هدف از علم حقوق بهطور کلی پاسخ به نیازهای جامعه است و باید این قواعد برای سعادت و رفاه انسان به خدمت گرفته شوند، لیکن در اندیشههای حقوقی بسیار مشاهده شده است که بسیاری از فقیهان و حقوقدانان این هدف اصلی را فراموش کرده و در تعارض نیازهای اجتماعی و اصول ذهنی، ضرورتهای زندگی اجتماعی را نادیده بینگارند. در بین رشتههای حقوقی، لزوم عملی ساختن این تفکر در حوزه حقوق مدنی بیشتر احساس میگردد، زیرا خاستگاه اصلی بسیاری از قواعد حقوقی در حقوق مدنی است و آبشخور فکری حقوقدانان در تحلیل موضوعات حقوقی از نهادهای حقوق مدنی سرچشمه میگیرد.حوزه حقوق مدنی نیز یک حوزه سنتی است که در قید و بند اصول و قواعد کهن گرفتار آمده است و اصلاح ساختار این قواعد در پرتو پیشرفت علوم گوناگون امری انکارناپذیر است. اصلاحات در این عرصه، کاری بسیار تخصصی و پیچیده است که نیاز به تحقیقات و تلاشهای بسیار دارد که حقوقدانانی بزرگ در این وادی شاهراههایی بزرگ را گشودهاند. پیرو این دستاوردهای ارزشمند، نهادهای حقوقی به وجود آمده است که میتواند جوابگوی روابـط حـقوق مردم در عرصههای گوناگون حقوق گردد. موضوع مورد بحث ما نیز یعنی «تعهد به ضرر ثالث» از همین موارد است. این نهاد حقوقی که در نتیجه تحقیقات فقهی و حقوقی بسیار ارزشمند ساخته و پرداخته گردیده، میتواند، در بسیاری از زمینهها همچون تعهدات، اسناد تجاری، حقوق بیمه و معاملات بازرگانی توجیهکننده بسیاری از اعمال و وقایع حقوقی گردد. از نظر سابقه تحقیقات در میان تمامی مقالات حقوقی هیچکدام از نویسندگان در خصوص موضوعات مرتبط با این موضوع مسائل را از این زاویه مورد تحلیل قرار ندادهاند. کلمه تعهد به فعل ثالث نیز فقط یک مورد به کار برده شده است( غمامی: ۱۳۷۸).

