سیرتکاملی نظریه های رهبری:”پایان نامه درباره فرهنگ سازمانی”
سیرتکاملی نظریههای رهبری
تقریباپیش ازسالهای1950میلادی تاکنون نظریههای رهبری فرازونشیبهای متعددی راپشت سر گذاشته است. درواقع تکامل نظریههای رهبری شامل چهاردسته زیراست:
نظریههای صفات مشخصه رهبری :برطبق این نظریه رهبران به طورمادرزادی رهبر متولدمیشوند،بنابراین رهبری قابل آموزش نیست درواقع برخی صفات مشخص یاویژگیهای شخصیتی مشخص دارندکه آنهاراازغیررهبران متمایزمیکند.برخی ازاین صفات مشخص رهبران،هوش وذکاوت،اعتمادبه نفس،تمایل به مسئولیتپذیری،تحمل ابهام،قاطعیت،جذابیت و نظایراینهامیباشد.تحقیقات تجربی نشان میدهدکه رهبری فرآیندی پویاست وازموقعیت به موقعیت دیگرهمراه باتغییررهبروپیرووضعیت تغییرمییابدبه هرحال اگرچه ویژگیهای شخصیتی معین ممکن است درموقعیتی معین مفیدباشد،اماهیچ گونه ویژگیهای جهان شمولی نیست که بتواند موفقیت رهبری راتضمین کند(زالی،2005).نظریه صفات مشخصه بااین که توانست معیارهای روشنی رابه منظورتوصیف خصلتهای عمومی موردنیازرهبران ارائه دهد،درعین حال به طورکلی ازتوصیف ماهیت پدیده رهبری غافل ماند.این نقیصه بزرگ دردرون خودکاستیها و نارساییهای گوناگون رادربرداشت که شماری ازمهمترین آنهاعبارت بوداز:نادیده گرفتن سهم پیروان درتکوین پدیده رهبری؛دخیل ندانستن شرایط محیطی دراثربخشی فعالیتهای رهبری؛ عدم ارائه روش برای تبیین چگونگی نفوذرهبر برپیروان؛برقرارنبودن رابطهای روشن بین ویژگیهای موردنیازرهبرواقتضائات خاص سازمانی(سنجقی،1380).
نظریههای سبکهای رفتاری:بانمایان شدن ضعفهای مختلف نظریه صفات مشخصه درتوصیف رهبری،به تدریج توجه پژوهشگران به سبکهای رفتاری رهبری معطوف شد،به عبارت روشنترتوجه محققان ازشخص رهبربه رفتاررهبرتغییریافت. دراین رویکرد عقیده براین است که رهبرساخته میشودنه این که رهبربه طورمادرزادی رهبرمیشود.بنابراین این نظریه مخالف مفروضات نظریه صفات مشخصه رهبری است(زالی،1383).نظریههای رفتاری رهبری شامل تحقیقات زیراست:1-مطالعات دانشگاه ایالتی اوهایو2-مطالعات رهبری میشیگان3 -مطالعات پویایی گروه توسط کرت لوین[1]4-سیستمهای چهارگانه مدیریت توسط لیکرت[2]5-شبکه مدیریت(رهبری)توسط بلبک وموتن[3]پژوهشگران نظریههای رفتاری، به دنبال مهمترین رفتاریاسبک رهبری بودند، امامطالعات وتحقیقات بعدی نشان دادکه هیچ بهترین سبکی وجودندارد.
نظریههای اقتضایی:بنابه نقایصی که درنظریات فوق وجودداشت عامل وضعیت و موقعیت به عنوان متغیری دیگرواردمباحث رهبری شدبه آن دسته ازنظریههایی که به وضعیت و موقعیتهای رهبری تأکیدمیکندنظریههای وضعیتی یااقتضایی میگویند.همه این نظریههایک فرض اساسی مشترک دارند:رهبری موفق هنگامی اتفاق میافتدکه سبک رهبری یاموقعیت (وضعیت)منطبق باشداین نظریههابرانعطاف پذیری تأکیددارند(زالی،1383).نظریههای اقتضایی شامل نظریه های زیرمیباشد:1 – نظریه اقتضایی فیدلر [4]2-نظریه مسیر-هدف[5]3-نظریه یامدل تصمیمگیری(نظریه رهبری مشارکتی)ورم وبتون[6]4-نظریه رهبری وضعیتی هرسی وبلانچارد[7]این نظریهها،درجه کارآیی واثربخشی هرسبک خاص
ازرهبری رامنوط به وجوداوضاع متناسب باآن میپندارد وبراین باوراست که اساساوجودسبک برتررهبری به گونهای که بتواندبه مثال امری جهانشمول درتمامی زمینههای گوناگون موضوعیت داشته باشد کاملامنتفی است. براین اساس، چنانچه سبک یاالگوی رفتاری معینی از رهبری دروضعیت خاص به اثربخشی بیانجامد، نمیتوان انتظار داشت که همین الگودردیگروضعیتهااثربخش باشد(سنجفی،1380). این نظریه بادونظریه قبل متفاوت است. این نظریه پیشنهادمیکندکه مدیران بایدسبکی راانتخاب کنندکه بایک موقعیت در یک زمان معین،بهترین سازگاری راداشته باشد.
نظریه رهبری تحولآفرین:به رغم هم مسیرشدن بسیاری ازتحقیقات ومطالعات مربوط به رهبری، امروزه صاحبنظران رشته مدیریت شاهدپیدایش جریان فکری جدیدی دراین زمینه هستند. این جریان فکری غالباتحت عنوان نظریه رهبری تحولآفرین مطرح شده است (زالی،1383).
