تعاریف مدیریت دانش
تعریف مدیریت دانش مشکل است و هیچ تعریف مشخصی که به طور جهانی مورد توافق باشد وجود ندارد.یک مشکل معمول در تعریف مدیریت دانش اینست که تعریف دانش به اندازه ای وسیع است که تقریبا هرچیزی که اجازه درک مفاهیمی را بدهد که فرد برای کارکرد اثربخش در این جهان بدان نیاز دارد، میتواند مدیریت دانش نامیده شود.سختی ارائه تعریف مشخص از مدیریت دانش موجب شده تا صاحبنظران بر اساس تجارب خود و دیدگاه های مختلف، تعاریف گوناگونی را بیان کنند.از این رو یک تعریف جهانشمول که تمامی صاحبنظران بر سر آن توافق نظر داشته باشند، وجود ندارد.
با بررسی تعاریف گوناگون مدیریت دانش، میتوان آن را بهعنوان «فرایند خلق، انتشار و به کارگیری دانش برای دستیابی به اهداف سازمانی» تعریف کرد. [۴۲]در تعریفی دیگر، مدیریت دانش عبارت است از «فلسفهای شامل مجموعهای از اصول، فرایندها، ساختارهای سازمانی و فناوریهای به کار گرفته شده که افراد را به منظور تسهیم و به کارگیری دانششان به منظور دستیابی به اهدافشان یاری میرساند» بیان میشود.
برای مثال داونپورت[۱] (۱۹۹۸) مدیریت دانش را به عنوان جمع آوری، توزیع و استفاده کارا از منابع دانش تعریف کرده است.[۴۳]
اودل و گری سون[۲] (۱۹۹۸) مدیریت دانش را به عنوان یک استراتژی که باید در یک سازمان ایجاد شود تا اطمینان حاصل شود که دانش به افراد مناسب در زمان مناسب میرسد و آن افراد آن دانش را تسهیم کرده و از اطلاعات برای اصلاح عملکرد سازمان استفاده میکنند، تعریف میکند.در واقع هدف مدیریت دانش ایجاد اطلاعات مناسب برای افراد در زمان مناسب می باشد.[۴۴]
بون فور[۳] (۲۰۰۳) مدیریت دانش را به عنوان مجموعه ای از رویه ها، زیرساخت ها و ابزارهای فنی و مدیریتی میداند که در جهت خلق، تسهیم و بکارگیری اطلاعات و دانش در درون و بیرون سازمان ها طراحی شده اند[۷].
باکویتز[۴] مدیریت دانش را چنین تعریف میکند: فرایندی که از آن طریق سازمان به ایجاد سرمایه حاصل از فکر و اندیشه اعضا و دارایی مبتنی بر دانش میپردازد.[۷]
از نظر پلتون[۵] مدیریت دانش عبارتست از یکپارچه کردن دانش، تقسیم دانش، ارزیابی و انباشت دانش و در نهایت گسترش و حفظ مهارت در سرتاسر سازمان. [۷]
کلوپولوس و فراپائولو[۶] بیان میکنند که مدیریت دانش بر به کارگیری دوباره اعمال و تجارب گذشته از طریق تمرکز بر طراحی و اجرای برنامههایی به منظور تغییر چشماندازها تاکید میکند.[۷]
ابتدائی ترین تعریف از مدیریت دانش عبارت است از:یافتن راهی جهت خلق، شناسایی، شکارو توزیع دانش سازمانی به افراد نیازمند(عبدالکریمی،۱۳۸۲).
مدیریت دانش یک رویکرد ساخت یافته برای پرداختن به فرآیندهای اصلی ایجاد، تدوین، استفاده ، اندازه گیری و حفظ دانش، و همچنین اعمال نفوذ دانش برای رقابت در بازارهای کسب و کار است.[۴۵]
بت[۷](۲۰۰۲)مدیریت دانش را فرایند تسهیل امور مربوط به دانش مانند خلق، ضبط، انتقال و استفاده از دانش میداند.به نظر وی مدیریت دانش طیفی از فعالیت ها، یادگیری، همکاری و آزمایش گرفته تا اتحاد مجموعه های مختلف کاری و اجرایی است[۷].
