پایان نامه بازاریابی و توسعه فروش:استراتژی بازاریابی
استراتژی بازاریابی
کانون اصلی استراتژی بازاریابی، تخصیص مناسب و هماهنگ نمودن فعالیت ها و منابع بازاریابی است به منظور تامین اهداف عملیاتی شرکت از حیث یک بازار _ محصول خاص. لذا، مسئله اصلی مربوط به قلمروی استراتژی بازاریابی، عبارت است از تعیین بازارهای هدف خاص برای یک خانواده محصول یا یک محصول خاص، سپس، شرکت ها از طریق یک طراحی و اجرای برنامه مناسب عناصر آمیخته بازاریابی (اساساً چهارآمیخته محصول، قیمت، مکان و پیشبرد ) طبق نیازها و خواسته های مشتریان بالقوه در آن بازار هدف، به دنبال کسب مزیت رقابتی و ایجاد هم افزایی می باشند. (اعرابی و ایزدی، 1383،ص39)
یک استراتژی الگوی بنیادی از اهداف فعلی و برنامه ریزی شده، بهره برداری و تخصیص منابع و تعاملات یک سازمان با رقبا، بازارها و دیگر عوامل محیطی است .کانون اصلی استراتژی بازاریابی، تخصیص مناسب و هماهنگ نمودن فعالیت ها و منابع بازاریابی به منظور تامین اهداف عملیاتی شرکت از حیث یک بازار یا محصول خاص است لذا مسأله اصلی مربوط به قلمرو استراتژی بازاریابی است که عبارت است از تعیین بازارهای هدف خاص برای یک خانواده محصول یا یک محصول خاص .پس از این مرحله شرکت ها از طریق
طراحی و اجرای یک برنامه مناسب و تعیین عناصر آمیخته بازاریابی طبق نیازها و خواسته های مشتریان بالقوه در آن بازار هدف، به دنبال کسب مزیت رقابتی و ایجاد هم افزایی حرکت میکنند. بعدی از استراتژی که بیش از همه در اختیار بازاریابی قرار دارد گزاره ارزش مشتری است. در واقع، در مذاکرات استراتژیک، بازاریابی باید صدای مشتری باشد و اطمینان یابد که گزاره ارزش واقعی بوده است (آکر، 1386).
در ادبیات استراتژی بازاریابی به جز موارد اندکی تقسیم بندی جامعی از استراتژی های بازاریابی مشاهده نمیشود و در بسیاری از موارد صاحبنظران با توجه به ابعاد خاصی، استراتژی های بازاریابی را طبقه بندی کرده اند. انواع استراتژی بازاریابی، از یک دیدگاه صرف قابل تبیین نیست و تقسیم بندی های چندی در این خصوص وجود دارد. بسته به اینکه از چه زاویه ای به بررسی انواع استراتژی بازاریابی پرداخته شود، تقسیم بندی های گوناگونی پدید می آید که برای تحقق آن استراتژی اقدامات استراتژیک خاصی را می طلبد. البته در بسیاری موارد نوعی همپوشانی بین دیدگاه ها مشاهده میشود. یک تقسیم بندی استراتژی های بازاریابی میتواند براساس سطح تجاری و سطح عملیاتی انجام گیرد. در سطح کسب و کار دو تایپولوژی معمول مایلز و اسنو[1]( 1978) (فرصت جو، مدافع، تحلیل گر و منفعل) [2]و پورتر[3] (1980) ( رهبری هزینه، تمایز و تمرکز)[4] در ادبیات استراتژی بازاریابی بیشتر مورد استفاده قرار گرفته است. اسلتر و السن [5](2001) استراتژی های بازاریابی را به بازاریابان مهاجم، بازاریابان انبوه، بازاریابان کوچک و بازاریابان ارزش[6] طبقه بندی کرده اند. در سطح عملیاتی مورفی و انیس[7] (1986 ) چارچوبی را برای تقسیم بندی محصولات (راحتی، ارجح، فروشگاهی و محصولات خاص ) [8]به کار گرفتند و آن را با مابقی عناصر آمیخته بازاریابی چون قیمت، تبلیغات پیشبرد فروش و توزیع یکپارچه کردند. مدارک تجربی جدید نشان میدهد که وقتی بین استراتژی رقابتی یک فعالیت و طر حهای بازاریابی استراتژیک کالاها یا خدمات مختلف آن واحد فعالیت هماهنگی خوبی برقرار است عملکرد آن واحد فعالیت از حیث رشد فروش، سهم بازار و سودآوری بهتر از زمانی است که این هماهنگی وجود ندارد (اسلتر و السن، 2000 ).