موضع کلی بوردیو در قبال مقوله مصرف با این عبارت از کتاب تمایز که «اقتصاد جدید طالب دنیای اجتماعی ای است که در آن مردم به همان اندازه که براساس ظرفیت شان در تولید ارزیابی می شوند، بر حسب ظرفیت شان در مصرف نیز ارزیابی خواهند شد» و «اقتصاد نوین اخلاق زاهدانه تولید و انباشت را به نفع اخلاق لذت جویانه مصرف نفی می کند».
بوردیو همچنین تحلیل و بلن و زیمل را پیچیده تر ساخت و آن را چند گام جلو برد. وی تحلیل انگیزه های مصرف را به چندی فراتر از اقدام آگاهانه برای هم چشمی (وبلن) و تمایز (زیمل) کشانید. و علاقه ای نداشت که نشان دهد گروه های اجتماعی مختلف، به شیوه های گوناگون مصرف می کنند؛ بلکه می خواهد معلوم کند که گروه های فرادست و فرودست طبقات متوسط درگیر مبارزه ای بی پایان اما ملایم برای تثبیت هویت، ارزش و موقعیت اجتماعی خود هستند. مصرف و خصوصاً مصرف فرهنگی ابزاری برای تولید فرهنگی، مشروعیت سازی و مبارزه در فضای اجتماعی است. مصرف چیزی بیش از برآوردن خواسته های زیستی است. ارزش ها، نشانه ها، نمادها فعالانه درگیر تولید و باز تولید ساختارهای اجتماعی هستند. طبقات مسلط این قابلیت را دارند که شیوه زیستن خود را به عنوان تعریف فرهیختگی مشروعیت بخشند.
بوردیو، نشان داد که علاوه بر محدودیت های مالی و منابع اقتصادی، ساختار دیگری وجود دارد که مصرف(خصوصاً مصرف فرهنگی) را محدود می کند. نظام قریحه های برآمده از منش های طبقاتی نیز بر تعیین نوع و میزان مصرف مؤثرترند. مفهوم منش به لحاظ نظری بیش از مفهوم بخت زندگی وبر، قدرت تبیین کنندگی دارد. منش قادر است محدودیت های ادارکی ناشی از ترکیب انواع سرمایه در نزد هر کنشگر را نیز تبیین کند. بوردیو با نشان دادن این که سبک های زندگی محصول منش ها و خود منش ها نیز تابعی از انوع تجربه ها و از جمله تجربه آموزش رسمی هستند، و بیان این نکته که الگوهای مصرف اصلی ترین بروز سبک های زندگی اند، ارتباط میان آموزش رسمی در ساختار سرمایه داری و بازتولید آن را تحلیل کرد. آموزش رسمی است که گرایشاتی پایدار برای ایجاد الگوهای مصرف خاص پدید می آورد. زیرا مصرف کننده شدن نیازمند به وجود آوردن ناخودآگاه و ذخیره ای مناسبی از نمادهای فرهنگی است و صرفاً فرایندی زیست شناختی نیست. عمده ترین میراث اندیشه بوردیو برای جامعه شناسی مصرف و تحلیل سبک های زندگی، تحلیل ترکیب انواع سرمایه برای تبیین الگوهای مصرف و مبنای طبقاتی قرایح و مصرف فرهنگی است. از سوی دیگر، تأکید بوردیو بر الگومند بودن اعمال مصرف که نتیجه الزامات منش است، الهام بخش تکنیک های پژوهش درباره الگوهای سبک زندگی نیز بوده است (فاضلی ۱۳۸۲، ۴۳-۴۶).
در نظریه بوردیو سبک زندگی که شامل اعمال طبقه بندی شده و طبقه بندی کننده فرد در عرصه هایی چون تقسیم ساعات شبانه روز، نوع تفریحات و ورزش، شیوه های معاشرت، اثاثیه و خانه، آداب سخن گفتن و راه رفتن است، در واقع عینیت یافته و تجسم یافته ترجیحات افراد است. از یک سو، سبک های زندگی شیوه های مصرف عاملان اجتماعی ای است که دارای رتبه بندی های مختلفی از جهت شأن و مشروعیت اجتماعی اند. این شیوه های مصرفی بازتاب نظام اجتماعی سلسله مراتبی است؛ اما چنانچه بوردیو در کتاب تمایز بر حسب منطق دیالکتیکی نشان می دهد، مصرف صرفاً راهی برای نشان دادن تمایزات نیست، بلکه خود راهی برای ایجاد تمایزات نیز است (باکاک ۱۳۸۱، ۹۶).
سبک زندگی متأثر از ذائقه، و ذائقه پیامد منش و منش نیز محصول جایگاه فرد در ساختارهای عینی اجتماعی است. جایگاه فرد در ساختار اجتماعی که مشخص کننده میزان بهره مندی وی از انواع سرمایه است، منش وی را شکل می دهد و منش نیز مولد دو نوع نظام است. سبک زندگی و فرآیندهای مصرفی به منزله تجلی آن، هم نظامی از اعمال طبقه بندی شده است و هم نظامی از اعمال طبقه بندی کننده. ازاین رو است که فرآیندهای مصرفی خود به منزله متغیری مستقل در ایجاد سلسله مراتب اجتماعی مطرح اند. نکته مهمتر آنکه رابطه منش و ساختار اجتماعی یک سویه نیست، بلکه بوردیو از رابطه دیالکتیکی شرایط و منش سخن می گوید که سبب تغییر در توزیع سرمایه و توازن رابطه قدرت در جامعه می شود و سیستمی از تفاوت های ادراک شده و دارایی های متمایز ایجاد می کند که در واقع همان توزیع سرمایه نمادین و سرمایه مشروعی است که حقیقت عینی را تحریف می کند.
سرمایه نمادین محصول شناخته شدن و به رسمیت شناخته شدن توسط دیگران است و لذا نیازمند آن است که مقوله های فهم و ادراک دیگران این اعمال و رویه های مصرفی را به عنوان برتر شناسایی کنند. دسته بندی های سبک زندگی که از طریق کاربست الگوهای بوردیویی به دست می آید؛ صرفاً توصیف مجموعه ای از واقعیات نیست، بلکه از آن جهت که اجازه پیش بینی سایر اوصاف و خصایل را می دهد، نقش تبیین گر دارد و می تواند قدرت پیش بینی برخوردها، دوستی و امیال را به دست دهد. تحلیل بوردیویی در دو جنبه دارای جنبه تبیینی است. جنبه آشکارتر رابطه جایگاه اجتماعی، منش و سبک زندگی است و جنبه دوم طبقه بندی های سبک زندگی است که به سبب قدرت پیش بینی ای که دارد جنبه تبیینی دارد. تبیین بوردیو از سبک زندگی مناسب ترین تحلیل برای تحلیل سبک زندگی است. بوردیو جدا از میراث مارکسیستی اش در پرداختن به فرهنگ به مثابه عاملی مستقل و همچنین توجه به مصرف به عاملی برای تمایزگذاری متأثر از وبر است. از این رو می توان از مفاهیم وی در سنت وبری نیز بهره گرفت. نکته قوت دیگر نظریه بوردیو رابطه دیالکتیکی است که در نظریه وی میان عاملیت وساختار برقرار است. این رابطه دیالکتیکی در تحلیل سبک زندگی اهمیت ویژه ای دارد. ساختار نظری منسجم و غنای نظریه بوردیو سبب شده است تا بسیاری از اصحاب مطالعات فرهنگی در تحلیل مصرف و سبک زندگی از این رویکرد نظری استفاده کنند (هال[۱] و همکاران ۱۳۸۸، ۱۳۴).