از نظر روبرت لوکان[۸]، مدیریت دانش عبارت است از استفاده از اطلاعات برای دستیابی به واقعیت کسب و کار[۷].
داونپورت معتقد است که دانش مخلوط سیالی از تجربیات، ارزشها، اطلاعات موجود و نگرشهای کارشناسی نظام یافته است که چارچوبی را برای ارزشیابی و بهرهگیری از تجربیات و اطلاعات جدید به دست میدهد.[۴۶] دانش در ذهن دانشور به وجود آمده و به کار میرود. دانش در سازمانها نه تنها در مدارک و ذخایر دانش بلکه در رویههای کاری، فرآیندهای سازمانی، اعمال و هنجارها مجسم میشود.
در یک تعریف خوب، مدیریت دانش عبارت از تلفیقی از کسب و ذخیره سازی دانش آشکار، همراه با مدیریت سرمایه های فکری است.(دالکر، ۲۰۰۵)[۹] [۷]
[۱] Davenport
[۲] o’dell and garyson
[۳] Boun four
[۴] bakoitze
[۵] poltone
[۶] klopuse and fapauolo
[۷] bhat
[۸] Rabert loukan
[۹] dalker
چرخه مدیریت دانش
مدیریت دانش یک فرایند مستمر است که منجر به افزایش دوره ای دانش می شود.
فرایند مدیریت دانش به ۶ قسمت تقسیم می شود که به صورت ذیل است:[۴۷]
۱-ایجاد دانش: ایجاد دانش به معنی ایجاد دانش جدید و نحوه خلق نوآوری که سابقه قبلی در سازمان ندارد، می باشد. در این مورد بسیاری از سازمانها یک طرحی از دانش، داده ها، اطلاعات ومهارتهای مورد نیاز داخلی و خارجی ایجاد کرده اند. مدیریت دانش موثر باید در شفاف سازی داخلی و خارجی فعال باشد. یکی از این ابزارها نقشه دانش است. نقشه دانش تخصصها و دانش مورد نیاز افراد را با محل قرارگیری آنها در سازمان مشخص میکند.[۱۷]
۲-کسب دانش: بدست آوردن دانش به معنی شناسائی و کدگذاری دانش دورن سازمانی و یا دانش برون سازمانی از محیط است.[۴۷]
۳-سازماندهی دانش: در این قست تمرکز بر روی ایجاد مهارت جدید، خدمات جدید، نظرات بهتر و فرایندهای موثر است. در این میان، نکته دارای اهمیت این است که دانش فقط از تخصص سرچشمه نمیگیرد، بلکه از تجربه نیز به دست می آید. پس داشتن یک شبکه داخلی سازمانی و تسهیل در ارتبط بین افراد داخل سازمان با یکدیگر یکی از موارد کلیدی این مرحله است.[۱۷]
۴-ذخیره سازی دانش: مزیتهای رقابتی برای سازمان در هر زمان در دسترس نیست. دانش سازمان که یکی از مزیتها رقابتی سازمان است باید به روز، حفاظت و نگهداری شود. نگهداری اطلاعات، اسناد و تجارب، نیازمند مدیریت است. کدگذاری علاوه بر اینکه در توسعه دانش و اشتراک گذاری موثر است یکی از راه های حفاظت از دانش به شمار میرود.[۱۷]
۵-انتشار دانش: بر اساس نیازهای مختلف کاربران دانش به شیوه ای مناسب انتشار می یابد.علاوه بر این، دانش با ابزارهای مناسب که آن را برای تمام کاربران قابل فهم سازد، به اشتراک گذاشته می شود.[۴۷]
۶-کاربرد دانش: دانش در زمینه ای که در آن کاربران می توانند یاد بگیرند و همچنین دانش جدید تولید کنند استفاده می شود. در فرایند یادگیری باید تجزیه و تحلیل و ارزیابی از ایده ها، طرح ها و دانش وجود داشته باشد. یک سازمان باید به سمت مدیریت کردن دانش خود به منظور یکپارچه سازی این روند با چارچوب مدیریت استراتژیک کلی خود حرکت کند.[۴۷]
۲-۲-۵ ویژگیهای مدیریت دانش

۲-۲-۶ نظریه های مدیریت دانش
نظریه های مدیریت دانش را میتوان در سه مقوله بررسی نمود: (کرمی پور و داوودی ، ۱۳۸۵)[۷].
