1-5 فرضیه های تحقیق. 8
1-6 متغیرهای تحقیق. 8
1-6-1 متغیرهای مستقل. 8
1-6-2 متغیر وابسته. 8
شکل(1-1): مدل مفهومی تحقیق. 9
توسعه روندهای اجتماعی.. 12
جذابیت محتوا 12
بازاریابی الکترونیکی.. 12
2-1 مقدمه. 15
2-2 مبانی نظری تحقیق: 16
2-2-18 مزایای فناوری اطلاعات.. 55
2-2-19 ارتباطات در عصر اطلاعات رایانهای.. 55
2-2-19-2 اینترانت.. 56
2-2-19-3 اکسترانت.. 56
2-2-19-4 پست الکترونیک… 57
2-2-19-5 ویدئو کنفرانس (تله کنفرانس) 57
2-2-19-6 سیستمهای مشارکتی.. 58
2-2-19-7 ارتباط از راه دور. 58
2-2-20-2 دولت الکترونیک… 59
2-2-20-3 مزایای بالقوه دولت الکترونیک… 59
2-2-20-4 دلایل نیاز به دولت الکترونیک… 60
2-2-20-5 شهر الکترونیک: 61
2-2-21 بانکداری الکترونیک… 61
2-2-22 کار از راه دور. 62
2-2-23 سازمان مجازی.. 63
2-2-24 ادارات مجازی.. 63
3-1مقدمه. 68
3-2 روش تحقیق. 69
3-3 دامنه تحقیق. 70
روش نمونه گیری.. 71
3-4 روش تجزیه و تحلیل دادهها 71
3-5 روش و ابزار گردآوری دادهها 72
3-5-1 روش مطالعات نظری.. 72
3-5-2- روش مطالعات میدانی.. 72
3-7-3- آزمون کلموگروف- اسمیرنوف.. 77
5-1 مقدمه: 122
5-3 پیشنهادات.. 125
1-3-5 پیشنهادات مبتنی بر نتایج پژوهش: 125
4-5 محدودیتهای تحقیق. 129
چکیده
با ظهور و گسترش شبکههای بیسیم ، امروزه نسل جدیدی از کاربردهای تجارت الکترونیکی تحت نام تجارت سیار پدیدار شده است تلفن های همراه از پیش شرط های تجارت سیار هستند . در سالهای اخیر دیگر وسایل سیار از جمله وسایل دیجیتال شخصی نیز وارد بازار شده اند که توانسته اند حجم معاملات سیار را گسترش دهند. پژوهش حاضر با هدف شناسایی و بررسی عوامل تاثیر گذار بر توسعه تجارت سیار در شهر کرمانشاه (مطالعه موردی : استفاده کنندگان گوشی تلفن همراه ) صورت گرفته است؛ این تحقیق بر حسب هدف یک تحقیق اکتشافی-کاربردی و از نظر نحوهی گردآوری دادهها توصیفی _ پیمایشی میباشد. بر این اساس نمونهای مشتمل بر 384 نفر از شهروندان شهر کرمانشاه به شیوه ی تصادفی ساده انتخاب گردید و مورد بررسی قرار گرفتند. مدل مفهومی تحقیق بر مبنای مطالعات نظری طراحی و بر مبنای آن پرسشنامهای محقق ساخته طراحی گردید، سپس دادههای جمعآوری شده با استفاده از آزمون ضریب هم بستگی و مدل یابی معادلات ساختاری مورد بررسی قرار گرفت. نرم افزار مورد استفاده در این تحقیق spss, Amos میباشد. نتایج بررسی نشان داد که هر یک از ابعاد تحقیق (به غیر از توسعه تکنولوژی اطلاعات ) بر توسعه تجارت سیار اثر مثبت و معناداری دارند. پیشنهاد میشود سازمانها اهمیت استفاده از تجارت سیار در عصر حاضر را درک نمایند و به این موضوع به عنوان اولویت اول سازمانها توجه کنند و به طور کلی مدیران باید با شناخت دقیق از مفاهیم، زیرساختها و موانع پیش رو و با استفاده از تجربیات موفق در این عرصه خود را برای رویارویی با این موج عظیم جدید که به سرعت در جهان در حال گسترش است مهیا کنند.
واژگان کلیدی: تجارت سیار،توسعه تجارت سیار، تلفن همراه ، شهرکرمانشاه
1-1 مقدمه
تجارت سیار را در واقع می توان تجارت الکترونیک بی سیم دانست، که روز به روز با توجه به گسترش تکنولوژی های ارتباطی بی سیم به شکل فزاینده ای گسترده تر می شود. تجارت سیار در واقع آغاز گر فصل جدیدی در تجارت جهانی است. آنچه که مسلم است در برخورد با هر پدیده نوظهور در عرصه علم و فن آوری ، اولین و اصلی ترین کار شناخت درست آن و بوجود آوردن درک کاملی از آن است . در کشور ما نیز چون تجارت الکترونیکی سیار پدیده ای نوظهور و تازه به نظر می رسد نیازمند آن است که از جنبه های مختلف مورد بررسی و شناخت قرار گیرد و چگونگی استفاده سریعتر و بهتر از آن مورد تحلیل و واکاوی قرار گیرد(داوری ،1386).
با ظهور و گسترش شبکههای بیسیم، امروزه نسل جدیدی از کاربردهای تجارت الکترونیکی تحت نام تجارت سیار پدیدار شده است. تجارت سیار از طریق هزاران ابزار موبایلی نظیر تلفنهای همراه، ابزارهای دیجیتالی شخصی(PDA)[1]، دفترچههای یادداشت دیجیتالی و حتی داشبوردهای بیسیم اتومبیل ها در جریان است(چینگمون، 2011)[2]. از این رو است که تجارت سیار را آغازگر فصلی جدید در تجارت جهانی میخوانند و راه حل های سیار را برای تمامی گروه های درگیر مفید عنوان میکنند زیرا تجارت سیار تجارتی فراتر از مرزها است.