[1].Kurt Levin
[2].Likert
[3].Blake& Mauton
[4].Fiedler
[5].Path –goal theory
[6].Vroom &Yetton
[7].Hersey &Blanchard
لینک جزییات بیشتر و دانلود این پایان نامه:
1-2-بیان مساله 14
1-3-اهمیت و ضرورت پژوهش 16
1-4-اهداف پژوهش 17
1-5-سوالات پژوهش 18
1-6-قلمرو پژوهش 19
1-6-1- قلمرو زمانی 19
1-6-2- قلمرو مکانی 19
1-6-3- قلمرو موضوعی 20
1-7-روش پژوهش 20
1-7-1- جامعه آماری 20
1-7-2- روش نمونه گیری 20
1-7-3- شیوه تحلیل داده ها 21
1-8-واژه های کلیدی پژوهش 21
1-9-خلاصه 22
فصل دوم
2-1- مقدمه 25
2-2- نام تجاری 25
2-2-1- تعریف نام تجاری 26
2-2-2- مروری بر تحولات نام تجاری در ایران 27
2-2-3- جایگاه و اهمیت نام تجاری 28
2-3- بنیان و اساس تصویر ذهنی 30
2-3-1- تعریف ذهنیت و برداشت از نام تجاری 31
2-3-2- جایگاه و اهمیت ذهنیت و برداشت از مشتری 31
2-4- حکومت بر ذهن مشتری با استفاده از نام تجاری 33
2-5- نگرش مصرف کننده و نحوه شکل گیری آن 34
2-6- کارکردهای نام تجاری 36
2-7- ساخت نام تجاری شرکت 39
2-8- گرایش به نام تجاری 42
2-9- رهبری نام تجاری 45
2-10- مدیریت دارایی نام تجاری 47
2-11- تعاریف و مفاهیم جایگاه یابی 50
2-11-1- جایگاه یابی نام تجاری 53
2-11-2- جایگاه یابی مجدد 54
2-11-2-1- تصویر نام تجاری 55
2-11-2-2- هویت نام تجاری 55
2-12- خرده فروشی 56
2-12-1- تعریف خرده فروشی 56
2-12-2- انواع خرده فروشی 57
2-12-2-1- خرده فروشی فروشگاهی 57
2-12-2-1-1- خرده فروشی بر اساس سطح خدمات 58
2-12-2-1-2- خرده فروشی بر اساس ترکیب کالا برای فروش 59
2-12-2-1-3- خرده فروشی بر اساس قیمت های فروش 61
2-12-2-1-4- خرده فروشی بر اساس کنترل مجاری فروش 62
2-12-2-1-5- نحوه گردهمایی فروشگاهی 63
2-12-2-2- خرده فروشی غیر فروشگاهی 63
2-12-3- اهداف خرده فروشی 65
2-12-4- تصمیمات بازاریابی خرده فروش 65
2-12-4-1- عوامل تاثیرگذار درون فروشگاهی 67
2-13- تجربه مشتری 82
2-13-1- پیشینه تجربه مشتری 82
2-13-2- تعریف تجربه مشتری 83
2-13-3- انواع تجربه مشتری 83
2-14- پوشاک 85
2-15- پیشینه تحقیق 88
2-15-1- تحقیقات مرتبط خارجی 88
2-15-1-1- مطالعات دین 88
2-15-1-2- مطالعات اسکات و دیویس 89
2-15-1-3- مطالعات آرتور چنگ هیوسی چن 89
2-15-1-4- مطالعات کاپفرر 91
2-15-1-5- دیدگاه ناکس 91
2-15-1-6- دیدگاه کلر و لمن 92
2-15-1-7- دیدگاه گوین و گوین 94
2-15-1-8- دیدگاه فلور 95
2-15-1-9- دیدگاه ساگار 98
2-15-1-10- مطالعات استین کیم و دل و لوویر و ریچارد 99
2-15-1-11- مطالعات یو، پارک و مکلینز 99
2-15-1-12- مطالعات جونز 100
2-15-1-13- مطالعات بک استروم و جوهانسون 100
2-15-1-14- مطالعات برمن و ایوانز 102
2-15-1-15- مطالعات یو، پارک و مکلینز 107
2-15-1-16- مطالعات سئو و لی 108
2-15-1-17- مطالعات آرچ وودساید و مارتین والسر 109
2-15-1-18- مطالعات لیچنیگ، ورتفگر و جیگمولر 109
2-15-2- پیشینه داخلی 110
2-16- نتیجه گیری 113
فصل سوم
3-1- مقدمه 115
3-2- روش تحقیق 115
3-2-1- طبقه بندی انواع هدف بر مبنای هدف 116
3-2-2- طبقه بندی انواع هدف بر حسب روش 116
3-3- مدل تحقیق 117
3-4- جامعه آماری 119
3-5- نمونه آماری 119
3-6- روش گردآوری داده ها 120
3-7- روایی و پایایی تحقیق 123
3-7-1- بررسی روایی پرسشنامه 123
3-7-2- سنجش پایایی پرسشنامه 123
3-8- روش تحلیل داده ها 125
3-9- خلاصه 126
فصل چهارم
4-1- مقدمه 128
4-2- آمار توصیفی 129
4-2-1- تعداد مراجعه 129
4-2-2- سن 130
4-2-3- درآمد 132
4-2-4- تحصیلات 133
4-2-5- متغیرهای تحقیق 135
4-3- نتایج حاصل از تحلیل استنباطی داده ها 136
4-3-1- آزمون همبستگی پیرسون 136
4-3-2- آزمون فرضیه های تحقیق 138
4-3-2-1- سوال فرعی اول 139
4-3-2-2- سوال فرعی دوم 140
4-3-2-3- سوال فرعی سوم 141
4-3-2-4- سوال فرعی چهارم 142
4-3-2-5- سوال فرعی پنجم 143
4-3-2-6- سوال فرعی ششم 144
4-3-2-7- سوال فرعی هفتم 145
4-3-2-8- سوال اصلی 146
4-3-3- برازش کلی مدل 146
4-4- سایر یافته های تحقیق 147
4-4-1- آزمون ANOVA (تحلیل واریانس یک طرفه) 147
فصل پنجم
5-1- مقدمه 168
5-2- خلاصه تحقیق 168
5-3- تحلیل یافته های پژوهش 169
5-4- محدودیت های تحقیق 177
5-5- پیشنهادات مدیران 177
5-6- پیشنهادات جهت تحقیقات آینده 179
الف- منابع فارسی 181
ب- منابع لاتین 183
ج- پیوست ها 187
فهرست نمودارها
نمودار 2-1- عناصر ساخت نام تجاری شرکت 41
نمودار 2-2- شش قرارداد ساخت نام تجاری شرکت 42
نمودار 2-3- شش ضلعی نام تجاری 44
نمودار 2-4- وظایف رهبری نام تجاری 46
نمودار 2-5- فرایندهای مدیریت دارایی نام تجاری 50
نمودار 2-6- ویژگی های جایگاه یابی 98
نمودار 2-7- عوامل موثر بر جایگاه یابی نام تجاری 99
نمودار 2-8- جنبه های اساسی کسب و کار از دیدگاه خرده فروشان 101
نمودار 2-9- تاثیر ویژگی های مغازه بر احساسات درون فروشگاهی و نگرش 108
نمودار 4-1- نمودار فراوانی اعضای نمونه آماری بر حسب تعداد مراجعه 130
نمودار 4-2- نمودار فراوانی اعضای نمونه آماری بر حسب سن 131
نمودار 4-3- نمودار فراوانی اعضای نمونه آماری بر حسب درآمد 133
نمودار 4-4- نمودار فراوانی اعضای نمونه آماری بر حسب تحصیلات 134
فهرست جداول
جدول 2-1- کاربردهای نام تجاری برای مصرف کننده 38
جدول 2-2- تغییر نگرش از مدیریت سنتی نام تجاری 48
جدول 2-3- استراتژی بازاریابی 51
جدول 2-4- انواع خرده فروشی فروشگاهی 58
جدول 2-5- خدمات متنوع خرده فروش 81
جدول 2-6- عوامل خرده فروش 101
جدول 2-7- خلاصه ای از تحقیقات انجام شده درباره متغیرهای عمومی داخلی مغازه 105
جدول 3-1- تفکیک متغیرهای تحقیق در پرسشنامه 122
جدول 3-2- مقدار آلفای کرونباخ متغیرهای تحقیق 124
جدول 4-1- توزیع فراوانی اعضای نمونه های آماری بر حسب تعداد مراجعه 129
جدول 4-2- توزیع فراوانی اعضای نمونه های آماری بر حسب سن 130
جدول 4-3- توزیع فراوانی اعضای نمونه های آماری بر حسب درآمد 132
جدول 4-4- توزیع فراوانی اعضای نمونه های آماری بر حسب تحصیلات 133
جدول 4-5- توزیع توصیفی متغیرهای تحقیق 135
جدول 4-6- نتایج آزمون پیرسون 137
جدول 4-7- نتایج آزمون رگرسیون (سوال فرعی اول) 139
جدول 4-8- نتایج آزمون رگرسیون (سوال فرعی دوم) 140
جدول 4-9- نتایج آزمون رگرسیون (سوال فرعی سوم) 141
جدول 4-10- نتایج آزمون رگرسیون (سوال فرعی چهارم) 142
جدول 4-11- نتایج آزمون رگرسیون (سوال فرعی پنجم) 143
جدول 4-12- نتایج آزمون رگرسیون (سوال فرعی ششم) 144
جدول 4-13- نتایج آزمون رگرسیون (سوال فرعی هفتم) 145
جدول 4-14- مقدار ضریب تعیین 147
فهرست پیوست ها