۱-نظریه ای که دانش را رشته ای به حساب می آورد که همرا با تکنولوژی اطلاعات به سوی هدفی در حرکت بوده از طریق شبکه های اطلاع رسانی با سهیم شدن انسان در دانش، تمرین و آموخته می شود.با توجه به این دیدگاه عوامل انسانی، یادگیری سازمانی و تولید دانش به عنوان تفسیرهای دانش صریح و ضمنی در مرحله ی بعدی قرار میگیرد.گام سوم در این نظریه تنظیم مدیریت محتوا از طریق ساختار طبقه بندی و بکارگیری آن در جهت فناوری اطلاعات می باشد.این نظریه توسط مارک کوئینگ[۱] در سال ۲۰۰۲ اظهار شد[۷].
نظریه دیوید اسنودن[۲] که همان نظریه ی تغییر میباشد که بیشتر بر روی توزیع اطلاعات برای تصمیم گیرندگان در زمان معین تصمیم گیری می باشد.این نظریه پرداز از آن به عنوان زمینه و حکایت یاد کرده و مدیریت محتوا را در مرکز مدیریت دانش قرار می گیرد[۷].
بر اساس این نظریه درک سازمان، از طریق مطلوبیت پدیده های نظام تطبیقی که به وسیله ی اعمال آزاد انسانی محدود می شوند به آنها نظم خواهند داد.استفاده از بینش ها و فعالیت های علمی، زمینه های مناسب را محدود نموده در حالی که بینش ها و یادگیری ها از نظریه های نظم غایی و پیچیده زمینه های ایجاد این بینش های جدید را فراهم خواهد آورد.
۳-نظریه ی سوم جنبه ی عرضه ی مدیریت دانش میباشدکه مک الوری در سال ۱۹۹۹آن را در شورای ائتلاف جهانی مطرح نموده، انتظام و انسجام دانش را در نظر گرفت[۷].
[۱] Mark quing
[۲] David Snoewden
دیدگاه های مدیریت دانش
در ادبیات مدیریت دانش دو دیدگاه وجود دارد که هریک به نوعی خاص جایگاه مدیریت دانش را در عرصه مدیریت تعریف میکند.هدف مدیریت دانش با توجه به این دیدگاه ها متفاوت خواهد بود که در زیر به بررسی آنها پرداخته میشود.
دیدگاه اول: دانش به عنوان یک سرمایه.هدف از مدیریت دانش در این رویکرد رساندن اطلاعات درست به افراد لازم، در زمان مناسب و با کمترین هزینه است.
دیدگاه دوم: دانش به عناون یک ابزار.هدف از مدیریت دانش در این رویکرد کمک به افراد در ایجاد و به اشتراک گذاشتن دانش، کمک به افراد در عمل کردن بر اساس دانش است به طریقی که کارایی سازمان و همکارانش، به طور قابل سنجشی بهبود یابد.[۷]
۲-۲-۸ مزایای مدیریت دانش
با توجه به تغییرات سریع و فشار رقابت جهانی، دانش به عنوان یک فاکتور اساسی برای دستیابی به مزیت رقابتی برای سازمان ها به شمار میرود.
