اختلال درونسازی دیگری که در این پژوهش قصد مطالعه و مقایسه آن با PTSD را داریم افسردگی هست. افسردگی یک مشکل روانشناختی مهم در دورهی نوجوانی است که هم به عملکردهای روانشناختی نوجوان در حال حاضر و هم در بزرگسالی صدمه میزند. در کاربرد بالینی، اصطلاح افسردگی برای توصیف دستهای از نشانهها، شامل تغییرات عمده در خلق، تفکر و فعالیت، بهکاربرده میشود. این نشانهها پایدارند و منجر به بروز تغییراتی در عملکرد شخصی و اجتماعی فرد، حداقل در دورهای به مدت دو هفته، میگردند (وردوین[45] و همکاران، 2009). افسردگی نوجوانان ممکن است از نظر تشخیصی بسیار متفاوت با افسردگی بزرگسالان باشد (هاراسیلتا[46] و همکاران، 2004).در نوجوانی میزان افسردگی بین سنین 13 و 18 سالگی بهطور قابلتوجه افزایش مییابد. شیوع افسردگی اساسی در نوجوانان در طول عمر و شیوع 12 ماهه آن به ترتیب %11 و 5/7% بودند. نرخهای مربوط به افسردگی اساسی شدید نیز 3% و 3/2 درصد بود. شیوع افسردگی بهطور قابلتوجهی در سراسر دوران نوجوانی افزایش یافته است و این افزایش در زنان بیشتر از مردان بوده است (اون اوولی[47] و همکاران، 2015).
با آنکه افسردگی بهعنوان یک اختلال خلقی شناخته میشود، بررسیها نشان میدهند که این اختلال با نارسایی چشمگیر شناختی همراه است و از نظر ماهیت و شدت، با سایر اختلالات خلقی تفاوت دارد. بررسیهای مقایسهای کودکان و نوجوانان افسرده با غیر افسرده گویای وجود بد کارکردیها و کاستیهایی در عملکردهای اجرایی و شناختی و در کنشهای سرعت پردازش، حافظه کلامی هست (بروکس[48] و همکاران، 2010). نشانههای یادشده میتوانند نقش تعیینکنندهای در بقای بیماری و سیر نشانههای شناختی آن داشته باشند. بیماران افسرده اغلب تجربه ذهنی کاهش سرعت پردازش ذهنی را گزارش میکنند (اوکانر[49] و همکاران،1990). کندی شناختی ممکن است در اختلال عصب روانشناختی مرتبط با افسردگی اساسی نقش داشته باشد (بربیون[50] و همکاران، 2000)؛ بنابراین کاستیهای شناختی افراد افسرده را میتوان به منابع و فرایند نادرست پردازش اطلاعات در این دسته از افراد نسبت داد (رز[51] و امبیر[52]، 2006).
از جمله منابعی که در فرایند پردازش اطلاعات دخالت دارند، حافظه کاری هست. امروز در بین صاحبنظران این توافق عمومی وجود دارد که سوگیری حافظه در بیماران افسرده امری شایع است؛ همچنین معتقدند که آسیبهای حافظه فعال، اصلیترین مشکل حافظه در بیماران افسرده است، چراکه بر اساس یافتههای پژوهشی عملکرد حافظه افراد افسرده نسبت به افزایش پیچیدگی تکالیف حساس است، به این معنی که با پیچیدهتر شدن تکلیف، عملکرد حافظه افت شدیدی پیدا میکند (پیلوسی[53] و همکاران، 2000). پین[54] و همکاران (2004) در مطالعهی خود نشان دادند که افسردگی اساسی در نوجوانان عملکرد حافظه را بهطور معناداری کاهش میدهد. هوران[55] و همکاران (1997) نیز در مقایسه بزرگسالان و نوجوانان افسرده در مقیاس حافظه دریافتند که دختران نوجوان عملکرد ضعیفتر از بزرگسالان داشتند این در حالی بود که تفاوتی میان بزرگسالان و پسران وجود نداشت. اختلال در حافظه کاری و سرعت پردازش نوجوانان افسرده در مطالعاتی دیگر نیز نشان داده شده است (برای مثال، کلیم کیت[56] و همکاران، 2011).
در ارتباط با اثرات افسردگی بر ادراک فرد از زمان شواهد بالینی حاکی از کاهش سرعت زمان در افسردگی است، اما شواهد تجربی درباره مشکلات حوزه قضاوت زمانی نسبتاً اندک بوده و آنچه وجود دارد تا حدودی متناقض است (هاکینز و همکاران، 1998؛ به نقل از سویگنی و همکاران،2003).
باوجود بدکارکردیهای مشابه میان افسردگی و PTSD در برخی از کارکردهای روانشناختی مغز در نواحی اصلی درگیر در این دو اختلال تفاوتهایی وجود دارد. در اختلال استرس پس از سانحه، مشکلات بیشتر شامل کاهش حجم فعالیت هیپوکامپ (کارل[57] و همکاران، 2006)، کاهش حجم فعالیت آمیگدال و قشر کمربندی پیشین (پانو-هایز[58] و همکاران، 2009) و نابهنجاری در ساختارهای پیشپیشانی میانی (کاسای[59] و همکاران، 2008) است. در رابطه با درگیری نواحی خاصی از مغز در بیماری افسردگی، الدرکین- تامپسون[60] و همکاران (2006) گزارش کردند که هر چند اندازه لوب فرونتاال در بیماران افسرده سالخورده مطابق انتظار، تغییری نکرده بود، اما اندازهی سینگولای پیشین، شکنج رکتوس و ماده خاکستری پیشین حدقهای در بین این بیماران کاهش یافته است که حاکی از تغییرات خاص مربوط به بیماری است که متفاوت از دیگر فرایندهای تباهی دیررس مغز است. ناکارآمدی کرتکس سینگولای پیشین و کرتکس پره فرونتال پشتی-جانبی را در بیماران افسرده به اثبات رساندهاند (واگنر[61] و همکاران، 2006).
با توجه به همبودی بسیار بالای اختلال افسردگی و PTSD در نوجوانان و آنچه در پژوهشهای پیشین انجام گرفته، در رابطه با تأثیر افسردگی بر ادراک زمان و سیستم ساعت درونی اتفاقنظر وجود ندارد و این مؤلفه در اختلال PTSD مورد بررسی قرار نگرفته است، این مطالعه قصد دارد تا به بررسی مقایسهای کارکردهای اجرایی (سرعت پردازش، ادراک زمان و حافظه کاری) در اختلال افسردگی و اختلال استرس پس از سانحه بپردازد.
1-3- ضرورت انجام پژوهش
احساس افسردگی یکی از تجارب مشترک بشر است که اغلب بهعنوان یک پاسخ طبیعی به رویدادهای خارجی یا آسیبهای درونفردی روی میدهد و اما تخمین زده میشود افسردگی اساسی چه روانزاد و چه درونزاد در بین چهار بیماری آسیبزای شاخص از سال 2000 تا 2012 مقام دوم را دارد (یوریب و همکاران، 2008). گرایش به بروز اولین وقوع افسردگی در سنین پایینتر گسترش یافته و درصد بالای نوجوانان مبتلا به افسردگی شدید، نگرانکننده است (روزنهان و سلیگمن، 1999). افسردگی بر تکامل شناختی، هیجانی و فیزیکی نوجوان اثر میگذارد (ویلیام[62] و ویکینگ[63]،2003؛ به نقل از حبیب پور و شریعتی، 1387).
سایت های دیگر :