بوردیو از جمله جامعهشناسانی است که به غنای مفهوم سبک زندگی افزوده است. در نظریه بوردیو سبک زندگی که شامل اعمال طبقه بندی شده و طبقه بندی کننده فرد در عرصه هایی چون تقسیم ساعات شبانهروز، نوع تفریحات و ورزش، شیوه های معاشرت، اثاثیه و خانه، آداب سخن گفتن و راه رفتن است، در واقع عینیت یافته و تجسم یافته ترجیحات افراد است. از یک سو، سبکهای زندگی شیوه های مصرف عاملان اجتماعیای است که دارای رتبه بندیهای مختلفی از جهت شأن و مشروعیت اجتماعیاند. این شیوه های مصرفی بازتاب نظام اجتماعی سلسله مراتبی است؛ اما چنانچه بوردیو در کتاب تمایز بر حسب منطق دیالکتیکی نشان میدهد، مصرف صرفاً راهی برای نشان دادن تمایزات نیست، بلکه خود راهی برای ایجاد تمایزات نیز هست. «بنابراین سبک زندگی محصول نظاممند منش است که از خلال رابطه دو جانبهی خود با رویههای منش درک می شود و تبدیل به نظام نشانههایی میگردد که به گونهای جامعهای مورد ارزیابی قرار گیرد (مثلاً به عنوان قابل احترام، ننگآور و ….)».
بوردیو معتقد است که مصرف به منزلهی نظامی از نشانهها و نمادها مطرح است که کارکردهایی چون تمایزگذاری اجتماعی دارد (صمدی ۱۳۸۲، ۱۴۵).
بوردیو شیوه هایی را تحلیل کرد که گروههای همرده و همطبقه خود را به وسیلهی آن، از الگوهای مصرفی گروه دیگر متمایز می کنند. بوردیو نشان میدهد که چگونه گروههای خاص، بویژه طبقات اجتماعی- اقتصادی، از میان انواع کالاهای مصرفی، روشهای لباس پوشیدن، غذا خوردن، آرایش کردن، مبلمان و تزیین داخلی منزل و …. انتخابهایی را انجام می دهند تا روش زندگی مجزای خود را مشخص و خود را از دیگران متمایز کنند. بوردیو شیوه هایی را تحلیل کرد که گروههای مختلف خود را به وسیله آن از الگوهای مصرفی که شیوه زندگی یک گروه را مشخص میسازد متمایز می کنند. پیر بوردیو عقیده دارد که همیشه کشمکشی برای کسب قدرت و منزلت نه تنها در بین بلکه درون طبقات گوناگون جامعه وجود دارد. این کشمکشها در فضای اجتماعی رخ میدهد جایی که روابط بین طبقات مطابق با میزان دسترسی به اشکال متفاوت سرمایه (سرمایه اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی) ساخته شده اند.
بوردیو به مبارزه و کشمکش برای قدرت اشاره می کند، کشمکشی که تنها به قدرت اقتصادی مربوط نمی شود بلکه سلطه فرهنگی را نیز دربرمیگیرد. مبارزه و کشمکش برای سلطه، بین طبقات و خرده طبقات به تداوم تغییرات سبک زندگی منجر می شود. نبرد نمادین در زمینه های متفاوت ترجیحات فرهنگی است؛ بنابراین فضای اجتماعی سبکهای زندگی مطابق با احکام و دستورات قدرت ساخته شده است. در نتیجه، طبقات و خرده طبقات قدرتمندتر سبک زندگی را برجسته و مسلط می کنند (رضویزاده ۱۳۸۶، ۵۶).
بوردیو نیز همانند گیدنز نظرش بر این است که با این که افراد سبکهای زندگی خود را خود انتخاب می کنند، اما در اجرای این سبکها آزادی کامل ندارند. آنها در راستای اصلاح چنین گزینه های میباشند ولی بوردیو طوری روند کنترل را انتخاب کرده که گزینه های یک عامل در کل ملازم با عادت افراد باشد. سبک زندگی تحت نفوذ قوی ساختار (فرصت زندگی) بر روی عادتواره است که انتخابهای سبک زندگی از آن مشتق میشوند. انتخاب و مشارکت در یک سبک زندگی ویژه، تحت تأثیر فرصتهای زندگی است. بنابراین کار بوردیو نشان میدهد که انتخابهای سبک زندگی نه تنها محدود میشوند بلکه حتی به وسیله فرصتهای زندگی نیز شکل میگیرند.
بوردیو معتقد است که مصرف از اصلی ترین عناصر دنیای اجتماعی مدرن است و به عنوان متغیری مستقل و نه وابسته به عوامل اقتصادی، تحلیل می کند. بوردیو معتقد است که گروه های فرادست و فرودست طبقات متوسط درگیر مبارزه ای بی پایان اما ملایم برای تثبیت هویت، ارزش و موقعیت اجتماعی خود هستند. مصرف و خصوصاً مصرف فرهنگی ابزاری برای تولید فرهنگی، مشروعیت سازی و مبارزه در فضای اجتماعی است. مصرف چیزی بیش از برآوردن خواسته های زیستی است. ارزش ها، نشانه ها و نمادها فعالانه درگیر تولید و بازتولید ساختارهای اجتماعی هستند. طبقات مسلط این قابلیت را دارند که شیوه زیستن خود را به عنوان تعریف فرهیختگی مشروعیت بخشند. بوردیو ذیل عنوان خشونت نمادین نشان داد که در جریان فرایند مصرف، اعضای طبقات مسلط، بقیه را از حلقه خود می رانند و ضمن آنکه توزیع نابرابر ثروت را زیر لوای برتری قریحه های ملهم از استعدادهای شخصی می پوشانند، انحصار طبقاتی ایجاد می کنند و بدین سان سرمایه های فرهنگی خود را به سرمایه اجتماعی و اقتصادی نیز تبدیل می کنند.
عمده ترین میراث اندیشه بوردیو برای جامعه شناسی مصرف و تحلیل سبک های زندگی، تحلیل ترکیب انواع سرمایه برای تبیین الگوهای مصرف، بررسی فرضیه تمایز یافتن طبقات از طریق الگوهای مصرف و مبنای طبقاتی قرایح و مصرف فرهنگی است. از سوی دیگر تأکید بوردیو بر الگو مند بودن اعمال مصرف که نتیجه الزامات منش است، الهام بخش تکنیک های پژوهش درباره الگوهای سبک زندگی نیز بوده است که نمونه ای از آن ها را خود وی در کتاب تمایز به کار گرفته است (فاضلی ۱۳۸۲، ۴۴-۴۶).
[۱] Hall
آدلر چند مشکل را که همگی با آنها مواجه می شویم، شرح داد و آنها را در سه طبقه گروه بندی کرد: مشکلاتی که شامل رفتار ما نسبت به دیگران می باشد، مشکلات شغل و مشکلات عشق و محبت. او چهار سبک زندگی اساسی که می توانیم برای پرداختن به این مشکلات اختیار کنیم، معرفی کرد که عبارتند از:
این سه تیپ برای مواجه شدن با مشکلات روزمره ی زندگی آمادگی لازم را ندارند. آنها قادر به همکاری با دیگران نیستند و برخورد بین سبک زندگی آنها و دنیای واقعی موجب رفتار نابهنجار می شود که به صورت روان رنجوری و روان پریشی آشکار می شود. آنها فاقد آنچه آدلر علاقه ی اجتماعی خواند، هستند.