مدیریت دانش شامل فرآیندهایی است که درخواست ها را تسهیل میکند و دانش سازمان را به منظور ایجاد ارزش و افزایش مزیت رقابتی توسعه می بخشد.[۴۸]
دنهام گری[۱] ، در یک گرد همایی مدیریت دانش، مزایای عمده مدیریت دانش را این گونه مورد بحث قرار میدهد: ” مدیریت دانش، دیدگاه ها، رهیافت ها و بصیرت قرار دادن سرمایه گذاری های مناسب در داده و اطلاعات را در بهترین موارد استفاده که بشترین نیاز به آن می رود فراهم می آورد.مدیریت دانش، تصمیمات کجایی، چگونگی و زمان ساخت، ایجاد، انباشت و علت دانش جدید را هدایت می کند.
اجازه می دهد که سازمان علت سرمایه های کلیدی خود از جمله آموزش، کارآموزی و تجربه ضمن خدمت را که اغلب بیشترین هزینه را در بسیاری از شرکتها در بر دارد توضیح دهد.این هزینه به ندرت به کمیت در می آید و یا دنبال می شود.هیچ گونه پاسخی برای این گونه هزینه ها وجود ندارد.بدون توجه کانونی فعال و به هنگام سازی، دانش ارزش خود را از دست می دهد".
دنهام گری، هشت مزیت خاص مدیریت دانش را چنین شناسایی میکند:
۱-جلوگیری از افت دانش.سازمان را قادر می سازد تا تخصص فنی حیاتی خود را حفظ کرده، افت دانش حیاتی که از بازنشستگی، کوچک سازی، یا اخراج کارکنان و تغییرات ساخت حافظه انسانی ناشی می شود جلوگیری کند.
۲-بهبود تصمیم گیری.نوع و کیفیت دانش مورد نیاز را برای تصمیم گیری های اثربخش شناسایی میکند و دسترسی به آن دانش را تسهیل می بخشد.در نتیجه، تصمیمات سریع تر و بهتری می تواند در سطوح پایین تر سازمانی صورت میگیرد.
۳-انعطاف پذیری و انطباق پذیری.به کارکنان اجازه می دهددرک بهتری از کار خود به عمل آورده، راه حل های نوآور مطرح کنند، با سرپرستی مستقیم کمتر کار کنند و کمتر نیاز به مداخلات داشته باشند.در نتیجه، کارکنان میتواننددر موقعیت های چندوظیفه ای فعال باشند، و سازمان می تواند روحیه کارکنان را بالا ببرد.
۴- مزیت رقابتی. سازمان ها را قادر می سازد تا کاملا مشتریان، دیدگاه ها و بازار و رقابت را درک کرده، بتوانند شکاف ها و فرصتهای رقابتی را شناسایی کنند.
۵-توسعه دارایی.توانایی سازمان را در سرمایه گذاری در حفاظت قانونی برای مالکیت معنوی بهبود میبخشد.
۶-افزایش محصول.به سازمان اجازه می دهد که دانش را در خدمت و فرآورده ها بکار گیرد.در نتیجه، ارزش درک شده محصول با نسبت مستقیم میزان و کیفیت دانش در محصول افزایش پیدا می کند.
۷-مدیریت مشتری.سازمان را قادر میسازد تا توجه کانونی و خدمت به مشتری را افزایش دهد.دانش مشتری باعث سرعت پاسخ به سوالات، توصیه ها و شکایتهای مشتری می شود.
این امر همچنین تضمین کننده سازگاری و کیفیت بهتر خدمات به مشتریان می گردد.راه حل مشکلات عادی به سادگی قابل دسترسی است.
۸-بکارگیری سرمایه گذاری ها در بخش سرمایه انسانی.از طریق توانایی بخشیدن به سهیم شدن در درس های یاد گرفته شده، فرایندهای اسناد، بررسی و حل استثنائات و در اختیار گرفتن و انتقال دانش ضمنی، سازمانها می توانند به بهترین وجهی در استخدام و کارآموزی کارکنان سرمایه گذاری کنند.[۷]
از دیگر مزایای مدیریت دانش می توان به بهبود پاسخ رقابتی، جلوگیری از هزینه ها و هدر رفتن سرمایه های ذهنی، جهت گیری استراتژیک و تحقق نیاز جهانی شدن، اثر بخشی شغلی و سازمانی اشاره کرد.(انتظاری، ۱۳۸۵)[۷].
