قضات دادسرا در یک سلسله مراتب دوگانه، به صورت همزمان از وزیر دادگستری و رؤسای دادسرا تبعیت میکنند.
دادستان کل در نظام کیفری فرانسه در واقع سیاست تعقیب دعوای عمومی را تبیین میکند و رهنمودهایی را برای تعقیب دعوای عمومی به قضات دادسرا ارائه می دهد او همچنین می تواند تعقیب جرایمی را که از انها مطلع می شود از دادستان ها بخواهد ولی به هیچ وجه مجاز نیست خود اقدام به تعقیب جرایم نماید در واقع صلاحیت تعقیب جرایم در حوزه قضایی دادسراهای شهرستان مختص به خود آنها است.
یکی دیگر از وظایف وزیر دادگستری طبق م 309 آ. د.ک این است که با آموزشهای کتبی که در پرونده قرار میگیرد، به دادستان استان انجام اقدامات زیر را دستور میدهد
(ماده9 30 ق.آ.د.ک):
شروع تعقیبات؛
ارجاع درخواستهای (تعقیب) کتبی که وزیر مفید و مناسب میداند، به مرجع صالح.
ماده 3- جدید قانون آیین دادرسی کیفری (قانون 9 مارس 2004) درباره مقررات مربوط به آموزشها و تعلیمات کتبی خاص از ماده 36 قدیمی قانون آیین دادرسی کیفری (24 اوت 1993) اقتباس گردیده است.
دادستان استان وظیفه نظارت بر حسن اجرای قوانین در حوزه مسئولیت خود و همچنین کنترل عملکرد دادستان های شهرستان را عهده دار است از دیگر وظایف دادستان استان در قبال دادستان های شهرستان این است که عملکرد دادستانهای شهرستان حوزه خود «در خصوص پیشگیری و کیفر» (قانون 5 مارس 2007) و جریان دعوای عمومی را تنظیم و هماهنگ میکند؛[1]
اختیار دستور در مورد انجام اقدامات خاصی را دارد (این دستورها به صورت کتبی در پرونده دادرسی درج می گردد)؛
دادستان شهرستان باید گزارش سالانهای را برای او تهیه نماید (ماده 35 ق.آ.د.ک)؛
او بر تمامی مأموران دادسرای حوزه (دادگاه تجدیدنظر استان) تفوق دارد.
در تقسیم بندی سلسله مراتب دادسرا در فرانسه این دادستان شهرستان است که اقدام به تعقیب و پیگیری جرایم می نماید و بیشترین رویا رویی با جرایم و مجرمین به طور مستقیم متعلق به دادستان شهرستان است و دادستان استان و دیوان عالی کشور بیشتر نقش نظارتی ایفا می کنند.
همچنین دادستان شهرستان در مقابل شاکیان و بزهدیدگان وظیفه دارد که انها را از تصمیم خود در مورد رسیدگی به پرونده و روند تحقیقات مطلع کند و عللی که آن را توجیه می نماید، بیان نماید
فعالیت مأموران و افسران پلیس قضایی به منظور اقدام به جستجو و تعقیب جرایم را هدایت میکند.
بر اشخاص تحت نظر، نظارت میکند.
در جرایم مشهود، اختیارات مذکور در ماده 68 قانون آیین دادرسی کیفری را اجرا می کند.
«او بر پیشگیری از جرایم مذکور در قانون کیفری نظارت میکند. به این منظور، دادستان در حوزه دادگاه شهرستان، سیاست پیشگیری از بزهکاری در زیرمجموعه قضایی خود را تنظیم و هماهنگ میکند»
میتواند انجام برخی خدمات (آموزش تحت نظارت) یا توسل به انجمنهای کمک به بزهدیدگان را درخواست نماید. گزارشی راجع به تدابیر تحت نظارت و وضعیت مکانهای تحت نظر برای دادستان استان ارسال نماید؛ این گزارش برای وزیر دادگستری فرستاده میشود که او این اطلاعات را جمعبندی و گزارش سالانهای که منتشر میگردد را تهیه میکند .