دولت ها و سازمان های امروزی برای ادامه بقای خود در این دنیای جدید باید خود را برای رقابتی سخت آماده کنند . چرا که عدم آمادگی برای تغییر و همسویی با این حرکت جهانی، پایانی جز حذف شدن از عرصه تجارت جهانی در پی نخواهد داشت. کشور ما نیز از این قاعده مستثنی نیست. مدیران باید با شناخت دقیق از مفاهیم، زیر ساخت ها و موانع پیش رو و با استفاده از تجربیات موفق در این عرصه خود را برای رویارویی با این موج عظیم جدید که به سرعت در جهان در حال گسترش است مهیا کنند.
بیان مسأله
امروزه فناوری اطلاعات و ارتباطات محور توسعه اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی کشورهای مختلف قرار گرفته است. تجارت سیار یکی از نمودهای عینی انقلاب فناوری اطلاعات و ارتباطات در عرصههای اقتصادی است. ظهور اینترنت و تجاری شدن آن در دهههای اخیر شیوههای سنتی تجارت را متحول نموده است. تجارت سیار انقلابی در شیوهها و رویههای تجاری گذشته ایجاد کرده و سرعت و صرفهجویی را در بهترین وجه جامه عمل پوشانده است. در محیط الکترونیکی فاصلههای جغرافیایی و محدودیتهای زمانی و مکانی منتفی و مبادلات تجاری بر پایه اطلاعات الکترونیکی انجام میشود. تجارت سیار با رفع موانع فراروی تجارت بینالملل روند تجارت جهانی را تسریع مینماید. تجارت سیار از مزایا و پیامدهای اقتصادی مهمی از قبیل گسترش بازار، کاهش قیمت منابع تولید، ارتقای بهرهوری، کاهش هزینههای مبادلاتی، ایجاد اشتغال و کاهش تورم برخوردار بوده و در رشد درونزای اقتصادی نقش محوری دارد(میرحسینی و همکاران، 1391).
ما در دنیای امروز شاهد استفاده روز افزون از فناروی اطلاعات در زندگی شخصی و کاری خود هستیم. تلفن همراه به عنوان یک وسیله ارتباطی به سرعت راه خود را در میان کسب و کارها باز کرده است . استفاده روزافزون از اینترنت در کسب و کارها تحت عنوان تجارت الکترونیک، شاخهای جدید با نام تجارت سیار را به وجود آورده است در عصر حاضر پیشرفت فناوری و توسعه فناوریهای بسیار منجر به شکل گیری نوع جدیدی از تجارت الکترونیکی تحت عنوان تجارت سیار شده است و در تاریخ فناوری، هیچ پدیدهای امکانات و هیجانات تکنولوژی بیسیم را نداشته است. در واقع قرن 21 پلی است بین داستانهای علمیـ تخیلی و تجلّی عملی آنها؛ آن هم با سرعتی نفسگیر. تکنولوژی ارتباطات بیسیم در همه وجوه و جوانب زندگی از جمله تجارت و بازرگانی نفوذ کرده است. به منظور حداکثر بهرهبرداری و آماده باش لازم برای آیندهای که ارتباطات در آن از طریق تکنولوژیهای بیسیم انجام خواهد گرفت، آگاهی هر چه بیشتر در این زمینه، حیاتی به نظر می رسد. تجارت سیار فرصتهای بسیاری را به منظور ایجاد رابطــه فرد به فرد با مشتریان در دنیای تجارت الکترونیک ایجاد کرده است(دعائی و همکاران،1387).
تجارت سیار در واقع استفاده از فناوریهای بی سیم به منظور فراهم نمودن خدمات شخصی، مکان محور و آسان برای مشتریان ، کارمندان و شرکا است . ارزش اطلاعات و دسترسی هر زمانه و هرمکانه آن نه تنها توسط کشورهای پیشرفته صنعتی درک و به کار گرفته شده است بلکه کشورهای در حال توسعه نیز به اهمیت این موضوع برای حرکت به سوی پایدار پی برده اند. همانگونه که تجارت الکترونیک ، تجارت را آسان می سازد تجارت سیار نیز به کمک ویژگی بی سیم بودن خود و با از بین بردن موانع مکانی بیشتر ، تجارت الکترونیکی را تسهیل می نماید(برترند و دیگران ، 2001)[3].
تجارت سیار[4]، همان تجارت الکترونیک از طریق فناوری های بی سیم است و در واقع جدید ترین نوع تجارت نوع تجارت الکترونیک محسوب می شود گرچه این تجارت هنوز در مراحل آغازین خود به سر می برد ولی تا به حال رشد فزاینده ای داشته است جامعه ما با پیشرفت فناوری در سالهای اخیر؛ شاهد رشد تجارت سیار بوده و همچنان گسترش آن را در سالهای آتی انتظار داریم. سرویس های مختلف تلفن های همراه هر روز ارزانتر و سریعتر و دستگاه های تلفن همراه کوچکتر، کاراتر و ارزانتر از گذشته به بازار عرضه می شوند که به خلق کارکردهای جدیدی منجر خواهد شد. علی رغم گسترش تعداد استفاده کنندگان از تلفن همراه در ایران، استفاده از این فناوری در امور تجاری و کسب و کار همچنان در سطح محدودی به سر می برد. در حال حاضر تبلیغات با استفاده از سرویس پیام کوتاه[5]، پرداخت قبوض با استفاده از سیستم بانکداری سیار در مقیاس محدود توسط کاربران استفاده می شود. ایرانسل به عنوان سومین اپراتور فعال در ایران سرویس پیام چند رسانه ای[6] و سرویس اینترنت سیار[7] را برای برای اولین بار به ایرانیان ارایه کرده است. با وجود جمعیت 75 میلیونی که در پهنه وسیعی در سراسر ایران گسترانیده شده است، کاربردهای تجارت سیار همچنان محدود بوده که بنابراین در این پژوهش برآنیم که به شناسایی عواملی که بر توسعه تجارت سیار تاثیر می گذارند بپردازیم.
