۱-۱ عقب ماندگی ذهنی
عقب ماندگی ذهنی یک وضعیت و حالت ذهنی خاص است که در اثر شرایط مختلف قبل از تولد و هنگام تولد و یا پس ازتولد کودک پدید آید، عقب ماندگان ذهنی افرادی هستند که به علت وقفه یا کمبود رشد ذهنی در شرایط عادی قادر به استفاده مطلوب از برنامه های معمولی آموزش و پرورش، سازگاری اجتماعی و تطبیق با محیط نمیباشند. تعریفی که از نظر اکثریت قریب به اتفاق مجامع علمی و صاحب نظران روانشناسی مورد قبول میباشد تعریفی است که از سوی انجمن آمریکای عقبماندگی ذهنی(AAMR)[1] ارائه شده: «عقبماندگی ذهنی سطحی از عملکرد هوش عمومی است که میزان آن به طور معنادار (دو انحراف معنادار) پایینتر از میانگین بوده و همزمان با نقایصی در رفتار سازشی(سازش یافتگیهای فردی و اجتماعی) همراه بوده و در دوران رشد (تشکیل نطفه تا ۱۸ سالگی) ظاهر میگردد» (میلانی فر، ۱۳۷۴).
۱-۲ عقبماندهی ذهنی آموزشپذیر (EMR)[2]
افروز (۱۳۷۷) اظهار میدارد: عقبماندگان ذهنی آموزشپذیر افرادی هستند که بهرههوشی آنان ۷۰-۵۰ میباشد و قادر به فراگیری حداقلی از اطلاعات عمومی و درسهای رسمی کلاس از قبیل خواندن و نوشتن و حساب کردن و مهارت های مناسب شغلی بوده و میتوانند در اداره زندگی خود از تحصیل خویش بهرهمند شوند.
میلانی فر(۱۳۷۴) عقبماندهی ذهنی آموزشپذیر را افرادی میداند که هوشبهر آنها بین۷۰-۵۱ است این افراد از لحاظ دانستن لغات ضعیفاند، مفاهیم را خود درک نمیکنند، آموزش کلامی عادی ندارند و از لحاظ عاطفی واکنشهای لازم را به دست نمیآورند.
۱-۳ ویژگیهای کودک استثنایی
تواناییها و ناتواناییهای مختلف، اثرات متفاوتی بر زندگی خانوادگی دارد. معمولاً ماهیت استثنایی بوده، واکنش خانواده را تعیین می کند. کودکی که ناشنوا است، خانواده را برای تغییر در سیستم ارتباطی تحت فشار قرار میدهد و این منازعهای است برای خانواده که از زبان علامتی یا شفاهی استفاده کنند یا خیر؟ کودکی که بیماری مزمن دارد فشارهای هیجانی و اقتصادی بر خانواده وارد خواهد کرد، کودک ناتوانای یادگیری نیاز به حمایت تحصیلی دارد و ممکن است باعث شود که خانواده مکانهای آموزشی را که پیشرفت تحصیلی را قوت میبخشد، بررسی کند.
هم چنین، چنین شدت استثنایی بودن ممکن است بر واکنش خانواده اثر داشته باشد. کودکان مبتلا به ناتوانی های شدیدتر ممکن است نسبت به دیگران کاملاً متفاوت رفتار کنند. برخی از ناتوانیها مثل ناشنوایی و ناتواییهای یادگیری در مقایسه با برخی دیگر از ناتواییها مثل بینایی قابل مشاهده نیستند، آنها با احتمال کمتری در کودک دیده میشوند. نکته قابل توجه این است که اگر چه ناتوانیها شدید از یک سو منجر به داغ ننگ در خانواده می شود اما از سوی دیگر آنها به روشنی بیانگر ناتوانی کودک هستند، باوری که خانوادهها به تبیین آن نیازمند هستند (هالان[۳] و همکاران، ۱۳۷۱)
۱-۴ نیازهای والدین کودکان استثنایی
خانوادههایی که کودک معلول دارند به تناسب نوع، شدت معلولیت، وضعیت اقتصادی و اجتماعی و سن کودکشان و نیز در زمینه رفتار سازش به اطلاعات و مهارت های ویژه نیاز دارند که مهمترین آنها به گفته قصبه (۱۳۸۴) به شرح زیر میباشد:
- نیاز به ارتباط، نیاز عمدهی والدین کودکان استثنایی در طی سالهای مدرسه ارتباط با معلمان، مربیان و متخصصان است.
- نیاز به اطلاعات، والدین کودکان معلول به اطلاعاتی در زمینه مراقبت، پرورش و رفتار با فرزند خود نیاز دارند و نیز در این راستا در امر برنامه ریزی برای آینده فرزندشان نیازمند اطلاعات میباشند.
- نیاز به حمایت شدن، حمایت شده از جانب دیگران از عوامل ایجاد سازش یافتگی در خانواده است. به ویژه حمایت ازجانب متخصصان و مربیان می تواند فرصتهای را برای ملاقات با سایر خانوادههای کودکان معلول بوجود آورد.
- نیازهای مالی، اقتصادی، بخش عمده بودجه خانواده صرف هزینه های مربوط به غذا، پوشاک و وسایل کمک آموزشی می شود این نیازها برای خانوادهای که کودک معلول دارد و نیازمند خدمات پزشکی ویژه میباشد به مراتب شدیدتر است.
- نیاز به راهنمایی در وظایف زندگی و خانواده والدین و سایر اعضای خانواده نیاز دارند که ناتوانی کودک خود را درک کنند و بپذیرند، که تقسیم کار توانایی حل مساله، فعالیتهای تفریحی، اکتساب مهارت های اجتماعی ونظارت در امر برنامه ریزی آموزش کودک از جمله وظایف ما باشد (قصبه، ۱۳۸۴).
[۱]. American Assoctuon On Mental Retadstion
[۲]. Educable Mental Retared
[۳]. Halan et al.