پیوست 1: پرسشنامه 188
پیوست 2: خروجی های نرم افزار SPSS 191
فصل اول
کلیات تحقیق
مقدمه:
در دنیای پر رقابت فعلی که محصولات مختلف با به کار گیری روشهای صحیح، امکان موفقیت در بازار را دارند، برای موفقیت باید به دارائیهای نا مشهود شرکت بیش از پیش توجه کرده تا در این عرصه رقابت باقی بمانیم. یکی از مهمترین دارائی های نامشهود، برند و جایگاه آن در ذهن مصرف کننده می باشد. همواره این سوال مطرح است که دلیل اهمیت کمتر نام تجاری در ایران در مقایسه با سایر کشورها چیست؟ و یا اهمیت حفظ و یا احیای نام تجاری تا چه حد شناخته شده است؟
مشتری به عنوان اصلی ترین جزء برنامه های استراتژی های بازاریابی که مدیریت برند هم از زیرمجموعه های آن محسوب می گردد، باید در رأس تحقیقات قرار گیرد چرا که هدف نهایی ما جذب مشتری در درازمدت می باشد. در مورد محصولات مصرفی مثل پوشاک مشتری در خرده فروشی ها بخش عمده دیدگاهش نسبت به برند خاصی که از آن خرید می کند، شکل می گیرد. بنابراین باید به خرده فروشی ها توجه بیشتری نمود تا اولین برخورد مشتری با جلوه ظاهری کل شرکت ما ( همان خرده فروشی ها) منجر به تجربه خوبی از برند ما شود تا بتوانیم در همان اولین تجربه دید مثبتی در ذهن مشتری ایجاد نماییم. در این تحقیق به مراحل این روند تکیه می کنیم تا دریابیم فرایند ساخت برند[1] در سطح خرده فروشی از دیدگاه مشتری چگونه است و تحت تاثیر چه عواملی قرار دارد.
صنعت پوشاک در ایران با مشکلات متعددی روبروست. یکی از این موارد عرضه پوشاک و لباسهایی است که بدون برچسب معرفی ویژگی های آن کالا و یا به عبارت دیگر بدون شناسنامه (Brand) در بازار توزیع می شوند، نکته قابل توجه دیگر اینکه اغلب تولیدکنندگان پوشاک در کشور نام و نشان خاص ندارند و کالای اکثر آنان بدون نصب نام و علامت تجاری است که تعداد انگشت شماری از آنها مبادرت به نصب نام تجاری خود بر پوشاک تولیدشده می کنند. بنابراین بر آن شدیم تا عوامل موثر بر ساخت برند را در سطح خرده فروشی پوشاک های ایرانی بررسی نماییم و این عوامل را از دیدگاه مشتری شناسایی کنیم.
1-2- بیان مساله:
نامهای تجاری[2] جزئی از راهبردی اند که با هدف متمایز سازی، عرضه و تدوین می شوند. شرکتها برآنند که انتظارات گروه خاصی از مشتریان را بهتر برآورده کنند. برای این کار شرکتها به نحوی هماهنگ و مستمر آرمانی از مشخصه ها- هم ملموس و هم ناملموس، مشهود و هم نامشهود و به شکلی عملی یا نمادین- تحت شرایطی که از نظر اقتصادی برای آنها شدنی است، فراهم می آورند.( بهجت، 1386)
هر نام تجاری تصویری از ویژگی ها و خصوصیات را در ذهن مشتری تداعی می کند. به عبارتی مجموعه باورهایی که افراد در مورد یک محصول با نام تجاری خاص دارند، تصویر نام تجاری نامیده می شود. کیفیت، اعتبار، مقبولیت، صمیمیت، قابلیت دسترسی، زمان، قیمت تمام شده و … همگی در شکل گیری شخصیت نام تجاری در اذهان مشتریان موثر و تعیین کننده خواهد بود. از این نظر در می یابیم ساختن برند در ذهن مشتری از اهمیت ویژه ای برخوردار است به طوریکه بتوانیم در زمینه محصولی خاص اولویت برند را در ذهن مشتری بدست آوریم. (میراحمدی،1390)
پوشاک و پوشش جزو مهمترین موارد ظاهری آدمی است و رفته رفته به معنای ثانویه ای دست یافته بنابراین بازاریابی برای موفقیت در داخل و یا خارج کشور برای این صنعت در داخل کشور امری قابل تامل است و جای کار بسیار دارد بطوریکه نمی توان از مزایای فرهنگی و اجتماعی و اقتصادی ایجاد یک صنعت آن هم با یک بازار داخلی موفق چشم پوشی کرد.اگرچه طبق گزارشات تنها 50 درصد پوشاک مصرفی از واردات تامین می شود ولی منابع داخلی در حدی هست که بتوان این رقم را کاهش داد. هم اکنون در این صنعت ما شاهد حضور برندهای متنوع ایرانی هستیم ولی به جرات می توان گفت بیشتر آنها تنها به صورت یک کارگاه تولیدی باقی مانده و برند آنها هیچ آینده روشنی برای خود نمی بیند.به عبارت دیگر می توان گفت برند آنها در حال مرگ است و یا اینکه اجناس تولیدی خود را با برندهای شناخته شده و تقلبی به بازار مصرف می رساند. در واقع مشکل نداشتن برند شناخته شده و معتبر برای مصرف کنندگان است. این امر دلیلی برای رکود این صنعت با توجه به ظرفیت های موجود شده است. برای ساخت یک برند معتبر در ذهن مشتری بخصوص در این صنعت باید به بررسی روند و شناسایی عوامل موثر بر آن پرداخت. چون هدف نهایی ما ساخت برند با توجه به عوامل موثر بر ذهن مشتری است و تاکید ما بر زمان بعد از ورود برند به بازار است، این تحقیق در سطح ارتباط خریدار با فروشنده یعنی آخرین مرحله تولید و مصرف مورد بررسی قرار می گیرد.(فتحیان،1389)
بررسی این عوامل در سطح خرده فروشی صورت می گیرد زیرا پوشاک کالایی مصرفی و کاملا سلیقه ای است و باید گفت خرده فروشی پوشاک در قرن حاضر بدلیل وجود مشتریانی کاملا آگاه و حساس متفاوت شده است. بنابراین لازم است خرده فروشان نسبت به هر آنچه که مشتریانشان در زمان خرید و حتی بعد از خرید با آنها سر و کار دارند، آگاه و دقیق باشند و شرایط را به گونه ای فراهم کنند که مشتری همواره از آنها به خوبی یاد کند. (دانایی،1389)
در این تحقیق بر آنیم با کمک فروشگاه های خرده فروشی سه برند شناخته شده پوشاک ایرانی ( هاکوپیان، ماکسیم و گراد)، عوامل موثر بر ساخت یک برند از دید مشتری را شناسایی و رابطه آنها را بررسی کرده تا بتوانیم با کمک آن مشکلاتی همچون ناتوانی در قدرتمندسازی برند و کمک به دوام آن در بازار و صنعت و همچنین جلو گیری از مرگ برند را در این صنایع شناسایی کنیم. در واقع هدف ما پاسخ به این پرسش است که عوامل موثر بر ساخت برند را در سطح خرده فروشی در صنایع پوشاک را از دیدگاه مشتریان چیست و نوع و میزان ارتباط آنها به چه صورت می باشد؟
1-3- اهمیت و ضرورت پژوهش
یکی از مهمترین استراتژی های بازاریابی که تا کنون در ایران چندان به آن پرداخته نشده و مورد توجه نبوده استراتژی های برند و مدیریت آن در صنایع تولیدی می باشد. نکته اصلی این است که نمی توان یک استراتژی بدون هدف واضح و روشن داشت. استراتژی یک برند، فرایندی است که بر اساس آن یک کالا جای خود را در ذهن مشتری باز می کند و باعث می شود که مشتری مزیت های آن کالا را درک کند. برای اینکه از مزایای برندها به طور کامل بهره ببریم نیازمند تجزیه و تحلیل نحوه شکل گیری دیدگاه مشتری به برند ماست. شروع این فرایند در اولین تجربه مشتری از برند ما می باشد که این تجربه در خرده فروشیهای شرکتها آغاز می گردد. بنابراین شناسایی عوامل موثر بر ساخت برند در سطح خرده فروشی از اولین گامها در مدیریت برند می باشد.
