دخانیات، اعتیاد و سوء مصرف مواد، رفتارهای مرتبط با صدمات و جراحات ( مثل خشونت )، رفتارهای جنسی ناسالم ، الگوهای ناسالم تغذیه و الگوی تحرک کم بدنی می باشند. شناخت این الگوهای رفتاری غلط و اجتناب از بروز این رفتارها و یا تداوم این رفتارها در نوجوانان و جوانان منجر به فراهم شدن زندگی سالم و کسب سلامتی و توانمندی این گروه خواهد شد (کودجو[5]،2004). در تصمیمگیری پرخطر، شخص با گزینههایی روبه رو است که انتخاب آنها عاری از سود و زیان، در زمان حال و آینده را به دنبال دارد. هر چند این سود و زیان با درجاتی از احتمال و عدم قطعیت همراه است. در تعریفی دیگر، تصمیمگیری پرخطر، نوعی از تصمیمگیری با پیامدهای کوتاه مدت مثبت ولی بلندمدت منفی، به شمار میآید و مشخصه آن به عنوان یک اختلال، این است که یک لذت آنی فدای یک هدف بلند مدت میگردد. این همان چیزی است که به عنوان عامل کلیدی بسیاری از اختلالهای روانی از جمله سوء مصرف مواد، اختلال شخصیت ضد اجتماعی، اختلالات خلقی دوقطبی، گرایش به خودکشی، اختلالات رفتاری نابهنجار و رفتارهای پرخطر جنسی به شمار میرود. بنابراین میتوان نتیجه گرفت که پیشبینی میزان خطرپذیری تصمیمگیری های فرد در شرایط مختلف، از اهمیت بسزایی برخوردار است و لازمه آن شناخت شرایطی است که در آن احتمال بیشتری برای خطر پذیری افراد وجود دارد. در این تحقیق منظور از رفتارهای پرخطر مجموع رفتارهایی با ماهیت آسیب زننده به فرد و اجتماع در دانشجویان مانند اعتیاد به سیگار، الکل و مواد مخدر، رفتار جنسی نا متعارف، انجام کارها بدون ایمنی، گرایش به خودکشی و . است (کودجو، 2004). از آنجایی که متغیر اصلی ما در این پژوهش رفتارهای رفتارهای پرخطر می باشد در اینجا به بررسی راهبردهای نظم جویی شناختی هیجانی می پردازیم.
سازه ی نظم جویی هیجان در گستره ی پژوهشی و نظری، در سال های اخیر توجه زیادی را به خود معطوف نموده است. برخی از نظریه پردازان این سازه را تنها به عنوان یک حالت درونی (شامل برانگیختگی فیزیولوژیکی و فرآیندهای توجه) در نظر گرفته اند(تامپسون[6]، 1994)، اما اکثر پژوهشگران آن را به عنوان یک سازه که دربرگیرندهی چندین مولفه میباشد مورد توجه قرار داده اند. این مولفه ها عبارتند از: 1- ابعاد درونی درک و شناسایی هیجانهای خود و تعدیل یا مقابلهی مناسب با آن ها، 2- مولفه ی اجتماعی درک و شناسایی حالت هیجانی همسالان و اعضای خانواده و 3-مولفهی رفتاری که دربرگیرندهی پاسخدهی مناسب در موقعیتهای بین فردی است (گروس[7]، 1998ایزنبرگ[8]، 2005). تامپسون بر این باور است که نظم جویی هیجان شامل فرآیندهای درونی و برونی است که مسئول نظارت، ارزیابی و تغییر واکنشهای هیجانی، به خصوص ویژگیهای شدت و زمان در رسیدن به اهداف است. نظم جویی هیجان یک مفهوم بسیار پیچیده و گسترده میباشد که دامنهی وسیعی از پاسخهای شناختی، هیجانی، رفتاری و فیزیولوژیکی را دربرمیگیرد و میتواند به صورت هشیار یا ناهشیار خودکار یا تلاش مند انجام شود (بارق[9]، 2007). این سازه شامل مهارت ها و راهبردهایی برای نظارت، ارزشیابی و تغییر واکنشهای هیجانی است. راهبردهای نظم جویی هیجان نه تنها شدت و فراوانی حالت های هیجانی را کاهش میدهد، بلکه باعث ایجاد و حفظ هیجانها نیز می گردد (کل[10]،1994). بنابراین فرآیندهای نظم جویی هیجان نه تنها بر هیجانهای منفی بلکه بر هیجانهای مثبت نیز متمرکز است. یکی از متداول ترین راهبردهای نظم جویی هیجان، استفاده از فرآیندهای شناختی (یا نظم جویی شناختی هیجان است. نظم جویی هیجان از طریق شناخت ها در زندگی روزمره ی افراد به چشم می خورد. شناخت ها یا فرآیندهای شناختی به افراد کمک می کنند که هیجان ها و احساس های خود را تنظیم نموده و توسط شدت هیجان ها مغلوب نشوند. فرآیندهای شناختی را میتوان به فرآیندهای ناهشیار (مانند فرافکنی و انکار و هشیار نظیر ملامت خویش، فاجعه سازی و نشخوارگری تقسیم نمود (کاشدان[11]، 2008و بیدلوسکی[12]،2005). و در آخر به توضیح تاب آوری که بر رفتارهای پرخطر تاثیر می گذارد می پردازیم.
سایت های دیگر :