پیوست شماره 1: اطلاعات شرکتهای نمونه .
121
پیوست شماره 2: آمار توصیفی متغیرهای مورد مطالعه
124
1
2
2-1. آمار توصیفی متغیرهای سالانه .
124
2-2. آمار توصیفی متغیرهای ماهانه .
129
2-3. آمار توصیفی متغیرهای مورد مطالعه در سطح پرتفویهای تشکیل شده .
130
پیوست شماره 3: نتایج آزمون فرضیههای تحقیق
131
3
3-1. نتایج آزمون فرضیههای تحقیق به صورت سالانه
131
3-2. نتایج آزمون فرضیههای تحقیق به صورت ماهانه
138
3-3. نتایج آزمونهای انجام شده در سطح پرتفویهای تشکیل شده .
143
چکیده انگلیسی
149
چکیده
در ادبیات حسابداری، این که شاخص کیفیت اقلام تعهدی که معمولاً توسط معیار تعدیل شده کیفیت اقلام تعهدی دیچو و دچو (2002) نمایندگی میشود به عنوان جنبهای از خطرپذیری اطلاعاتی، یک عامل خطرپذیری قیمتگذاری شده است یا خیر یک سوال بحثبرانگیز است. برخی این عامل را بر مبنای مفهوم خطرپذیری تفسیر میکنند، در حالی که برخی دیگر این دیدگاه را رد میکنند.در این تحقیق نیز برای بررسی این موضوع که آیا شاخص کیفیت اقلام تعهدی یک عامل خطرپذیری قیمتگذاری شده است یا خیر از معیار تعدیلشده کیفیت اقلام تعهدی دیچو و دچو (2002) استفاده شد. جامعه آماری تحقیق، کلیه شرکتهای پذیرفتهشده در بورس اوراق بهادار تهران از ابتدای سال 1379 تا پایان سال 1390 است که با اعمال محدودیتهایی نمونه نهایی مورد بررسی شامل 732 سال-شرکت (7287 مشاهده ماهانه) به روش قضاوتی انتخاب شده است. برای بررسی وجود رابطه بین بازده آتی سهام و کیفیت اقلام تعهدی، بازده آتی سهام نسبت به شاخص کیفیت اقلام تعهدی و عوامل سهگانه فاما و فرنچ (1992) به صورت مقطعی با استفاده از 732 (7287) مشاهده سالانه (ماهانه) برازش شد و در نهایت همانند کور و همکاران (2008)، با استفاده از روش رگرسیون مقطعی 2 مرحلهای (فاما و مکبث) که در آن بازده اضافی نسبت به بتاهای عوامل خطرپذیری برازش میشود، بررسی شد که آیا شاخص کیفیت اقلام تعهدی یک عامل خطرپذیری قیمتگذاری شده است یا خیر.
نتایج حاصل از دادههای این تحقیق همانند نتایج کور و همکاران (2008) و دیگران نشان داد که رابطه مثبت معنیداری بین شاخص کیفیت اقلام تعهدی و بازده آتی سهام وجود ندارد، همچنین شاخص تعدیلشده کیفیت اقلام تعهدی دیچو و دچو (2002) یک عامل خطرپذیری قیمتگذاری شده نیست (مشابه نتایج کور و همکاران 2008، ماشرووالا و ماشرووالا 2011). به عبارت دیگر نتایج این تحقیق شواهدی مبنی بر قیمتگذاری شاخص تعدیلشده کیفیت اقلام تعهدی دیچو و دچو (2002) ارائه نداد.
کلید واژهها: کیفیت اقلام تعهدی، خطرپذیری اطلاعاتی، قیمتگذاری داراییها و رگرسیون مقطعی 2 مرحلهای
فصل اول
کلیات تحقیق
مقدمه
در طی سالهای گذشته پژوهشگران مختلف با عنایت به ناتوانی بتا در توضیح بازده سهام، به بررسی توان مدل قیمتگذاری داراییهای سرمایهای در تبیین و پیشبینی بازده سهام و یافتن متغیرهای دیگری مانند بتا که معرف خطرپذیری باشند، پرداختهاند. در این میان با توجه به اهمیت اطلاعات حسابداری به ویژه خطرپذیری اطلاعاتی در ارزیابی عملکرد و تخمین بازده مورد انتظار سرمایهگذاران، کیفیت و دقت تهیهی این اطلاعات دغدغه استفادهکنندگان بوده و تحقیقات زیادی را به خود اختصاص داده است.
