میشوند توانایی محدودی دارد. نقطه قوت این مدل، تأکید آن بر نیازهایی جهت انعطافپذیری و طراحی شغل، در نظر گرفتن کارکنان به عنوان افراد با تواناییهای متفاوت، انگیزهها و ادراکات گوناگون است».
5-8-2- مدل کنترل – تقاضای شغل [2](مدل کارازک)
«این مدل اولین بار در سال 1976 توسط پرفسور کارازک و همکارانش ارائه گردید. مدل کنترل – تقاضا به جای اینکه از ادراکات ذهنی کارمند ناشی شود، برخاسته از ویژگیهای کار است. این مدل ابراز میدارد استرس ناشی از عدم تعادل بین تقاضاهای شغلی با میزان آزادی در تصمیمگیری (کنترل) بر روی کار است. به عبارت دیگر هرچه نیازهای کاری بیشتر و کنترل فرد بر روی کار کمتر باشد، استرس شغلی بیشتر خواهد بود. دامنه تصمیمگیری به دو مؤلفه بستگی دارد:
کنترل شخص بر تصمیمگیری یا اقتدار
سطح مهارت فرد
هر قدر کنترل فرد بر روی کار بیشتر شود و مهارتهایش افزایش یابد میزان دامنه تصمیمگیریش افزایش یافته و طبعاً مقدار استرس شغلیش کاهش مییابد.
در این مدل فرض بر آن است که ترکیب تقاضای زیاد و کنترل کم منجر به استرس میشود. بنابراین برخی
به آن، مدل استرس شغلی میگویند.
اشکال مدل تقاضا – کنترل آن است که روابط اجتماعی در محیط کار را جز عوامل فرعی به حساب میآورد، برخی از تحقیقات اپیدمیولوژیک اخیر بر روی استرس شغلی و ریسک فاکتورهای قلبی – عروقی، از مدل بسط یافته تقاضا – کنترل که شامل حمایت اجتماعی هم میشود استفاده میکنند. مدل اخیر به عوامل فردی و سازمانی محیط کار نیز توجه نموده است.
به هر حال کارازک پرسشنامهای جهت سنجش میزان استرس شغلی براساس مدل نیاز – کنترل طراحی نموده است که از جمله مشهورترین پرسشنامههای بررسی استرس شغلی میباشد و به عنوان پایهای برای ایجاد پرسشنامههای دیگر به کار میرود.
6-8-2- مدل عدم تعادل تلاش – پاداش[3]، سایگریست[4] (1996)
«در این مدل تلاش و کوشش ممکن است ناشی از عوامل خارجی باشد مانند گرانباری شغل یا عوامل داخلی مانند نیاز به کنترل. این مدل بیشتر از مدل تقاضا – کنترل به عوامل اجتماعی توجه میکند و تأکید بیشتری بر نگرشهای افراد دارد. بر اساس این مدل پاداش میتواند ناشی از سه منبع باشد: پول، احترام و قدردانی، ثبات و امنیت شغلی. به مدل RIM توجه فزایندهای شده است زیرا به گونهای با تغییرات در بازار کار مرتبط است که در آن مشاغلی که نا امن است به طور متناوب بازسازی میشوند تا بتوانند با بازار جهانی به رقابت برخیزد. هر یک از مدلهای مذکور به جنبههای خاصی توجه نموده است و همه جوانب کار را در نظر نگرفتهاند».
بیشترین حوادث زندگی احتمال دارد که سلامتی افراد را در بعضی حالات به خطر افکند. جرو بحثهای موجود در زندگی روزانه نیز از عوامل استرس محسوب میشوند. در مطالعهای که لازاروس و انجمن وی انجام داد تا حدی مشاجرات را پیشرفت دادهاند که حوادث عمومی رخ داده شده، درجه مشاجرات را پیشگویی میکند.
ساعتچی (1378) در رابطه با عواملی که موجب استرس در افراد میشود، مینویسد: