مقدمه
نام تجاری[1] یک نماد منحصر به فرد از منابعی است که نمایانگر محصول هستند؛ مثل کیفیت، اعتبار و دیگر ویژگیهای خاص محصول. نامهای تجاری داراییهای با ارزشی هستند و برای سازمانها این فرصت را فراهم مینمایند تا با ارائه شایستگی خود جایگاهی در ذهن و قلب مصرفکننده به دست آورند. یک نشان تجاری، همچنین قسمتی از علامت تجاری است که میتوان با آن کالا را شناسایی نمود(مانند نماد شیر روی اتومبیلهای پژو). مارک تجاری همان علامت تجاری یا قسمتی از آن است که دارای حقوق قانونی است و از حقوق انحصاری فروشنده برای استفاده از نام یا نشان تجاری حفاظت میکند(تاجزاده نمین، 1390، ص142).
در سبز فایل که دوران ادغام و تحصیل شرکتهاست، ارزش نام و نشان تجاری یک عامل کلیدی و تعیین کننده در ارزش شرکت و ارزش بازار سهام میباشد و این به سبب قدرتی است که یک نام تجاری در کسب مشتری جدید و حفظ مشتریان موجود دارد. اگر نام ونشان تجاری دارای ارزش ویژه بالایی باشد، شرکت میتواند در سایهی وجود آن هزینه بازاریابی را کاهش دهد؛ زیرا مشتریان نسبت به آن آگاه و وفادار هستند(کرباسپور و یاردل، 1390، ص16).
امروزه برند، دیگر تنها یک ابزار کارآمد در دست مدیران نیست، برند یک الزام استراتژیک است که سازمانها را در جهت خلق ارزش بیشتر برای مشتریان و همچنین ایجاد مزیتهای رقابتی پایدار کمک میکند. البته با توجه به ارزش ویژه مصرفکننده[2] و وجود رقیبان با نامهای تجاری معروف، باید نیازهای مصرفکننده را پیدا کرد و عوامل تأثیرگذار بر متغیرهایی که در ارزش ویژه برند تأثیر بسزایی دارد را شناسایی تا همیشه آن مشتریان را راضی نگاه دارد و نسبت به رقیبان از بازار مصرف بهتری برخوردار باشد(دلافروز و همکاران، 1393، ص5).
رضایت مشتری و ارائه خدمات مهمترین بحث روز مربوط به صنعت خودرو و قطعهسازی است. مشتری راضی باعث دوام و بقای شرکتهای سازنده است و تأمین خواست و نیاز او هدف اصلی هر واحد تولیدی است. شعار مشتری مداری و شعار حق با مشتری، که قدمتی به امر پیدایش سرمایهداری دارد، مدتی است که ورد زبان مدیران خودروساز کشور شده و آذین تبلیغات گسترده آن ها گردیده است(شرج شریفی، 1390، ص10).
رضایت مشتریان پیامدهای مطلوبی از قبیل همکاری، تمایل بلندمدت مشتریان به شرکت، وفاداری و تعهد به وابستگی را برای شرکت به ارمغان میآورد. اکثر خریداران راضی آنهایی هستند که ارتباط طولانی مدتی با برند برقرار میکنند و رضایت، اعتماد و تعهد به روابط طولانیمدت تأمینکننده و خریدار منجر میگردد( دهدشتی شاهرخ، جعفرزاده و بخشی زاده، 1391، ص93).
دراین تحقیق تأثیر ارزش ویژه برند از دیدگاه مصرفکننده بر رضایت[3] و وفاداری به برند[4] در صنعت خودروسازی داخلی، نمایندگیهای مجاز ایران خودرو در استان گیلان مورد بررسی قرار میگیرد.
1-2- بیان مسأله
یک برند مناسب برای شرکت باعث خلق امتیازات متنوعی از جمله امتیازات مالی میشود. از دیگر امتیازات برند میتوان به منجر شدن حق تقدم در انتخاب این شرکت در بین شرکتهای مشابه را نام برد. یک استراتژی برند قوی برای سهامداران ارزش ایجاد کرده و همچنین نخبگان را به کار جذب میکند. مدیران اجرایی و محققان دانش مدیریت علاقه فراوانی به کمیسازی میزان ارزش و بهای برند دارند. این ارزش در تعاریف بازاریابی تحت عنوان «ارزش ویژه برند» بیان میگردد(آکر،1991، به نقل از مروتی شریفآبادی، 1391، ص2).
