جریان پولی در مقایسه با اقلام تعهدی بهعنوان یک ملاک بهتر میتواند عملیات شرکت را بیان نماید.
جریان نقدی، اطلاعات نقدینگی و توانایی پرداخت بدهی یک شرکت را تعیین مینماید که این مورد به ویژه برای بستانکاران شرکت مهم میباشد.
پیشبینی جریان نقدی، مدیریت درآمدی شرکت را محدود میکند، زیرا سرمایهگذاران میتوانند اقلام تعهدی را برآورد و پیشبینی نمایند، بوسیله پیشبینی اطلاعات درآمدها و پیشبینی جریان نقد و بدین ترتیب صورتهای مالی شرکت را به آسانی تهیه نمایند.
با توجه به موارد بالا و بسیاری موارد دیگر پیشبینی جریان نقدی تحلیلگران مالی به طور قابل ملاحظهای افزایش یافته است. به طوری که در دههی گذشته تنها 4 درصد شرکتها از این پیشبینی استفاده میکردند. اما این مورد تا سال 2005 به 54 درصد افزایش یافته است ( هادر و همکاران[1]، 2006).
بیان مسأله
شرکتهای دارای محدودیت های مالی، نگهداری موجودیهای نقدی خود را در پاسخ به افزایش نوسانات جریانهای وجوه نقد افزایش میدهند، زیرا محدودیتهای مالی یک نوع رقابت و تضاد بین سرمایهگذاریهای جاری و آتی به وجود آورده، با وجود ریسک جریانهای وجوه نقد آتی، باعث ایجاد انگیزه جهت اقدام برای پس اندازهای احتیاطی میشود. به علاوه روشهای تأمین مالی و مدیریت مطالبات، بر وضعیت نقدینگی شرکت مؤثرند. مدیریت بایستی متناسب با سطح محدودیت تأمین مالی شرکت ها مبادرت به نگهداری وجوه نقد در شرکت نماید. شرکتهایی که دارای محدودیت مالی بیشتر هستند باید وجوه نقد بیشتری نگهداری نموده و در مقابل شرکت هایی که دارای محدودیت مالی کمتری هستندوجوه نقد کمتری نگهداری نمایند. عدم تعادل بین محدودیت مالی، وجوه نقد نگهداری شده و میزان سرمایهگذاری میتواند شرکت را دچار مشکلات نقدینگی نموده و هزینههای شرکت را افزایش دهد حال یا در قالب هزینههای تأمین مالی و یا در قالب هزینه فرصت از دست رفته که هر دوی این هزینهها در نهایت سودآوری شرکتها را تهدید خواهد نمود. از طرفی رشدآتی شرکتها نیز میتواند منوط به تصمیمات صحیح مدیریت و در رابطه بین محدودیت مالی، ارزش وجه نقد و میزان سرمایهگذاری باشد. لذا توجه به میزان نگهداری وجده نقد باتوجه به سطوح سرمایهگذاری در شرکتهایی که دارای محدودیت مالی هستند میتواند برای مدیریت شرکت از اولویتهای تصمیمگیری باشد (باآورودرخور،1392). انگیزه معاملاتی، انگیزه احتیاطی و انگیزه سفته بازی، سه انگیزه عمده برای نگه داشت وجه نقد هستند انگیزه معاملاتی به استفاده از داراییهای دیگری به جز وجه نقد در انجام معاملات تجاری اشاره دارد. در این رویکرد، شرکتهایی که با کمبود منابع داخلی روبه رو هستند، میتوانند با فروش داراییها، ایجاد بدهیهای جدید، انتشار سهام جدید، یا با عدم پرداخت سود سهام نقدی، منابع خود را افزایش دهند. بنابراین انتظار میرود شرکتهایی که با هزینه معاملات بیشتری مواجه هستند، داراییهای نقدی بیشتری نگهداری کنند (کاشانیپور و نقینژاد، 1388).
وجه نقد یکی از مهمترین اقلام تشکیل دهنده داراییهای جاری هر شرکتی است که نقش مهمی در فرایند اجرای عملیات شرکتها و واحدهای انتفاعی دارد. بنابراین یکی از وظایف بسیار مهم مدیران مالی، پیشبینی جریانهای مناسب ورود و خروج وجه نقد است، به گفتهای مدیریت وجه نقد، از مهمترین وظایف در فرایند مدیریت مالی است؛ زیرا از یک سو کمبود وجه نقد موجب میشود که شرکت در برآورده کردن نیازهای روزمره خود با مشکل روبه رو شود و از سوی دیگر، نگهداری سطح بالایی از وجه نقد برای شرکت هزینه فرصت به همراه دارد. با وجود این، بسیاری از شرکت ها به دلیل انعطاف پذیری در نشان دادن واکنشهای مناسب نسبت به موقعیتهای پیشبینی نشده و همچنین نیازهای روزمره، تمایل به نگهداری مقادیر زیادی وجه نقد دارند (گارسیا تروئل و مارتینز سولانو[2]، 2008)، امروزه سرمایهگذاران آگاه حاضرند در شرکتی سرمایهگذاری نمایند که از جریان وجوه نقد زیادی برخوردار باشند و از سرمایهگذاری در شرکتهای فاقد وجه نقد میپرهیزند. اعتباردهندگان نیز به شرکتی حاضرند اعتبار و وام دهند که آن شرکت برای جریان وجه نقد، از اهمیت زیادی برخوردار باشد. بنابراین امروزه جریان وجه نقد هم برای خود آن شرکت (تصمیمگیری بهینه) و هم برای سرمایهگذاران و هم برای اعتباردهندگان از اهمیت زیادی برخوردار است. جریانهای ورود و خروج وجه نقد و توان دسترسی واحدهای انتفاعی به آن شالوده و مبنای بسیاری از تصمیمگیریها و قضاوتهای گروهها عمده استفادهکنندگان از اطلاعات مالی واحدهای انتفاعی را تشکیل میدهد (صابری، 1386).
