مفهوم مصرف
موضع کلی بوردیو در قبال مقوله مصرف با این عبارت از کتاب تمایز که «اقتصاد جدید طالب دنیای اجتماعی ای است که در آن مردم به همان اندازه که براساس ظرفیت شان در تولید ارزیابی می شوند، بر حسب ظرفیت شان در مصرف نیز ارزیابی خواهند شد» و «اقتصاد نوین اخلاق زاهدانه تولید و انباشت را به نفع اخلاق لذت جویانه مصرف نفی می کند».
بوردیو همچنین تحلیل و بلن و زیمل را پیچیده تر ساخت و آن را چند گام جلو برد. وی تحلیل انگیزه های مصرف را به چندی فراتر از اقدام آگاهانه برای هم چشمی (وبلن) و تمایز (زیمل) کشانید. و علاقه ای نداشت که نشان دهد گروه های اجتماعی مختلف، به شیوه های گوناگون مصرف می کنند؛ بلکه می خواهد معلوم کند که گروه های فرادست و فرودست طبقات متوسط درگیر مبارزه ای بی پایان اما ملایم برای تثبیت هویت، ارزش و موقعیت اجتماعی خود هستند. مصرف و خصوصاً مصرف فرهنگی ابزاری برای تولید فرهنگی، مشروعیت سازی و مبارزه در فضای اجتماعی است. مصرف چیزی بیش از برآوردن خواسته های زیستی است. ارزش ها، نشانه ها، نمادها فعالانه درگیر تولید و باز تولید ساختارهای اجتماعی هستند. طبقات مسلط این قابلیت را دارند که شیوه زیستن خود را به عنوان تعریف فرهیختگی مشروعیت بخشند.
بوردیو، نشان داد که علاوه بر محدودیت های مالی و منابع اقتصادی، ساختار دیگری وجود دارد که مصرف(خصوصاً مصرف فرهنگی) را محدود می کند. نظام قریحه های برآمده از منش های طبقاتی نیز بر تعیین نوع و میزان مصرف مؤثرترند. مفهوم منش به لحاظ نظری بیش از مفهوم بخت زندگی وبر، قدرت تبیین کنندگی دارد. منش قادر است محدودیت های ادارکی ناشی از ترکیب انواع سرمایه در نزد هر کنشگر را نیز تبیین کند. بوردیو با نشان دادن این که سبک های زندگی محصول منش ها و خود منش ها نیز تابعی از انوع تجربه ها و از جمله تجربه آموزش رسمی هستند، و بیان این نکته که الگوهای مصرف اصلی ترین بروز سبک های زندگی اند، ارتباط میان آموزش رسمی در ساختار سرمایه داری و بازتولید آن را تحلیل کرد. آموزش رسمی است که گرایشاتی پایدار برای ایجاد الگوهای مصرف خاص پدید می آورد. زیرا مصرف کننده شدن نیازمند به وجود آوردن ناخودآگاه و ذخیره ای مناسبی از نمادهای فرهنگی است و صرفاً فرایندی زیست شناختی نیست. عمده ترین میراث اندیشه بوردیو برای جامعه شناسی مصرف و تحلیل سبک های زندگی، تحلیل ترکیب انواع سرمایه برای تبیین الگوهای مصرف و مبنای طبقاتی قرایح و مصرف فرهنگی است. از سوی دیگر، تأکید بوردیو بر الگومند بودن اعمال مصرف که نتیجه الزامات منش است، الهام بخش تکنیک های پژوهش درباره الگوهای سبک زندگی نیز بوده است (فاضلی ۱۳۸۲، ۴۳-۴۶).
در نظریه بوردیو سبک زندگی که شامل اعمال طبقه بندی شده و طبقه بندی کننده فرد در عرصه هایی چون تقسیم ساعات شبانه روز، نوع تفریحات و ورزش، شیوه های معاشرت، اثاثیه و خانه، آداب سخن گفتن و راه رفتن است، در واقع عینیت یافته و تجسم یافته ترجیحات افراد است. از یک سو، سبک های زندگی شیوه های مصرف عاملان اجتماعی ای است که دارای رتبه بندی های مختلفی از جهت شأن و مشروعیت اجتماعی اند. این شیوه های مصرفی بازتاب نظام اجتماعی سلسله مراتبی است؛ اما چنانچه بوردیو در کتاب تمایز بر حسب منطق دیالکتیکی نشان می دهد، مصرف صرفاً راهی برای نشان دادن تمایزات نیست، بلکه خود راهی برای ایجاد تمایزات نیز است (باکاک ۱۳۸۱، ۹۶).