آلفرد آدلر ترتیب تولد را به عنوان یکی از اصلی ترین عوامل مؤثر اجتماعی در دوران کودکی دانست که بر مبنای آن فرد سبک زندگی خود را پدید می آورد. حتی خواهران و برادران نیز هر چند والدین یکسانی دارند و در یک خانه زندگی می کنند، اما از محیط های اجتماعی یکسانی برخوردار نیستند. واقعیت بزرگتر یا کوچکتر بودن از خواهران و برادران خود و نیز این واقعیت که فرد در معرض نگرشی از والدین قرار گرفته که با ورود فرزندان دیگر تغیر یافته است، شرایط کودکی متفاوتی را پدید می آورند که اثری گسترده بر شخصیت فرد دارد. او بر چهار موقعیت متفاوت تاکید داشت: فرزند اول، فرزند دوم، فرزند آخر و تک فرزند.
به طور کلی از نظر آدلر ریشه های سبک زندگی عبارتند از: سلامتی و ظاهر، وضعیت اجتماعی و اقتصادی خانواده، نگرشهای والدینی، منظومه خانواده و نقش جنسیتی. دومین بعد سبک زندگی نگرشها نسبت به تکالیف زندگی هستند، نگرشها نسبت به تکالیف زندگی در دوران نوجوانی تحول مییابند این نگرشها عبارتند از: نگرش نسبت به خود، نگرش به سوی مشکلات، نگرش به سوی دیگران، به سوی جنس مخالف و نگرش به زندگی. سومین بعد از سبک رندگی، تکالیف زندگی است. آدلر بر سه تکلیف اساسی در زندگی تأکید دارد که عبارت هستند از: دیگران، شغل و عشق و مسائل جنسی (استین[۱] ۲۰۰۳، ۱۶۶).
با توجه به چگونگی تشکیل منشأها، نگرشها و تکالیف، افراد در زندگی سبکهای متفاوتی را به کار میبرند. پروچاسکا و نور کراس[۲] (۱۳۸۱)، شش سبک زندگی به شرح زیر معرفی می کنند:
سبک زندگی نازپرورانه، سبک زندگی تحت سلطه، سبک زندگی وسواسی، سبک زندگی پرخاشگرانه، سبک زندگی انزواجویانه و سبک زندگی مبتنی بر گرایش اجتماعی آنها معتقد هستند که سبک زندگی سالم، گرایش اجتماعی را منعکس می کند.
یکی دیگر از اندیشمندانی که در زمینه سبک زندگی خصوصاً سبک زندگی طبقه مرفه کار کرده است وبلن[۳] می باشد. وبلن تلاش می کرد که نشان دهد چگونه فرهنگ و روابط اجتماعی توسط تکنولوژی شکل می گیرد. به نظر وی تحول جامعه عبارت است از فرایند پذیرش ذهنی و اندیشه ای که تحت فشار اوضاع و احوال اجتماعی و تمدنی به بار می آید. انطباق و سازگاری دوباره، به آهستگی و با بیمیلی انجام میشود. سهولت فرایند پذیرش و انطباق، به درجه پذیرشی که افراد جامعه از خود نشان می دهند بستگی دارد (علیزاده و همکاران ۱۳۸۵، ۲۹۵).
وبلن در سراسر آثارش، می خواهد نشان دهد که چگونه عادات فکری بر اثر عادت های زندگی پدید میآیند و پیوسته بر دلبستگی سبک های فکری با ساختارها و سازمان های اجتماعی تأکید داشت. وی اعتقاد داشت که بخش مهمی از طرح های اندیشه یا معرفت، بازتاب طرح های زندگی است. در همین راستا وبلن اعتقاد داشت که پایگاه فرد در عرصه تکنولوژی و اقتصاد، بینش و عادات فکری اش را تعیین می کند.
در نظر وبلن هر چند واقعیت اجتماعی، تا حد زیادی بر معرفت تأثیر می گذارد، اما باید دانست که بیش از طبقات اجتماعی، این نهادهای اجتماعی اند که نقش عامل مسلط را در معرفت ایفا می کنند؛ چرا که نهادها خوشه هایی از عادات و رسوم اند که اجتماع تصویب کرده است. به نظر او تکامل جوامع بشری را باید به عنوان فرایند گزینش طبیعی نهادها در نظر گرفت. وی همچنین سبکهای تفکر را به موقعیت و نقش های ساختاری درون اجتماع پیوند می داد. او نظریه وابستگی سبکهای تفکر به موقعیت حرفه ای طراحان آن ها را مطرح کرد (کوزر[۴] ۱۳۸۰، ۳۶۳).
نظریه طبقه تن آسا[۵]؛ وبلن اصطلاح طبقه مرفه را در وصف افرادی به کار می برد که به لحاظ اقتصادی عملکری غیرمولد دارند و از این نظر، همچون افراد طبقه کاسبکار هستند. وبلن گناه طبقه مرفه را مصرف توام با اسراف می دانست. اعضای این طبقه برای جلب توجه دیگران به مصرف متظاهرانه (خرید کالاهایی که برای ادامه حیات ضروری نیستند) و فراغت متظاهرانه (استفاده غیر مولد از وقت)، میپردازند. بنا به نظر وبلن، علاوه بر زیانهایی که اعضای این طبقه مستقیماً به ثبات اقتصادی جامعه وارد می آورند، برای اعضای طبقات اجتماعی نیز الگوی رقابت م شوند که نتیجه این امر، جامعه ای خواهد بود که به اتلاف زمان و پول می پردازند.
به زعم او، تن آسا، انسانی است که از کار تولیدی دوری می گزیند، آن را حقیر شمرده و تنها در کنار بخش مولد زندگی می کند و گاهی حتی برای حفظ منافع خود به امر تولید هم آسیب می رساند. به نظر وبلن خصیصه تن آسایی و مصرف و ضایع کردن متظاهرانه تا امروز ادامه دارد. به طوری که حتی در طبقه متوسط و لایه های پایینی نیز رسوخ کرده است و با وجودی که مردان این طبقات نمی توانند از کار مولد و پرمشقت دوری کنند ولی برخی نمودهای بسیار جزیی از تظاهرات مصرف و اسراف متظاهرانه در زنان و خانواده آنها دیده می شود…. به هر حال اکنون هم در جوامع امروزی به ویژه صنعتی، توانایی مالی مهمترین عامل شهرت و اعتبار است که آن را به نمایش می گذارند. به طوری که مردم فقیرنشین و در حاشیه هم برای کسب منزلت به آن رو آورده اند، مثلا در قالب پوشش لباس، آرایش منزل و ….. (دیلینی[۶] ۱۳۸۸، ۲۹۷).