[1]. ژان بوریکان,آن ماری سیمون ,همان ص36
افزایش چالش های محیطی به صورت اجتناب ناپذیری روش های انجام کار را تغییر داده، چالشهایی نظیر تغییر سریع ، ظهور اینترنت، تنوع نیروی کار، جهانی شدن، تکامل یافتن و متحول شدن نقشهای کاری و خانوادگی، فقدان و کمبود مهارت ها، و ظهور بخش خدمات تنها بر ساختار سازمانی اثر نداشته بلکه ماهیت و نقش عاملیت کسب و کار را نیز تغییر داده است. بعلاوه در دهه اخیر ، سرعت و گستره چالش های محیطی شدیداً رقابت را تحت تاثیر قرار داده و سازمانها را بدین سمت سوق می دهد که ابزارها، فناوری ها و دانش، مهارت و توانایی های مورد نیاز خودشان را به منظور حداکثر سازی توان رقابتی خود به صورت استراتژیک هم تراز و هم راستا کنند.
سازمانها به منظور افزایش کارایی ، اثربخشی و نهایتاً بهره وری خود به سمت دو تسهیل کننده تغییر جهت دادهاند: ” مدیریت منابع انسانی[۱] ” و ” فناوری اطلاعات[۲] “. این دو تسهیلگر اثرات زیادی روی محیط کار، مهندسی مجدد عاملیت کسب و کار، تعریف مجدد نقش های واحد های کسب و کار و طراحی مجدد فرایندهای کسب و کار داشته است. به عقیده پیتر دراکر هر سازمان یا موسسه تنها یک منبع راستین دارد و آن افراد آن سازمان است. بعد از فراز و نشیبهای زیادی که مدیریت منابع انسانی داشته و بعد از گذشت دو قرن از عمر مدیریت منابع انسانی، دهه هشتاد میلادی را می توان دهه ظهور مدیریت منابع انسانی الکترونیکی دانست. در طول این دهه فناوری برای اجرای فعالیت های مدیریت منابع انسانی بکار گرفته شده است. فناوری اینترنت در دهه ۹۰میلادی به عنوان نیروی برتری خواه و سلطه گرایی در آمده بود که انقلابی در مدل های کسب و کار ایجاد کرد و در نتیجه مدیریت منابع انسانی را نیز تحت تاثیر قرار داد و از سال ۲۰۰۰ میلادی تا کنون سیستمهای مدیریت منابع انسانی الکترونیکی به طور وسیعی به کار گرفته شده است و می تواند به صورت مجازی هر فعالیتی را اداره کند و روز به روز بر اهمیت مدیریت منابع انسانی الکترونیکی افزوده می شود.
اسلیزر و همکاران(۲۰۰۲) فناوری اطلاعات را به عنوان یک چتر تعریف کردهاند که حجم وسیعی از سختافزار، نرم افزار و خدمات بکارگرفته شده برای جمع آوری، ذخیره سازی ، بازیابی و مخابره اطلاعات را در برمیگیرد. تاریخچه بکار گیری فناوری اطلاعات به دهه های ۴۰ و ۵۰ میلادی بر میگردد که شرکت هایی از قبیل جنرال موتورز[۳] فناوری اطلاعات را در سیستم پرسنلی و پرداخت حقوق بکار گرفتند. البته باید تذکر داد که این نوع سیستم ها بسیار ابتدایی بودند. اما رشد سریع هم برای مدیریت منابع انسانی و هم برای فناوری اطلاعات به این منجر شده که امروزه اکثر قریب به اتفاق شرکت های و سازمانها اعم از دولتی و غیر دولتی به سمت بکارگیری فناوری اطلاعات در بخش منابع انسانی روی آورده اند. اصطلاح بکار گرفته شده برای مدیریت منابع انسانی الکترونیکی[۴] شامل منطقه وسیعی از مسئولیت های مدیریت منابع انسانی است از قبیل: انتخاب الکترونیکی، یادگیری از راه دور، مدیریت عملکرد الکترونیکی، و جبران خدمات الکترونیکی و غیره.
بعضی از محققان از جمله هنسن(۲۰۰۵) نیروی کار و فناوری را به عنوان ضربان قلب و مجموعه ابزار کسب و کار منابع انسانی امروز تعریف کردهاند. مدیریت منابع انسانی بدون شک مهمترین واحد هر سازمان برای مدیریت و توسعه نیروی کار است و فناوری اطلاعات نیز بدون شک توانا ساز مدیریت منابع انسانی در کسب چنین اهدافی است.
در مورد اینکه چرا مدیریت منابع انسانی به فناوری اطلاعات نیاز دارد و آنرا به کار می گیرد، می توان سه دلیل کلی و اصلی را بیان کرد: ظرفیتهای بالقوه فناوری اطلاعات در تسریع و سرعت بخشیدن به فرآیندها، در اداره کردن پیچیدگی همه مباحث و موضوعات مدیریت منابع انسانی وهمچنین ظرفیت آن در ارزیابی و اطلاعرسانی نیازهای یادگیری که مدیریت منابع انسانی برای انجام رویه های خود نیاز دارد.