مشخص بودن مبلغ یا نرخ بهره دارندگان اوراق بدهی و اولویت بازپرداخت اصل و فرع آن نسبت به سهام، این اوراق را از دیدگاه سرمایهگذاران در ردیف اوراق بهادار دارای ریسک کم قرار میدهد و به دلیل ریسک کم، بازده کمتری نیز دارند تأمین مالی از طریق تسهیلات بانکی در کاهش مسائل مربوط به نمایندگی و عدمتقارن اطلاعاتی مؤثر است. وجود روابط بانکی علاوه بر ارائه تصویری مطلوب از وضع شرکت، توانایی آن برای دستیابی به تأمین مالی خارجی را بیشتر میکند. از این مباحث میتوان نتیجه گرفت که شرکتهایی با بدهی بانکی بیشتر با سهولت بیشتری به منابع خارجی دسترسی دارند و وجه نقد کمتری نگهداری میکنند تأمین مالی از طریق انتشار سهام گرانترین منبع مالی برای شرکت به شمار میرود؛ زیرا هزینه بالای انتشار سهام با هزینههای شناور ترکیب میشود (جهانخانی،1391). بازار سهام به انتشار سهام شرکتهای بزرگ واکنش مثبت نشان میدهد. ممکن است مدیران شرکتها فکر کنند که سهام شرکت کمتر از واقع ارزشگذاری شده و تمایل به انتشار سهام جدیدنداشته باشند و هنگامی که قیمت سهام افزایش یافت؛ سهام جدید را منتشر کنند. شرکتی که تنها از طریق سهام تأمین مالی میکند، از مزایای صرفه جویی مالیاتی هزینه بهره، محروم وارزش بازار آن کمتر از یک شرکت اهرمی خواهد بود، سوندر و میر طبق نظریه سلسله مراتب تأمین مالی، شرکتها در درجه اول تأمین مالی از محل سود انباشته را ترجیح میدهند و در صورت نیاز به تأمین مالی خارجی بدهی را به انتشار سهام ترجیح میدهند. به عبارتی، مدیریت شرکتها، تأمین مالی از منابع داخلی را بر منابع خارجی مقدم میدانند (کیم و همکاران، 2011)، مودیلیانی و میلر درسال 1958 درمقاله» هزینه سرمایه، امور مالی شرکتها و تئوری سرمایهگذاری «نشان دادند که سیاست تأمین مالی شرکتها تاثیری بر ارزش جاری بازار شرکتها ندارد. فرضیه عدم ارتباط آنها بیانگر این امر است که انتخاب خط مشی تأمین مالی شرکت نمیتواند ارزش شرکت را تغییر دهد مگر زمانی که تغییری در جریانهای نقدی شرکت ایجاد کند. در ارتباط با تاثیر تأمین مالی خارجی بر بازده آتی سهام، فرضیههای ارزشیابی نادرست اوراق بهادار و سرمایهگذاری بیش از حد مطرح شده است. هر دو فرضیه تاکید بر ارتباط منفی بین تأمین مالی خارجی و بازده سهام دارند. بر اساس فرضیه ارزشیابی نادرست اوراق بهادار، ارتباط بین انتشار سهام و بازده آتی سهام قویتر از ارتباط بین بدهی و بازده آتی سهام است. فرضیه سرمایهگذاری بیش از حد تاکید بر ارتباط بین مبادلات تأمین مالی خارجی شرکتها و تصمیمات سرمایهگذاری بیش از حد مدیران رابطه مستقیم وجود دارد. هرچه میزان انتشاراوراق بهادار از سوی شرکتها بیشتر باشد؛ سرمایهگذاری آنها بیشتر است. در نتیجه، بازده آتی سهام بیشتر کاهش مییابد. بسیاری از تحقیقات پیرامون عدم تقارن اطلاعاتی و نقصهای بازار سرمایه نشان دادهاند که نقصهای بازار ممکن است سبب شود که تأمین مالی خارجی نسبت به تأمین مالی داخلی هزینه برتر شود و تحقیقات اخیر نشان دادهاند که عدم تقارن اطلاعاتی سبب میشود که هزینه سرمایه بالاتر رود (ازلی و هارا ،2004).در بیانیهی مفاهیم حسابداری عنوان شده است که گزارشگری باید به منظور کمک به سرمایهگذاران بالفعل و بالقوه، اعتباردهندگان و دیگر استفادهکنندگان در برآورد مبلغ، زمان و عدم اطمینان دریافتهای آتی، اطلاعات فراهم کند. چشم انداز این دریافتهای نقدی تحت تأثیر توانایی شرکت در خلق وجه نقد کافی به منظور ادای تعهداتش به هنگام سررسید و نیازهای عملیاتی نقدی از جمله سرمایهگذاری در عملیات پرداخت سود نقدی سهام و همچنین تحت تأثیر نگرش سرمایهگذاران و اعتباردهندگان درباره توانایی تأثیرگذاری آن بر قیمت سهام است. مفاهیم نظری گزارشگری ایران این گونه بیان میکند که اتخاذ تصمیمهای اقتصادی توسط استفادهکنندگان صورتهای مالی مستلزم ارزیابی توان واحد تجاری جهت ایجاد وجه نقد، زمان و قطعیت ایجاد آن است (عربمازیار، 1385).