البته بحث روزافزون در این زمینه که آیا کیفیت اطلاعات حسابداری (خطرپذیری اطلاعاتی) به طور مستقل بر هزینه سرمایه شرکت تأثیر میگذارد، همچنان به صورت یک مسئله بحثبرانگیز باقی مانده است. بسیاری از این مناظرهها و بحثها نیز بر کیفیت اقلام تعهدی متمرکز است و سوال مهم و حل نشده این است که آیا شاخص کیفیت اقلام تعهدی (که معمولاً بر اساس معیار تعدیلشده کیفیت اقلام تعهدی دیچو و دچو[1] (2002) کمّی میشود) به عنوان جنبهای از خطرپذیری اطلاعاتی، یک عامل صرف خطرپذیری محسوب میشود یا خیر. برخی این عامل را بر مبنای مفهوم خطرپذیری تفسیر میکنند (برای مثال فرانسیس و همکاران [2]2005، ابودی و همکاران 2005[3]، اگنوا 2008[4]، کیم و کی 2010[5]). درحالیکه برخی دیگر این دیدگاه را رد میکنند (مانند کور و همکاران 2008[6] و ماشرووالا و ماشرووالا 2011[7]). با وجود این ابهام درباره وضعیت خطرپذیری شاخص کیفیت اقلام تعهدی، همچنان در بخش وسیعی از ادبیات حسابداری استنتاج بر مبنای این فرض صورت میگیرد که کیفیت اقلام تعهدی معیاری برای خطرپذیری اطلاعاتی است. بنابراین ارائه درک بهتری از اینکه آیا قیمتگذاری شاخص کیفیت اقلام تعهدی با تفسیری بر مبنای خطرپذیری سازگار است، مهم به نظر میرسد (ماشرووالا و ماشرووالا 2011، ص. 1349).
بیان مسئله
همان طور که پیشتر بیان شد، ارائه درک بهتری از اینکه آیا قیمتگذاری شاخص کیفیت اقلام تعهدی با تفسیری بر مبنای خطرپذیری سازگار است، مهم به نظر میرسد و یکی از مسائل اساسی در این بحث این است که آیا رابطه مثبت و قوی بین بازده آتی و شاخص کیفیت اقلام تعهدی وجود دارد[8].
سایت های دیگر :
نمودار شماره3: عدم وجود خود همبستگی
61
چکیده
توسعه فعالیتهای تجاری، توسعه کمی و کیفی مدیریت مالی را درپی داشته و به طبع آن مدیریت را پیچیده کرده است. تداوم فعالیتهای بنگاههای اقتصادی تا میزان زیادی به مدیریت منابع کوتاه مدت آنها بستگی دارد زیرا فعالیتهای عملیاتی در دوره عادی معمولا سالانه به سرمایه درگردش و مدیریت مطلوب بستگی دارد به گونهای که نتایج مورد انتظار تحقق یابد و امکان تداوم فعالیت دراز مدت فراهم شود. بنابراین سرمایه در گردش از اقلام مهم دارائیهای واحدها و بنگاههای اقتصادی تلقی میشود که در تصمیمهای مالی نقش برجستهای دارد .هدف این پژوهش مطالعه تاثیر ریسک عملیاتی و ریسک بازار بر سرمایه درگردش میباشد. در این پژوهش تأثیر ریسک عملیاتی و ریسک بازار بر سرمایه درگردش در کلیه شرکتهای پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران طی دوره زمانی 1387 تا 1391 مورد بررسی قرار گرفته است، که 85 شرکت آن با استفاده از قاعده حذف سیستماتیک انتخاب گردید. پژوهش حاضر با توجه به اینکه در پی کشف روابط بین متغیرهای کمی است، در گروه پژوهشهای همبستگی جای میگیرد. برای آزمون فرضیههای پژوهش از روش رگرسیون تلفیقی با استفاده از دادههای ترکیبی[1] در سطح اطمینان 95%، استفاده شده است. یافتههای پژوهش حاکی از رابطه مستقیم بین ریسک عملیاتی و ریسک بازار با سرمایه درگردش میباشد، یافتهها همچنین نشان میدهد که بین ریسک عملیاتی و ریسک بازار و چرخه نقدینگی رابطه مستقیم وجود دارد. بر این اساس میتوان نتیجهگیری کرد، که با افزایش ریسک عملیاتی و ریسک بازار، سرمایه درگردش نیز افزایش مییابد.
