وبلاگ

توضیح وبلاگ من

دانلود پایان نامه ارشد : بررسی متن پهلوی ماتیکان گجستک ابالیش

 
تاریخ: 21-07-98
نویسنده: مدیر سایت

(ممکن است هنگام انتقال از فایل اصلی به داخل سایت بعضی متون به هم بریزد یا بعضی نمادها و اشکال درج نشود ولی در فایل دانلودی همه چیز مرتب و کامل است)

چکیده

متن پهلوی ماتیکان گجستک ابالیش با موضوع فلسفی- کلامی از جمله آثاری است که از روزگاران گذشته از زبان فارسی میانه به جای مانده و در سده­های نخستین اسلامی نگارش یافته است. این متن به بررسی برخی اصول و عقاید و آیین‌ها و مراسم در دین زردشت می­پردازد.  زبان فارسی میانه و متن­های بازمانده از آن نه تنها از نظر مطالب مورد بحث و واژگان گنجینه­ای گسترده و پهنه­ای ناشناخته است و به بررسی، ترجمه و تجزیه و تحلیل نیاز دارد، بلکه از جهت شیوه آوانگاری و ریشه­شناختی نیز مقوله­ای در خور توجه و بحث است. وجود نارسایی­ها و برخی غلط­‌خوانی‌ها که در متن­های موجود راه یافته است، کار پژوهشگر این زبان را دشوار می­کند. نداشتن اطلاعات کافی در مورد تلفظ صحیح بسیاری از واژه­ها و همچنین ریشه‌یابی دقیق آنها امکان اظهار نظر دقیق و صحیح را از پژوهشگر سلب می­کند. در این تحقیق که به شیوه کتابخانه­ای صورت گرفته است، متن پهلوی گجستک ابالیش به دقت حرف‌نویسی، آوانویسی و ترجمه شده است و در ادامه واژه­های به کار رفته در متن از نظر دستوری بررسی و تحلیل شده­اند و سیر تحول آنها از آغاز تا به فارسی نو مورد مطالعه قرار گرفته است. صراحت و روانی در ساختار متن تاثیرپهلوی متاخر و فارسی نو را نشان می­دهد ،اما پیچیدگیهایی نیز در بعضی موارد مشاهده می شود.

فهرست مطالب

فصل اول : مقدمه

1-1-کلیات………………………………………………………………………… 2

1-2-اهمیت و ضرورت تحقیق ……………………………………………………. 5

1-3-هدف تحقیق…………………………………………………………………. 6

1-4-روش تحقیق…………………………………………………………………. 7

 

فصل دوم:پیشینه تحقیق

2-1- پیشینه تحقیق………………………………………………………………. 9

 

فصل سوم: حرف‌نویسی ، آوانویسی و ترجمه

3-1-حرف‌نویسی………………………………………………………………….. 13

3-2-آوانویسی……………………………………………………………………… 17

3-3-ترجمه……………………………………………………………………….. 20

 

فصل چهارم:ریشه‌شناختی واژگان

ریشه‌شناختی واژگان……………………………………………………………….. 25

 

فصل پنجم :نتیجه‌گیری

نتیجه‌گیری………………………………………………………………………… 94

منابع ……………………………………………………………………………… 96

کلیات

زبان‌هایی که در ایران از قدیم‌­ترین روزگاران تاکنون متداول بوده‌اند از نظر ویژگی‌های زبانی، وجوه مشترکی دارند. این مجموعه زبان­­ها را اصطلاحاً گروه زبان­های ایرانی می­نامند. از نظر تاریخی زبان­های ایرانی به سه دسته تقسیم می­شوند: زبان­های دوره باستان، دوره میانه و دوره نو. در سال 331 قبل از میلاد، داریوش سوم- شاهنشاه هخامنشی- به قتل رسید. با قتل او دوره جدیدی برای زبان‌های ایرانی آغاز شد که تا سال 867 م. برابر با 254ﻫـ. ق. (سالی که یعقوب لیث صفاری به سلطنت رسید و زبان فارسی، زبان رسمی دولت ایران شد.) ادامه یافت. این دوره برای زبان‌های ایرانی دوره میانه است.