مبحث اصلی در مورد مدیریت منابع انسانی و فناوری اطلاعات عدم همترازی و همسویی این دو است و این عدم همترازی ناشی از شبههای است که در مورد اثر فناوری اطلاعات بر عملکرد مدیریت منابع انسانی وجود دارد. محققان و متخصصان بسیاری در مورد اینکه فناوری اطلاعات بر مدیریت منابع انسانی اثر دارد اتفاق نظر دارند اما پذیرفته اند که اثر آن نامحدود نیست و بیشتر، بکار گرفته می شود به جای اینکه به عنوان یک متخصص یا سیستم خبره جایگزین شود و همچنین محققان معتقدند که فناوری اطلاعات تنها یک ابزار برای حمایت از اهداف مدیریت منابع انسانی سازمان است و نباید به عناون یک ابزار کارکردی کامل[۵] به حساب بیاید و تنها کارکرد مدیریت منابع انسانی را سادهتر، کاراتر و اثربخشتر میسازد(لی،۲۰۰۸).
به طورکلی، به منظور بهبود عملکرد مدیریت منابع انسانی و کاهش عدم همترازی و همسویی بین فناوری اطلاعات و مدیریت منابع انسانی، کارگزاران منابع انسانی اولاً باید فناوری اطلاعات را به عنوان شریک استراتژیک برسمیت بشناسند به جای اینکه صرفاً به عنوان یک ابزار به آن نگاه کنند، بعلاوه، باید دانش خود را در مورد فناوری اطلاعات افزایش دهند و همچنین حمایت کاملی از مهندسی مجدد فناوری اطلاعات بعمل آورند. با مطالعه متون مرتبط در این زمینه به وضوح درک می شود که نقاط کور و ابهامات فراوانی در زمینه رابطه بین کاربرد فناوری اطلاعات و عملکرد سازمان و به خصوص عملکرد مدیریت منابع انسانی سازمان وجود دارد که در این پژوهش به بررسی قسمتهایی از آن پرداخته خواهد شد.
[۱] Human Resources Management (HRM)
[۲] Information Technology (IT)
[۳] General Motors
[۴] Electronic Human Resources (eHR)
[۵] Business end
بونه[1](1991) معتقد است که تنها این انسان منطقی است که میتواند در محیط پیچیده و متغیر امروز در طول زمان از پس مشکلات بر آید، چراکه این انسان منطقی است که میتواند از رقبای خود پیش دستی کند و راههای نوآورانهای برای روبرو شدن با مشکلات ارائه کند. به طور مشابه مجموعهای از مهارتها و محرکها توسط همین انسان منطقی به سازمانها ترزیق شده است که موجب شده تا سازمانها نیز به صورت مداوم تلاش برای ادامه حیات خود را داشته باشند و برای این کار علاوه بر هوش انسان منطقی، نیاز به ابزارها و روشهایی برای توسعه فرایند تفکر و تصمیم گیری دارند. و یکی از این ابزار ها، فناوری اطلاعات است و موقعیکه به کسب و کار سازمانها وارد میشود، به عنوان یک تواناساز برای آنها عمل میکند.
یکی از ابزارهایی که سازمانها به منظور افزایش کارایی و اثربخشی خود بکار میگیرند، فناوری اطلاعات در سازمانهاست تا با بهره گرفتن از مزایای آن، با کارایی و اثربخشی بیشتری به اهداف خود دست یابند. همانطور که به تفصیل شرح داده خواهد شد، تاریخ بکارگیری اولین فناوریهای اطلاعاتی را در سازمان میتوان، بعد از جنگ جهانی ذکر کرد. در طول این دوره بود که فناوری اطلاعات وارد سازمان شد و به طور شگفت آوری در تمام بخشهای سازمان نفوذ کرد و گسترش یافت. یکی از حوزههایی که فناوری اطلاعات تاثیر فراوانی داشته، حوزه منابع انسانی در سازمان بوده و از زمانی که فناوری اطلاعات و سیستم های اطلاعاتی در سازمان بکارگرفته شده، واحد منابع انسانی نیز از آن بهره برده است. در این فصل به بررسی ادبیات مرتبط به این حوزه پرداخته خواهد شد. در این فصل با توجه به ادبیات موضوع، در سه بخش به توضیح فناوری اطلاعات، مدیریت منابع انسانی و نهایتاً مدل تحقیق پرداخته خواهد شد.
