوان هسته مرکزی خلق و حفظ مزیت رقابتی،حساب می آید(Lietdka,1998,p.32). تفکراستراتژیک فرآیندی خلاقانه و واگرا بوده و با چشمانداز و دورنمای طراحی شده توسط رهبران سازمان مرتبط است این امرمستلزم فراتر رفتن اندیشه مدیران از عملیات روزمره باهدف تمرکز برقصد ونیت استراتژیک بلند مدت مورد نظر برای کسب و کار است تفکراستراتژیک فعالیتهایی چون گردآوری اطلاعات، تحلیل و بحث وتبادل نظر در خصوص شرایط حاکم بر سازمان و درشرکتهای دارای فعالیتهای متنوع، پاسخگویی به سؤالات اساسی در مورد پورتفوی سازمان راشامل میشود، آبراهام لینکلن تفکراستراتژیک راشناسایی استراتژیهای قابل اطمینان ویا مدلهای کسب وکاری میداند که به خلق ارزش برای مشتری منجرشوند او معتقد است جستجو برای یافتن گزینه های استراتژیک مناسب، که معمولاًبه عنوان بخشی از فرایند مدیریت استراتژیک انجام میگیرد، درواقع نتیجه عملی تفکراستراتژیک است، (مشبکی و خزاعی ،۱۳۸۷، ۱۰۶-۱۰۷). از زمان آدام اسمیت که تئوری مزیت مطلق رامطرح کرد، اقتصاددان ان تمایل پیدا کردند تاعوامل مؤثر برعملکرد صنعت داخلی رابررسی کنند بعد ازآدام اسمیت، ریکاردو تئوری مزیت نسبی را ارائه کرد . دیوید ریکاردو این دیدگاه را اصلاح کرد و مقوله‌ای را که به “مزیت نسبی معروف شده مطرح کرد. منظور دیوید ریکاردو آن بود که عوامل بازار، منابع کشور را به صنایعی سوق می دهند که کشور در آنها بیشترین بهره‌وری نسبی را داشته باشد. یعنی کشور ممکن است کالایی را وارد کند که خودش می تواند با هزینه کم تولید کند، ولی در تولید کالای دیگری بهره‌ورتر باشد در تئوری ریکاردو، تجارت، مبتنی بر تفاوت بهره‌‌وری نیروی کار در کشورهای مختلف بود. وی این موضوع را به تفاوتهای تشریح نشده در فضای حاکم بر کشورهای مختلف در زمینه صنایع گوناگون ارتباط میداد. ریکاردو مسیر درستی را انتخاب کرده بود ولی مفروضاتش به صنایع متکی بر منابع، که عمدتاً از کارگر ساده و نیمه‌ماهر استفاده می‌کردند (و در قرنهای هیجدهم و نوزدهم اهمیت اصلی را داشتند) مربوط می‌شد وجه غالب در تئوری “مزیت نسبی” مبتنی بر مطالعات هکشرو اوهلین و این فرض است که ملل مختلف از تکنولوژی معادلی برخوردارند و تفاوت آنها از فراوانی عوامل تولید، از قبیل زمین، نیروی کار، منابع طبیعی و سرمایه، ناشی می شوداین عوامل داده‌های اولیه برای تولید هستند. کشورها مزیت نسبی متکی بر منابع را در صنایعی به دست می‌آورند که در آنها از منابعی که در آن کشورها فراوان است بیشترین استفاده را به عمل می‌آورند. آنها این کالاها را صادر میکنند و کالاهایی را که در آنها مزیت نسبی ندارند وارد میکنند. برای مثال، کشورهای برخوردار از نیروی کار فراوان و ارزان، مثل کره جنوبی، کالاهای کاربر از قبیل تجهیزات الکترونیکی را صادر می‌کنند و کشورهای برخوردار از منابع اولیه فراوان و زمینهای گسترده قابل کشت، محصولات مبتنی بر آنها را صادر می‌کنند. سوئد در صنعت فولاد بدین دلیل پیشرفته است که ذخایر قابل توجهی با کمترین ناخالصی دارد و همین موجب میشود که محصول مرغوب تولید کند(حسینی و پناهی ،۱۳۸۶،۱۵۳-۱۵۱).