وبلن در کتاب نظریه طبقه تن آسا، پس از آنکه در مقدمه ای نسبتا طولانی، طبقه تن آسان را معرفی می کند، از سیزده نمود مختلف از این طبقه سخن می گوید. مولفه های “چشم و هم چشمی مالی”، “تظاهر به تن آسایی”، “مصرف تظاهری”، “معیارهای مالی منحط در زندگی”، “ذوق و سلیقه”، “پوشش خاص توانگران”، “کناره گیری از کار تولیدی و محافظه کاری” و “حفظ این صفات دیرینه از عهد فئودالی تاکنون” که به تعبیر او “بقایای زورمندی دنیای بربریت” هستند، “باور عمومی به بخت و اقبال”، “رعایت امور دینی به عنوان یک نماد از این طبقه”، “دیگر علایق رشک برانگیزشان” و در نهایت “آموزش عالی به عنوان نمودی از فرهنگ پول مداری” .
ولی وبلن اعتقاد دارد که طبقه مرفه جامعه از امتیازاتی که جامعه در اختیار آن گذاشته اند استفاده بهینه نمی کند و این مصرف متظاهرانه همراه با اتلاف وقت، از بین بردن انرژی و هدر رفتن پول است که همه اینها را قشر مرفه فدای کسب عزت نفس از راه خرید متظاهرانه می کند. وبلن در ادامه بحث طبقه تن آسا به فراغت متظاهرانه نیز اشاره می کند که رابطه نزدیکی با مصرف متظاهرانه دارد و اهداف این نوع فراغت نیز کسب عزت نفس و برانگیختن رشک دیگران می باشد. وبلن به بعضی از این نوع فراغت ها اشاره می کند: اسب سواری، دانستن زبانهای مرده، سگ دوانی، ورزشهای گرانقیمت مثل اسکی و گلف و… . وبلن پیامد مصرف و فراغت متظاهرانه را اتلاف سرمایه می داند و هم چنین عقیده دارد که این نوع روشها تبدیل به یک نوع عادت شده اند و عادات ذهنی مشخصه های ویژه ای دارند که یکی از آنها اینست که در نبود شرایط مالی قشر مرفه در مقابل خواسته هایشان پافشاری می کنند و مدت ها سرسختی نشان می دهند. البته از میان این موارد، هفت نمود نخست آن – شامل: “چشم همچشمی مالی”، “تظاهر به تن آسایی”، “مصرف تظاهری”، “معیارهای مالی در زندگی”، “معیارهای مالی ذوق و سلیقه”، “لباس به عنوان نمودی از فرهنگ توانگری” و “از کار تولیدی کناره گرفتن و محافظه کاری”- مستقیما در تحلیل های اقتصادی- اجتماعی از جامعه مصرف گرا و غیر مولد جا می گیرند (وبلن ۱۳۸۳، ۱۲۹).
از نظر وبلن رد پای طبقه تن آسان و غیر مولد و مصرف گرا را در تمام مسائل جامعه از قبیل مذهب و آموزش و پرورش می توان یافت. به همین دلیل نمود سیزدهم کتاب، نقد “آموزش عالی به عنوان نمودی از فرهنگ پول مداری” است. چنانکه او می گوید: «برای آنکه شیوه های فکری مناسب (برای نگرش اقتصادی جامعه مصرف گرا و غیر مولد) در ذهن نسل جوان حفظ شوند، افکار عمومی جامعه، هماهنگ با شیوه معتبر زندگی، یک انتظام مدرسی (اسکولاستیک[۷]) را تصویب و تجویز می کند. شیوه های فکری که با راهنمایی معلم ها و سنت های مدرسی شکل پیدا می کنند، دارای ارزش اقتصادی ویژه خود هستند و کارایی و سودمندی فردی را تحت تاثیر قرار می دهند.» در اینجا او از واژه مدرسی یا اسکولاستیک به عنوان هسته اصلی آموزش عالی و موسسات آکادمیک با منظوری خاص استفاده می کند. معمولا واژه اسکولاستیک، دوران ایستایی ذهنی و انجماد فکری قرون وسطایی، استبداد حکومت کلیسای کاتولیک و مدارسی که نیروی محافظه کار مناسب با این نظام را تربیت می کنند را به خاطر می آورد. چرا که وبلن اصرار دارد که شکل گیری آموزش عالی بر این اساس و تحت نفوذ طبقه تن آسان و ارزش های محافظه کارانه و مصرف گرای آن بوده است. او حتی عبارت کاملا شناخته شده آموزش عالی[۸] را که در کشورهای انگلیسی زبان برای بحث درباره ساز و کارهای آموزش پس از دبیرستان و بویژه آموزش دانشگاهی بکار می رود، بگونه ای متفاوت و دو پهلو استفاده می کند. او از این صفت عالی به روش همیشگی خود دو هدف دنبال می کند: نخست آموزش دانشگاهی و دوم آموزشی که در سطح بالای جامعه پذیرفته شده است. با انطباق این دو معنی او می کوشد تا نشان دهد که آموزش عالی با زندگی طبقه مرفه و تن آسان ارتباط پیدا می کند (دیلینی ۱۳۸۸، ۲۹۹).
[۱] Stein
[۲] Prochaska & Norcross
[۳] Veblen
[۴] Coser
[۵] The Theory Of The Leisure Class
[۶] Delaney
[۷] Scholastic
[۸] Higher Education
در جامعه معاصر جوانان تجارب متفاوتی از کار و فراغت دارند. کاهش فرصت های اشتغال، بسط علاقه مندی ها و فرصت های آموزشی و تحصیلی برای جوانان، اشتغال پاره وقت، وابستگی بیشتر جوانان به خانواده های خویش، اهمیت بیش از پیش حفظ و تنوع در اوقات فراغت از جمله زمینه های اصلی هستند که الزام های جدی را در ارزش ها و سبک زندگی جوانان بر جای گذاشته اند، به گونه ای که جوان امروز متفاوت از آن چیزی است که در گذشته وجود داشت. ویژگی های اصلی و مهم این تفاوت، به قرار زیر است:
جوانی در دوره معاصر طولانی تر از گذشته شده است. اگر چه در معانی عرفی خود دوره جوانی را در ایران مرز بلوغ و ازدواج می دانند، با این حال پیشرسی در بلوغ، به تأخیر افتادن سن اشتغال تمام وقت، ازدواج و دیگر مؤلفه های گذار به بزرگسالی طولانی شدن این دوره را به همراه داشته است جوانان شیوه های جدیدی را برای پر کردن فضای زندگی و تجربه گذار خود اختیار می کنند (الگوهای متفاوتی دوستی و یا مهارجت شغلی و تحصیلی به خارج از کشور نمونه هایی از این موضوع به شمار می آیند). جوانی در دروه کنونی زودتر شروع می شود و دیرتر پایان می یابد (ذکائی ۱۳۸۳، ۷۶).
فردی شدن فرایند جدیدی نیست. تنوع راه کارهای تحصیلی، حرفه ای و آموزشی جوانان، از بین رفتن بافت همسایگی ها، فشرده شدن بازار کار، سرعت یافتن تحرک اجتماعی و نیز جغرافیایی از جمله زمینه های مؤثر بر این فرایند است. اگر چه برخی نویسندگان این ادعا را که فردگرایی وجه مشخصه نوگرایی است، به چالش می کشند و فرآیندهای هویت یابی با احساسات جمعی و مدها و به موازات شکل گیری گروه بندی های قبیله ای، موسیقیایی، ورزشی یا توریستی در بطن جامعه توده وار مدرن را طرح می کنند، با این حال اصل شکل گیری تنوع و تکثر در سلیقه ها بدیهی و جدی است. جوانان در تجربه گذار به بزرگسالی کمتر تابع مدل های نقش بزرگسالان خود و عموماً متکی به انتخاب و عاملیت خویش هستند. فردی شدن ضرورتاً تفاوت های مربوط به زمینه های اجتماعی، جنسیت و یا زمینه های دیگر را از بین نمی برد، بلکه صرفاً بدین معناست که همه طبقات اجتماعی از تنوع بیشتری برخوردارند. این تنوع شکاف های اجتماعی را مرزبندی افزون تری بخشیده است. انتخاب حرفه ها و رشته های بطور مرسوم مردانه و یا زنانه توسط جنس دیگر، ابهام در تفکیک سلیقه های مردانه و یا زنانه توسط هر دو جنس بطور مشترک نمونه هایی از این امر است (ذکائی و میرزایی ۱۳۸۵، ۷۷).