با بررسی های انجام شده توسط وزارت صنایع به این نکته پی برده اند که صنعت نساجی ایران با مشکلات فراوانی روبروست و به طبع آن صنعت تولیدی پوشاک ایران نیز به دلایل فراوانی اعم از عدم حمایت و کنترل دولت در واردات، ضعیف بودن صنعت نساجی یعنی سازنده مواد اولیه این صنعت، وجود برندهای تقلبی خارجی و دیدگاه ضعیف مشتریان پوشاک نسبت به این کالای ایرانی، به طور همزمان با مشکلات خود مواجه است. یکی از مهمترین مشکلات این صنعت عدم توجه به معتبر ساختن یک برند ایرانی در ذهن مشتری است بطوریکه اگر تمرکز و تلاش خود را در رونق سازی این صنعت بگذاریم بی شک با توجه به منابع موجود در ایران جزو موفق ترین کشورها در این زمینه هستیم. واردات بی رویه پوشاک و یا زدن برندهای خارجی بر روی تولیدات ایرانی و یا پوشاک بنجل خارجی به منظور جلب رضایت مشتری ایرانی از جمله مهمترین مشکلات این صنعت است که متاسفانه تولید کننده ایرانی به آن توجه نکرده و به منظور کسب سود در کمترین زمان برند خود را مطرح نمی کند. اهمیت این موضوع به حدی است که تولید کننده به جای توجه به کیفیت تولیدات خود تنها به فروش سریع تولیداتش توجه می کند و یکی از اساسی ترین حقوق مشتریان یعنی حق استفاده از کالای با کیفیت در قبال پول خود را نادیده می گیرد ( دانایی، 1389).
این تحقیق با توجه به این مسئله هم از نظر کاربردی و هم نظری دارای اهمیت می باشد که در ذیل به آنها اشاره شده است:
از دیدگاه نظری:
شناسایی عوامل مترتب بر خرده فروشی
مطالعه و بررسی روشهای مدیریت تجربه مشتری
شناسایی عوامل موثر بر جایگاه یابی برند در سطح خرده فروشی
مطالعه و بررسی روشهای جایگاه یابی برند در ذهن مشتری
مروری تئوریک بر تحولات برند در ایران و جهان
مطالعه و بررسی جایگاه برند در محصولات مصرفی مانند پوشاک
از نظر کاربردی:
آسیب شناسی برند در صنعت پوشاک ایران
شناسایی عوامل و راههای حل مشکل برند در صنعت پوشاک ایران
شناسایی عوامل مترتب بر خرده فروشی در صنعت پوشاک
شناسایی عوامل موثر بر افزایش اعتبار برند پوشاک در ایران از طریق خرده فروشان
کمک به کارگاههای تولید پوشاک و کمک به رونق صنعت نساجی و پوشاک ایران
1-4- اهداف پژوهش
هدف کلی این پژوهش عبارت است از:
شناسایی عوامل موثر بر ساخت برند در سطح خرده فروشی پوشاک ایرانی از دیدگاه مشتریان؛
اهداف فرعی این پژوهش عبارتند از:
تعیین میزان تاثیر تجربه مشتری بر ساخت برند در صنعت پوشاک ایرانی
تعیین میزان تاثیر اولویت برند در ذهن مشتری بر ساخت برند در صنعت پوشاک ایران
تعیین میزان تاثیر تجربه مشتری بر اولویت برند در ذهن مشتری
تعیین میزان تاثیر متغیرهای فضای فروشگاه بر تجربه مشتری از برند
تعیین میزان تاثیر متغیرهای شایستگی فروشنده بر تجربه مشتری از برند
عنوان صفحه
تقدیم به 8
تقدیر و تشكر 9
چكیده 10
فصل اول:کلیات پژوهش 13
مقدمه
بیان مسئله 15
اهداف و ضرورت تحقیق 17
اهداف تحقیق 18
فرضیه های تحقیق 18
تعریف عملیاتی 18
تعاریف نظری 19
فصل دوم
مقدمه 22
تاریخچه شخصیت 22
بخش اول:شخصیت 23
شخصیت از دیدگاه مردم 26
نظریه های شخصیت 26
نظریه های روانشناختی شخصیت 28
نظریه پنج عاملی شخصیت 30
ویژگی های شخصیت 31
رویكرد صفات به شخصیت 35
بخش 2: تعهد حرفه ای 37
مقدمه 37
تاریخچه تعهد حرفه ای 38
مفاهیم تعهد حرفه ای 38
تعهد حرفه ای 42
مطالعه سانتوز 43
مطالعه هاسكت و همكاران 43
مطالعه تسای و همكاران 40
ابعاد تعهد حرفه ای 42
مقیاس های تعهد شغلی 46
انتخاب شغل 48
نیازها 49
تعریف تعهد وجدان كاری 49
عوامل موثر بر تعهد و وجدان كاری 50
پیش بینی كننده های تعهد حرفه ای 51
تعهد حرفه ای پزشكی و مشاغل وابسته 50
مصادیق هریك از اجزاء رفتار حرفه ای 53
چالشهای رفتار حرفه ای 57
چهار محدوده رفتار حرفه ای 65
آموزش و ارزشیابی پروفشنالیسم 68
بخش 3: پرستاری 71
مقدمه 72
تعریف
پرستاری 74
نقش های پرستار 74
پیشینه پژوهش داخل كشور 75
پیشینه پژوهش خارج از كشور 76
فصل سوم:طرح کلی پژوهش
مقدمه 78
طرح كلی پژوهش 78
جامعه آماری و نمونه تحقیق و روش نمونه گیری 78
ابزار تحقیق 78
پایایی 78
روایی 79
شیوه نمره گذاری 80
پرسشنامه تعهد حرفه ای 81
شیوه نمره گذاری 81
روش اجرای تحقیق 82
روش های آماری 82
فصل چهارم:تجزیه تحلیل آمار
مقدمه 84
روایی ابزار اندازه گیری 85
اعتبار پرسشنامه 85
روش آماری تجزیه و تحلیل اطلاعات 86
فصل پنجم:بحث و نتیجه
بحث و نتیجه گیری 103
محدودیتها 103
پیشنهادهای پژوهشی 103
پژوهش های اجرایی 104
منابع 105
منابع لاتین 106
ضمائم 108