فارسی میانه زبانی ایرانی است که از فارسی باستان پدید آمده است و فارسی نو دنباله آن است. آغاز فارسی میانه به زمان پس از فروپاشی شاهنشاهی هخامنشی و پایانش به کهن­ترین شواهد فارسی نو باز می­گردد. بر این اساس دوران طولانی­ای از سده سوم پیش از میلاد تا سده‌های هشتم و نهم میلادی، مدت زمانی است که در آن فارسی میانه زبانی زنده بوده است. اما به عنوان زبان مرده مذهبی تا سده­های نهم و دهم میلادی به وسیله زردشتیان ایران به کار گرفته شد و حتی تا سده سیزدهم میلادی مانویان واحه ترفان

 

برای دانلود متن کامل پایان نامه ها اینجا کلیک کنید

ترکستان چین نیز آن را به کار برده‌اند. پارسیان هند نیز با میراث ادبی فارسی میانه خود تا حدی آشنایی داشتند تا اینکه در سده هجدهم میلادی دانشمندان اروپایی به بررسی و شناخت علمی این زبان نایل شدند(اشمیت، 1382: 223).

زبان‌های دوره میانه را به دو گروه زبان‌های ایرانی میانه غربی و میانه شرقی تقسیم می‌کنند. از گروه زبان‌های ایرانی میانه غربی از دو زبان آثار عمده­ای در دست است: زبان پارتی (یاپهلوانیگ یا پهلوی اشکانی) و فارسی میانه یا پهلوی. این مجموعه به فعالیت در حوزه فارسی میانه یا پهلوی می­پردازد. زبان فارسی میانه یا پهلوی زبان جنوب و جنوب غربی ایران بوده و زبان رسمی در دوره ساسانیان به شمار می­رفته است. در دوران ساسانی کتاب‌های بسیاری به زبان پهلوی نوشته شد که البته بسیاری از آنها در رویدادهای مربوط به جنگ‌های ایران و روم و ایران و عرب از میان رفت، ولی بسیاری از این‌ها در دوران پس از اسلام مجدداً به الفبای زند بازنویسی شد. این فرایند بازنویسی به‌دست موبدان و دستوران زردشتی انجام می‌شد تا از گزند و آسیب مصون بمانند، در همان زمان بسیاری از آن نوشته‌ها به­دست ایرانیان نو مسلمان به عربی بازگردانده شد تا مجموعه فرهنگی ایرانیان باستان هم وارد اسلام گردد و هم از خاموشی آن جلوگیری شود. از این دست کتاب‌ها می‌توان به آثار با ارزشی مانند دینکرد، بندهشن و گجستک ابالیش و همچنین شکند گمانیک ویچار اشاره نمود. همچنین در دوره ساسانی کتاب‌های اوستا به زبان پهلوی (از اوستایی) ترجمه شد تا همه مردم بتوانند از آن بهره­مند شوند و آن را بخوانند. از این رو کتاب‌های بسیاری به زبان پهلوی از روی اوستا نوشته شد و همه اینها بر غنا و ارزش ادبی زبان و ادبیات پهلوی افزود.

 پهلوی منسوب به پهلَو است و این واژه از صورت ایران باستان پَرثََوَه آمده­است (آموزگار، تفضلی، 1382: 13). در این زبان پرثوه نام سرزمین و قومی است که در زمان هخامنشیان معروف بوده است، همان سرزمینی که امروز خراسان نامیده می‌شود و در شمال و شمال شرقی ایران قرار دارد. تبدیل پَرثَوَه به پهلَو نتیجه قانون‌های آوا­شناسی است که در این سرزمین حکمفرما است (تاوادیا، 1348: 1). از آنجا که این زبان به ایالت فارس تعلق داشته است و نیز به علت اینکه از نظر ساختمان زبانی در مرحله­ای میان فارسی باستان و فارسی نو (دری) قرار دارد، محققان جدید آنرا “فارسی میانه” نامیده‌اند. اصطلاح پهلوی (فهلوی در متون عربی) را که در اصل به معنی “پارتی” است، نویسندگان دوره اسلامی برای تمایز این زبان از فارسی نو به کار برده‌اند.