ویژگی دیگر وضعیت جدید جوانان که سبک های زندگی آنا را تحت الشعاع قرار می دهد، پیش بینی ناپذیری کمتر آینده است. این مسئله خود تا اندازه ای نتیجه فردی شدن و اتکا افراد به خویش است. در سطح کلان عدم اطمینان را با مفهوم سازی بک[۱] (۱۹۹۲) از جامعه خطر[۲] می توان توضیح داد. نوگرایی متاخیر، تعداد و درجات زیادی از خطر را متوجه جامعه ساخته است، که از جمله می توان خطرات مرتبط با آلودگی محیطی، استفاده خطر ساز از انرژی هسته ای، و پرداخت صنعتی در تولید مواد غذایی، کشاورزی را نام برد. در جامعه خطر این اذعان وجود دارد که تداوم مسیرصنعتی گرایی کلاسیک، خطر تخریب خود را به دنبال دارد. شاید عدم اطمینان را بتوان نتیجه سرعت زیاد تغییرات اقتصادی و اجتماعی دانست که نتیجه آن ناشناخته بودن نقش های بزرگسالی است که بسیاری از نوجوانان و جوانان امروزدر آینده ایفا خواهند کرد. در سطح ساختاری، چند برابر شدن جوانانی که وارد تحصیلات دانشگاهی و آموزش های فنی و حرفه ای می شوند، تورم جوانان با مدارک تحصیلی بالا و تضمین کمتر تحصیلات برای دریافت مشاغل، انتخاب های بالقوه متنوعی که در مسیر زندگی تحصیلی، شغلی، حرفه ای با آن روبروست در کنار محدودیت های ساختاری، زمینه بیگانگی مدیران هویت و مبهم ساختن تجربه گذار طیفی از جوانان را بدنبال خواهد داشت (ذکائی ۱۳۹۱، ۸۰ - ۸۱).
نامطمئن بودن نسبت به آینده این نتیجه را بدنبال دارد که، همه قدم هایی که جوانان می توانند بردارنده با ریسک و خطر همراه است. جوانان ناچار به ریسک پذیری هستید و از هزینه ها و منافع بالقوه این ریسک آگاهی دارند. به نظر می رسد تجربه گذار در جامعه مدرن به طور فراینده ای با ریسک پذیری همراه است و بسیاری از جوانان هم اکنون با آن آشنا شده اند. جوانان ایرانی می دانند بدون تحصیلات عالیه استخدام در مشاغل حرفه ای بسیار دشوار است، اما در همان حال به این نکته نیز اذعان دارند که تکمیل تحصیلات دانشگاهی نیز تضمین کننده اشتغال نیست و از این رو بسیاری از آنان به نوعی دست به قمار می زنند. روابط فردی نیز به همان اندازه با ریسک همراه شده است. انتخاب همسر که پیش از این با نظارت بیشتر اجتماعی و خانواده و غالباً در چارچوب شبکه های آشنایی فامیل، همسایگی و محلی صورت می گرفت با پیچیدگی های بسیار همراه شده است. جوانان بخش زیادی از احساس امنیت پیشین را از دست داده اند. بسیار از آنها آینده خود را معرض خطرمی بینند و ناچارند بدون نقشه ها و مدل های راهنمای قابل اتکاء، بسوی بزرگسالی سفر کنند.
از سوی دیگر عدم اطمینان و ریسک می تواند تجربه آزاد کننده ای نیز برای برخی جوانان بشمار می آید. پیش بینی ناپذیری آینده می تواند جذاب تر از دانستن محدودیت هایی باشد که فرد در آینده با آن روبرو است. نسخه آینده برای جوانان نانوشته و حک نشده است و جوانان بنحوی از آن اطلاع دارند. نتیجه دیگر ابهام، پیش بینی ناپذیری و اجبار در اتکاء بیشتر به عنصر خطر و ماجراجویی، نگرش منفی نسبت به جهان است. نسل معاصر بیشتر در مجاورت رسانه ها و اخبار و احتمالاً بیش از هر نسل دیگر شاهد تجاوز، خشونت و جنایت بوده است (جنگ در عراق، افغانستان، خطر آلودگی های هسته ای تخریب محیط زیست) با توجه به چنین زمینه هایی احساس ترس، نا امنی و خطر در میان این نسل رواج بیشتری دارد. جوانان عصر حاضر به دور نمای اقتصادی خود امیدی کمتری دارند. فرصت تحریک ساختاری را از والدین خود کمتر می دانند (تحریک بین نسلی) و اعتقاد به لذت بخشی بیشتر تجربه جوانی برای نسل پیشین در مقایسه با خویش دارند (ذکائی ۱۳۹۱، ۸۲).
[۱] Beck
[۲] Risk Society
رسانه های جمعی به منبع اصلی و مسلط به شکل دهی هویت جوانان تبدیل شده اند. نسل فعلی جوانان را باید اولین نسل جوانان آشنا به کامپیوتر و تکنولوژی های ارتباطی دانست. بسیاری از آنها می توانند با طیفی از نرم افزارهای کامپیوتری کار کنند و به راحتی آها را می فهمند. این تحولات تکنولوژیک بر ذوق، سلیقه و نیاز ارتباطی آنها نیز تأثیر گذاشته است. تکنولوژی های ارتباطی تعاملی و مجازی (به ویژه اینترنت) الزام های جدی را بر هویت یابی جوانان داشته اند. ریسک پذیری، انتقالی بودن احساسات و عواطف، دادن فرصت باز اندیشی، تقویت فردیت و استقلال عمل و انتخابی بودن، سیال ساختن هویت، ایجاد تعارض، دو سویگی و بحران در هویت، جبران کردن برخی کاستی های فضای عمومی و حقیقی، خصوصی کردن دنیای زندگیف فراغتی ساختن رسانه و فردی ساختن هویت، پیچیدگی در هویت، زیبا سازی زندگی روزمره، کسب سریع تجارب مربوط به بزرگسالی، جزء جزء کردن هویت، افسون زدایی از برخی جاذبه های زندگی غربی، ایجاد تمایز، ارزشمند کردن تمایز و اهمیت دادن به سبک زندگی جمله تأثیرات مفروض فضای مجازی بر ارزش ها، هویت و گرایش های جوانان محسوب می شوند. به همان سان رسانه های جدید، نیازهای ارتباطی جوانان را نیز تحت تأثیر قرارداده اند. جوانان مدرن ترجیح می دهند اطلاعات مورد نیاز خود را خلاصه و صریح دریافت کنند و چوندر معرض انتخاب های متعد هستند، از این رو همیشه به دنبال سبک ها و رنگ های متنوع می باشند (ذکائی ۱۳۹۱، ۸۴).