عکس مرتبط با اقتصاد

برای دانلود متن کامل پایان نامه ها اینجا کلیک کنید

۱-۲بیان مسئله

امروزه در محیط بی ثبات صنعت بانکداری کنونی، داشتن پیشنهادی جدید که هم مورد توجه مشتریان باشد و نیز ایجاد  درآمد  زایی نماید و هم موجب تمایز یک بانک از  بانکی دیگر  شود  بسیار مهم و حیاتی می باشد.بانکهایی با سابقه  تاریخی ،مثل بانک تجارت جمهوری اسلامی ایران،از بعد رقابتی با چندین مساله مواجه می باشند:که از آنها دو بعد بیشتر حائز اهمیت است.مساله اول ورود رقبای جدید و تازه وارد به میدان رقابت است که در طی دهه اخیر شاهد حضور بانکهای خصوصی به میدان رقابت که هریک با توانائیهای خاص خود پا به میدان رقابت نهاده اند و مساله دوم بحث رقابت جهانی است، همانطور که شاهد هستیم دنیای کنونی رو به ایجاد یک دهکده جهانی گذارده است که این مساله سبب می شود پای بانکهای خارجی رابه محیط کشورهای دیگر باز نماید.بانکهای ایرانی مثل بانک تجارت که یکی از بانکهای با سابقه درخشان و پربار در امر بانکداری می باشد جهت ادامه راه بصورت استوارتر در این محیط پیچیده می بایست مزیتهای رقابتی برای خود ایجاد و از عوامل مهم تحکیم این مزیتهای رقابتی بهره گیرد.

موارد بسیاری در عوامل ایجاد کننده مزیت رقابتی موثر می باشد که در تحقیق حاضر سعی گردیده است تاثیر تفکر استراتژیک  مدیران بر این امر مورد  بررسی قرار گیرد .  تفکر استراتژیک  داشتن، نگرش متفاوت و متمایز از نگرش سایر افراد صنعت نسبت  به  پدیده ها و اتفاقات  و جریانات حادث شده  در  جامعه و صنعت می باشد که  این  امر سبب می گردد متفکر استراتژیک قادر به درک فرصتهای بالقوه محیطی باشد که سایر رقبا حاضر در صنعت از دیدن آنها عاجزند.داشتن تفکر استراتژیک در مدیران عالی سازمان و کارکنان رده بالای سازمان جهت متمایز سازی و ایجاد یک مزیت رقابتی به نظر امری ضروری و حیاتی است،بدین معنا که اگر در این محیط پیچیده کنونی که تغییرات و تحولات آن بیش از گذشته سریع،ناگهانی و خلق الساعه می باشد،اگر به این عناصر اصلی، بانک یا سازمانی، صاحب این سلاح گرانمایه نباشند آن سازمان در رقابت با سایر رقبا محکوم به فنا می باشد. در صنایع کلیدی کشور ما،مثل صنعت  بانکداری ،که شاهرگ و نبض اقتصادی کشور عزیز ما ایران می باشد، مدیران عالی بانکها و از شاخص ترین آنها مدیران ارشد بانک تجارت دارای عملکرد خوبی می باشند اما جهت بهبود و افزایش عملکرد و بهره وری شان  می بایست  آنان  را به  یک سلاح  بسیار قوی  مثل  تفکر استراتژیک آشنا کرد که آن هم مستلزم درگیری شان با یکسری از موضوعات مثل:داشتن چشم انداز سیستمی،هوشمندی در استفاده از فرصتها،تمرکز بر قصد و تفکر فرضیه محور می باشد.