بازار سرمایه برای شرکتها این امکان را فراهم می آورد که منابع مالی مورد نیاز خود را از طریق عرضه اوراق بهادار تامین نمایند. مدیران با استفاده از منابع به دست آمده در جهت بقاء و رشد سازمان خود تلاش میکنند. این درحالی است که شرایط رقابتی شدید ، بحران های مالی، اقتصادی، سیاسی و الزامات مالکیتی و قانونی، شرکتها را بر آن داشته تا منابع بیشتری را خواستار شده و گاه منابع حاصل از نتایج عملیات واحد اقتصادی را نیز که متعلق به مالکان است، درون واحد اقتصادی مجدداً سرمایهگذاری نمایند.
به طور کلی واحدهای فعال اقتصادی استفاده از منابع خارجی نظیر وجوه ناشی ازافزایش سرمایه و استقراض را به دو دلیل مورد استفاده قرار میدهند:
1 . اجرای پروژه های سرمایهای نظیر طرح های توسعه و همچنین افزایش کارایی عملیات جاریِ در حال اجرا
2 . اصلاح ساختار سرمایه در جهت کاستن از هزینههای مالی ناشی از بدهی ها و کمک به افزایش بازده سهامداران
استاندارد حسابداری شماره 2 ایران با عنوان “صورت جریان وجوه نقد” به منظور تأکید بر اقلام صورت جریان وجوه نقد و توان پیشبینیکنندگی آنها بیان میدارد: اطلاعات تاریخی مربوط به وجه نقد میتواند در قضاوت نسبت به مبلغ، زمان و میزان اطمینان از تحقق جریانهای وجوه نقد آتی به استفادهکنندگان صورتهای مالی کمک کند. مفاهیم نظری گزارشگری مالی بر قابلیت اقلام تعهدی در پیشبینی جریانهای نقدی آتی تأکید نموده است و حسابداری تعهدی را به عنوان جزیی از گزارشگری مالی میشناسد که میتواند در پیشبینی جریانهای نقدی اثرگذار باشد.
هیئت تدوین استانداردهای حسابداری مالی[3] باور دارد که در پیشبینی جریانهای نقد آتی، سود نسبت به دریافت و پرداختهای آتی شاخص مطلوبتری میباشد. به این ترتیب پیشبینی جریانهای نقدی زمینه ساز انجام تحقیقهای گستردهای شده است که تعداد زیادی از محققان رابطه میان اجزای سود و معیارهای انعطافپذیری آتی را مورد بررسی قرار دادهاند. تأکید چارچوبهای نظری بر این است که بکارگیری اقلام تعهدی در پیشبینی جریانهای نقدی آتی نسبت به زمانی که تنها از جریانهای نقدی جاری استفاده میشود، قابلیت پیشبینی را افزایش میدهد. در حال حاضر تصمیمگیری برای تعیین میزان ذخایر نقدی، تبدیل به یکی از عوامل قابل توجه در ادبیات تأمین مالی شده است. مزیت عمده نگهداری وجه نقد در بازارهای سرمایه، افزایش توانایی شرکت برای استفاده از فرصتهای سرمایهگذاری ارزشمند و اجتناب از هزینههای بالای تأمین مالی خارجی است. بر همین اساس، جریانهای ورود و خروج وجه نقد و توان دسترسی واحدهای انتفاعی به آن، شالوده و مبنای بسیاری از تصمیمگیریها و قضاوتهای گروههای عمده استفاده کننده از اطلاعات مالی واحدهای انتفاعی را تشکیل میدهد. بنابراین مسئله اصلی این پژوهش حساسیت منابع خارجی به جریان نقدی تحت محدودیت مالی در بین شرکتهای پذیرفتهشده در بورس اوراق بهادار تهران میباشد.
سایت های دیگر :
به نظر میرسد. تعداد شرکتهای ورشکسته بیشتر شده و سرمایهگذاران انگیزه لازم را برای سرمایهگذاری نداشته و ترس از ورشکستگی باعث کاهش رشد سرمایهگذاری و نهایتاً افزایش بیکاری شده است. به همین دلیل بررسی عملکرد مالی شرکتها برای پیشبینی روند آتی بسیار ضروری و حیاتی به نظر میرسد. مدلهای بسیاری جهت پیشبینی عملکرد مالی توسط صاحبنظران مالی ارائهشده که عمدتاً با توجه به فرهنگ و وضعیت بازار در ایران نتوانسته کمک شایانی نماید.