کلمات کلیدی: ریسک عملیاتی، ریسک بازار، سرمایه درگردش، چرخه نقدینگی
فصل اول :
کلیات پژوهش
1-1 – مقدمه
سرمایه درگردش از اقلام مهم دارائیهای واحدها و بنگاههای اقتصادی تلقی میشود که در تصمیمات مالی نقش قابل توجهی دارد. توسعه کمی و کیفی فعالیتهای تجاری، توسعه کمی و کیفی قلمرو مدیریت مالی را بدنبال داشته است و به تبع آن مدیریت مالی را پیچیده نموده است. تداوم فعالیتهای بنگاههای اقتصادی تا میزان زیادی به مدیریت منابع کوتاه مدت آن بستگی دارد، زیرا فعالیتهای عملیاتی در یک دوره عادی که معمولا سالانه است به شناخت سرمایه درگردش و مدیریت مطلوب آن مربوط میشود بطوریکه از این طریق، نتایج مورد انتظار تحقق یابد و امکان تداوم فعالیت در بلند مدت فراهم شود(نیکومرام، رهنمای رودپشتی و هیبتی 1383، 16).
نگهداری سطح مطلوب وجه نقد برای پرداخت بدهیهای سر رسید شده، و استفاده از فرصتهای ناگهانی مناسب جهت سرمایهگذاری که نشانهای از انعطافپذیری واحد تجاری میباشد و دسترسی به مواد اولیه برای تولید به طوریکه شرکت بتواند به موقع جوابگوی تقاضای مشتریان باشد دال بر اهمیت سرمایه درگردش میباشد. هرگونه تصمیمی که در این بخش توسط مدیران واحد تجاری اتخاذ میشود اثرات شدیدی بر روی بازدهی عملیاتی واحد تجاری میگذارد که باعث تغییر ارزش شرکت و نهایتا ثروت سهامداران خواهد شد.تهیه ماشین آلات تولیدی مدرن که یکی از عوامل اصلی تولید یعنی نیروی کار را به طرز شگفت انگیزی از مسیر تولید خارج کرده و سربار را جانشین دستمزد نموده است و مسئله تامین مالی آن به طوریکه به سرمایه درگردش لطمهای وارد نکند، از جمله مسائلی است که فراروی مدیران واحدهای تجاری قرار دارد (رهنمای رودپشتی و کیائی 1387).فعالیت بانکها و موسسات مالی در حوزههای اعطای تسهیلات، سرمایهگذاری، صدور انواع اوراق قرضه، صدور انواع گواهی سپرده، صدور ضمانت نامهها و گشایش انواع اعتبارات اسنادی و یا به عبارت دیگر، اقدام به ایفای نقش در بازارهای پول و سرمایه، آنها را در معرض مخاطرات و ریسکهای خاص اینگونه فعالیتها قرار داده است. بانکها با انواع متنوعی از ریسکها روبرو میباشند، ریسکی که این پژوهش به آن میپردازد، ریسک عملیاتی نامیده میشود. درحال حاضر بانکهای معتبر جهانی در حال انجام اقدامات قابل توجهی در زمینه مقابله با ریسکهای عملیاتی میباشند. این اقدامات شامل مراحل زیر میشود:
شناسایی ریسکهای عملیاتی در موسسه مالی(در اینجا منظور همان زیانهای عملیاتی است).
ارزیابی و یا به بیان دقیقتر کمی کردن ریسکهای عملیاتی(که نتیجه آن تعیین میزان سرمایه مورد نیاز برای مقابله با ریسکهای عملیاتی سازمان میباشد).
مدیریت ریسکهای عملیاتی که شامل انتقال ریسک(با استفاده از ابزار بیمه و .) و یا انجام اقداماتی در جهت کاهش میزان ریسکهای عملیاتی میباشد.
بانکهایی که این چالش جدید، یعنی رویارویی با مقوله ریسکهای عملیاتی را میپذیرند نیاز به کمکهایی از بیرون سازمان برای شناسایی، ارزیابی و مدیریت ریسکهای عملیاتی خواهند داشت. کمیته بال[2] متعلق به بانک تسویه بین الملل[3] استانداردهایی را پیرامون ریسکهای عملیاتی در سازمانها تدوین کرده و آن را در قالب دستورالعملهایی به بانکهای مختلف سراسر دنیا ابلاغ کرده است، این دستورالعملها در چندین نسخه بروز رسانی شدهاند و این فرایند بروز رسانی در آینده نیز ادامه خواهد داشت، مسلما این مستندات مهمترین و معتبرترین مراجع در این مقاله محسوب میشوند(شربت اوغلی و عرفانیان 1384).