سبک زندگی متأثر از ذائقه، و ذائقه پیامد منش و منش نیز محصول جایگاه فرد در ساختارهای عینی اجتماعی است. جایگاه فرد در ساختار اجتماعی که مشخص کننده میزان بهره مندی وی از انواع سرمایه است، منش وی را شکل می دهد و منش نیز مولد دو نوع نظام است. سبک زندگی و فرآیندهای مصرفی به منزله تجلی آن، هم نظامی از اعمال طبقه بندی شده است و هم نظامی از اعمال طبقه بندی کننده. ازاین رو است که فرآیندهای مصرفی خود به منزله متغیری مستقل در ایجاد سلسله مراتب اجتماعی مطرح اند. نکته مهمتر آنکه رابطه منش و ساختار اجتماعی یک سویه نیست، بلکه بوردیو از رابطه دیالکتیکی شرایط و منش سخن می گوید که سبب تغییر در توزیع سرمایه و توازن رابطه قدرت در جامعه می شود و سیستمی از تفاوت های ادراک شده و دارایی های متمایز ایجاد می کند که در واقع همان توزیع سرمایه نمادین و سرمایه مشروعی است که حقیقت عینی را تحریف می کند.
سرمایه نمادین محصول شناخته شدن و به رسمیت شناخته شدن توسط دیگران است و لذا نیازمند آن است که مقوله های فهم و ادراک دیگران این اعمال و رویه های مصرفی را به عنوان برتر شناسایی کنند. دسته بندی های سبک زندگی که از طریق کاربست الگوهای بوردیویی به دست می آید؛ صرفاً توصیف مجموعه ای از واقعیات نیست، بلکه از آن جهت که اجازه پیش بینی سایر اوصاف و خصایل را می دهد، نقش تبیین گر دارد و می تواند قدرت پیش بینی برخوردها، دوستی و امیال را به دست دهد. تحلیل بوردیویی در دو جنبه دارای جنبه تبیینی است. جنبه آشکارتر رابطه جایگاه اجتماعی، منش و سبک زندگی است و جنبه دوم طبقه بندی های سبک زندگی است که به سبب قدرت پیش بینی ای که دارد جنبه تبیینی دارد. تبیین بوردیو از سبک زندگی مناسب ترین تحلیل برای تحلیل سبک زندگی است. بوردیو جدا از میراث مارکسیستی اش در پرداختن به فرهنگ به مثابه عاملی مستقل و همچنین توجه به مصرف به عاملی برای تمایزگذاری متأثر از وبر است. از این رو می توان از مفاهیم وی در سنت وبری نیز بهره گرفت. نکته قوت دیگر نظریه بوردیو رابطه دیالکتیکی است که در نظریه وی میان عاملیت وساختار برقرار است. این رابطه دیالکتیکی در تحلیل سبک زندگی اهمیت ویژه ای دارد. ساختار نظری منسجم و غنای نظریه بوردیو سبب شده است تا بسیاری از اصحاب مطالعات فرهنگی در تحلیل مصرف و سبک زندگی از این رویکرد نظری استفاده کنند (هال[۱] و همکاران ۱۳۸۸، ۱۳۴).
بوردیو از جمله جامعهشناسانی است که به غنای مفهوم سبک زندگی افزوده است. در نظریه بوردیو سبک زندگی که شامل اعمال طبقه بندی شده و طبقه بندی کننده فرد در عرصه هایی چون تقسیم ساعات شبانهروز، نوع تفریحات و ورزش، شیوه های معاشرت، اثاثیه و خانه، آداب سخن گفتن و راه رفتن است، در واقع عینیت یافته و تجسم یافته ترجیحات افراد است. از یک سو، سبکهای زندگی شیوه های مصرف عاملان اجتماعیای است که دارای رتبه بندیهای مختلفی از جهت شأن و مشروعیت اجتماعیاند. این شیوه های مصرفی بازتاب نظام اجتماعی سلسله مراتبی است؛ اما چنانچه بوردیو در کتاب تمایز بر حسب منطق دیالکتیکی نشان میدهد، مصرف صرفاً راهی برای نشان دادن تمایزات نیست، بلکه خود راهی برای ایجاد تمایزات نیز هست. «بنابراین سبک زندگی محصول نظاممند منش است که از خلال رابطه دو جانبهی خود با رویههای منش درک می شود و تبدیل به نظام نشانههایی میگردد که به گونهای جامعهای مورد ارزیابی قرار گیرد (مثلاً به عنوان قابل احترام، ننگآور و ….)».
بوردیو معتقد است که مصرف به منزلهی نظامی از نشانهها و نمادها مطرح است که کارکردهایی چون تمایزگذاری اجتماعی دارد (صمدی ۱۳۸۲، ۱۴۵).