برای بررسی میزان تفکر استراتژیک مدیران ارشد و تاثیر آن بر عوامل ایجاد کننده مزیت رقابتی در بانک تجارت تفکر استراتژیک بر اساس نظریه لیدکا در پنج بعد:

  1. چشم انداز سیستمی: که نشانگر هدف مشترک، ارزشهای مشترک از جهت  دیگر نگرش سیستمی داشتن می باشد. یک متفکر استراتژیک باید همواره الگویی از عوامل خلق ارزش از ابتدا تا انتهادر ذهن داشته  باشد و تعامل  بین این زنجیره عوامل را به درستی درک نماید.(غفاریان و کیانی،۷۵،۱۳۸۷)
  2. تمرکز بر قصد(نیت): قصد یا نیت استراتژیک که برای اولین بار توسط گری همل و پاراهالاد ابداع گردید جهت اشاره بر جاه طلبی استراتژیک می باشد.(همل و پاراهالاد،۱۴۸،۱۳۸۷)
  3. فرصت طلبی هوشمند: دراین بعد عواملی مثل توجه به فرصتهای خارجی،درک محیط داخلی و خارجی و سازگاری با ابهام و پیچیدگی و یکسری دیگر از شاخصها سرکار دارد.
  4. تفکر در زمان: در این امر تفکر استراتژیک می بایست بصورت لحظه ای توجه به الگوهای سازمانهای گوناگون و ارتباط با گذسته و حال و آینده و بهره گیری از وقایع گذشته می باشد.
  5. تفکر فرضیه محور: این بعد دلالت بر ایجاد چندین فرضیه خوب و همچنین ارزیابی اثربخشی آنها در مورد وقایع و پدیده ها بصورت خلق الساعه دارد (مشبکی و خزاعی،۱۱۲،۱۳۸۷).

و عوامل ایجاد کننده مزیت رقابتی بر اساس نظریه پورتر در چهار بعد ؛

  1. شایستگیهای منحصربه فرد: در این بعد از شایستگیهای منحصربه فرد اشاره به عواملی دارد که موجب تمییز سازمان از دیگر سازمانهای موجود در صنعت می گردد. (هکس و مجلوف،۱۱۳،۱۳۸۷)
  2. پایداری : پایداری مزیت رقابتی بستگی به عوامل گوناگونی دارد،برخی از عوامل پایداری مثل :قابلیت رقبای بالقوه و بالفعل و رقابت ناپذیری مزیت رقابتی و پویایی محیط می باشد.(خدا دادحسینی وعزیزی،۱۳۸۵، ۸۲)
  3. قابلیت حفظ(نگهداری): در این بعد از ایجاد مزیت رقابتی (نگداری)بستگی به توان مقاومتی سازمان ،انتقال پذیری و قابلیت تناسب:یعنی این که متنفع واقعی چه کسی است؟،مطرح می گردد(Sadler,2003).

۴٫فرصت شناسی/وقت شناسی:مزیت رقابتی می بایست در زمان و فرصت مناسب ایجاد گردد و این مزیت رقابتی از شرایط مثل هزینه کمتر نسبت به ارزش تولیدی داشته باشد.تعریف گردیده است.(هکس و مجلوف،۱۳۸۷،۱۳)

تعریف گردیده است. بطور کلی تحقیق حاضر در پی پاسخگویی به سوال زیر است:

میزان استراتژیک فکر کردن مدیران عالی بانک تجارت در چه حدی است؟ و تفکر استراتژیک مدیران بر عوامل ایجاد کننده مزیت رقابتی در بانک تجارت چه تاثیری دارد؟

« پایان نامه با موضوع بررسی میزان تفکر استراتژیک مدیران ارشد و تأثیر آن برعوامل ایجاد کننده مزیت رقابتیدانلود مقاله و پایان نامه : تعریف تفکر استراتژیک »