1-3 ضرورت و اهمیت تحقیق
رشد سریع تکنولوژی ارتباطی بیسیم باعث نفوذ هر چه بیشتر اینترنت و تجارت سیار شده است. آگاهی از ادراکات و مقبولیت تجارت سیار توسط مشتریان اهمیت بالایی دارد. تجارت سیار نیز مانند تجارت الکترونیک باعث افزایش حجم معاملات، سود و درآمد خواهد شد، اما باوجود این مزایا، هنوز آگاهی نداشتن کاربران و فقدان ساختارهای زیربنایی تکنولوژیک به صورت مانعی برسر راه تجارت سیار و پذیرش آن عمل میکنندتجارت سیار به عنوان یکی از مهمترین بخش های سرمایهگذاری و کاربرد تکنولوژی اطلاعات کسب و کارها در نظر گرفته شده است. بازارتکنولوژی سیار در چند سال گذشته رشد چشم گیری داشته است و این امر منجر به پدیدار شدن فرصتهای جدیدی برای رشد تجارت سیار شده است . تلفن های همراه از پیش شرط های تجارت سیار هستند . در سالهای اخیر دیگر وسایل سیار از جمله وسایل دیجیتال شخصی نیز وارد بازار شده اند که توانسته اند حجم معاملات سیار را گسترش دهند. هنگام بررسی تجارت سیار و کاربردهای آن دو مشخصه اصلی جلب توجه می نماید قابلیت حرکت و دسترسی بالا .قابلیت حرکت به توانایی انجام هر زمانه تراکنش های کسب و کار بوسیله دستگاه همراه کاربران اشاره دارد و دسترسی یعنی کاربران در هر زمان به کمک دستگاه های همراه خود در دسترس خواهند بود(نقی و دیگران[8]، 2005).
تجارت سیار، همان تجارت الکترونیک از طریق فناوری بی سیم است و در واقع جدیدترین نوع تجارت الکترونیک محسوب می شود.گر چه این تجارت هنوز در مراحل آغازین خود بسر می برد ولی تا به حال رشد زیادی داشته است.این تجارت باعث خواهد شد که کاربران به اطلا عات حساس تجاری و نیز توانمندی های ارتباطی در هر مکان و زمان، دست یابند( یانگ، 2005)[9].
تجارت سیار دارای پتانسیل ارائه خدمات تجاری و تفریحی به مشتریان در محیط های بی سیم می باشد پیشرفت های فنی دستگاه های محاسباتی و ارتباطاتی قدرتمندی نظیر کمک رسان دیجیتال شخصی و تلفن همراه را در اختیار کاربران نهاده است این نوع از اینترنت سیار با سرعت بالایی در حال گسترش است و پیشی گرفتن آن از اینترنت کامپیوتر های رومیزی در آینده ای در نزدیک دور از انتظار نیست( کیم و همکاران ، 2002)[10]. تجارت سیار فرصتهایی را به منظور دستیابی به مشتریان در مکانهای مختلف فراهم کرده و باعث شکلگیری شیوههای جدید خرید و ارائه خدمات شده است. سیستمهای پرداخت الکترونیک در تجارت سیار که شامل صدور صورتحساب و پرداختهای الکترونیک هستند، هزینههای معاملات را کاهش دادهاند. با توجه به اهمیت این موضوع تحقیق حاضر به دنبال بررسی عوامل تاثیر گذار بر توسعه تجارت سیار در شهر کرمانشاه می باشد.
1-4 اهداف تحقیق
1-4-1 هدف کلی
هدف از مطالعه حاضر شناسایی و بررسی عوامل تاثیر گذار بر توسعه تجارت سیار در شهر کرمانشاه(مطالعه موردی : استفاده کنندگان گوشی تلفن همراه ) می باشد.
1-4-2 اهداف ویژه
-شناسایی سازه های تاثیر گذار بر توسعه تجارت سیار در شهر کرمانشاه
-اندازه گیری سازه های تاثیر گذار بر توسعه تجارت سیار در شهر کرمانشاه
-رتبه بندی سازه های تاثیر گذار بر توسعه تجارت سیار در شهر کرمانشاه
-طراحی مدل بهینه سازه های تاثیر گذار بر توسعه تجارت سیار در شهر کرمانشاه
1-5 فرضیههای تحقیق
در راستای حصول به اهداف تحقیق فرضیههایی به شرح زیر با توجه به مبانی نظری تدوین و ارائه میشود:
فرضیه 1: بین توسعه روندهای اجتماعی و توسعه تجارت سیار رابطه مثبت و معناداری وجود دارد.
برای زنان مناسب میداند، الگوی خشن مادر-همسر میباشد که اما میتوان الگوی آرزو شده کاملاً متفاوت از آن را در ذهن هم زنان و هم مردان این جامعه دید که در حرکت زنان به سوی این نوع جدید از رفتار، به شدت میتوان فقر منش را در میان جامعه کُرد دید.
در نهایت میتوان گفت زنان به دلیل عدم وجود قوانین هنجارها و ساختارهایی که قدرت را برای زنان جایز بداند، زنان از ابراز قدرت به شکل آشکار و مستقیم پرهیز کرده و به روشهای پنهان ابراز قدرت روی میآورند و علیرغم موانع و قدرت مردانه در جهت هماهنگ کردن زنان در راستای منافع همسرانشان، میتوان راهکارهای زنان در جهت تعکیس این امر را مشاهده کرد.
کلید واژه:
انسانشناسی سیاسی، انسانشناسی جنسیت، انسانشناسی روانشناختی، زن، قدرت، کُرد، سنندج، طبقهی متوسط.