از مهمترین موضوعهای مطرحشده در زمینه مدیریت مالی و سرمایهگذاری، اطمینان به سرمایهگذاران (افراد حقیقی و حقوقی) برای سرمایهگذاری است. در کشورهای پیشرفته صنعتی، تحقیقات بسیاری در مورد فرآیند تصمیم به سرمایهگذاری صورت گرفته است. یکی از مسائلی که میتواند به نحوهی تصمیمگیری در زمینه سرمایهگذاری کمک کند، وجود ابزارها و مدلهای مناسب برای ارزیابی شرایط مالی و وضعیت سازمانها است، زیرا تا زمانی که شخص سرمایهگذار نتواند ارزیابی دقیقی از سرمایهگذاری موردنظر خود داشته باشد، انتخاب وی بهینه نخواهد بود. یکی از ابزارهای مورداستفاده برای تصمیم به سرمایهگذاری در یک شرکت، مدلهای پیشبینی ورشکستگی است. سرمایهگذاران همواره میخواهند با پیشبینی امکان ورشکستگی یک شرکت از ریسک سوخت شدن اصلوفرع سرمایه خود جلوگیری کنند. ازاینرو، آنها در پی روشهایی هستند که بتوانند بهوسیله آن ورشکستگی مالی شرکتها را تخمین بزنند، زیرا در صورت ورشکستگی، قیمت سهام شرکتها بهشدت کاهش مییابد. پیشبینی ورشکستگی با استفاده از روشهای مختلفی صورت میپذیرد که از میان روشهای مزبور، روش تجزیهوتحلیل نسبتهای مالی و روش تجزیهوتحلیل ریسک بازار از اعتبار بیشتری برخوردار است. درروش تجزیهوتحلیل ریسک بازار، احتمال وقوع ورشکستگی شرکت از طریق تغییراتی که در ریسک بازار (مثل واریانس نرخ بازده یک سهم و ریسک سیستماتیک[1]) رخ میدهد، تخمین زده میشود. درروش تجزیهوتحلیل نسبتها، احتمال وقوع ورشکستگی بهوسیله یک گروه از نسبتهای مالی که باهم ترکیبشدهاند تخمین زده میشود. در این تحقیق سعی شده است تا با ترکیب نسبتهای مالی به ارائه مدل برای پیشبینی عملکرد مالی شرکتها، پرداخته شود.
در این فصل به بیان مسئله تحقیق، اهمیت و ضرورت تحقیق، اهداف و سؤالات تحقیق، فرضیههای تحقیق، روش کلی تحقیق، قلمرو تحقیق و تعریف عملیاتی واژهها پرداختهشده است.
1-2 بیان موضوع و مسئله تحقیق
ورشکستگی از مشکلات عمده مربوط به بنگاههای اقتصادی و کسبوکار است. شیوع ورشکستگی در بین شرکتهای مختلف باعث شده است تا این واژه جایگاه خاصی در ادبیات مالی و سرمایهگذاری پیدا کند و به مصداق ” پیشگیری بهتر از درمان است ” مورد ارزیابی قرار گیرد. ارائه مدلهای مختلف بر پایه علل و دلایل ورشکستگی ازجمله آن است. سرمایهگذاران بنگاههای اقتصادی و مدیران آنها علاقهمند هستند قبل از وقوع ورشکستگی از آن آگاهی یابند و برای پیشگیری، برنامهریزی و مدیریت نمایند.)رهنمای رودپشتی،1385 (.
با توجه به اهمیت ورشکستگی برای شرکتها و سازمانها در جهان، بررسی عملکرد مالی شرکتها و همچنین پیشبینی روند مالی شرکتها اهمیت ویژهای پیدا کرده است. جهانیسازی و رقابت بهعنوان مهمترین عواملی هستند که شرکتها را بیشازپیش نسبت به عملکرد مالی خود حساس میکنند. تصمیمگیریهای مالی یکی از مهمترین حوزههای رقابتی شرکتها بهمنظور تأمین بهینه منابع مالی برای بقا در محیط متلاطم تجاری است. رقابت در محیط تجاری مستلزم توانمندی شرکتهای تجاری برای جذب بهینه منابع محدود محیطی اعم از مشتری، نیروی انسانی شایسته و منابع بهینه مالی است. (نیوتن،1998).[2]
در این تحقیق سعی شده است تا با استفاده از یک سری نسبتهای مالی و اطلاعات مستخرج از شرکتهای پذیرفتهشده در بورس اوراق بهادار، مدلی ارائه گردد تا بهوسیله آن بتوان عملکرد مالی شرکتها را پیشبینی کرد. در این تحقیق چون از اطلاعات مالی شرکتهای عضو بورس اوراق بهادار از سالهای 1388 تا 1392 استفادهشده است، طبیعتاً ازنظر اقتصادی، سیاسی و مالی، با شرایط روز جامعه هماهنگتر است.
این تحقیق، سه مسئله اصلی را دنبال میکند:
اول، ”آیا خلاصههای آماری قابلاستخراج از گزارشهای مالی، در بین شرکتهای موفق و ناموفق تفاوت معنیداری دارند؟ “ شناخت نقاط تمایز این شرکتها و درنتیجه، امکان پیشبینی عملکرد شرکتها، میتواند در فرآیند تصمیمگیری، یاریرسان کلیه افراد ذینفع و استفادهکنندگان از صورتهای مالی باشد.