در پژوهش حاضر سعی بر آن است تا با استفاده از مفاهیم و تئوریهای مدیریت مالی و مطالعات کتابخانهای تاثیر ریسک عملیاتی و ریسک بازار بر سرمایه درگردش در شرکتهای پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران مورد بررسی و تبیین قرار گیرد. و شواهد لازم را جهت پاسخ به سوالات پژوهش ارائه نماید.
1-2- بیان مسئله:
یکی از ضروریترین عوامل برای ادامه فعالیتهای جاری هر شرکت، میزان نقدینگی آن است. بانکها و سایر اعتباردهندگان نیز برای اعطای تسهیلات به شرکتها، نسبتهای نقدینگی آنها و توان بازپرداخت بدهیهای جاری را مدنظر قرار میدهند. بنابراین وجود یک مدیریت قوی در زمینه سرمایه درگردش و کنترل میزان نقدینگی شرکت بسیار ضروری به نظر میرسد (نیکومرام و همکاران 1385، 12).
زمانی که مدیران یک شرکت یک سیاست جسورانه را در مورد سرمایه درگردش بر میگزیند، این سیاست باعث میشود، شرکت سطح پایینی از داراییهای با نقدینگی بالا را در اختیار داشته باشد، در نتیجه احتمال عدم پرداخت تعهدات جاری افزایش یافته و به تبع آن سطح ریسک افزایش مییابد (هورن[4] 1969، 89-71). از سوی دیگر نباید از این مساله غفلت نمود که نگهداری سطح بالای سرمایه درگردش، میتواند در طول یک دوره کوتاه مدت، امکان استفاده از فرصتهای سودآور را برای مدیران شرکت فراهم آورد(لونوکس[5] 2004، 24-20).
دلیل عدم موفقیت بخش عمدهای از شرکتهای ورشکسته، وضعیت نامطلوب و مدیریت نامناسب سرمایه درگردش است، حال آنکه این شرکتها در بلندمدت وضعیت مالی خوبی دارند، اما به دلیل عدم کفایت سرمایه درگردش، توانایی رقابت خود را از دست داده و از دور خارج میگردند(بسلی و دیگران[6] 1987).اهمیت روزافزون سرمایه درگردش در تداوم فعالیت واحدهای انتقاعی موجب گردید، راهبردهای مختلفی برای مدیریت سرمایه در گردش مدنظر قرار گیرد. واحدهای انتقاعی با بکارگیری راهبردهای گوناگون در ارتباط با مدیریت سرمایه درگردش میتوانند میزان نقدینگی شرکت را تحت تاثیر قرار دهند. این راهبردها میتواند بر میزان خطر و بازده آنها اثر گذار باشد. تحقیق حاضر به دنبال بررسی تاثیر ریسک عملیاتی و ریسک بازار بر سرمایه درگردش شرکتها میباشد.