[۱] Denham Grey
مقدمهای بر انواع سیستم های توصیهگر
۱-۱- مقدمه
گسترش سریع و روز افزون اطلاعات ارائه شده بر روی شبکه جهانی اینترنت، کاربران را با مشکلات عدیده و قابل تاملی در خصوص انتخاب منابع و اطلاعات مورد نیاز ایشان مواجه نموده است و چه بسا که بدون راهنمایی و هدایت صحیح، کاربران در اخذ تصمیمات صحیح یا انتخاب کالا و خدمات مورد نیازشان دچار اشتباه شده که این امر تبعات عدیدهای از جمله نارضایتی، سلب اطمینان کاربران و مشتریان سایتهای موجود بر روی اینترنت را به همراه خواهد داشت. از اینرو وجود ابزار و سیستمهایی برای کمک به کاربران در انتخاب اطلاعات مناسب و مورد نیاز ایشان کاملا ضروری به نظر میرسد. در سالهای اخیر برای برآورده سازی این نیازها سیستم های توصیهگرمطرح و توسعه یافتهاند و الگوریتمها ، مقالات و متون علمی بسیار متنوع و مختلفی در این زمینه مطرح گردیده است .
در این میان، ایجاد و گسترش شبکه های اجتماعی، شبکه های اعتماد و وجود انواع روابط میان کاربران این شبکه ها افق جدیدی را برروی محققان و توسعه دهندگان سیستم های توصیهگر گشوده است تا با بهره گیری از علوم اجتماعی و علوم روان شناختی حاکم در این شبکه ها و خصوصا وجود رابطه اعتماد میان کاربران بتوانند نسل جدیدی از سیستم های توصیهگر را تحت عنوان “سیستم های توصیهگر مبتنی بر اعتماد[۱]"معرفی و عرضه نمایند. این سیستم ها قادر هستند تا به درصد بیشتری از کاربران پاسخ مناسب را ارائه دهند و همچنین نتایج آنها از دقت بالاتری برخوردار میباشد.

با توجه به کثرت کاربران و افراد عضو شبکه های مبتنی بر اعتماد و شبکه های اجتماعی، همچنین تنوع رفتار و ویژگیهای ایشان، تنها یک شیوه یا یک مدل قادر به پاسخگویی و ارائه پیشنهادات دقیق و قابل قبول نمی باشد که این امر باعث ظهور سیستم های توصیهگر ترکیبی[۲]گردیده است. در این سیستم ها سعی شده است تا با ترکیب انواع مختلفی از سیستم های توصیهگر بتوان سیستمی تولید نمود که دارای مزایای حداکثری و معایب حداقلی باشد.
در این پایان نامه سعی شده است تا با تغییر، اصلاح، تلفیق و ترکیب تعدادی از روشها و الگوریتمهای مطرح و قابل قبول در سطح جهانی، مدلی ارائه گردد که نسبت به مدلهای پیشین دارای دقت و درصد پوشش بالاتری باشد و همچنین بتواند نقایص مدلهای پیشین خصوصا در رابطه با ارائه پیشنهاد به کاربران تازه وارد[۳] را تا حد قابل قبولی مرتفع نماید.