وفاداری برند از مفاهیم اساسی بازاریابی می باشد و با عادت مشتری به خرید، تفاوت معنایی قابل توجهی دارد. نکته اساسی تمرکز بر مفهوم وفاداری برند، ارتباط آن با رضایت مشتری، اعتماد وی بر برند و در نهایت نگرش و رفتار مشتری بر ارزش برند است. مراحل ایجاد وفاداری از شناخت اولیه آغاز و به درک و احساس نزدیک عاطفی میرسد و سپس به برقراری ارتباط معناداری خواهد رسید. در شرایط کنونی عدم وجود بعضی از قطعات به دلیل تحریم، دوبارهکاری، اتلاف وقت مشتری، نقصهای متعدد خودروهای جدید، مانع از ارائه با کیفیت خدمات پس از فروش در نمایندگیها شده است. در حالی که یکی از دغدغههای اساسی برای شرکت ایران خودرو تداوم مراجعهی مشتری جهت ارائه خدمات، پس از اتمام دوره گارانتی میباشد؛ عدم ارائه خدمات پس از فروش متناسب با انتظارات مشتری میتواند باعث ارتقای تصویر ذهنی نامطلوب از شرکت شود.
در ایران به دلیل انحصاری بودن بازار و نبود شرایط رقابتی مشتریان ناچارند هر آنچه با هر قیمتی که به آن ها عرضه میشود خریداری نمایند و از طرفی شرکتهای خودروساز داخلی به دلیل تقاضای بالای مشتریان و عدم داشتن رقبای قوی به نظر میرسد توجهی به مشتری مداری و رضایت مشتری ندارند و آنچنان که باید به ارائه خدمات پس از فروش مناسب به عنوان گام اول در جلب رضایت مشتری توجه نکردهاند. در حال حاضر 000/166 واحد در سطح کشور وجود دارد که به ارائه خدمات پس از فروش در این صنعت مشغولند(000/131 واحد در قسمت خدمات و 000/35 واحد در قسمت قطعات) طبق نظرسنجیهای انجام شده از مشتریان رضایت چندانی از فعالیتهای این نمایندگیها ندارند(شرج شریفی، 1389، ص9).
از طرفی از آنجا که شاهد تکرار طراحی شکایات و نارضایتی خریداران خودروهای تولیدی در کشور هستیم، میتوان نتیجه گرفت اقداماتی که شرکت ایران خودرو به عنوان بزرگترین کارخانه تولید خودرو در کشور تاکنون در جهت جلب رضایت مشتریان خود به عمل آورده کافی نبوده است(نوربخش و همکاران، 1391، ص57).
در این میان گاهی خودروسازان نقش کلیدی خدمات پس از فروش را فراموش میکنند و از صرف کردن برخی هزینههای پایین برای برآوردن رضایت بالای مشتریان باز میمانند. غفلت از خدمات پس از فروش با کیفیت در کالاهای بادوام همانند خودرو؛ بویژه در کشورهایی مانند ایران که خودرو کالایی سرمایهای است و نه مصرفی پیامدهای بسیاری را متوجه خریدار و فروشنده کرده است. خدمات پس از فروش تنها برای خودروهای تازه ساخت، کار چندان دشواری نیست؛ چرا که خودروهای نو نیاز چندانی به تعمیرات اساسی ندارند. بالابودن طول عمر مفید خودرو نقش خدمات پس از فروش را به مراتب پررنگتر میکند. وجود خودروهایی با چند دهه عمر در خیابانها نشانگر اهمیت تأمین قطعات و خدمات پس از فروش است(مسعودی، 1389، ص114).
بنابراین جای تعجب نیست که شرکتی به علت عدم ایجاد روابط بلندمدت با مشتریان و در نتیجه عدم وجود وفاداری در مشتریان نسبت به محصولات شرکت، علیرغم کیفیت مناسب محصولات، سهم بازار مناسبی را در بازار کسب ننماید. کیفیت خدمات پس از فروش، وجود نمایندگیهای متعدد و در دسترس، کاهش زمان خواب خودرو در هنگام مراجعه به نمایندگیها، از جمله مواردی است که باعث بالارفتن وفاداری مشتریان و در نتیجه افزایش ارزش ویژه نام و نشان تجاری میگردد( حیدرزاده و هاشمی، 1392، ص10).
همچنین عدم اجازه ورود به خودروهای خارجی به بازار داخلی، مجموعه عللی میباشند که سبب شده تا یک موقعیت صددرصد حمایتی را برای خودروسازان کشور فراهم آورد. به گونهای که ایرانخودرو و بخش صنعت خودروی کشور، لزوم ایجاد تحولات عمیق، ریشهای و زیربنایی را در خود احساس نمیکند. اما به علت ظهور خودروسازهای متعدد در داخل کشور و حساس شدن رقبای سنتی به پدیده رقابت برای کسب سهم بیشتر از بازار، بین آن ها رقابتی ایجاد شده است.
[1] Brand
[2] CBBE: Consumer-Based Brand Equity
[3] Consumer Satisfction
[4] Brand Loyalty