فصل اول: مقدمه و کلیات پژوهش
1- مقدمه و کلیات پژوهش
1-1- مقدمه
امروزه حوزه کاربرد فناوری اطلاعات تقریبا به تمامی جنبههای زندگی انسان سایه کشیده شده است. سازمانهای تجاری نیز از این قاعده مستثنی نبوده و خصوصا در دو سه دههی اخیر، سازمانهای مختلف از بزرگ و کوچک در جهت نیل به اهداف استراتژیک خود از فناوری اطلاعات بهره کافی بردهاند. سیر تکامل فناوری اطلاعات در سازمانها را تا به امروز میتوان به سه دوره تفکیک نمود: سیستمها پردازش اطلاعات (DP)، سیستمهای مدیریت اطلاعات (MS) و سیستمهای اطلاعاتی راهبردی (SIS) که دو مورد اول در حقیقت زیرمجموعهای از مورد سوم میباشند. سیستمهای اطلاعاتی راهبردی به آن دسته سیستمهایی اطلاق میشود که بر کاربرد سیستمهای اطلاعاتی و فناوری اطلاعات در فرایند مدیریت راهبردی در سازمانهای تجاری متمرکزند. هدف این سیستمها کمک به سازمانها به منظور تحقق اهداف رقابتی یا سایر هدفهای راهبردی آنها و در کل ارتقا، پیشبرد و بهبود سازمانها میباشد. بنابراین یک سیستم اطلاعاتی در صورتی استراتژیک خواهد بود که در راستای اهداف کلان و استراتژیهای سازمان ایجاد شده باشد[56]. این استراتژیها سازمان سمت و سوی حرکت سازمان را (با توجه به چشمانداز کلی آن) تعیین نموده و سازمان را در راستای حرکت از وضع موجود به وضع مطلوب یاری می کنند [1].
برای حرکت به سمت وضعیت موردنظر و حتی پیش از آن برای برنامهریزی بهمنظور شروع این حرکت، بیش از هر چیز ترسیم وضعیت موردانتظار ضروری به نظر میرسد و برای ترسیم این وضعیت، یکی از روشهای مرسوم، استفاده از طرحریزی سناریو محور[1] است، بدین معنا که با ترسیم برخی حالتهای محتمل برای آینده سازمان، ضمن چارهجویی برای مواجهه با هر یک از آن حالات، برترین حالت را به عنوان وضعیت ایدهآل درنظر بگیریم. پژوهشهای بسیاری که در طی سالیان اخیر در این خصوص صورت پذیرفته، ثابت کرده است که میتوان آینده یک سازمان را با توجه به ساختار و نحوه عملکرد هر یک از اجزای آن شکل داد و در واقع به جای موضع واکنشی، از یک موضع سازنده برای مواجهه با چالشهای پیش روی سازمان در مسیر نیل به منظر برازنده بهره جست.
اما ترسیم یک منظر برازنده برای سازمان آنقدرها که شاید در نگاه اول به نظر برسد، ساده نیست. بلکه ترسیم آن نیازمند اجماع طیف وسیعی از دانشها از حوزههای گوناگون اعم از مدیریت استراتژیک، آیندهپژوهی، هدفگذاری، سناریوسازی و غیره است که بایست به منظور طراحی یک آینده مطلوب برای سازمان به صورت همزمان و همروند مدنظر قرار گرفته و در انجام محاسبات و تجزیه تحلیل داده ها جهت تدوین استراتژیهای و تعیین اهداف کلان سازمان به طور مناسب و متناسب با اهمیتشان منظور شوند. شاید انجام چنین محاسبات پیچیده و کلانی که در آن بایست به عوامل بسیار بسیار زیاد، متنوع، متغیر، نامتجانس و از دامنه های گوناگون توجه شود، در اکثر موارد و خصوصا در مورد سازمانهای بزرگ و دارای ساختار و ساز و کار پیچیده از حد توان ذهنی بشر خارج باشد، لذا در دهه های اخیر و با پیدایش و گسترش حوزهی
جدیدی در علوم کامپیوتر تحت عنوان هوش مصنوعی، ایده هایی در بهکارگیری این شاخه از دانش در انجام محاسبات فوق الذکر مطرح شده و مورد بررسی قرار گرفته اند[55]و]59[.
سیستمهای چندعاملی[2] یکی از زیرمجموعه های این حوزه است که هدف اصلی آن حل مسائلی است که به دلایلی از قبیل پیچیدگی مسئله، یا در دسترس نبودن کامل محیط موردنظر، یا عدم قطعیت موجود در سیستم و یا دلایل دیگری از این قبیل، توسط یک عامل منفرد (دست کم به سادگی و در زمان قابل قبول) قابل حل نیستند. عاملها، به عنوان یکی از اجرای اصلی سیستمهای چندعاملی، موجودیتهایی مستقل، خودمختار، هدفمند، با قابلیتهای معمولا قوی در برقراری ارتباط با سایر عاملها و نیز قابلیت تعامل اجتماعی می باشند که دارای یک واحد تصمیمگیر مجزای داخلی هستند که آن عامل را در جهت رسیدن هر چه سریعتر و بهتر به اهداف طراحی مدنظر طراح عامل یاری میکند. همچنین معمولا عاملها از سطحی از هوشمندی برخوردارند که گرچه در مورد هر عامل منفرد ممکن است قابل توجه نباشد، ولی در کل سیستم را به طرز محسوسی در تحقق هدف کلی آن یاری خواهد کرد. مجموع اهداف عاملها به گونهایست که یک هدف کلی و نهایی را برای سیستم تأمین میکند و این اهداف خرد مسلما نبایست با هدف کلی سیستم متناقض باشند.
در این پژوهش قصد داریم به کمک عاملهای هوشمند، راهکاری به منظور ترسیم وضعیت موردانتظار سازمان توسط سیستمهای چندعاملی ارائه کنیم.