۱-۲- سیستم های توصیهگر
تعاریف متفاوتی برای سیستمهای توصیهگر ارائه شدهاست. عدهای از محققان سیستم های توصیهگر را زیرمجموعهای از سیستم های تصمیمیار[۴] میدانند و آنها را سیستمهای اطلاعاتی[۵] تعریف میکنند که توانایی تحلیل رفتارهای گذشته و ارائه توصیههایی برای مسائل جاری را دارا میباشند[۱]. به زبان سادهتر در سیستمهای توصیهگر تلاش بر این است تا با حدس زدن شیوه تفکر کاربر به کمک اطلاعاتی که از نحوه رفتار وی یا کاربران مشابه و نظرات آنها داریم مناسبترین و نزدیکترین کالا یا خدمت به سلیقه او را شناسایی و پیشنهاد کنیم. این سیستمها در حقیقت سعی دارند فرایندی را که ما در زندگی روزمره خود بکار میبریم و طی آن تلاش میکنیم تا افرادی با سلایق نزدیک به خود را پیدا کرده و از آنها در مورد انتخابهایمان نظر بخواهیم را شبیه سازی نمایند.
به صورت کلیتر سیستم های توصیهگر زیر مجموعه ای از سیستم های پالایش اطلاعات[۶]هستند که وظیفه آنها جستجو برای بیان پیش بینی امتیاز(درجه)[۷] یا بیان سلایق و ترجیحات[۸] یک کاربر در خصوص یک موضوع[۹] ( مانند موسیقی، کتاب یا فیلم) یا یک عنصر اجتماعی مانند افراد و گروه ها میباشد[۲]–[۴].
۱-۳- انواع سیستم های توصیهگر از لحاظ عملکردی
سیستم های توصیهگر به لحاظ نحوه ارائه نتایج و پیشنهادات به کاربران خود، به شیوه های متفاوتی عمل می نمایند که در ذیل به پارهای از آنها به صورت فهرست وار اشاره میگردد:
در این تحقیق سعی در ایجاد مدلی است که بتواند نظر و امتیاز تخصیص داده شده توسط یک کاربر خاص به یک محصول یا آیتم خاص را پیش بینی نماید.
۱-۴- مزایا و اهمیت یک سیستم توصیهگر کارآمد
طبق آمار رسمی ارائه شده توسط سایت فروش کتاب Amazon[10] ، ۳۵ درصد از فروش این سایت به واسطه وجود سیستم توصیهگر و ارائه پیشنهادات مناسب به علاقهمندان کتاب می باشد[۵] همچنین سایت اجاره فیلم Netflix برای بهبود ۱۰ درصدی دقت سیستم توصیهگر خود موسوم به Cinematch[11]جایزه ای بالغ بر یک میلیون دلار برای محققان در نظر گرفته است. هر دو مثال فوق نشان دهنده اهمیت سیستم های توصیهگر و نقش آنها در تجارت میباشد. در ذیل تعدادی از دلایل اهمیت وجود یک سیستم توصیهگر مناسب و کارآمد در یک سایت تجارت الکترونیک برشمرده میگردد:
۱-۵- معایب و مشکلات کلی سیستم های توصیهگر
در مقابل مزایای بیان شده، این سیستم ها دارای نواقص و محدودیتهایی نیز می باشند که در ذیل به پاره ای از آنها اشاره می شود:
مشکلات فنی و موانع عدیدهای نیز در خصوص پیادهسازی و ارائه الگوریتم برای سیستم های توصیهگر وجود دارد که پارهای از آنها عبارتند از:
[۱] Trust-Based Recommendation Systems(TBRS)
[۲] Hybrid Recommender System
[۳] Cold Start Users
[۴] Decision Support Systems(DSS)
[۵] Information Systems(IS)
[۶] Information Filtering Systems
[۷] Ratings
[۸] Preferences
[۹] Item
[۱۰]http://www.amazon.com
[۱۱] http://www.netflixprize.com
[۱۲] Online Recommendation
[۱۳] Distributed
انواع رویکردها و مدلهای موجود در زمینه پیادهسازی سیستم های توصیهگر
در سالهای اخیر شیوه ها، رویکردها، الگوریتمها و مدلهای متنوع و گوناگونی در زمینه توسعه انواع سیستم های توصیه گر مطرح گردیده است که از ابعاد مختلف و با نگاههای متفاوتی به مسئله ارائه پاسخ و پیشنهاد مناسب به کاربران پرداختهاند که در این میان، پارهای از مهمترین و معروفترین روش های موجود به اختصار معرفی میگردند.