 آثاری که به زبان پهلوی تألیف شده، بیشتر آثار دینی زردشتی است. حتی چند رساله کوچک که معمولاً آنها را در زمره آثار غیر دینی به شمار می‌آورند نیز جنبه دینی دارد. آثار ادبی صرف، چه منثور و چه منظوم از میان رفته است، ولی ترجمه عربی و فارسی بعضی از آنها در دست است. البته این نوع ترجمه‌ها عیناً برگردان صورت اصلی نیستند، بلکه در تحریرها و روایات گوناگون دچار تغییرات فراوان شده‌اند. مطالب بعضی از این آثار نیز در کتاب‌های ادبی فارسی آمده است و به صورت‌های گوناگون جلوه‌گر شده است، مانند روایات منقول در شاهنامه. در واقع باید گفت که ادبیات پهلوی در در این گونه آثار فارسی ادامه یافته و منعکس شده است. آثار ادبی پهلوی به سبب اهمیتی که سنت شفاهی در ایران پیش از اسلام داشته، غالباً به کتابت در نیامده و آنچه به صورت مکتوب مانده، در دوران اسلامی به سبب تحول زبان پهلوی به فارسی و نیز جنگ‌ها و ستیزها نابود گردید. آثار دینی پهلوی نیز دستخوش آسیب فراوان شده است. بیشتر این آثار در قرن سوم و چهارم هجری هنگامی تألیف نهایی یافت که دین زردشت دیگر دین رسمی ایران نبود و موبدان از حمایت بی‌دریغ دولت برخوردار نبودند. با این همه آنچه باقی مانده برای شناخت دین زردشتی و جهان‌بینی ایرانیان باستان منابع گرانبهایی به شمار می‌روند.

  ترجمه و تفسیرهای پهلوی بر اساس اوستای مدون و مکتوب ساسانی فراهم آمده است که آن را اصطلاحاً “زند” می‌نامند،که معنی اصلی آن احتمالاً “توضیح و تفسیر” است. (تفضلی، 1376: 11-2 و 113-5). الفبایی که آثار بازمانده از زبان‌های ایرانی میانه غربی بدان‌ها نوشته شده است، از الفبای آرامی گرفته شده است. پس از تدوین اوستا و ترجمه آن به پهلوی تألیفات متعددی در موضوعات گوناگون به زبان پهلوی انجام گرفته است که تاریخ نهایی آنها سده‌های نخستین اسلامی است. یکی از این موضوعات آثار فلسفی- کلامی است. در این آثار افکار ایرانی غالباً با مطالب فلسفی مأخوذ از یونان تلفیق شده است که ایرانیان از دوران هخامنشیان و بعد در دوره اشکانیان، در دوره هلنیسم، با آن آشنا بودند.

از جمله این آثار رساله گجستک ابالیش است که در نخستین سال‌های سده سوم ﻫـ ق برابر با 9 م. نگارش یافته است. موضوع رساله مباحثه زردشتی مرتدی است به نام دادهرمز از اهالی استخر (که بعداً به دلیل بی‌اعتنایی به مبانی و اعتقادات زردشتیان او را ابالیش خواندند)، با آذرفرنبغ فرخزادان، پیشوای زردشتیان در آن زمان و یکی از تدوین‌کنندگان دینکرد، در حضور مأمون خلیفه (198 تا 18 ﻫـ ق) و قاضی بزرگ، در بغداد درباره دین زردشتی. شرح این مناظره در این رساله گردآمده است و اطلاعات مربوط به ابالیش منحصراً مأخوذ از این رساله است. ابالیش، زردشتی مسلمان شده­ای که در قرن 3 ﻫـ ق می‌زیسته و در نزد مامون، خلیفه عباسی و با حضور قاضی و وزیر اعظم او با آذر فرنبغ پسر فرخزاد که پیشوای زردشتیان در آن زمان بوده، مناظره دینی کرده است.

آذرفرنبغ فرخزادان، پیشوای بزرگ دین زردشت، از جمله کسانی بود که در زمان خلافت مامون، خلیفه عباسی، به فکر گردآوری و تدوین اصول دین زردشت افتاد. او که شخصیت شناخته شده‌ای در تاریخ زردشتیان داشت، به عنوان موبدان موبد در فارس و دانشمند معتبر زردشتی مطرح بوده است و مجموعه روایاتی منسوب به وی و اندرزهایی از او در دست است و بی‌گمان این رساله از نوشته‌های وی می‌باشد.