نسل جدید بیش از پیش به دنبال داشتن اوقاتی شاد و پر لذت است، خواه این لذت در محیط کار حاصل شود و یا در منزل. برای بخشی از جوانان جدید اگر چه کار جزء مهمی از هویت فردی و اجتماعی را تشکیل می دهد، با این حال کار را صرفاً برای کار نمی خواهند، بلکه آن را بعنوان وسیله ای برای رسیدن به اهداف خود، یعنی پول، لذت و فراغت می نگرند: روشن است که تجاری شدن فراغت و ضرورت پرداخت هزینه برای تجربه بسیاری از میدان های فراغتی، (ورزش، سفر و گردش، ارتقاء مهارت های هنری و … ) اهمیت کار در آمدزا را برای این گروه مهم تر از پیش ساخته و نگرانی کنار گذاشته شدن از مشارکت و فعالیت های فراغتی را در آنها ایجاد می کند. از سوی دیگر دسترسی به امکانات جدید رسانه ای که زرق و برق مزایای رفاه، علم و تکنولوژی های جدید را به وضوح نشان می دهد در کنار توجه بیش از اندازه والدین، برخی از جوانان نسل جدید را بسیار متوقع ساخته است. این دسته میل شدیدی برای رضایتمندی آنی دارند. بسیاری از جوانان به دنبال برخورداری از این امکانات جدید هستند و برای رسیدن به آن عجله دارند و برای دسته ای از آنان پول داشتن، شیک پوش بودن، داشتن پرستیژ بالا بدون زحمت زیاد، خواسته ای جدی است. صبر و حوصله این جوانان برای پیشرفت مرحله ای و برنامه ریزی برای آینده بسیار کم است. با اینحال خواسته های آنها یکسره بر محور مادی گرایی نیست و زندگی خوب و دارای کیفیت را بر امتیازات مالی ترجیح می دهند و از این جهت در اندیشه های آنان گاه نوعی تناقض نیز به چشم می خورد.
در مجموعه به نظرمی رسد محیطی که جوانان نسل جدید در آن رشد می یابند، تفاوت های اساسی با نسل قبلی دارد. آنچه به نسل قبلی انگیزه می داد، بسیار متفاوت از آن چیزی است که نسل جدید را انگیزه می دهد. تحولات اشاره شده ضرورتاً منعکس کننده ی بخشی از اصلاح ارزشی و ویژگی های جوانان نسل جدید به شماره می آید. روشن است که این تحولات و ویژگی ها با نگاهی آینده نگرانه منعکس کننده علائق، سلایق، تجارب و زمینه های تأثیرگذار بر بخشی از جوانان به شمار می آیند و یکسره نمی توان آنرا به کلیت تجربه جوانان تعمیم داد (ذکائی ۱۳۹۱، ۸۵-۸۷).
جهان هر روز سریع تر از گذشته به سوی دو پاره شدن حرکت می کند. پیدایش، توسعه و رشد تکنولوژیهای جدید ارتباطی که امکان ارتباط همزمان و نامحدود افراد را فارغ از مکان قرارگیری آنان در جهان واقعی فراهم ساخته است، زمینهساز به وجود آمدن جهان جدیدی است که با عنوان جهان مجازی معرفی شده است. با رشد هر چه بیشتر شاهراه اطلاعاتی، فضای جدید مجازی به سرعت گسترش مییابد و اینترنت و سایر تکنولوژیهای ارتباطی، در حال گسترش دسترسی ما به هر جنبه از جامعه و در هر گوشه دنیا، به طور بالقوه میباشند.
تجارت، توسعه آموزش و بهداشت، رشد دموکراسی مشارکتی و همین طور تسهیل ارتباطات میان خویشان و دوستان، چه در آن طرف خیابان و چه در اطراف و اکناف جهان از نمونههای این دسترسی فزاینده است. شیوه ارتباط و زندگی انسانها در این دو جهان به گونهای متفاوت و در عین حال به همدیگر مرتبط است که برخی از اندیشمندان به هنگام بحث درباره جهانیشدن، به دو جهان واقعی و مجازی، و جهانیشدنهای متفاوت در هر یک از این دو جهان اشاره مینمایند(عاملی ۱۳۸۲، ۱۴۲).
پارادایم دو جهانیشدنها، نگاهی است که در درجه اول به تبیین و متمایز نمودن دو جهان موازی و در عین حال مرتبط و در هم آمیخته در یکدیگر می پردازد و در درجه بعدی جهانیشدنهای متکثر را در درون این دو جهان مورد توجه قرار میدهد. جهان امروز جهانی است که جامعه انسانی را مواجه با دو جهان موازی نموده است؛ جهان اول؛ جهان واقعی و جهان دوم؛ جهان مجازی. جهان اول جهانی است که در آن زندگی و فعالیت اجتماعی عینی جریان دارد. جهان دوم، جهانی است که انسان را در مواجهه با واقعیتهای مجازی قرار میدهد. در جهان مجازی انسان با سرزمینی بیمرز و چند فرهنگی و در عین حال برخوردار از فضای واحد مواجه است (عاملی ۱۳۸۲، ۱۴۴).
جهان تمامی موجودات و روابط میان آنان را در بر میگیرد. جهان مجازی شکل دیگری از جهان واقعی است که بر فراز آن قرار گرفته است. به همین دلیل این دو جهان به شدت قابل مقایسه با همدیگر هستند. در حقیقت عناصر اولیه آنها مشترک است تنها چگونگی، جنس و نقش این عناصر با یکدیگر متفاوت میشوند. به کار بردن عباراتی چون دولت مجازی، پست الکترونیک، جرم اینترنتی، دوستی مجازی و مانند آن، که همگی در درجه اول اشاره به جهان مجازی دارند، نشاندهنده تشابه میان عناصر هر یک از این دو جهان است.
اولین پرسش مهم این است که اینترنت چیست؟ در کل اینترنت شبکه شبکههاست. شبکه گسترده جهانی که شبکه های مختلف رایانهای در اندازه های متعدد و حتی رایانههای شخصی را با بهره گرفتن از سخت افزارها و نرم افزارهای گوناگون و با قراردادهای ارتباطی به یکدیگر متصل می کند. این شبکه جهانی از طریق خطوط تلفن، رایانههای شخصی و یا شبکه های رایانهای را به یکدیگر متصل می کند و با اختصاص نشانیهای الکترونیکی مشخص به هر یک از آنها برقراری ارتباط سریع و گسترده را میان کل کسانی که به شبکه متصل هستند؛ فراهم می کند و تبادل اطلاعات میان آنان را به صورت متن، صدا، تصویر و فیلم میسر میسازد(عراقچی ۱۳۷۷، ۹۱).