1-3- اهمیت و ضرورت انجام پژوهش:
موضوع مدیریت سرمایه درگردش طی سالهای ۱۹۹۳ تا ۲۰۰۸ درسایر کشورها مورد مطالعه فراوان قرار گرفته از جمله تحقیقات صورت گرفته میتوان به تحقیقات، (فیلبک و کروگر ۲۰۰۵)
سایت های دیگر :
فصل اولکلیات پژوهش
1-1 مقدمه
یکی از مهمترین و گستردهترین پژوهشهای بازارهای مالی تشریح رفتار بازده سهام است. امروزه اطلاعات مالی، ابزار راهبردی مهم در تصمیمگیری اقتصادی محسوب میشود و بدون شک کیفیت تصمیمات نیز بستگی به صحت، دقت و به هنگام بودن اطلاعات دارد. در بازارهای مالی، اطلاعات میتواند به صورت نشانهها، علائم، اخبار و پیشبینیهای مختلف از داخل یا خارج شرکت گزارش و در دسترس سهامداران قرار گیرد و موجب ایجاد واکنش و در نتیجه تغییراتی در قیمت سهام شود. واکنشهای بازار سهام به اطلاعات، متفاوت است در برخی موارد واکنش افراد عقلایی نیست و موجب نابهنجاریهایی از جمله افزایش یا کاهش بیش از حد قیمتها میشود. واکنش بیش از اندازه یا کمتر از اندازه، زمانی رخ میدهد که افراد با توجه به اطلاعات جدید، قیمت سهام را بیشتر یا کمتر از ارزش ذاتی آن تعیین میکنند. اگر چه بازار پس از گذشت زمان به اشتباه خود پی میبرد و به حالت تعادل برمیگردد اما این رفتار اقتصادی، نوعی رفتار غیر عقلایی در بازار محسوب میشود که شاید بتوان آن را نوعی واکنش منطقی نسبت به عدم اطمینان سرمایهگذاران تلقی کرد(حقیقت و بختیاری، 1390). همچنین یکی از اهداف حسابداری فراهم آوردن اطلاعات برای سرمایهگذاران و تحلیلگران برای کمک به آنها در پیشبینی بازده سهام شرکتها است. بررسی عوامل تعیینکننده تغییرات بازده سهام میتواند سبب بهبود تصمیمگیری سرمایهگذاران و تخصیص بهینه منابع شود. در واقع با مشخص شدن عوامل تعیینکننده بازده سهام، ذهنیت سرمایه گذاران در خصوص عوامل مؤثر بر تغییرات بازده سهام اصلاح خواهد شد. لذا با عنایت به اینکه ارزیابی بازده سهام شرکتهای مختلف مهمترین مسأله پیشروی سرمایهگذاران در بازار سرمایه محسوب میشود بنابراین، پژوهش حاضر در صدد پاسخ به این سؤال است که رابطه بین نوسانپذیری اقلام تعهدی دوره جاری و نوسانپذیری بازده آتی سهام چگونه است؟
1-2 بیان مسأله
اقلام تعهدی به دو بخش اختیاری (مدیریتی) و غیر اختیاری (بنیادی) تقسیم میشوند. اما استفاده از اقلام تعهدی اختیاری که در کنترل مدیریت است میتواند علامتی از اطلاعات محرمانه یا دستکاری سود باشد(دچو[1]، 1994). برخلاف تحقیقات قبلی که بر میانگین اقلام تعهدی تمرکز نمودهاند، این تحقیق بر نوسانپذیری اقلام تعهدی متمرکز میشود. نوسانپذیری اقلام تعهدی میتواند ناشی از دو فاکتور مجزا باشد. اول، عدم اطمینان بنیادی (غیر اختیاری) ناشی از نوسانات اقتصادی است که به مدل تجاری، ساختار سازمانی و محیط عملیاتی شرکت مربوط میشود. بدیهی است که این عدم اطمینان منجر به ایجاد نوسان در جریان نقد عملیاتی میشود. فاکتور دوم نوسانپذیری اقلام تعهدی، جزء اختیاری (مدیریتی) است که منعکسکننده اختیارات مدیریت و مداخله در فرایند حسابداری است(شان[2] و همکاران، 2013). ریسک یعنی احتمال تفاوت بین بازده واقعی و بازده پیشبینی شده و یا میتوان گفت ریسک یک دارایی عبارت است از، تغییر احتمالی بازده آتی ناشی از آن دارایی. دامنه پراکندگی احتمالات بازده یک سهم، بیانگر ریسک آن سهم است. هر قدر دامنه پراکندگی یا انحراف معیار بازده سهم بیشتر باشد، ریسک بیشتر است. ریسک بازده سهام از دو بخش تشکیل میشود: ریسک سیستماتیک که ناشی از نوسانات کلی بازار است و ریسک غیر سیستماتیک که مربوط به شرایط خاص یک شرکت است. به مجموع ریسک سیستماتیک و غیر سیستماتیک ریسک کل میگویند(تهرانی، 1378: 293). از نقطه نظر سرمایهگذار، پیشبینی بازده سهام از اهمیت
سایت های دیگر :
چکیده
بکارگیری ابزارهای حاکمیت شرکتی میتواند موجب هم راستا کردن منافع کارفرما-کارگزار و نهایتاً ارتقاء عملکرد سازمانی شود. براین اساس هدف این پژوهش مطالعه رابطه بین سازوکارهای حاکمیت شرکتی و عملکرد مالی شرکتهای پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران است. متغیرهای پژوهش شامل: اندازه هیئت مدیره، تعداد سهامداران نهادی، تعداد اعضای غیر موظف هیات مدیره، نسبت سرمایهگذاران نهادی، استقلال اعضای هیئت مدیره، Q توبین، ROE، ROA می باشد. نمونه مورد نظربه روش غربالگری از میان شرکتهای فهرست شده در بورس اوراق بهادار تهران انتخاب شده است.روش پژوهش از نوع کاربردی میباشد. روشها وابزار تجزیه وتحلیل دادهها مورد نیاز از نرمافزار رهآوردنوین و سایت بورس اوراق بهادار تهران(کدال)جمعآوری شدهاست. در این پژوهش به منظور آزمون فرضیههای در حضور متغیرهای کنترلی از تحلیل رگرسیون چندگانه که با استفاده از نرم افزار EVIEWS انجام میگیرد استفاده میشود.