دومین مسئله اصلی تحقیق این است که ”آیا میتوان با استفاده از اطلاعات تاریخی منتشره در صورتهای مالی، رتبه عملکرد مالی شرکتها را پیشبینی و آنها را بررسی کرد؟“و درنهایت سومین مسئله این است که ” آیا مدل پیشنهادی توانایی طبقهبندی شرکتها را به دو گروه موفق (تداوم فعالیت) و ناموفق (ورشکستگی) دارد؟“ابعاد این موضوع، از دو بعد قابلبررسی است. بعد اول ایجاد مدلی بهینه برای بررسی شرکتهای موفق و ناموفق (ازنظر عملکرد مالی) برای پیشبینی میزان موفقیت شرکتها در آینده در بورس اوراق بهادار است.، بعد دوم مربوط به کاربرد این مدل بهعنوان مبنایی برای تعیین عملکرد مالی شرکتها است که با استفاده از این مدل بتوان میزان موفقیت شرکتها را پیشبینی کرد که در حیطه موضوع فوق قرار نمیگیرد. (به آیین،1386). از دیگر جنبههای مبهم تحقیق، تعیین وضعیت نقدینگی شرکتهای موفق و ناموفق با استفاده از نسبتهای مالی. تعیین شاخصهای مالی فعالیت در شرکتهای موفق و ناموفق با استفاده از نسبتهای مالی. تعیین وضعیت اهرم مالی (بدهیها) شرکتهای موفق و ناموفق؛ و ایجاد نمونهای بهینه که قابلیت تعمیم بهکل جامعه آماری را داشته باشد میباشد.پیشبینی ورشکستگی با استفاده از روشهای مختلفی صورت میپذیرد که از میان روشهای مزبور، روش تجزیهوتحلیل نسبتهای مالی و روش تجزیهوتحلیل ریسک بازار از اعتبار
سایت های دیگر :
1-1 مقدمهسرمایه فکری[1]، شامل دانش، مهارت، ارتباطات وسایر عناصر می باشد. سرمایه فکری به عنوان یک عامل اصلی و کلیدی در برتری و حفظ مزیت رقابتی شرکتها شناخته می شود و بسیاری از پژوهشگران معتقدند که نقش سرمایه فکری به عنوان منبع اصلی مزیت رقابتی شرکتها روز به روز بیشتر می شود.(ادوینسون[2] و مالون[3]، 1997)
قرن حاضر را باید قرن تغییر از اقتصاد صنعتی به سوی اقتصاد دانش محور دانست. قرنی که در آن از اهمیت سرمایه های مادی و فیزیکی کاسته شده و بر اهمیت سرمایه های غیر فیزیکی مانند سرمایه های دانشی وفکری افزوده شده است.در اقتصاد دانش محور کنونی نقش منابع دانشی، مهارتهای کارکنان و به طور کلی سرمایه های فکری در مقایسه با سایر منابع به منظور خلق ارزش، تولید ثروت و حفظ مزیت رقابتی شرکتها پررنگ تر شده است به طوری که اکثر شرکت های موفق اعتقاد دارند که سرمایه گذاری در سرمایه فکری برای آنها بسیار حیاتی است و اکثر مدیران شرکتها نیز بر این باورند که سرمایه فکری مهمترین محرک خلق ارزش و افزایش ارزش بازار شرکت می باشد.(مار[4]، 2005)
اگر چه بیشتر مدیران اجرایی در سراسر دنیا بر تاثیر بالای سرمایه فکری بر موفقیت آینده شرکت تاکید دارند و سرمایه فکری را عاملی مهم در افزایش ارزش بازار شرکت می دانند اما رویکردشان در قبال اندازه گیری، مدیریت و گزارشگری سرمایه فکری بسیار ضعیف بوده و در مواردی اصلا وجود ندارد.(کمبل[5]، 2010)
با توجه به موارد فوق، شناسایی، ارزشگذاری و مدیریت سرمایه فکری به امری بسیار مهم و حیاتی برای شرکتها تبدیل شده است. مدیران باید از میزان سرمایه فکری موجود در شرکت آگاهی داشته باشند تا بتوانند سرمایه فکری شرکت را به نحو مطلوب مدیریت کنند . استفاده کنندگان از صورت های مالی نیز باید از میزان سرمایه فکری شرکت آگاهی داشته باشند تا بتوانند آینده شرکت را پیش بینی و تصمیمات آگاهانه ای اتخاذ کنند. بنابراین شناسایی و ارزشگذاری درست و صحیح سرمایه فکری شرکتها هم برای مدیران و هم برای استفاده کنندگان از صورت های مالی امری ضروری می باشد که روز به روز بر اهمیت آن افزوده می شود.
در این تحقیق، رابطه اجزای سرمایه فکری با ارزش افزوده اقتصادی و ارزش افزوده سهامداران که جزء معیارهای نوین ارزیابی عملکرد می باشند مورد بررسی قرار می گیرد و نیز در این فصل به تشریح موضوع تحقیق، ضرورت و اهداف پژوهش پرداخته خواهد شد. همچنین فرضیه های تحقیق، تعاریف مربوط به برخی از واژه های استفاده شده در پژوهش، روش تحقیق و جامعه آماری ارائه می گردد.