اگر بخواهیم به طور دقیقتر اینترنت و قابلیتهای آن را مطرح کنیم، میتوان به توصیف مارتین ایروین[۱] استاد دانشگاه جرج تاون آمریکا رجوع کنیم. وی میگوید اینکه بگوییم اینترنت شبکه جهانی شبکه های کامپیوتری است، کافی نیست. از نظر وی اینترنت سه جزء دارد:
اینترنت با داشتن ویژگیهای منحصر به فردی مثل دسترسی آسان، سهولت استفاده، گمنامی کاربران و هزینه پایین در سالیان اخیر به یکی از عمومیترین رسانههای جمعی جهان تبدیل شده است. کشور ایران نیز از این رشد چشمگیر بی بهره نبوده است. آمار نشان میدهد که ایران با ۷۶ میلیون نفر جمعیت در سال ۲۰۱۰ با ۴۳ درصد میزان ضریب نفوذ، بیشترین میزان استفاده از اینترنت (۵/۵۲%) را در خاورمیانه به خود اختصاص داده است. همچنین در بازه زمانی ۲۰۰۰ تا ۲۰۱۰، ۱۳ درصد رشد کاربر داشته است. امروزه اینترنت بخش مهمی از زندگی ایرانیان از جمله کار و درس، سرگرمی، و فعالیتهای اجتماعی را در بر گرفته است. لذا این پرسش وجود خواهد داشت که استفاده از اینترنت چه تأثیری بر سبک زندگی کاربران آن دارد و کدام تغییرات دانشی، نگرشی و رفتاری را در این حیطه باعث می شود. سبک زندگی، مجموعه ای از رفتارها یا الگوهای اجباری روزانه است که با مقداری ثبات در فرد یا گروه حفظ می شود(فیاض بخش و همکاران ۱۳۹۰، ۲۷
).
[۱] Ivrine
رسانههای اجتماعی (دنیای مجازی) انواع و استفادههای گوناگونی دارند و میتوان آنها را در هشت گروه دسته بندی کرد:
یک شبکه اجتماعی زنجیری بهم پیوسته از پروفایلهای افراد مختلف و صفحات و گروههای ایجاد شده توسط کاربران است. اگرچه در ابتدا شبکه های اجتماعی تنها امکان برقراری ارتباط با دوستان و آشنایان، تشکیل و عضویت در گروه، ایجاد صفحات شخصی، به اشتراک گذاری محتوا و نظایر اینها را برای کاربران خود فراهم میکردند. اما امروزه برای باقی نگهداشتن کاربران و افزایش تعداد آنها امکاناتی نظیر برگزاری نظرسنجی، انجام بازیهای آنلاین، تماشای فیلمهای کمپانیهای معتبر و مانند اینها را نیز به ویژگیهای خود افزودهاند.
در ویکیها کاربران به صورت مشترک بر روی موضوعی خاص فعالیت کرده و در کنار یکدیگر محتوای ویکی را ساماندهی میکنند. امکان تغییر محتوا برای تمام کاربران باز است و مدیرانی که از بین کاربران انتخاب شده اند، بر روند فعالیت ویکی نظارت میکنند. ویکی فاصله مکان- زمانی برای کار بر روی پروژه های مشترک را از بین میبرد و به کاربران امکان مشارکت در پروژه را از فواصل دور و در بازههای زمانی متفاوت میدهد.
وبلاگ ساده ترین شکل یک رسانه اجتماعی است، رسانهای که میتوان آن را به رسانه شخصی مدیر و صاحب وبلاگ تعبیر کرد. قواعد نوشتن در وبلاگ را مدیر آن تعیین می کند؛ وبلاگستان هر جامعه، بازتاب منحصر به فردى از ویژگىهاى خاص اجتماعی، فرهنگى و سیاسى آن است(www.mashreghnews.com).
در این سایتها کاربران محتواهای گوناگونی نظیر صوت، ویدئو، عکس و … را بارگزاری کرده و به اشتراک میگذارند.
فرومها امکان تبادل نظر، پرسش و پاسخ و گفتگو پیرامون موضوع و یا موضوعاتی مشخص را فراهم میکنند. هر فروم از زیرمجموعههای موضوعی متفاوتی تشکیل شده است که کاربران بسته به نیاز خود وارد یکی از آنها میشوند. فرومها گاه مستقلاند و گاه بخش جانبی یک سایت هستند.
میکرو بلاگها تلفیقی از شبکه اجتماعی و وبلاگ هستند که در آنها طول پیامهای کاربران از تعداد مشخصی کاراکتر پیروی میکند. به جهت کوتاهی متن پیامها اغلب کاربران این سایتها از تلفن همراه و یا افزونههای ویژه مرورگر خود برای ارسال پیام استفاده میکنند بدون اینکه وارد سایت اصلی شوند.
نوعی از فایلهای صوتی و تصویری که بر روی اینترنت بار گزاری شده و قابلیت به اشتراک گذاری دارند. علاوه بر پادکستهای شخصی، افراد مشهور و همچنین برخی شبکه های رادیویی و تلویزیونی نیز از پادکست استفاده میکنند.
جهان مجازی عملکردی شبیه شبکه اجتماعی دارد با این تفاوت که افراد در این محیط همانند دنیای واقعی فعالیت خواهند کرد. نحوه کار به این ترتیب است که کاربر ابتدا برای خود یک آواتار ساخته و سپس همانند دنیای واقعی برای خود محل زندگی، کار و تفریح تعیین و همچنین خانواده و گروه دوستان تشکیل خواهد داد (www.farsnews.com).
رسانههای اجتماعی در چند سال گذشته تغییراتی اساسی در سبک زندگی شهروندان دهکده جهانی داده اند، اگر چه این تغییرات بر حسب مناطق جغرافیایی، فرهنگها و شرایط اقتصادی جوامع مختلف شدت و ضعف دارند اما انکار ناپذیر نیستند همچنان که اجتناب ناپذیر هم نیستند. برای درک بهتر تأثیرات رسانههای اجتماعی و مطرح شدن حضور در آنها به عنوان بخشی از سبک زندگی، بهتر است به آمارها مراجعه کنیم:
هر روز بیشتر از ۲۹۴ میلیارد ایمیل فرستاده میشود.
هر روز بیش از ۲ میلیون پست وبلاگ نوشته میشود.
اگر فیسبوک کشور بود امروز سومین کشور بزرگ دنیا بود.
هر روز بیش از دو میلیارد لایک[۹] در فیسبوک[۱۰] زده میشود.
هر روز بیش از ۳۴۰ میلیون توئیت در توئیتر[۱۱] منتشر می شود.
بیش از ۲۷۰ هزار دلار در دقیقه آنلاین هزینه میشود.
بیش از یک و نیم میلیارد کاربر آنلاین گفتهاند که رویدادها را از طریق برندهای اجتماعی دنبال می کنند؛ این رقم ۲۰ درصد جمعیت جهان است.
در مجموع هر روز کاربران بیش از ۲۰ هزار سال در فیسبوک وقت صرف میکنند.
مبادلات از طریق تجارت اجتماعی ظرف مدت ۵ سال آینده به بیش از ۳۰ میلیارد دلار میرسد.
آمارها نشان می دهد که ایران با حدود ۷۷ میلیون نفر جمعیت در سال ۲۰۱۰ ، با ۴۳.۲% ضریب نفوذ بیشترین میزان استفاده از اینترنت را در خاورمیانه به خود اختصاص داده است. امروزه اینترنت بخش مهمی از زندگی ایرانیان از جمله کار و درس، سرگرمی و فعالیتهای اجتماعی را در برگرفته است (کاظمی اصل و با اوش ۱۳۹۱، ۳۱).