واژگان کلیدی: حاکمیت شرکتی، عملکرد مالی، شرکتهای پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران.
فصل اول
کلیات پژوهش
1-1مقدمه
موضوع حاکمیت شرکتی از دهه 1990 درکشورهای صنعتی جهان نظیر انگلستان، استرالیا وبرخی کشورهای اروپایی مطرح شد. سابقه این امر به گزارش معروفی به نام گزارش کاربردی برمیشود که درسال1992 منتشرشد. در این گزارش به وجود سهامداران نهادی وبرقراری سیستم کنترل داخلی وحسابرسی داخلی تأکید زیادی شده بود. این گزارش درسال1995 توسط کمیته گرینبری بررسی مجدد ودرسال 1998 توسط کمیته هامپل نهایی شد. اکثر کشورهای جهان از جمله انگلستان، چین، کره، کانادا، استرالیا و. دارای چنین نظام نامه راهبری بصورت مدون میباشند. در آمریکا نیز افشای ماجرای انتخابات واترگیت[1] و همچنین تقلب دربازار سرمایه آمریکا در سال2001 باعث تصویب قانونی به نام ساربنزآکسلی[2] یاهمان حاکمیت شرکتی شد(یگانه وهمکاران،1388). حاکمیت شرکتی یکی از جنبههای اصلی وپویای تجارت است که سازمانهای بینالمللی، سازمان همکاریهای اقتصادی وتوسعه(OECD)،استانداردهای قابل قبول بین المللی دراین مورد فراهم میکنند. موضوع حاکمیت شرکتی بافروپاشی شرکتهای بزرگ ازقبیل انرون، وردکام وغیره که موجب زیان بسیاری از سرمایهگذاران وذینفعان شد و ناشی از سیستمهای ضعیف حاکمیت شرکتی بود، اهمیت یافت وسبب تأکید بیش از پیش برضرورت وارتقای اصلاح حاکمیت شرکتی درسطح بینالمللی شد(یگانه و همکاران،1384). از آنجا که تحقیق حاضر به بررسی رابطه میان ساز و کار حاکمیت شرکتی، آشفتگی اقتصادی و عملکرد مالی شرکتهای فهرست شده در بورس اوراق بهادار تهران میپردازد، بنابراین به بررسی تأثیر اندازه هیئت مدیره، تعداد سهامداران نهادی، تعداد اعضای غیرموظف هیئت مدیره، استقلال اعضای هیئت مدیره برعملکرد مالی شرکت در دوره های قبل وبعد از تحریم پرداخته میشود و اثرات تحریمها بر عملکرد مالی شرکتها رامورد سنجش قرار خواهدداد. نتایج حاکی از آن است که تحریمهای آمریکا باوارد کردن خسارت اقتصادی به ایران تاحدودی موفقیتهای اقتصادی به همراه داشتهاست. تأثیرات تحریمهای تجاری بر صادرات غیرنفتی ایران و واردات کالاهای سرمایهای تأثیرات معنادارتری نسبت به تحریم صادرات نفتی ایران داشته است. اما تحریمهای مالی تأثیر شدیدتری نسبت به تحریم تجاری دارد. به دلیل تحریمهای مالی، ایران نرخهای بالاتری رابرای اخذ وام پرداخت میکند ونرخهای بازدهی تضمینی بالاتری رابرای سرمایهگذاری قراردادهای نفتی بایبک[3] پیشنهاد میکند.