1-2 تشریح و بیان موضوع
در طول دهه 1980، مفروضات و عقاید نئوکلاسیک ها از سوی نگرش مبتنی بر منابع به چالش کشیده شد. بنابر اظهارات “پن روس” مزیت رقابتی تنها با ترکیبات مختلفی از محصولات و بازارها در یک صــنعت معین به دست نمی آید ، بلــکه عمــدتاً از تفاوت در انواع مختلف منابع ســازمانی نشاٌت می گیرد .از آنجایی که منابع همیشه قابل انتقال ، قابل تقلید و یا جایگزینی نمی باشد؛ ضروری است تا برای شناسایی منابع واقعی و پایدار به جای توجه به بیرون ، توجه جدی به درون شرکت ها به عمل آورد. سازمان ها در حال وارد شدن به اقتصاد مبتنی بر دانش هستند. اقتصادی که درآن دانش و دارایی های نامشهود به عنوان مهمترین مزیت رقابتی سازمان ها شناخته شده است. امروزه نحوه ی استفاده از دارایی های نامشهود تاثیر بسیار مهمی در موفقیت وبقای سازمان ها دارد به طوری که این موضوع باعث به وجود آمدن حوزه مطالعاتی و تحقیقاتی جدیدی در مدیریت شده است.در یک طبقه بندی ساده دارایی های نامشهود به دو دسته تقسیم می شود که یکی از مهـمترین اجزاء آن سرمایه فکری است که تاثیر مهمی بر روی عملکرد و پیاده سازی استراتژی های سازمانی دارد . از این رو شناسایی و اندازه گیری و مدیریت این سرمایه فکری دارای اهمیت خاص است .(گلدی صدقی ،125،1386)
با توجه به مطالب بیان شده و نقش کلیدی سرمایه فکری در برتری شرکت ها و افزایش ارزش بازار شرکت ها ،یافتن روشهایی جهت اندازه گیری سرمایه فکری و بررسی ارتباط سرمایه فکری با ارزش افزوده اقتصادی و ارزش افزوده سهامداران شرکتها جهت تایید مطالب بیان شده از اهمیت ویژه ای برخوردار می باشد.
این تحقیق در پی کسب شواهدی در زمینه ارتباط بین سرمایه فکری با ارزش افزوده اقتصادی و ارزش افزوده سهامداران شرکت ها می باشد و جهت اندازه گیری سرمایه فکری از مدل پالیک استفاده شده است .
1-3 اهمیت و ضرورت انجام تحقیق
رونق پس از جنگ جهانی دوم، بازارفروش وسیعی را در بسیاری از کشورهای توسعه یافته ایجاد کرد. تجارت جهانی به سمت بازار خریداران سوق پیدا کرد و زمانی که این بازارها اشباع شدند، محصولات تولید شده را جذب نمی کردند. وجود مصرف کنندگان مطلع و تنوع طلب باعث شد که سرعت نوآوری بیشتر و چرخه عمر محصولات کاهش پیدا کند. به تدریج خلاقیت و نوآوری تبدیل به امری حیاتی گردید و عواملی مانند تحقیق و توسعه ، نام تجاری و الگوها برای دستیابی به مزیت رقابتی از اهمیت ویژه ای برخوردار شدند. در اقتصادهای توسعه یافته، یک
سایت های دیگر :
)ویسوکی[13]،2010).
با کاهش دامنه حسابرسی و در نتیجه دستمزدهای حسابرسی، مدیران بسیار مطمئن می توانند به طور موثری بررسی های موشکافانه حسابرس را بر فعالیت های حسابرسی متهورانه شرکت کاهش دهند. در تایید این موضوع که مدیران بسیار مطمئن خدمات حسابرسی کمتری را تقاضا می کنند، تحقیقات اخیر اعتماد بیش از حد مدیران را با حسابداری محافظه کارانه کم، احتمال زیاد تعصب خوشبینانه در سودها، مدیریت سود واقعی، کنترل های داخلی غیرموثر و تجدید ارائه های مالی مرتبط کرده اند. به علاوه، بلانکلی[14] و همکارانش (2012) دریافتند که دستمزدهای حسابرسی به طور غیرمعمول در دوره های پیش از تجدید ارائه مالی پایین تر است. این دستمزدهای حسابرسی پایین تر می تواند تلاش حسابرسی کم یا ریسک دست کم گرفته شده مشتری توسط حسابرس را نشان دهد. در نتیجه، اثر اعتماد بیش از حد مدیریت می تواند باعث شود مدیریت دستمزدهای حسابرسی کم تری را تقاضا کند.