2-1- تعریف مسئله
از دهه 1980 در علم مدیریت، نگرش مبتنی بر ویژگیهای فردی و رفتاری رهبر، جای خود را به تعیین یک چشمانداز جامع و دقیق از سوی رهبران رده بالای سازمان داد. این جایگزینی به خصوص برای سازمانهایی که مکررا دستخوش تغییر هستند، بسیار حائز اهمیت بود. بنابراین چشمانداز سازمان که تا آن زمان بیشتر جنبهی تشریفاتی و شعارگونه داشت، به تدریج در علم رهبری[3] از اهمیت و جایگاه ویژهای برخوردار شد که میتوانست به عنوان ابزار تأثیرگذاری در دست رهبر سازمان مورد استفاده قرار گیرد. علاوه بر آن وجود یک چشمانداز مشترک[4] در میان اعضای سازمان، میتواند به هماهنگی بهتر اعضا در راستای تحقق اهداف سازمان و ایجاد یک مزیت رقابتی در مقایسه با سازمانهای فاقد اینگونه چشماندازها، منجر شود. بسیاری از محققین در حوزه رهبری، داشتن چشمانداز مناسب را برای رهبری اثربخش بسیار ضروری دانسته و آن را لازمهی پیادهسازی استراتژیها در سازمان و از ابزار مدیریت استراتژیک میدانند. چشمانداز در حقیقت منظر برازندهی[5] سازمان را در یک افق معمولا درازمدت ترسیم میکند و سازمان را در گذر زمان به سوی این آینده پیشرو رهنمون میشود. چشمانداز خود میتواند دارای سطوح و مراحل متفاوتی باشد که هر مرحله بیانگر یک وضعیت ایدهآل برای سازمان در یک برهه زمانی مشخص است. اما چگونگی طراحی این وضعیتها نیازمند داشتن دانشی وسیع در حوزههایی متفاوت و متنوع است که شاید از حیطه تواناییهای یک فرد یا حتی یک گروه از مدیران خارج باشد، لذا نیاز به ایجاد ابزار و راهکارهای منسجمی به منظور انجام این مهم در سازمانها امروزه و با توجه به حرکت سازمانها به سوی استفاده راهبردی از اطلاعات، بیش از هر زمان دیگری احساس میشود.
مفهوم سیستمهای چندعاملی که در یکی دو دههی گذشته به طرز چشمگیری گسترش یافته و در شاخههای مختلف علوم و فنون رسوخ کرده است، به عنوان ابزار مناسب و قدرتمندی در مدلسازی سیستمهای اجتماعی به کار گرفته شده و کارایی خود را در شبیهسازی این دسته از سیستمها به اثبات رسانیده است. بنابراین ما در این پایاننامه برآنیم تا به کمک سیستمهای چندعاملی و مفهوم عاملهای هوشمند، و از طریق وارد نمودن مفاهیمی همچون آینده پژوهی[6]، طرحریزی سناریو[7]، تنظیم هدف[8] و غیره، وضعیت موردانتظار سازمان را در یک سیستم اطلاعاتی استراتژیک به نحو بهینه و با درنظر گرفتن فاکتورها و متغیرهای مختلف درون و برونسازمانی، طراحی و ارائه کنیم. نتایج این پژوهش میتواند به مدیران ردهبالای سازمان در تصمیمگیریهای مهم و کلیدی و ترسیم استراتژیهای موردنیاز کمک شایانی نماید.
اما برای شرح صورت مسئله ابتدا بایست به بررسی مختصر مدلی بپردازیم که توسط اکبرپور و همکاران ارائه شده]1[ و یک سیستم اطلاعاتی استراتژیک را به کمک مفاهیم مطروحه در سیستمهای چندعاملی و با استفاده از عاملهای هوشمند مدل نموده است (شکل 1‑1).
در این معماری، عناصر سیستم اطلاعاتی راهبردی سازمان در قالب عاملهایی با ویژگیهای خاص خود، مدل شده اند (هر یک از باکسهای خاکستری رنگ نشانگر یک عامل هوشمند در این معماری میباشد) و هر یک وظایف مشخص و متمایزی را برعهده دارند.
عامل شماره 1 با توجه به تحلیل نیازمندیهای ذینفعان سازمان، اهداف کلی را مشخص میکند. خروجی دریافتی از کاربران سیستم میتواند به عنوان پارامترهای مؤثر در تعیین هدف صحیح برای کل سازمان مورد استفاده قرار گیرد.
عامل شماره 2 مسئول رصد کردن محیط سیستم است. از آنجایی که عوامل بسیاری ممکن است رویکرد، طرحها و استراتژیهای سازمان را دستخوش تغییر نماید، این عامل وظیفه شناسایی، تحلیل، فرموله کردن و دستهبندی مناسب این عوامل را (مثلا به صورت عوامل خارجی، صنعتی، عملکردی و …) بر عهده دارد. بدین ترتیب امکان رصد کردن هوشمندانه و به موقع فرصتها و تهدیدها برای سازمان فراهم خواهد شد. عامل شماره 3 وظیفه تحلیلهای درونی را بر عهده دارد و از طریق پردازش دانشی که از گذشته سازمان حاصل شده، همچنین بهرهگیری از روشهای دادهکاوی و نیز استفاده از دانش سایر عاملها، دید مناسبی از منابع سازمان به دست میدهد. ورودی هر دو عامل فوق “رسالت و مسئولیتهای اجتماعی سازمان” میباشد که قبلا در یک پروسه مدیریت سطح بالا که خارج از معماری سیستم قرار دارد، تعیین گردیده. این عاملها در حین فعالیت با یک واحد تصمیمساز در ارتباط مستقیم و مداومند تا نتایج و خروجیهای خود را امکانسنجی کنند. همچنین عاملهای 2 و 3 با هم در ارتباط مستقیمند و خروجی آنها بلافاصله برای عامل 4 ارسال میشود که مسئول “تحلیل و انتخاب راهبردی” است و بدین منظور از تعامل با عاملهای تصمیمساز نیز بهره میگیرد. عامل شماره 5 سه عمل مختلف انجام میدهد: ساختاربندی مجدد، بازمهندسی و تمرکز دوباره بر سازمان. در واقع این عامل فعالیت موردنیاز را با توجه به اطلاعات دریافتی از مرحله قبل در مدل مدیریت استراتژیک تشخیص میدهد. خروجی این عامل برای کاربران سیستم نیز ارسال میشود. نهایتا عامل 6 مسئول کنترل استراتژیک و بهبود مداوم استراتژیهاست. این عامل که ورودی خود را از عامل 5 دریافت میکند، استراتژیهایی را که نیازمند اصلاح یا بهبود باشند، تعیین نموده و تغییرات لازم را در آنها پیشنهاد میدهد. عامل 6 همچنین بازخورد خود را برای عاملهای 1، 2 و 3 ارسال میکند.
همانطور که پیشتر اشاره شد، عامل شماره 1 با توجه به تحلیل نیازمندیهای ذینفعان سازمان، اهداف کلی و نیز وضعیت موردانتظار را مشخص میکند. هدف ما در این پژوهش ارائه راهکاری به منظور طراحی یک وضعیت موردانتظار و برازنده برای سازمان با کمک عاملهای هوشمند میباشد. وظیفهای که در معماری فوق بر عهده عامل شماره 1 است]1[.