یکی از متداولترین شیوه های مطرح"پالایش گروهی"میباشد[۶]. این شیوه با جمعآوری و آنالیز داده های موجود در مورد رفتار گذشته کاربران، فعالیتهای ایشان، سلایق آنها و امتیازاتی که به آیتمهای مختلف توسط ایشان داده شده است و همچنین بر اساس تشابه کاربران یا موضوعات با یکدیگر، مدلی ایجاد مینماید و سپس از آن مدل برای پیش بینی آیتمهای مورد علاقه کاربر یا پیش بینی امتیازدهی یک کاربر به یک آیتم خاص استفاده مینماید[۷]. یکی دیگر از شیوه های موجود در این زمینه “پالایش محتوایی[۱]” میباشد که در این شیوه، مجموعه ای از خصوصیات یک آیتم، برای پیشنهاد آیتمهای جدید با خصوصیات مشابه با آن مورد استفاده قرار میگیرد[۸]. از هر دو روش فوق نسخههایی نیز به صورت تجاری پیادهسازی شده است که به عنوان مثال سیستم توصیهگر موسیقی بکار رفته در سایت Last.fm[2] بر اساس شیوه پالایش محتوایی پیادهسازی شده است در حالیکه در سایت [۳]PandoraRadio از شیوه پالایش گروهی استفاده شده است.
یکی دیگر از شیوه های موجود درخصوص تولید سیستم های توصیهگر، ترکیب هر دو رویکرد فوق تحت عنوان “سیستم های توصیهگر ترکیبی” میباشد[۴]. مطالعات اخیر نشان داده است که در برخی موارد استفاده از ترکیب هر دو شیوه می تواند نتایج موثرتری را ایجاد نماید. این ترکیب می تواند در اشکال و انواع مختلفی صورت گیرد که هر کدام نتایج خاصی را تولید مینمایند[۹]. تحقیقات نشان داده است که ترکیب این دو شیوه می تواند برخی از مشکلات هر کدام از روشها را برطرف نموده و نتایج با دقت بالاتری ایجاد نماید، به عنوان مثال، سیستم توصیهگر ایجاد شده در سایتNetflix[4] از یک سیستم ترکیبی بهره میبرد که در آن عادات مشاهده فیلم، توسط کاربران مشابه (شیوه پالایش گروهی)، در کنار ارائه فیلمهایی که به لحاظ مشخصات، مشابه فیلمهایی هستند که توسط کاربر امتیاز بالاتری اخذ نموده اند (شیوه پالایش محتوایی) در نظر گرفته شده است.
با ظهور شبکه های اجتماعی و شبکه های مبتنی بر اعتماد، رویکردها و ایدههای جدیدی در خصوص ایجاد و بهبود سیستم های توصیهگر، با توجه به ارتباطات میان کاربران و به صورت خاص، وجود رابطه اعتماد میان آنها مطرح گردیدکه منجر به تولید سیستم های توصیه گر مبتنی بر اعتماد شده است[۱۰].

یک شبکه اجتماعی در واقع یک ساختار اجتماعی متشکل از مجموعه ای از بازیگران (شامل کاربران و سازمان آنها) و ارتباطات دوتایی میان این عناصر میباشد[۱۱] که به عنوان نمونه برجستهای از آن می تواند به شبکه اجتماعی facebook اشاره نمود. این ارتباطات می تواند در قالب انواع گوناگون یا بر اساس معیارهای مختلفی مانند: قیمتها، تبادلات مالی، دوستی، خویشاوندی، تجارت، سرایت بیماری یا مسیرهای هواپیمایی و غیره بیان گردند[۱۲]. بررسی ابعاد و زوایای مختلف یک شبکه اجتماعی روش مشخصی برای آنالیز و تحلیل ساختار کلیه عناصر تشکیل دهنده آنرا فراهم می کند. مطالعه این ساختارها از روش “آنالیز شبکه اجتماعی” برای شناسایی الگوهای محلی و سراسری ، یافتن عناصر و موجودیتهای تاثیرگذار در شبکه و بررسی دینامیک شبکه استفاده مینماید[۱۳]. شبکه های اجتماعی و تحلیل آنها یکی از موضوعات میان رشتهای است که به صورت آکادمیک در حوزه های روانشناسی اجتماعی، جامعه شناسی، آمار و تئوری گراف مطرح میباشد.