مقدمه:
از ویژگیهای بارز جامعه ایرانی مردسالاری میباشد. اما نمیتوان تصور کرد که زنان در تمامی حوزهها و تمامی زمانها تحت تسلطاند و این مردان هستند که جریان امور را تعیین میکنند. چنان که کتی
دیویس معتقد است: «تاکنون با مفهوم قدرت طوری برخورد می
شده که گویی فقط در اختیار مردان است و قدرت در اجتماعات برابری طلبانه آرمانی مورد نظر جایی ندارد. اما بررسی
ها نشان داد که قدرت در میان زنان نیز وجود دارد و آنان همچون کنش
گرانی که از قدرت استفاده می
کنند مطرح هستند.» (اعزازی، 1385: 17-16)
در تحقیق حاضر سعی بر آن شده به روشهایی که زنان کرد بکار میبرند تا در خانواده خویش جریان برخی از امور را به نفع خود گردانند و به اهداف خود رسیده وایدههایشان را تحقق بخشند، پی ببریم. ما در جهت تحلیل روشها و استراتژیهای آنان، کارایی و اثربخشی این استراتژیها گام برمیداریم.«تصمیم
گیری پنهان از این منظر یعنی آرایش صحنه برای حفظ قدرت از طریق شیوه
هایی مانند کنترل اطلاعات فرد B و دسترسی به وسایل ارتباط جمعی و ایدئولوژی
سازی در راستای سرپوش نهادن بر اختلاف منافع پنهان A وB یا سازماندهی تحقق منافع توسط A، چنان که تحت این شرایط مؤثرترین حالت تصمیم
گیری پنهان است که B با توجه به ساخت
های موجود و علی
رغم میل خود شرایط را بپذیرد و خویشتن را برای طرح مسئله ذی
حق نداند» (محمدی
اصل، 1381: 63-62)
ترفندهای زنان در گریز از قدرت مردانه و اثرگذاری بر امور در خانواده برحسب طبقه اجتماعی، سبک زندگی، میزان تحصیلات، تعلق به گروه قومی و دینی و… تغییراتی میپذیرد. لذا در اینجا سعی بر آن بوده استراتژیهای قدرت را در یکی از گروههای همگن زنان، یعنی زنان طبقه متوسط شهرستان سنندج بررسی کنیم. البته با یادآوری این نکته که ما استراتژیهای قدرت زنان کرد را از خلال روابط خویشاوندی و در میان گروه خانوادگی میپردازیم. خانواده کوچکترین واحد اجتماعی و خصوصی
ترین واحد نیز هست. بسیاری از تنبیهات سخت بدنی زن توسط شوهر، و یا فرزندان توسط پدر، ناپدری و نامادری و دیگر افراد بزرگسال در خانواده و نیز آزارهای کلامی و روانی در داخل خانه صورت می
گیرد. نگارنده بر این اعتقاد است که زمانی که افراد از کنش ارتباطی استفاده می
کنند توسل به کنش وسیله
ای و استراتژیک کاهش می
یابد. در کنش ارتباطی است که سلامت جسم و روان افراد حفظ می
شود. زن و شوهری که بتوانند با هم به راحتی و بدون موانع به کنش ارتباطی بپردازند فضای سالمتری در خانه تولید خواهند کرد و این سلامت ارتباط بر کودکان و ارتباط آنان با والدین تأثیر بسیاری خواهد گذاشت و در آینده همین الگوها نه تنها در خانواده
ها که از طریق افراد خانواده،
در سطح اجتماعی و حوزه عمومی نیز، به رفتار در خواهد آمد و لذا به سلامت جامعه کمک فراوان خواهد نمود. من کارم را از سطح خانواده که اولین نهاد اجتماعی کردن افراد است شروع کرده
ام که اولین قدمها را برای داشتن جامعه
ای برابر، آزاد و عادل را از همین اولین آموزشگاه شروع کرده باشیم.«ارتباط بزرگ
ترین عامل منفردی است که بر سلامت انسان و رابطه
اش با دیگران اثر می
گذارد» (ستیر، 1373: 75)
طرح مساله:
معمولاً همیشه از قدرت مردانه بحث شده و از زنان به گونهای یادشده که قدرتی نداشته و تصمیمگیریها، اعمال خشونتهای جسمی، جنسی و روانی و… همه از طرف مردان اعمال میشوند. بررسیها در مورد قدرت زنان اندک بوده، خصوصاً در مورد زنان کُرد.
اصطلاح «غیرشدگی»[1] با مفهوم «دیگری شدن» و مفهوم فوکویی«بیرونی شدن» یا حاشیهای شدن شخص ارتباط نزدیک دارد. شرایط غیرشدگی که اغلب مترادف با «دیگری» تصور شده است، مختص شخص حاشیهای یا پیرامونی است که به مراکز قدرت دسترسی ندارد. مراکز، نقطه مبدأ را بازنمایی میکنند که در آن نقطه معنی به مثابه هنجار تعیین کننده، تأیید و تثبیت شده است. کسانی که به دلیل طبقاتی، کاستی، جنسیتی یا مذهبی از مرکز طرد میشوند نامرتبط با قواعد هنجاری طبقهبندی میشوند و«دیگری[2]» نام میگیرند. نظریه پردازان فمینیست بحث میکنند که مردسالاری با استفاده از الگوهای هویتیِ ذات گرایانه و زیستشناسانه برای زنان، غیرشدگی را به تجربه زنان نسبت داده است. به این ترتیب تجربه زنان همگن شده، به حواشی رانده شده و در انقیاد هنجار عام، یعنی تجربه مرد درآمده است تا به قدرت مردسالاری مشروعیت و حقانیت بخشد.(هام وگمبل، 1382: 30) به همین دلیل از تجربه قدرتنمایی زنان بسیار کم سخن گفته میشود. دیگر آن که زنان عمده فعالیتشان در خانه بوده و خانه یک حوزه خصوصی است که حوزه خصوصی در برابر حوزه عمومی کمتر به چشم میآید و اخبار در مورد اتفاقات و رویدادها و رفتارها درون خانه بسیار کمتر از حوزه عمومی منتشر میشود. حوزه خصوصی جایی است که رفت و آمد به آن کم و کنترل شده است و لذا اطلاعات درباره آن اندک میباشد اما حوزه عمومی بسیار راحتتر به چشم میآید و حال که زنان تا چند دهه اخیر محدود به حوزه خصوصی بودهاند اطلاعات ما از رفتارهای آنها کمتر میباشد.
«از دیدگاه انسانشناسی فمینیستی همه فرهنگها زنان را در حوزه خانگی (خصوصی) و مردان را در قلمرو عمومی قرار میدهند. به اعتقاد میشل روزالدو بین فرودستی زنان در یک جامعه مشخص و میزان جدایی بین قلمروهای عمومی و خانگی رابطه مستقیمی وجود دارد.(روزالدو، به نقل از هام، 1382: 357)
لذا سعی کردیم که روابط قدرت را در عرصه خصوصی، قلمروی که زنان بیشترین حضورشان را در این عرصه دارند، بررسی کنیم.