بوردیو شیوه هایی را تحلیل کرد که گروههای همرده و همطبقه خود را به وسیلهی آن، از الگوهای مصرفی گروه دیگر متمایز می کنند. بوردیو نشان میدهد که چگونه گروههای خاص، بویژه طبقات اجتماعی- اقتصادی، از میان انواع کالاهای مصرفی، روشهای لباس پوشیدن، غذا خوردن، آرایش کردن، مبلمان و تزیین داخلی منزل و …. انتخابهایی را انجام می دهند تا روش زندگی مجزای خود را مشخص و خود را از دیگران متمایز کنند. بوردیو شیوه هایی را تحلیل کرد که گروههای مختلف خود را به وسیله آن از الگوهای مصرفی که شیوه زندگی یک گروه را مشخص میسازد متمایز می کنند. پیر بوردیو عقیده دارد که همیشه کشمکشی برای کسب قدرت و منزلت نه تنها در بین بلکه درون طبقات گوناگون جامعه وجود دارد. این کشمکشها در فضای اجتماعی رخ میدهد جایی که روابط بین طبقات مطابق با میزان دسترسی به اشکال متفاوت سرمایه (سرمایه اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی) ساخته شده اند.
بوردیو به مبارزه و کشمکش برای قدرت اشاره می کند، کشمکشی که تنها به قدرت اقتصادی مربوط نمی شود بلکه سلطه فرهنگی را نیز دربرمیگیرد. مبارزه و کشمکش برای سلطه، بین طبقات و خرده طبقات به تداوم تغییرات سبک زندگی منجر می شود. نبرد نمادین در زمینه های متفاوت ترجیحات فرهنگی است؛ بنابراین فضای اجتماعی سبکهای زندگی مطابق با احکام و دستورات قدرت ساخته شده است. در نتیجه، طبقات و خرده طبقات قدرتمندتر سبک زندگی را برجسته و مسلط می کنند (رضویزاده ۱۳۸۶، ۵۶).
بوردیو نیز همانند گیدنز نظرش بر این است که با این که افراد سبکهای زندگی خود را خود انتخاب می کنند، اما در اجرای این سبکها آزادی کامل ندارند. آنها در راستای اصلاح چنین گزینه های میباشند ولی بوردیو طوری روند کنترل را انتخاب کرده که گزینه های یک عامل در کل ملازم با عادت افراد باشد. سبک زندگی تحت نفوذ قوی ساختار (فرصت زندگی) بر روی عادتواره است که انتخابهای سبک زندگی از آن مشتق میشوند. انتخاب و مشارکت در یک سبک زندگی ویژه، تحت تأثیر فرصتهای زندگی است. بنابراین کار بوردیو نشان میدهد که انتخابهای سبک زندگی نه تنها محدود میشوند بلکه حتی به وسیله فرصتهای زندگی نیز شکل میگیرند.
بوردیو معتقد است که مصرف از اصلی ترین عناصر دنیای اجتماعی مدرن است و به عنوان متغیری مستقل و نه وابسته به عوامل اقتصادی، تحلیل می کند. بوردیو معتقد است که گروه های فرادست و فرودست طبقات متوسط درگیر مبارزه ای بی پایان اما ملایم برای تثبیت هویت، ارزش و موقعیت اجتماعی خود هستند. مصرف و خصوصاً مصرف فرهنگی ابزاری برای تولید فرهنگی، مشروعیت سازی و مبارزه در فضای اجتماعی است. مصرف چیزی بیش از برآوردن خواسته های زیستی است. ارزش ها، نشانه ها و نمادها فعالانه درگیر تولید و بازتولید ساختارهای اجتماعی هستند. طبقات مسلط این قابلیت را دارند که شیوه زیستن خود را به عنوان تعریف فرهیختگی مشروعیت بخشند. بوردیو ذیل عنوان خشونت نمادین نشان داد که در جریان فرایند مصرف، اعضای طبقات مسلط، بقیه را از حلقه خود می رانند و ضمن آنکه توزیع نابرابر ثروت را زیر لوای برتری قریحه های ملهم از استعدادهای شخصی می پوشانند، انحصار طبقاتی ایجاد می کنند و بدین سان سرمایه های فرهنگی خود را به سرمایه اجتماعی و اقتصادی نیز تبدیل می کنند.
عمده ترین میراث اندیشه بوردیو برای جامعه شناسی مصرف و تحلیل سبک های زندگی، تحلیل ترکیب انواع سرمایه برای تبیین الگوهای مصرف، بررسی فرضیه تمایز یافتن طبقات از طریق الگوهای مصرف و مبنای طبقاتی قرایح و مصرف فرهنگی است. از سوی دیگر تأکید بوردیو بر الگو مند بودن اعمال مصرف که نتیجه الزامات منش است، الهام بخش تکنیک های پژوهش درباره الگوهای سبک زندگی نیز بوده است که نمونه ای از آن ها را خود وی در کتاب تمایز به کار گرفته است (فاضلی ۱۳۸۲، ۴۴-۴۶).
[۱] Hall