افزایش کیفیت و کمیت تحقیقات علمی، نزدیک شدن مردم به هم، برقراری ارتباط صوتی و تصویری با اقتصادی ترین روش، صرفهجویی در وقت و هزینه و امکان دسترسی به جدیدترین مباحث علمی روز، از جمله مزایای استفاده از اینترنت می باشد. در ادامه به بررسی برخی دیگر از تأثیرات مثبت اینترنت بر سبک زندگی می پردازیم:
ایجاد تغییرات گسترده جهانی بعد از شکل گیری اینترنت، بسیاری را به این باور رسانده است که اینترنت عامل بسیاری از تغییرات فرهنگی و تکنولوژیک در حوزههای مختلف زندگی روزمره است؛ منشأ این برداشت از این ویژگی نشات می گیرد که اینترنت متنوعترین و سهلالوصولترین گونه رسانه هاست. به تعبیر مارشال مک لوهان مهمترین تأثیر فناوری اطلاعات تبدیل جهان به یک دهکده جهانی[۱۲] است و این به آن معناست که امکان برقراری ارتباط با دیگران و اطلاع از اخبار و رویدادهای جهانی و مسائل فرهنگی و اجتماعی سایر نقاط دنیا به سرعت برای همگان فراهم شده است.
هرچند نظریه مک لوهان پس از او مورد مناقشه دانشمندان ارتباطات واقع شد، اما اینترنت را می توان محیطی دانست که برای تبادل فرهنگی فضای مناسبی مهیا می کند و مسیری برای دسترسی کاربران به فرهنگ های دیگر باز می کند. و می توان چنین عنوان کرد که اینترنت خود، نوعی خرده فرهنگ و یا فرهنگی است که میتواند دیگر فرهنگها را در بر گیرد؛ و البته نیز همه فرهنگ ها و خرده فرهنگ ها درصددند تا بر روی این خرده فرهنگ جهانی تأثیر بگذارند(کبیری ۱۳۸۹، ۴۵).
در اعلامیه اجلاس جهانی جامعه اطلاعاتی چنین اشاره شده است: دسترسی ارزان به شبکه های فیبر نوری، کابلی، بیسیم و ماهواره ها میتواند خلاقیت، ابتکار و اشتغال زایی محلی و نیز اجتماعات محلی را تقویت کند و در عین حال بهره وری را بهبود بخشد و در یک کلام «کسب ارزش بیشتر از منابع کمتر» را تحقق بخشد. این امر نیازمند توسعه مناسب فناوری و آموزش کاربرد فناوری در کنار استفاده مؤثر از فناوری ها و ایجاد ظرفیت های جدید برای آموزش و پژوهش است. شک نیست که اینترنت و ظرفیت های موجود در آن با کنار گذاشتن محدودیت های زمانی و مکانی و با امکان استفاده از کلیه قالبهای سمعی و بصری موجود می توانند نظام یادگیری را متحول سازد.
امروزه یکی از رایج ترین استفاده های اینترنت، جهت آموزش و نیز پژوهش می باشد؛ و تعداد زیادی مدارس و مراکز عالی آموزشی و دانشگاهها و کالجها اینترنتی که در حال سرویسدهی به علاقه مندان فراگیری می باشند، در کنار پژوهشکدهها و پژوهشگاهها و مراکز تحقیقاتی، مبین این مسئله است(ابراهیم آبادی ۱۳۸۸، ۱۳).
در واقع «ارائه خدمات ارتباطی»، کارکرد پرمصرف و اصلی اینترنت است؛ و یکی از عوامل عمده جذب و علاقهمند شدن افراد جهت استفاده از اینترنت میباشد. یکی از مفاهیمی که تأثیر زیادی در سبک زندگی آینده جامعه خواهد داشت «شهروند الکترونیک[۱۳]» است؛ که بهطور عام به فردی گفته میشود که مهارتهای زندگی در جامعه اطلاعاتی را فرا گرفته و بتواند از مزایای این نوع زندگی استفاده کند. شهروند الکترونیک قادر است آخرین اطلاعات، اخبار، کالاها و نرمافزارها را در چند دقیقه از طریق اینترنت جستجو کرده و به دست آورد. نیز می تواند کلیه مراحل سفر را از قبل، به کمک اینترنت برنامهریزی کند. او از طریق اینترنت به راحتی از فرصتهای شغلی موجود آگاه میشود و بسیاری از کارها را بدون خروج از منزل یا محل کار و بدون مراجعه حضوری انجام میدهد. و همچنین توانایی بیشتری در دفاع از حقوق شهروندی خود دارد.
مفهوم دیگری که در تعیین سبک زندگی جامعه تأثیر به سزایی خواهد داشت، «دولت الکترونیک» است؛ که استفاده از فناوریهای اطلاعاتی و ارتباطی به منظور ارائه خدمات دولتی، به صورت بههنگام و مستقیم به شهروندان میباشد. دولت الکترونیک به افراد تسهیلات لازم جهت دسترسی مناسب به اطلاعات و خدمات دولتی و فرصتهای گستردهتر برای مشارکت در فرایندها را ارائه می کند (www.tebyan.com).
اینترنت هزاران شغل برای کارکنان صنایع رسانه ای فراهم ساخته و به صورت غیرمستقیم برای میلیون ها خانواده دیگر شرایطی را فراهم کرده تا زندگی خود را از طریق فعالیتهای مربوط به اینترنت تأمین کنند. در تعریف تجارت الکترونیک گفته شده است این تجارت تمام فرایند توسعه، بازاریابی، فروش، تحویل، خدمات و پرداخت الکترونیکی برای محصولات و خدمات مبادله شده در بازارهای شبکه ای و جهانی مشتریان را در بر میگیرد. استفاده از تجارت الکترونیک مزایای بسیاری دارد؛ از جمله: صرفه جویی در هزینه ها، کاهش هزینه مبادلات، افزایش کارآیی، تغییر فرآیندهای مدیریت و تأسیس بنگاههای اقتصادی، کاهش هزینه کاوش، دسترسی بیشتر و راحتتر به اطلاعات، تعدیل قدرت بین تولیدکننده و مصرف کننده، کاهش محدودیت ورود به بازار، افزایش رقابت، کاهش سود انحصاری و… .
هنگامی که بحث تجارت الکترونیکی مطرح میشود، جنبههای سودآور و سرمایهساز اینترنت بیشتر مورد توجه قرار میگیرد. حتی از سوی بسیاری از مؤسسات بین المللی نظیر یونسکو استفاده از اینترنت به عنوان یک رسانه ارزان قیمت و سهلالوصول جهت حل بحرانهای اقتصادی و فقر در جوامع توسعه نیافته توصیه میشود. در سخنرانی سال گذشته آقای کوفی عنان دبیر کل سازمان ملل متحد استفاده از اینترنت برای از میان برداشتن فواصل طبقاتی در جوامع محروم و عقبمانده قاره آفریقا به عنوان سریعترین و عملیترین راه حل پیشنهاد شده بود. هنگامی که صحبت از اشتراک و سهیم شدن در دانش به میان میآید، حقیقتاً هیچ رسانهای نمیتواند جایگزین اینترنت شود و به مثابه یک پل ارتباطی کارآمد میان پژوهشگران در سراسر جهان عمل نماید(دیلمقانی و حجازی ۱۳۸۴، ۵۸).
[۱]Social Network
[۲] Wiki
[۳] Blog
[۴] Content Community
[۵] Forum
[۶] Microblog
[۷] Podcast
[۸] Virtual World
[۹] Like
[۱۰] Facebook
[۱۱] Witer
[۱۲] Global Village
[۱۳] E- Citizen