«نکتهای که باید بدان توجه داشت این است که علم سیاست، تنها به مطالعه و بررسی رابطه قدرت در سپهر عمومی میپردازد، در حالی که در زندگی خصوصی نیز رابطه قدرت وجود دارد و تفکیک میان دو حوزه، موجب بیتوجهی به مسئله قدرت در عرصه خصوصی است. در دوره اخیر، نه تنها فمینیستها، بلکه سایر اندیشمندان و نظریهپردازان، به دنبال رابطه قدرت در همه عرصهها هستند. از این رو، تعریف سیاست توسعه یافته است و دیگر محدود به قدرت حاکمیت و دولت نمیشود و زندگی خصوصی را نیز در بر میگیرد.» (مشیرزاده، 1383: 172)
روابط قدرت در خانواده متاثر از فرهنگ حاکم بر جامعه میباشد و نیز به نوبه خود تأثیرگذار بر فرهنگ حاکم. در اینجا نمیتوان از همه زنان کرد حرف زد زیرا این زنان برحسب ویژگیهایی از جمله طبقه اقتصادیشان و… وضعیتشان فرق میکند.
علاوه براین وضعیت زنان کرد در ایران با زنان کرد در سایر کشورها هرچند تشابهاتی دارد، اما تفاوتهایی نیز میپذیرد زیرا فرهنگ کردها در هر کشور، از فرهنگ غالب در آن کشور تأثیراتی پذیرفته که این تأثیرات بر نگرش آن خرده فرهنگ نسبت به منزلت و حقوق زنان و میزان مشارکتدهی زنان در فعالیتها تأثیر میگذارد.
به همین دلیل ما اینجا از زنان در شهر سنندج که یکی از شهرهای کردنشین در ایران میباشد سخن میگوییم.
یکی از عرصههایی که قدرت در آن ظاهر میشود و روابط قدرت را در آن میتوان دید عرصه خانواده است. که خصوصاً برای بررسی قدرت زنان، عرصه قابل مطالعه و قابل دسترسیتری است. نگرش نسبت به زنان در این نهاد، بر نگرش در دیگر نهادها هم تأثیر گذاشته و نیز تأثیر میپذیرد. زیرا بخش بزرگی از اجتماعیشدن و یادگیری در خانه و خانواده روی میدهد و همین افراد بازیگران سیستم اجتماعی خواهند شد. از سیستمهای اجتماعی تأثیر پذیرفته و نیز بر آن تأثیر میگذارند و نگرشها و عادات رفتاری خود را در مکانها و عرصههای مختلف با خود حمل میکنند.
قدرت مردان، در جامعه نسبت به قدرت زنان شناخته شدهتر است زیرا آنها بسیار بیشتر از زنان در عرصههای اجتماعی حضور رسمی و صوری دارند. در برخی موارد هرچند زنان ظاهراً حضور ندارند و ما زنان را رسماً در جایگاه تصمیمگیرنده نمیبینیم. اما در واقع رهبران پشت پردهاند. در این موارد شاید نمیتوان از واژه قدرت در معنای تخصصی آن و یا حتی اقتدار نام برد و بتوان از نفوذ زنان سخن گفت. آنان گاه نظرات و ایدههایشان را از طریق انتقال آنها به مردان، وارد عرصه عمل کرده و بدین ترتیب در بسیاری از امور دخالت میکنند. یعنی هرچند در ظاهر امر این مرد است که حرف میزند و رأیش را بیان میکند اما فیالواقع این تفکرات و نظرات زن است که او را به این نظر یا عمل سوق داده است. مثلاً در کردستان در مراسمی که مهریه[3] تعیین میشود، این تنها مردان هستند که در اتاقی گردهم نشسته و بر سر مقدار آن چانه میزنند. اما این تنها ظاهر قضیه است. درواقع در بسیاری از خانوادهها قبل از شروع این مراسم، در خانه زنان شروع به بحث با مردان خانواده میکنند و مقدار مناسب مهریه را به او میگویند. حتی او را مجهز به دلایل و شواهدی میکنند تا در مراسم برای اقناع طرف مقابل از آن استفاده کند. آیین تعیین مهریه نمونهای است از صحنههای نفوذ زنان. و اما زن برای این نفوذ، از راهکارها و تمهیداتی بهره میبرد که موضوع اصلی مورد بحث ما است.
اما چون زنان در بسیاری از موارد خود در صحنه ظاهر نمیشوند، حرفی نزده و درظاهر در قضیه دخالتی ندارند، سبب این تصور در اکثریت مردم گشته که زنان منفعل و بدون قدرتاند. به همین دلیل شناسایی نحوه اعمال قدرت از طرف زنان در عرصههایی از خانواده از جمله: عرصه اقتصادی، عرصه تربیت فرزندان، عرصه زناشویی و… هدف این تحقیق میباشد. برتراند راسل در کتابش با نام قدرت، از قدرت پشت پرده سخن میگوید. او مینویسد« در هر سازمان بزرگی که زمامداران قدرت زیادی در اختیار دارند، مردان(یا زنان) کوچکتری هم هستند که با شیوههای شخصی خود در رهبران نفوذ میکنند» و البته او صفات لازم برای کسب قدرت پشت پرده را متفاوت از صفات لازم برای انواع دیگر قدرت میداند.(راسل: 1371، 71)
در اینجا واژه قدرت را به عنوان یک واژه عمومی بکار میبریم. در ذیل آن واژههای تخصصی اقتدار، نفوذ، دستکاری و… وجود دارد. شکل خاصی از قدرت موردنظر ما نمیباشد. بلکه مهم این است که زنان بر امور در خانواده موثر واقع میشوند یعنی آنها را تحتتأثیر قرار میدهند. حال این تأثیرگذاری ناشی از اقتدار، زورگویی و سلطه باشد و یا ناشی از چانهزنی، اقناع و… مهم نحوه تأثیرگذاری و تاکتیکها و نیز سیاستهای زنان در طی جریان تأثیرگذاری میباشد. که حال هدف زن از این تأثیرگذاری تامین منافع شخصی خویش، منافع خانواده پدریاش و یا نفع خانوادهای که تشکیل داده است باشد. محور اصلی بحث ترفندها، گریزها، سیاست و استراتژیهایی است که این زنان در جهت رسیدن به آنچه نفع و مقصود میدانند بکار میگیرند.