با وجود توانایی مدیریت در تاثیرگذاری بر فرآیند حسابرسی، تحقیقات پیشین مزایای متعدد ناشی از وجود یک کمیته حسابرسی قوی را اثبات نموده اند. برای مثال، قدرت کمیته حسابرسی، به کیفیت بالاتر حسابرسی، سطوح پایین تر اقلام تعهدی غیرعادی و کیفیت بهتر افشا ارتباط داده شده است. از این رو، با استفاده از حسابرسی داخلی دقیق تر و مکرر، یک کمیته حسابرسی قوی می تواند به طور موثری ریسک ارزیابی شده حسابرسان از مشتری را کاهش دهد. یک کمیته حسابرسی قوی می تواند از دخالت مدیریت در فرآیند حسابرسی یا خرید خدمات حسابرسی بیشتر برای جبران و تعدیل خطرات مرتبط با اعتماد بیش از حد مدیریت جلوگیری نماید. دالیوال [15]و همکارانش (2014) در تایید کمیته حسابرسی قوی که کاهش دهنده اثر مدیریت است دریافتند که در شرکت های دارای یک کمیته حسابرسی قوی، احتمال کمتری وجود دارد که یک حسابرس وابسته به مدیریت به کار گرفته شده باشد. در نتیجه، یک کمیته حسابرسی قوی می تواند رابطه منفی بین اعتماد بیش از حد مدیریت و دستمزدهای حسابرسی حاصل از اثر غرور را کاهش دهد. به این ترتیب، با توجه به موارد عنوان شده فوق، به نظر میرسد حق الزحمه حسابرسی از نظر حسابرس و مدیریت مهم تلقی شده و عکسالعمل آنها به این تغییر باعث تغییر حق الزحمه حسابرسی شود. بنابراین، در این پژوهش بررسی میشود که اعتماد بیش از حد مدیریت بر حق الزحمه حسابرسی شرکتهای پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران تأثیر دارد یا خیر؟ همچنین وجود کمیته حسابرسی ، رابطه بین اعتماد بیش از حد مدیریت و دستمزدهای حسابرسی را کاهش می دهد یا خیر؟ از سوی دیگر آیا در شرکت های دارای کمیته حسابرسی بین اعتماد بیش از حد مدیریت و استفاده از یک حسابرس متخصص صنعت رابطه معناداری وجود دارد یا خیر؟
1-3- اهمیت و ضرورت انجام پژوهش
حق الزحمه حسابرسی و عوامل تعیین کننده آن از نظر تاریخی بخش وسیعی از مطالعات را در ایالات متحده آمریکا به خود اختصاص داده است. با این حال این حوزه از پژوهش ها در قاره اروپا بخش کمتری را شامل می گردد. در بازار آمریکا پژوهش مهمی در مورد عوامل تعیین کننده حق الزحمه در اوایل دهه 1980 میلادی توسط “دان سایمونیک” انجام شد. این محقق در پژوهشی در ارتباط با رقابت قیمتی در بازار حسابرسی، مدلی را برای تعیین حق الزحمه های حسابرسی تدوین نمود (سایمونیک[16]، 1980). فرضیه اصلی در این مدل این بود که تفاوت های حق الزحمه حسابرسی می تواند دوگانه باشد: تفاوت در زمان صرف شده برای انجام حسابرسی و یا تفاوت در نرخ انجام حسابرسی (سایمونیک، 1980). مدل اقتصادی وی شامل 5 متغیر توضیحی بود: 1) اندازه شرکت صاحبکار، 2) پیچیدگی حسابرسی، 3) مشکلات حسابرسی در ارتباط با اقلام خاص صورت های مالی خصوصاً موجودی های کالا و حساب های دریافتنی، 4) نوع صنعت شرکت صاحبکار و 5) دولتی یا خصوصی بودن شرکت صاحبکار (فریس و نیلسن، 2010). سایمونیک بر اساس مدل اقتصادی خود، مدل رگرسیون تجربی را برای آزمون عوامل تعیین کننده مهم حق الزحمه حسابرسی طراحی نمود (فریس و نیلسن[17]، 2010). داده های ورودی به مدل رگرسیون سایمونیک شامل حق الزحمه حسابرسی و سایر اطلاعات (عمدتاً داده های حسابداری) و از نمونه بزرگی از شرکت های سهامی عام (داده های مقطعی) و یا برای یک سال خاص یا تعدادی از سال ها (سری های زمانی) بود. سایمونیک در مورد 4 متغیر اول عنوان شده در فوق، از یک یا چند متغیر گزارشگری مال خاص به عنوان شاخص متغیرهای مذکور استفاده نمود. نتایج تجربی وی نشان داد که حق الزحمه حسابرسی توسط متغیرهای مذکور تبیین می شوند (فریس و نیلسن، 2010). این مدل پس از آن در مطالعات مختلفی در مورد حق الزحمه حسابرسی با عوامل تعیین کننده حق الزحمه متفاوتی به کار گرفته شد (کوبین[18]، 2002؛ های[19] وهمکاران2006). روند جهانی شدن اقتصاد، تقاضا برای پژوهش در زمینه عوامل تعیین کننده حق الزحمه حسابرسی را در قاره اروپا به دلیل ماهیت خاص اقتصاد اروپا بیش از پیش افزایش داد (کوبین، 2002).پژوهش پیشین در زمینه حق الزحمه حسابرسی، تفاوت هایی را در میزان بهای خدمات حسابرسی برای مناطق جغرافیایی مختلف آشکار نمود (کوبین، 2002). اولین مطالعات در زمینه حق الزحمه حسابرسی در منطقه اسکاندیناوی که کشورهای آن دارای ویژگی های عمومی مشابه ای هستند، در کشور نروژ انجام شد. در زمان انجام پژوهش در مورد عوامل تعیین کننده حق الزحمه حسابرسی در کشور نروژ، دو موسسه حسابرسی نسبت به سایر موسسات سهم بازار بیشتری داشتند (فیرث[20]، 1997). این سهم بازار بالاتر نسبت به سایر رقبا بیانگر این است که این دو موسسه حسابرسی توانایی دریافت حق الزحمه حسابرسی بیشتری نسبت به سایر موسسات همتای خود داشته باشند ولی با این حال این پژوهش به هیچ گونه شواهدی مبنی بر توانایی این موسسات در بهره گیری از این سهم خود جهت دریافت مبالغ بالاتر حق الزحمه دست نیافته است (فیرث، 1997). به طور کلی عوامل تعیین کننده حق الزحمه بیشماری در سطح هر کشور وجود دارد که نیازمند بررسی و حصول یک توافق جهانی در این زمینه می باشد.