از دیدگاه تئوری گراف[۱۴] یک شبکه اجتماعی متشکل از تعدادی گره و یال میباشد که گرهها در واقع همان افراد، سازمانها و گروهها میباشند و یالها نیز بیانگر رابطه میان هر دو گره موجود در این گراف میباشند. نکته حائذ اهمیت، پیچیدگی این گرافها به لحاظ تعداد بسیار زیاد گرهها و همچنین یالهای میان آنها میباشد.
یکی از انواع خاص شبکه های اجتماعی وجود یک شبکه مبتنی بر اعتماد میان کاربران میباشد که در آن کاربران عقیده و نظر خود در خصوص اعتماد به دیگران را صراحتا و آشکارا بیان می نمایند و این اعتماد را در قالب امتیازی که به افراد مختلف می دهند بیان می کنند[۱۵]. یک شبکه مبتنی بر اعتماد در واقع یک گراف جهتدار است که می تواند متمایز کننده آن از یک شبکه اجتماعی گردد. گرهها کاربران میباشند و یالهای گراف بیانکننده وجود رابطه اعتماد میان دو کاربر میباشند[۱۶]. به عنوان مثال می توان به سایت Epinions[5] اشاره نمود. این سایت تجارت الکترونیک[۶] مثال بارزی از شبکه مبتنی بر اعتماد می باشد که در آن کاربران در خصوص محصولات، نظرات خود را مطرح می نمایند و می توانند برای محصولات یا نظر سایر کاربران امتیازی در محدوده ۱ تا ۵ را انتخاب نمایند. نکته مهم در خصوص این سایت این است که کاربران می توانند بر اساس کیفیت و تشابه نظر سایر افراد با خودشان، ایشان را به شبکه اعتماد خود اضافه نمایند و شبکه ای از افراد مورد اعتماد خود را تشکیل دهند و یا افراد ناشناس را که نظرات آنها مورد تایید نمی باشد را در لیست سیاه[۷] خود قرار دهند.
سیستم توصیهگری نیز که بر اساس شبکه اعتماد ایجاد میگردد به کاربران بر اساس نظرات افراد موجود در شبکه اعتماد[۸] ایشان و یا بر اساس نظرات افرادی که مورد اعتماد اعضای شبکه اعتماد باشند پیشنهاداتی را ارائه مینماید.
یکی از مباحث مهم و مطرح در اینگونه شبکه ها نحوه بیان و ارزیابی معیار اعتماد میان کاربران میباشد که روش های بسیار متنوع و مختلفی در این خصوص موجود است که طبیعتا منتج به نتایج متفاوتی میگردند[۱۷]. به عنوان مثال تعداد ارتباطات مستقیم و غیرمستقیم میان یک کاربر با کاربر دیگر می تواند بیان کننده میزان اعتماد میان ایشان باشدکه این امر به صورت کلی باعث ارائه جوابهای قابل قبولتری میگردد[۱۸]. نحوه بیان معیار اعتماد و اندازه گیری آن، خود یکی از موضوعات قابل تحقیق و بررسی است که از محدوده این تحقیق خارج بوده و در این تحقیق وجود یک شبکه مبتنی بر اعتماد میان کاربران به عنوان یکی از فرضیه های تحقیق در نظر گرفته می شود و به منظور محاسبه اندازه و مقدار اعتماد میان کاربران از نتایج تحقیق صورت گرفته در این خصوص بهره برداری میگردد[۱۹].
[۱]Content Based Filtering
[۶] E-Commerce
[۷] Block List or Black List
[۸] Web Of Trust (WOT)