«قدرت پدیدهای است که همیشه در زندگی اجتماعی وجود دارد. در همه گروههای انسانی برخی افراد اقتدار و نفوذی بیش از دیگران دارند و خودِ گروهها نیز از نظر میزان قدرتشان متفاوتند. معمولاً قدرت و نابرابری رابطه نزدیکی بایکدیگر دارند. قدرتمندان میتوانند منابع ارزشمند مانند دارایی و ثروت را انباشته کنند و به دست آوردن چنین منابعی به نوبه خود وسیله ایجاد قدرت است.» (صبوری: 1381،26)
هرچند به دغدغه اصلی زنان و منبع اصلی موردنزاع آنها و حتی میزان کارایی این روشها نیز پرداخته میشود اما اینکه آنچه او نفع خویش تشخیص میدهد آیا تشخیص درستی است و اینکه زندگی و انرژی و توان خویش را در جهت توهمی تلف کرده و یا اینکه آیا این روشها اخلاقی و منطقیاند یا نه در محور اصلی مباحث ما قرار ندارد و صرفاً در راستای محور اصلی، اشارهای به آنها خواهد شد.
لذا در اینجا اصطلاح کلی استراتژیهای قدرت به راهکارها، ترفندها، گریزها، رفتارها، اعمال و… در جهت نفوذ، اقتدار، سلطه، قدرت و… اشاره دارد.
شرح مفاهیم
«انسانشناسان فمینیست بین قدرت، اقتدار و نفوذ تمایز قائل میشوند. به نظر آنان زنان، به لحاظ بینا فرهنگی از برخی شکلهای قدرت در تصمیمگیری اجتماعی برخوردار میشوند. ولی از آنجا که فعالیتهای مردان کانون ارزش فرهنگی است در تمامی فرهنگها منبع مشروعیت در اعمال قدرت نیز مردان هستند.» (هام وکمپل. 1382: 347)
«قدرت خانگی[4] اما خاصیت یا صفتی در یک سیستم خانوادگی است که براساس آن فرد یا افرادی توانایی(بالقوه یا بالفعل) تغییر رفتار دیگر اعضای خانواده را دارند. منابع قدرت را معمولاً در ارتباط با شاخصهایی چون تحصیلات، درآمد، مالکیت، شغل و … میدانند.در این حوزه به روابط داخلی افراد و فرایندهایی که در آن قدرت شکل میگیرد نظیر تصمیم گیریها، حل مشکلات، حل تضادها و … توجه میشود. منابع قدرت ویژگیها یا نهادهایی را در بردارد که موجب تمایز عامل قدرت و تابع قدرت میشوند. این منابع شامل شخصیت، مالکیت و سازمان میشود.(گالبریت، 1373: 11)
«فرهنگ علوماجتماعی قدرت را اینگونه تعریف میکند: قدرت در کلیترین مفهوم آن عبارت است از:
الف) توانایی(اعمال شده یا نشده) برای ایجاد رویداد معین
ب) نفوذ اعمال شده به وسیله یک فرد یا گروه به هر طریق بر رفتار دیگران در جهات مورد نظر.
این تعریف در واقع از تعریف معروف مارکس و برگرفته شده است که قدرت را«توانایی اعمال اراده خود در یک رابطه اجتماعی معین صرف نظر اینکه مبنای آن توانایی چیست، حتی در برابر مخالفت و به رغم اراده دیگران» تعریف میکند.» (صبوری. 1381، 25-24)
«قدرت در معنایی عام قابلیت انجام اعمال مؤثر یا توانایی اثرگذاری مطلوب بر اشیاء یا افراد است.»(ریویر. 1382. 28)
دال در رابطه با قدرت معتقد است که:
«طرف A بر طرف B تا جایی قدرت اعمال میکند که بتواند طرف B را به کاری وا دارد که در غیر آن صورت کار مزبور را انجام نمیداد.» (Dahl . R , 1957: 203)
«مفهوم اقتدار به وضعیتی اشاره دارد که در آن اعمال کنندگان قدرت از نظر عموم مردم دارندگان به حق با مشروع قدرت پنداشته میشوند، بدین سان ، قدرت به تنهایی به مفهوم وضعیتی است که به توانایی کاربرد زور اشاره دارد اما اقتدار ویژگی رضایت را هم در بر دارد.» (صبوری، 1381. 28)
«قدرت به اعمال نفوذ با تکیه بر نوعی مجازات اطلاق میشود(کاربرد زور جسمانی، شدیدترین نوع مجازات منفی است)؛ اما اقتدار به اعمال نفوذ مبتنی بر حیثیت شخصی و یا منزلتِ یک سمت اطلاق میشود.» (بیتس و پلاگ. 1375: 654)
«سیاست ترجمه واژه یونانی Politeia است که یونانیها به آن نظام شهری میگفتند. یعنی شیوه سازمان بخشیدن به فرماندهی که در دولت شهرهای یونانی به مفهوم سازمان دهی تمام اجتماع در نظر گرفته میشد. این واژه به مفهوم شهروندی، حکومت و شکل حکومت نیز به کاربرده شده است.» (صبوری. 1381، 23)
«واژه سیاست در زبان فارسی به معنای(1) با داشتن ملک، حکومت، ریاست و داوری (2) مصلحت، تدبیر و دوراندیشی (3) قهر کردن و هیبت نمودن (4) شکنجه، عذاب و عقوبت و مجازات کردن است.» (دهخدا، 1345، 742- 741)
پایان نامه جو سکوت سازمانی:انواع سکوت و پیامدهای آن
انواع سکوت و پیامدهای آن
بنا به مطالعات انجام شده با توجه به نوع انگیزه کارکنان سکوت سازمانی به سه دسته زیر تقسیم میشود (جلیلخانی، 1392):
سکوت مطیع: انگیزه این نوع سکوت کناره گیری، تسلیم بودن و رضایت دادن به هر چیزی است. و به این دلیل ایجاد میشود که کارکنان باور دارند که صحبت کردن بی فایده است وعلاوه بر این از تواناییهای شخصی خود برای نفوذ در شرایط، نامطمئن هستند (جلیلخانی، 1392). هنگامیکه اکثریت افراد، فردی را به عنوان فرد ساکت نام مینهند، منظور آنها اغلب آن است که وی بطور فعال، ارتباط برقرار نمیکند. سکوت حاصل از این نوع رفتار، سکوت مطیع نام دارد و به خودداری از ارائه ایدهها، اطلاعات یا نظرات مربوطه بر اساس تسلیم و رضایت دادن به هر شرایطی اطلاق میگردد. بنابراین سکوت مطیع، نشان از رفتار کنارهگیرانه دارد که بیش تر حالتی انفعالی دارد تا فعال. از ویژگیهای رفتاری افراد دارای این نوع سکوت میتوان مشارکت کم، اهمال، مسامحه، غفلت و رکود را نام برد (شریفی و اسلامیه، 73:1392). پیندر و هارلوز[1] این نوع سکوت را به عنوان عاملی در تقابل با آوا در نظر میگیرند که معمولاً شکلی از موافقت یا پذیرش منفعلانه وضعیت موجود است. افراد با داشتن این نوع سکوت، تسلیم وضعیت فعلی شده و هیچ تمایلی برای تلاش
در جهت صحبت کردن، مشارکت یا کوشش در جهت تغییر وضعیت موجود ندارند. در نهایت سکوت مطیع شامل رفتاری عمدی و منفعلانه و خودداری از ارائه اطلاعات بر اساس تسلیم یا احساس اینکه تغییرات موثر فرای قابلیتهای گروه است، میباشد (Pinder & Harlos, 2011, p.340).