های و همکاران (2006) این موضوع را بررسی نمودند ، آیا معمول ترین عوامل تعیین کننده حق الزحمه مورد استفاده در متن پژوهش های انجام شده، می توانند مجموعاً به یک اتفاق نظر در مورد مهمترین عوامل تعیین کننده حق الزحمه دست پیدا کنند یا خیر. های و همکاران (2006) در راستای پژوهش های انجام گرفته در این زمینه استدلال می کنند که عوامل اصلی تعیین کننده حق الزحمه حسابرسی عبارتند از: اندازه شرکت، پیچیدگی شرکت و ریسک ذاتی شرکت.
در شرکت هایی که مدیران از اطمینان زیادی برخوردار هستند، توانایی ترغیب هیئت مدیره برای بکارگیری حسابرسان با کیفیت حسابرسی پایین تر را دارند و از طرفی، سهامداران این شرکتها نیز مایل به کاهش نظارت خارجی بر تصمیمات اتخاذ شده در درون شرکت می باشند. با این حال مدیران با اعتماد بیش ازحد با در نظر گرفتن هزینه ارائه خدمات حسابرسی در مواردی که همه چیز موشکافی می شود به ندرت از حسابرس می خواهد تا یک حسابرسی جامع را انجام دهد. معمولاً هزینه های بالای خدمات ارائه شده (به عنوان مثال خدمات حسابرسی) با کیفیت بالای خدمت مربوطه ارتباط مستقیم دارد (سانگرن و وانستروم[21]، 2013). اما چنانچه هزینه های یک حسابرسی جامع از منافع انجام آن فراتر رود (فرانسیس، 1994)، در غالب موارد این هزینه ها از دیدگاه این مدیران مطلوب نمی باشد. اگرچه قانون ساربنز-اوکسلی کمیته حسابرسی را ملزم به تعیین، پاداش و نظارت بر حسابرس و فرآیند حسابرسی می کند، تحقیقات اخیر نشان می دهند که مدیریت هنوز هم اثری قابل توجه و مهم بر فرآیند حسابرسی دارد. مدیران اجرایی اثری مهم و قابل توجه بر دستمزدهای پرداخت شده به حسابرسان دارند؛ بِک و مالدین[22] (2013) متوجه کاهش بسیار زیاد در دستمزدهای حسابرسی برای مدیران امور مالی با نفوذ در دوران مشکلات اقتصادی شده اند. اهمیت این پژوهش در این موضوع خلاصه میشود که چنین مطالعه تجربی در ایران انجام نشده است و با این پژوهش میتوان به اهمیت اطلاعات در رابطه با بحث حق الزحمه حسابرسی دست یافت؛ نتایج این پژوهش، همچنین میتواند نشان دهد که اعتماد بیش از حد مدیریت در بورس اوراق بهادار تهران چه تأثیری بر حق الزحمه حسابرسی داشته است و این تأثیر به صورت مثبت بوده است و یا منفی.
1-4- هدف پژوهش
قیمت گذاری و رقابت بازار برای خدمات حسابرسی موضوع مهمی برای قانون گذاران، محققان و سرمایه گذاران به شمار می آید (سنایت[23]، 1977) . های و نیکل[24](2010) مشاهده
سایت های دیگر :
استرس زا انجام می شود (آفر[3]،لاویه[4]، گادلف[5] وآپتر[6]،2000).
اصطلاح دفاع اشاره به آن نوع شگردهای خاص روان دارد که احساسات را از حیطه خودآگاه به ناخوداگاه می رانند. دوتن از متخصصین حوزه روان تحلیلی آنا فروید (سندلر[7]وفروید[8] ،1983) و چارلز برنر 2002، تاکید داشتنند که هر چیزی ممکن است دفاع تلقی شود . به طور کلی آن دسته ازفعالیتها و رفتارهای روانی که شما را از تجربه هیجانات ناخوشایند محافظت می کنند ، رفتار دفاعی نامیده می شوند. دفاع ها آن دسته از اقدامات روانی هستنند که طی قواعد خاصی مانع از آگاه شدن فرد به مضمون یا مضامین عاطفی غیر لذت بخش (تفکر، احساس و یا هردوی آنها) و مانع از ورود آنها به حیطه ی هوشیاری شوند(بلکمن[9]، 2004،ترجمه جوادزاده،93 13 ).
فروید تعدادی مکانیسم دفاعی معرفی کرد و در مورد آنها اظهار داشت ما به ندرت فقط یکی از این دفاع ها را استفاده می کنیم و معمولا با استفاده از چندین مکانیسم به طور همزمان از خود در برابر اضطراب دفاع می کنیم (جواهری، قنبری، زرندی،1390).
دفاع هرنوع سازوکار برای گریز از احساسات واقعی است و مقاومت استفاده از دفاع های یاد شده در موقعیت درمانی است. به همین دلیل دفاع، که ماهیت خودفریبی دارد، در موارد
سایت های دیگر :