در اولین بخش در این فصل، ابتدا به توضیح فناوری اطلاعات پرداخته شده است. در ادامه به منظور روشنتر شدن موضوع، ابتدا داده و اطلاعات را تعریف کرده و سپس به تعریف فناوری اطلاعات و سیستمهای اطلاعاتی میپردازیم. پس از آن سیر تکاملی سیستمهای اطلاعاتی به اختصار بیان میشود. پس از آن به شرح مختصری از انواع سیستمهای اطلاعاتی بسنده میشود و به تاثیرات این سیستمهای اطلاعاتی در سازمان پرداخته می شود.
دادهها معیارهای عینی از خصیصه های(ویژگی های) یک موجودیت(مانند افراد، مکانها، چیزها و رویدادها) هستند(ابراین،1387). مردم اغلب واژههای داده و اطلاعات را بجای یکدیگر بکار میبرند. دادهها منابع خاصی هستند که برای تکمیل محصولات اطلاعاتی پردازش شده اند. بنابراین ما میتوانیم اطلاعات را داده هایی تعریف کنیم که به موضوعات با معنی و مفید برای کاربران نهایی ویژه پردازش شده اند(ابراین، 1387).
اهداف اساسی اطلاعات عبارتند از: آگاهی دادن، ارزیابی کردن، ترغیب کردن، خلق مفاهیم جدید، تعریف مسئله، حل مسئله، تصمیم گیری، برنامه ریزی، آشناسازی، کنترل کردن و تحقیق (مهدوی، 1379). اطلاعات دارای ارزشی حال یا گذشته هستند که به استفاده کننده آنها معلوماتی اضافه میکند که تا به حال نداشته و جزء دانش موردنیاز او بوده است(سن و جیمز، 1944). تجربه و تحقیق نشان داده است استفاده از اطلاعاتی مناسب است که دارای ویژگیهای زیر باشند و همانطور که در ادامه بحث خواهد شد، سیستمهای اطلاعاتی بسیاری از این ویژگیها را برای مدیران فراهم می آورند.
[1] Boone
به عقیده کونتز و ویریچ[۱](۱۹۸۸) فناوری به دانش و تخصص چگونگی انجام کارها اشاره دارد و شامل نوآوریها، ابداعات، تکنیکها و حدگستردهای از دانش و اطلاعات میشود. به طور کلی، فناوری اصطلاحی است قراردادی، که دارای مضامین زیادی است و نویسندگان مختلف هر یک، این واژه را به گونهای تعریف کرده و به آن از زاویه بخصوصی نگاه کرده اند. بعضی از آنها در تعاریف خود از فناوری بر ماشین آلات مورد استفاده تاکید کردهاند و برخی تاکیدشان بر دانش مورد استفاده بوده است. گروهی به تعامل انسان و ماشین توجه کرده و گروهی دیگر توجه خود را به مواد، به عنوان بخشی از فناوری معطوف داشتهاند (هورج و آنتونی،۱۹۹۸).
در واقع اطلاعات، رایانهها را به عنوان زیرساخت اصلی تحول و تبدیل فناوری اطلاعات در نظر گرفته و رایانهها در طی این تبدیل نقشی محوری ایفا کردند. این نقش هم شامل سازگاری و ترغیب دیدگاه های وسیعتر اطلاعاتی و هم نحوه تبدیل و مخابره آن در طول زمان و مکان میشود. از دهه ۱۹۵۰ رایانهها روشهای سنتی حسابداری و نگهداری سوابق را از طریق صنعت نوپای پردازش داده جایگزین نمودند. به طور کلی، اصطلاح فناوری اطلاعات برای توصیف فناوری هایی به کار میرود که ما را در ضبط، پردازش، بازیابی و انتقال اطلاعات از طریق فکس، میکروگرافها و سایر ابزارهای ارتباط از راه دور یاری داده، همچنین فناوریهای قدیمی تر بایگانی اسناد، ماشینهای محاسباتی مکانیکی، چاپ و حکاکی را در بر میگیرد(توربن[۲]، ۱۹۹۶). سایر محققان از جمله اسلیزر و همکاران[۳](۲۰۰۲) فناوری اطلاعات را به عنوان یک چتر معرفی کردهاند که اشکال زیادی از نرمافزار، سخت افزار و خدمات بکار گرفته شده برای جمع آوری، ذخیره، بازیابی و انتقال اطلاعات را در بر میگیرد. پس از رشد و نمو اینگونه فناوریها و به خاطر تاثیرات زیاد و قدرتمندی که بر همه جنبههای کسب و کار داشته است، فناوری اطلاعات مسلماً یک نقش حیاتی را در اقتصاد جهانی به عهده گرفته است. علی رغم تمام پیش بینیهای خوش بینانهای که از آینده فناوری اطلاعات شده است، ویلز و روز[۴](۲۰۰۴) معقتدند که فناوری اطلاعات تنها زمانی میتواند به عنوان یک اهرم، سازمان را به اثربخشی که برایش پیشبینی شده، برساند و برای سازمان ارزش افزوده به همراه داشته باشد که سازمان پنج دارایی کلیدی نیروی کار، مالی، فیزیکی، مالکیت معنوی و روابط را داشته باشد.