سکوت تدافعی: انگیزه این نوع سکوت خود حفاظتی است یعنی علت سکوت کارمند در سازمان ترس است. به دلیل آشفته شدن افراد و ایجاد پیامدهای منفی برای خود فرد ایجاد میشود (جلیلخانی، 1392). در واقع گاهی ممکن است افراد به دلیل محافظت از موقعیت و شرایط خود (انگیزه خودحفاظتی) به خودداری از ارائه ایدهها، اطلاعات یا نظرات مربوطه بپردازند. سکوت تدافعی، رفتاری تعمدی و غیر منفعلانه است که به منظور حفظ خود از تهدیدهای خارجی بکار میرود. اما این نوع سکوت برعکس سکوت مطیع، بیشتر حالتی غیر انفعالی دارد و در برگیرنده آگاهی بیش تر از شقوق و گزینههای موجود در تصمیمگیری و در عین حال خودداری از ارائه ایدهها، اطلاعات و نظرات به عنوان بهترین استراتژی در زمان مقتضی است (شریفی و اسلامیه، 73:1392). سکوت تدافعی شبیه حالتی است که افراد از انتشار خبرهای بد به دلیل آشفته شدن افراد یا ایجاد پیامدهای منفی برای شخص خبررسان احتراز میورزند (Avery & Quinonesm, 2012, p.86).
سکوت نوع دوستانه: انگیزه این نوع سکوت علاقه به دیگران و ایجاد فرصت برایتشریک مساعی است. و به دلیل سود بردن از نظرات دیگران و همچنین خودداری از ارائه اطلاعات به دلایل سری و محرمانه بودن ایجاد میگردد (جلیلخانی، 1392). سکوت نوعدوستانه مبتنی بر ادبیات رفتار شهروندی است و عبارت است از امتناع از بیان ایدهها، اطلاعات و یا نظرات مرتبط با کار با هدف سودبردن دیگر افراد در سازمان و بر اساس انگیزههای نوع دوستی، تشریک مساعی و همکاری. سکوت نوعدوستانه، تعمدی و غیرمنفعلانه است که اساساً بر دیگران تمرکز و تاکید دارد. همچون رفتارهای شهروند سازمانی، سکوت نوع دوستانه رفتار با بصیرت و عقلایی است که نمیتوان آن را از طریق فرمان و دستورات سازمانی به اجرا درآورد. این نوع سکوت همچون سکوت تدافعی بر اساس ملاحظه و آگاهی از بدیلها در تصمیم گیری و در عین حال خودداری از ارائه ایدهها، اطلاعات و نظرات است. اما برعکس سکوت تدافعی، با ملاحظه دیگران و توجه به آنها حاصل میگردد به جای آن که صرفاً بخاطر ترس از نتایج منفی شخصی ناشی از ارائه ایدهها، باشد (زارعی متین و همکاران، 83:1390).
[1] Pinder & Harlos
لینک جزییات بیشتر و دانلود این پایان نامه:
چکیده:
براساس قاعده فقهی، تسلیط و مادۀ 30 قانون مدنی، مالک در ملک خود حق هر گونه تصرف اعم از مادی و حقوقی را دارد. دامنۀ تصرفات مالک بستگی به نوع تصرف و چگونگی تصرف خود دارد. بعضاً دامنۀ این تصرفات مالک باعث ورود زیان و ضرر به همسایگان می شود، قاعده لاضرر در این موارد بر قاعده تسلیط چیره می شود، و جلو ضرر احتمالی را می گیرد. که این خود باعث تحدید مالکیت مالکان می شود. مالک فقط با این اعمال محدود نمی شود. بلکه با توجه به افزایش جمعیت، رشد شتابان شهر نشینی، هجوم نیروهای کار روستایی به شهرها، استقرار واحدهای صنعتی در حاشیه شهرها، گسترش روز افزون شهرها، شهرک ها، خیابان ها، جاده ها، فضاهای سبز، اماکن عمومی، بهداشتی و درمانی، خدمات عمومی، تصرف و تملک املاک مالکان توسط دستگاههای اجرایی بعنوان یک ضرورت اجتماعی چهره خود را نمایان ساخته است. لذا دستگاههای اجرایی از جمله آنها شهرداری ها در تملک املاک و نحوۀ خرید و تصرف این گونه املاک، بعضاً با سوء استفاده از اختیارات قانونی که دارند، باعث تضییع حقوق مالکانه می شوند. حتی بعضاً علاوه بر تحدید مالکیت، موجب سلب مالکیت مالکان نیز می شوند. که خود گویایی بی عدالتی و اجحاف بر مردم در این موارد می باشد. از طرفی دیگر قانونگذار با وضع پاره ای از مقررات خود نیز موجب تحدید مالکیت مالکان می شود. از جمله این مقررات قانون حفظ اراضی کاربری زراعی و باغ ها مصوب 1374 و اصلاحات 1385می باشد. تعیین و تغییر کاربری مقوله ای است که به لحاظ ارتباط آن با حقوق عمومی می تواند بعضاً مورد سوء استفاده دستگاههای اجرایی قرار گیرد. و مآلاً به تضییع حقوق مالکانه اشخاص منجر شود، که کثرت و تعدد دعاوی قضایی در دیوان عدالت اداری مؤید این مضاعف پرداختن به شرایط و آثار تعیین و تغییر کاربری از نظر حقوقی موضوعی است که ضرورت آن غیر قابل انکار است و سعی خواهد شد تا حد امکان زوایایی مبهم قضیه مورد نقد و تجزیه و تحلیل قرار گیرد و به این سئوال پاسخ داده شود که در حقوق ایران جایگاه کاربری اراضی و املاک در تحدید مالکیت چه جایگاه و نقشی دارد.