 شرح مناظره در رساله­ کوچکی به زبان پهلوی به نام “گجستک ابالیش” به روایت زردشتیان نقل شده است و اطلاعات مربوط به ابالیش منحصراً مأخوذ از این رساله است. به علت ابهام الفبای پهلوی، صورت درست این نام شناخته شده نیست. از آنجا که ابالیش با لقب گُجَستَک (ملعون) ذکر شده، باید این اسم نام وی پس از گرویدن به اسلام باشد و احتمالاً صورت صحیح آن عبدالله است که تسمیه نو مسلمانان بدان معمول بوده است. درباره علت برگشتن او از دین زردشت اطلاع دقیقی در متن داده نشده است و تنها بهانه­ای برای آن ذکر گردیده است. تاوادیا در کتاب زبان و ادبیات پهلوی معتقد است که نیامدن نام مانویان نشان می‌دهد که مقصود از اصطلاح زننده زندیک در اینجا همان معنای معروف خود یعنی مانویان است. پس از این مناظره وی به نام تازه ابالیش، که بی‌شک واژه ناسزا و دشنام است، خوانده شد. پرسش سوم از هفت پرسشی که مطرح شد نیز می‌رساند که وی یک مانوی بوده است. این پرسش نیز اشاره‌ای به آموزش و کیش مانی است؛ پادافراه، دادستانی‌ها و داوران باید برافتند (تاوادیا، 1348، 133). به نظر نگارنده این نظریه که ابالیش مانوی بوده صحیح به نظر نمی‌رسد و طبق گفته رساله و مقاله تفضلی در این زمینه نظریه زردشتی بودن او دقیق‌تر می‌باشد.

روزی ابالیش گرسنه و تشنه به آتشگاهی رفت و درخواست کرد که در مراسم “باج” که از آیین‌های دینی زردشتی است و پس از اتمام آن شرکت‌کنندگان در غذای دعا خوانده سهیم می‌شوند، شرکت کند، اما ظاهراً روحانیون آتشکده که وی را نمی‌شناختند و از مقام روحانی او آگاه نبودند، به او اجازه وارد شدن به آتشکده را ندادند. ابالیش آزرده خاطر از آنجا دور شد و در راه به مردی برخورد که به وی گفت: چرا باید به دینی اعتقاد داشته باشی که مردی چون تو را در مراسم “باج” راه ندهند. ابالیش با این سخنان از دین زردشتی روی گردانید و با همه دانایان زردشتی و یهودی و مسیحی فارس به مناظره دینی پرداخت و همه را مغلوب گردانید. سپس راهی بغداد و دربار مامون، خلیفه عباسی، شد. ابالیش در حضور مامون با آذر فرنبغ به مناظره پرداخت.

ابالیش هفت سوال مطرح ساخت و آذر فرنبغ به هریک از آنها پاسخ داد. این سؤالات مربوط به اصول عقاید زردشتی، مانند ثنویت (پرسش‌های 1، 2، 3)، آیین‌ها و مراسم دینی، مانند آداب تطهیر (پرسش‌های 4، 5، 6)، و بستن کستی (پرسش 7) است. آذر فرنبغ به تمام سؤالات پاسخ داد و بنا به روایت این رساله مورد پسند مامون قرار گرفت. سرانجام ابالیش از دربار رانده شد. چون این رساله را مؤلفی زردشتی نوشته، محکومیت ابالیش طبیعی به نظر می­آید. نگارنده نیز با این عقیده موافق است. از سؤالات مطرح شده توسط ابالیش چنین بر می‌آید که او به خوبی از دین زردشت آگاه بوده و به احتمال قریب به یقین خود از بزرگان این دین بوده است، زیرا یک فرد معمولی زردشتی نمی‌تواند از چنین اطلاعاتی برخوردار بوده باشد. شیوه نگارش در این رساله به صورت سوال و جواب است. هفت سوال مطرح می‌شود که به هر کدام پاسخی داده می‌شود. هر سؤال و جواب یک بند را شامل می‌شود و هر بند از بند دیگر با یک جمله تکراری آغازین جدا می‌گردد. این رساله به فارسی ترجمه شده است (تفضلی، 1376: 164-5).

سیر تحول تاریخی و بررسی ساختار واژگان در زبان فارسی میانه نیازمند به مطالعه و شناخت دقیق و درستی از ساختار زبان فارسی است. در جهت رسیدن به این مهم، این پژوهش آغاز شد تا با بررسی و تجزیه و تحلیل یکی از متون ارزشمند پهلوی، گامی در این جهت برداشته شود. متن رساله گجستک ابالیش با در بر داشتن موضوعات فلسفی از جمله اصول و عقاید زردشتی، همچنین

« پایان نامه ارشد: بررسی اثربخشی آموزش گروهی به شیوه عقلانی و هیجانی و رفتاری بر کاهش بحران هویت و افزایش شادکامی دانش آموزانپایان نامه برق (مخابرات-سیستم): حذف تداخل در کانال مرجع رادار پسیو مبتنی بر سیگنال پخش تلویزیون دیجیتال توسط فرستنده های زمینی با رویکرد بازتولید »