[1] – scenario planning
[2] – multi-agent systems
[3] – leadership
[4] – shared vision
تکه هایی از متن پایان نامه به عنوان نمونه :
(ممکن است هنگام انتقال از فایل اصلی به داخل سایت بعضی متون به هم بریزد یا بعضی نمادها و اشکال درج نشود ولی در فایل دانلودی همه چیز مرتب و کامل است)
فهرست مطالب
عنوان صفحه
چكیده ………………………………………………………………………………………………………………………………….1
فصل اول : كلیات تحقیق
1-1) مقدمه ……………………………………………………………………………………………………………………..3
1-2) بیان مسئله ……………………………………………………………………………………………………………..3
1-2-1) تعریف سرمایه گذاری ………………………………………………………………………………………..6
1-2-2) اصول سرمایه گذاری …………………………………………………………………………………………8
1-3) فرایند تصمیم گیری در تعیین اولویتها ………………………………………………………………12
1-4) اهداف تحقیق ………………………………………………………………………………………………………..15
1-5) فرضیه های تحقیق ……………………………………………………………………………………………….15
فصل دوم : پیشینه تحقیق
2-1) مقدمه …………………………………………………………………………………………………………………….17
2-2) مروری بر مطالعات داخل كشور ……………………………………………………………………………17
2-3) مروری بر مطالعات خارج كشور ……………………………………………………………………………19
فصل سوم : مبانی نظری و روش تحقیق
3-1) مقدمه ……………………………………………………………………………………………………………………24
3-2) مبانی نظری ………………………………………………………………………………………………………….24
3-3) جامعه و نمونه مورد بررسی …………………………………………………………………………………25
3-4) روش و ابزار گرداوری دادهها ………………………………………………………………………………..26
3-4-1) تهیه پرسشنامه خبره ………………………………………………………………………………………26
3-4-2) روائی و پایائی پرسشنامه خبره ……………………………………………………………………….27
صفحه عنوان
3-5) الگوریتم استفاده از AHP ………………………………………………………………………………….27
3-5-1) شناسایی معیارهای اصلی ………………………………………………………………………………28
3-5-2) شناسایی گزینهها …………………………………………………………………………………………..29
3-5-3) تعیین اولویتهای كلی …………………………………………………………………………………..29
3-5-4) آزمون سازگاری ……………………………………………………………………………………………30
فصل چهارم : یافتههای تحقیق
4-1) مقدمه………………………………………………………………………………………………………………….33
4-2)شناسایی شاخصهای نهائی …………………………………………………………………………………33
4-3) تعیین اولویت معیارها و گزینه ها با استفاده از تكنیك AHP………………………….33
4-3-1) تعیین اولویت معیارها و گزینه های اصلی بر اساس هدف …………………………..34
4-3-2) مقایسه و تعیین اولویت گزینه ها …………………………………………………………………37
4-3-2-1) تعیین اولویت گزینه ها بر اساس دوره بازگشت سرمایه …………………………37
4-3-2-2) تعیین اولویت گزینه ها بر اساس نرخ بازده سرمایه ………………………………..39
4-3-2-3) تعیین اولویت گزینه ها بر اساس اشتغالزایی …………………………………………..40
4-3-2-4) تعیین اولویت گزینه ها بر اساس افزایش ظرفیت تولید ………………………..42
4-3-3) اولویت نهائی گزینه ها ………………………………………………………………………………….43
فصل پنجم : نتیجه گیری وپیشنهادها
5-1) خلاصه ……………………………………………………………………………………………………………….47
5-2) نتیجه گیری ………………………………………………………………………………………………………47
5-3) پیشنهادها …………………………………………………………………………………………………………48
ضمائم و پیوستها صفحه
منابع فارسی ………………………………………………………………………………………………………………..50
منابع لاتین …………………………………………………………………………………………………………………52
چكیده انگلیسی …………………………………………………………………………………………………………54
چکیده
هدف این مقاله بررسی وتعیین اولویت بندی اقتصادی سرمایه گذاری دربخش کشاورزی استان فارس میباشد. با وجود متغییرهای متعدد، دراین تحقیق از 8 گزینه آبیاری تحت فشار، برقی کردن چاهها،احداث باغ وجنگل ومراتع، پرورش طیور، آبخیزداری، صنایع تبدیلی، شیلات و آبزیان و گلخانه با چهار معیار دوره بازگشت سرمایه، نرخ بازده سرمایه، اشتغالزایی و افزایش ظرفیت تولید برای انتخاب بهترین گزینه از بین 8 گزینه با استفاده از مدلهای تصمیم گیری چند معیاره و روش سلسله مراتبیAHP استفاده شده است.
در این تحقیق بیشترین اولویت گزینه ها براساس دوره بازگشت سرمایه و نرخ بازده سرمایه به آبخیزداری، و بر اساس اشتغالزایی به صنایع تبدیلی، و براساس افزایش ظرفیت تولید به پرورش طیور تخصیص یافت .ودر نهایت صنایع تبدیلی باوزن 166/.بعنوان بهترین گزینه برای سرمایه گذاری در بخش کشاورزی استان فارس شناخته شد .
کلمات کلیدی: اولویت بندی ،سرمایه گذاری ،AHP ، کشاورزی ،معیارها ،گزینه ها
فصل اول
كلیات تحقیق
1-1- مقدمه
تولیدکنندگان محصولات کشاورزی برای تامین سرمایه و اعتبار مورد نیاز خود در تولید محصول به روشهای گوناگونی عمل می کنند. استفاده از پس انداز شخصی، دریافت وام و تسهیلات از منابع اعتباری (نظیر بانکها، مؤسسات و صندوقهای اعتباری) از جمله مناسبترین راههای ممکن برای حل مشکل کمبود سرمایه توسط کشاورزان است. در مباحث توسعه کشاورزی یکی از راه حل های رفع مشکل مالی کشاورزان، تامین مالی به عنوان رکن اساس تولید است که نقش مهمی در تمرکز و جهت دهی به سرمایه های اندک روستاییان و ایجاد روحیه مشارکت و کارگروهی دارد (اسکیپ، 1994). استفاده از سرمایه، به عنوان یک روش مداخله مستقیم در توسعه، مورد توجه اغلب مکتب های فکری توسعه قرار گرفته است. این شیوه با گسترش بازارهای جدید و ارتقای فرهنگ مدیریتی، زمینه مناسبی برای حکمرانی کارآمد دولت در توسعه کشاورزی فراهم می سازد (روت، 1997).
1-2- بیان مسئله
در اقتصاد ایران بخش کشاورزی یکی از ارکان مهم و حیاتی به شمار می رود که به سبب سهم آن در تولید ناخالص ملی به میزان 23 درصد، در صادرات غیر نفتی معادل 20 درصد و در تامین نیازهای غذایی به میزان 75 درصد باید در بخش اولویت سرمایه گذاری مورد توجه خاصی قرار گیرد (وزارت جهاد کشاورزی، 1386).
در جهان در حال آزاد سازی و جهانی شدن، بی شك در صورتی رشد و توسعه اقتصادی می تواند تداوم داشته باشد كه كشورها بتوانند فعالیت های دارای ارزش افزوده بالاتر و جدیدتر را گسترش دهند و به تولید كالاها وخدماتی اقدام كنند كه موقعیت و جایگاه آنان را در بازارهای رقابتی حفظ كند. برای رسیدن به این هدف سرمایه گذاری ابزاری موثر و ضروری است .