ایتان[۵](۱۹۸۳) بیان میکند که فناوری اطلاعات شامل وسایل و ابزاری است که برای تبادل اطلاعات در سازمان از آن استفاده میشود. اما باید در نظر داشت که فناوری اطلاعات قبل از اینکه یک سیستم سخت افزاری و مجموعهای از الگوها باشد، یک نظام فکری و فرهنگی است و میتوان آنرا فرهنگ تولید اطلاعات نامید. بدون ایجاد فرهنگ اطلاعات، نظام فناوری نمیتواند دوام داشته باشد. بنابراین آنچه در فناوری اطلاعات مهم است، تفکر اطلاعات گراست. فناوری اطلاعات از اتصال و ترکیب مجموعهای از فکرهای مفید تولید شده و شکل میگیرد و رایانه و ابررایانهها و سیم و کابل و ابزارهایی از این قبیل نیست. در فناوری اطلاعات، فکر انسانهای خردمند است که تولید اطلاعات میکند(محمدنژاد، ۱۳۷۸). درهرصورت سازمانها بایستی روندهای محیطی را پیش بینی و کنترل نمایند و اطلاعات لازم را از وضعیتهای گوناگون جهت اتخاذ استراتژیهای لازم بدست آورند. اما اینکه سازمانها چگونه خود را با این تغییر و تحولات سازگار میکنند مسئلهای است که سیستمهای اطلاعاتی را مطرح میسازد.
[۱] Koontz & Weihrich
[۲] Turban
[۳] Sleezer, Wentling and Cude
[۴] Weil and Ross
[۵] Eatan
مبنای شکل گیری سیستمهای اطلاعاتی با مفهوم امروزی آن با اختراع رایانه شروع میشود. این امر در ابتدا توسط شرکتهای سازنده رایانهها شکل گرفت. تلقی این شرکتها از سیستمهای اطلاعاتی به عنوان سیستم مناسبی برای توسعه کاربرد رایانه بود که از طریق آموزش آن در محیط مدیران به تولید و فروش بیشتر سخت افزار دست مییافتند. ولی این مسئله خیلی طولانی نبود و خیلی سریع سیستمهای اطلاعاتی به عنوان یک ضرورت خودنمایی کردند این سیر تکاملی را میتوان در مقاطع زیر دسته بندی کرد(جونز تون[1]، 1998):
و براساس همین مشخصه های فوق، انقلابی در بحث توسعه سیستمهای اطلاعاتی و فناوری اطلاعات واقع گردید که نتایج آن بدین شرح میباشد:
تحولات فوق باعث گردید که استفاده کنندگان از فناوری اطلاعات موارد زیر را مردود قلمداد کنند.
شاخصهای اصلی این انقلاب عبارتند از:
که در نتیجه به بازدهی بیشتر ولی پیچیده شدن مدیریت توسعه سیستمهای اطلاعاتی و فناوری اطلاعات انجامید. از سوی دیگر یکپارچگی بیشتری در منابع فناوری اطلاعات پدید آمد:
ایجاد بافت جدیدی از تخصص و دانش فناوری اطلاعات با ادغام مشخصه های برنامه نویسان و تحلیل گران سیستم .
در حال حاضر باید اذعان نمود که:
تغییرات و پیشرفت در فناوری اطلاعات به عنوان بستر اصلی سیستمهای اطلاعاتی، بسیار سریع است ولی دیگر در یک پروژه توسعه سیستمهای اطلاعاتی مواردی همچون افزایش زمان، افزایش بودجه و یا عدم اعتماد به کارآمدی سیستم به چشم نمی خورد.
[1] Jomns Tone
[2] Main Frame