مقدمه
همانطوریکه می دانیم با توجه به حدیث نبوی « الناس مسلطون علی اموالهم» و مادۀ 30 قانون مدنی و استنباط قاعده تسلیط اشخاص برمال خود حق هرگونه تصرف و دخل و بهره برداری و استفاده دارند. اما با پیشرفت جوامع بشری و علم و تکنولوژی و شهرسازی و تعریض خیابانها و اختصاص اراضی افراد برای استفاده فضای سبز و پارکها و شهربازی ها و …معنای مالکیت که کاملترین حقی است که انسان می تواند داشته باشد.محدود می شود و مثل سابق نمی تواند، از آن حق عینی مطلق خود که همان مالکیت به معنای اخص است، استفاده کند و تمام دولتها برای رفاه عموم و جامعه بهتر و همچنین با افزایش جمعیت و بالا رفتن نیازهای عمومی ضرورت وجود قواعد و مقررات مربوط به سلب مالکیت جهت کارهای شهرسازی و عمرانی و تأمین مسکن و همچنین برنامه ریزی در این امور بیشتر احساس می شود، چرا که برنامه ریزی در امر مسکن و شهرسازی از پیچیده ترین گونه های برنامه ریزی در جوامع کنونی دنیا و به خصوص در جهان سوم است. و همۀ این موارد باعث تغییر کاربری اراضی و ملک مالک یا مالکین می شود، و مالکیت مالک را در ملک خود محدود می کند. در این خصوص برای محدود کردن هرچه بیشتر حق مالکیت افراد قوانینی از جمله قانون تعیین وضعیت املاک واقع در طرح های دولتی و شهرداری ها مصوب
29/8/1367 و متن تلفیق شدۀ قانون حفظ کاربری اراضی زراعی و باغ ها مصوب 31/3/1374 و اصلاحیه بعدی آن مصوب 1/8/1385 و آراء وحدت رویه در این خصوص و قانون نوسازی و عمران شهری مصوب 1347 و لایحۀ قانونی نحوۀ خرید و تملک اراضی و املاک برای اجرای برنامه های عمومی دولت و قانون نحوۀ تقویم ابنیه املاک و اراضی مورد نیاز شهرداری ها مصوب 1380 به تصویب رسده، که با توجه به ارتباط موضوع با جنبه های مختلف حقوقی وهمچنین دخالت عوامل اجرایی در نحوۀ تفسیر و اعمال قوانین مورد اشاره، پرداختن به موضوع در قالب یک طرح جامع پژوهشی یک ضرورت جدی است. وهمچنین با توجه به موضوع پایان نامه در این تحقیق در خصوص مالکیت و حقوق مالکانه و تغییر کاربری اراضی کشاورزی و باغ ها و طرح تقصیلی املاک و طرح جامع بعنوان عاملهای تحدید مالکیت بحث خواهد شد.
اهمیت و ضرورت موضوع: از آنجای که قاعده تسلیط و مستنبط از آن مادۀ 30 قانون مدنی هرکس می تواند هرگونه تصرفی را درمال خود انجام دهد و این قاعده فقهی شخص مالک را در هرگونه استفاده از ملک را برای مالک آزاد گذاشته است. از طرفی قاعدۀ لاضرر و لا اضرار فی الاسلام داریم که تاحدی حدود مالکیت افراد را محدود می کند. اما حال با توجه به پیشرفت روز افزون جامعه بشری و شهرسازی و ایجاد فضای سبز برای زندگی بهتر و فراهم نمودن رفاه عموم و استفاده بهینه از اراضی و زمینهای تحت مالکیت افراد جهت این گونه موارد هرچند خود مالک نیز از عموم جامعه است و از آن طرح های عمومی استفاده می کند، اما بایستی دانست تا چه حد و مرزی مالکیتش محدود می شود و آیا این محدود کردن ها تا چه اندازه ای زیان و ضرر به مالک می رساند و آیا بهای پرداختی اراضی جهت استفاده این موارد تمام خسارتها و نیازهای مالک را برآورد می کند یا خیر؟ و در صورتیکه بالفرض بین مالک و شهرداری توافقی صورت نگیرد و بالاجبار بایستی مالک بهای زمین را دریافت کند و رفع تصرف نموده و ملک را تحویل شهرداری نماید، آیا این با عدالت اسلامی تطابق دارد یا خیر؟ اما در جاهای که اصلاً رفاه عموم وجود ندارد، تغییر کاربری از جمله دیوارکشی اراضی کشاورزی و باغ ها و … بایستی شخص مالک هزینه های به شهرداری پرداخت کند، (لایحۀ قانونی نحوۀ خرید و تملک اراضی و املاک مصوب 17/8/1358) و یا محدود کردن مالک از اعطای امتیاز آب و برق و گاز و… و اهمیت این مطلب در جای دارای ارزش است که دولت علاوه بر نیازهای عموم جامعه نیازهای خود مالک را نیز مدنظر داشته باشد و تا جای که امکان دارد به مالک هیچ گونه زیان و خسارتی وارد نشود.