لازمه رشد و توسعه اقتصادی در كلیه جوامع انسانی اعم از توسعه یافته و یا در حال توسعه سرمایه گذاری برای افزایش كمی و كیفی تولید كالا و خدمات است. سرمایه گذاری باعث ایجاد فرصت های شغلی جدید و بهبود رفاه عمومی از جهات گوناگون می گردد.
جهت شكوفایی بخش کشاورزی خط مشی محض و قطعی وجود ندارد، اما همواره جهت برگزیدن استراتژی های موثر نیاز به بازنگری سرمایه گذاری انجام شده و سوق دادن آن به سوی خط مشی بهینه می باشد بدین منظور انجام مطالعات و پژوهش های هدفمند، ضروریست تا بتوان از نتایج انها راهكار های نوین و مؤثری فراروی صاحبان سرمایه و فعالان بخش کشاورزی گذارد.
معمولاًسرمایه گذاری در مناطقی جذابیت دارد كه موانع سرمایه گذاری تولید حداقل بوده و سرمایه گذار به انتظارات سرمایه گذاری خود پاسخی مناسب دریافت دارد و از طرف دیگرتسهیلات زیربنایی اعم از عوامل فیزیكی واجتماعی، موجود باشد. تولیدکنندگان محصولات کشاورزی برای تامین سرمایه و اعتبار مورد نیاز خود در تولید محصول به روش های گوناگونی عمل می کنند. استفاده از پس انداز شخصی، دریافت وام و تسهیلات از منابع اعتباری (نظیر بانکها، مؤسسات و صندوقهای اعتباری) از جمله مناسبترین راههای ممکن برای حل مشکل کمبود سرمایه توسط کشاورزان است (نجفی و دهقانیان، 1391).
اصول كلی جهت برگزیدن اولویت خاص جهت سرمایه گذاری، كه عموماً سرمایه گذاران با آن روبرو می باشند، شامل دو عامل اساسی بیرونی و درونی است .
عامل بیرونی شامل استراتژی های كلان دولت است كه چگونگی آن به طور موثر در جذب سرمایه در بخش های مختلف تأثیرگذار خواهد بود.
عامل درونی عبارت از امكانات و توانمندیهای منطقه ای است و می تواند همانند اهرمی برای هدایت و استفاده بهینه از سرمایه با بررسی وشناسایی مزیت های هر منطقه مد نظر قرارگیرد.
بدیهی است چنانچه فعالیت کشاورزی متناسب با این دو عامل ایجاد گردد به نحو شایسته ای رشد نموده و روند پویای خودرا حفظ خواهد كرد.
استان فارس از دو عامل بیرونی ودرونی بهره مند است. به طوری كه هم از نظر موقعیت جغرافیایی وهم از نظر بنیان های تولیدی یكی از مناطق نسبتاً مناسب، حاصلخیز و تجهیز شده كشور محسوب می شود.
استان فارس با تكیه بر توان تولید و موقعیت جغرافیایی مناسب ، وجود نیروی کار جوان و خلاق و کارآفرینان فعال می تواند یكی از اولویت های سرمایه گذاری را که همان دسترسی به بازار بزرگ کشاورزی در کشور است را تامین و در جذب سرمایه گذاران ایفای نقش کند.
با توجه به اینکه متغیرهای متعددی در رتبه بندی سرمایه گذاری استان دخالت دارد، در این تحقیق سعی شده است تا این متغیرها در غالب عناوین کلی بیان گردد. همچنین با توجه به بررسی نظری موضوع هم در حوزه سرمایه گذاری و هم در زمینه سرمایه گذاری از یک سوال بعنوان سوال اصلی تحقیق و یک فرضیه در جهت تعریف سوال استفاده شده است.
1-2- 1- تعریف سرمایه گذاری
سرمایه گذاری[1] به معنی گذاشتن پول در یک عملیات اقتصادی با انتظار سود از آن است. به طور دقیق تر سرمایه گذاری تعهد پول یا سرمایه برای خرید اموال، وسایل یا دارائیهای دیگر، به منظور انتفاع از برگشتهای سودمند و مفید در قالب بهره، سود سهام یا قدردانی از ارزش وسایل (منافع سرمایه) می باشد که وابسته به پس انداز یا کاهش مصرف است. سرمایه گذاری در بسیاری ناحیههای اقتصادی مثل حوزه مدیریت کسب و کار یا دارائی و مالیه اعم از خانوادهها، بنگاهها یا دولتها مورد بحث قرار میگیرد. یک سرمایه گذاری شامل انتخاب توسط یک شخص یا یک سازمان مثل پانسیون سرمایه حقوق بازنشستگی، بعد ازتجزیه وتحلیل یا اندیشه برای گذاشتن یا قرض دادن پول در یک چرخه است .و یا دارایی خارجی، که سطحی از ریسک معین میکند و امکان برگشتهای تولید را در یک دوره از زمان فراهم می نماید. سرمایه گذاری با ریسک کمتر در جمع عمومی رخ میدهد. سرمایه گذاری که کاملاً تحلیل شده نباشد می تواند نسبت به سرمایه گذاری مالک ریسک آن زیاد باشد زیرا امکان خسارت در حدود کنترل مالک نیست. تفاوت بین سفته بازی و سرمایه گذاری میتواند دقیق و باریک باشد. و آن وابسته به سرمایه گذاری است که مالک به آن فکر میکند خواه هدف قرض منابع به شخص دیگر برای هدف اقتصادی است یا نه. درموردی از سرمایه گذاری ، سرمایه گذار میتواند به جای ذخیره کالای تولید شده یا معادل پول آن، یک کالای بادوام برای مصرف کننده یا تولید کننده ، تولید کند یا با قرض دادن کالای ذخیره شده اصلی به دیگری در مبادله برای بهره یا یک سهم از سود سرمایه گذاری کند. در اولین مورد، شخص کالاهای بادوام مصرف کننده تولید میکند به امیدی که خدمات کالا باعث میشود که زندگیش بهتر شود. در حالت دوم شخص میآیدبه سوی یک بازرگان به منظوراستفاده منابع برای تولید کالاها و خدمات برای دیگران به امید یک فروش سود آور. حالت سوم یک وام دهنده را توصیف میکند و چهارم یک سرمایه گذار را در یک سهم از کسب وکار توصیف میکند. در هر حالت مصرف کننده یک دارائی با دوام یا سرمایه گذاری بدست میآورد، و برای آن دارائی یک بدهی معادل حساب ثبت میشود. با گذشت زمان هردوکالاها و نرخهای بهره تغییر میکند، همچنین ارزش دارائی و بدهیها تغییر میکند. یک دارائی معمولاً خریداری شده یا به طورمعادل در یک بانک سپرده ساخته میشود، به امید آنکه یک عملکردی در آینده یا بهرهای از آن بدست آید. کلمه VESTIS در لاتین به معنی ظاهر است، ودر عمل به گذاشتن چیزها(پول یا خواسته دیگر نسبت به منابع) در بستههای دیگر برمی گردد. معنی اساسی این اصطلاح این است که یک دارائی نگهداری شده مقداری برگشت یا منافع سرمایه دارد. اصطلاح سرمایه گذاری به طور معادل در علم اقتصاد و در امور مالی استفاده میشود. اقتصاد دانان به یک سرمایه گذاری واقعی(مثل یک ماشین یا خانه)