1-2.بیان مسئله
اخیراً ادبیات مربوط به رابطه بین ابزارهای حاکمیت شرکتی و عملکرد شرکت توجهات زیادی را به خود جلب نموده است(کمال حسن[4]، 2013). انگیزه اصلی ماوراء آن ادبیات، بر تضاد منافع مدیران- سهامداران در روابط کارفرما-کارگزار تکیه دارد(جنسن و مکلینگ[5]، 1976). تضاد موجود بدلیل فقدان ابزارهای کنترلی در دست سهامداران، هزینه های نمایندگی را افزایش میدهد. در قلب این مشکلات سازمانی، مکانیسم های حاکمیت شرکتی برای هم راستا کردن منافع کارفرما-کارگزار و نهایتاً ارتقاء عملکرد سازمانی بکار گرفته میشوند(مک نایت و ویر[6]، 2009). علاوه برآن، تحقیقات تجربی که به بررسی رابطه بین عملکرد شرکت و ابزارهای حاکمیت شرکتی پرداختهاند به نتایج متفاوتی منجر شدهاند. برخی از تحقیقات شواهدی مبنی بر تاثیر مثبت حاکمیت شرکتی بر عملکرد شرکت ارائه کردهاند در حالیکه تحقیقات دیگری وجود رابطه منفی بین حاکمیت شرکتی و عملکرد شرکت را اثبات و حتی برخی از تحقیقات نشان دادند که حاکمیت شرکتی تاثیری بر عملکرد شرکت ندارد(کمال حسن، 2013). لذا این پژوهش در نظر دارد تا به بررسی و مطالعه تاثیر مکانیسمهای حاکمیت شرکتی بر عملکرد شرکتهای فهرست شده در بورس اوراق بهادار تهران طی دوره 1392-1385 بپردازد. به منظور بررسی تاثیر تحریمهای اقتصادی علیه ایران بر رابطه موجود بین ابزارهای حاکمیت شرکتی و عملکرد
سایت های دیگر :
کلمات کلیدی: محافظهکاری، تغییرات نرخ بازده سهام، تغییرات نسبت حقوق صاحبان سهام به داراییها.
فصل اول
کلیات پژوهش
1-1 مقدمهمحافظهکاری در گزارشگری مالی در انتخاب و کاربرد اصول و رویههای حسابداری نقشی تاریخی داشته است. مدیریت به منظور استفاده از مزایای کاهش عدم تقارن اطلاعاتی و ارائه اطلاعات داخلی در زمینه ارزش شرکت، راهبردهای اطلاعاتی گوناگونی را بر میگزیند. با توجه به نقش اطلاعاتی حسابداری در انعکاس زیانهای آتی، مدیران در صورت آگاهی از اطلاعاتی در مورد عایدات آتی شرکت میتوانند از حسابداری محافظهکارانه استفاده کنند (بیور و رایان[1]،2005).
این امکان وجود دارد که مدیریت دچار انگیزههای فرصتطلبانه گردد تا داراییها و سود را بیش از مقدار واقعی و در مقابل آن بدهیها و هزینهها را کمتر از مقدار واقعی نشان دهد و در نتیجه پاداش و ثروت خود را بیفزاید و یا وضعیت و چشم انداز مالی شرکت را بهتر نمایان سازد. در نتیجه محافظهکاری ابزاری برای جلوگیری از رفتارهای فرصتطلبانه مدیریت است(واتز[2]،2003). بنابراین حسابداری محافظهکارانه بر ریسک عملیاتی شرکت تأثیر دارد و باعث کاهش این ریسک میشود که حال این ریسک خود شامل نرخ بازده سهام و نسبت حقوق صاحبان سهام به داراییها میشود که سهامداران به دنبال بدست آوردن درصد مناسبی از این نسبتها هستند تا ضرر نکنند و محافظهکاری باعث کاهش ریسک آنها میشود.
1-2 بیان مسئله
صورتهای مالی بخش اصلی فرایند گزارشگری مالی را تشکیل میدهد. هدف صورتهای مالی ارائه اطلاعاتی تلخیص و طبقهبندی شده درباره وضعیت مالی، عملکرد مالی و انعطافپذیری مالی واحد تجاری است که بر طیف گستردهای از استفادهکنندگان صورتهای مالی مفید واقع گردد(استانداردهای حسابداری، 1391).
اهداف گزارشگری مالی و مبانی حسابداری ایجاب میکند اطلاعاتی که گزارشگری مالی فراهم میآورد از ویژگیهای معینی برخوردار باشد(استانداردهای حسابداری،1392). از جمله این ویژگیها که از آنها به عنوان خصوصیات کیفی یاد میشود محافظهکاری(احتیاط) است.
محافظهکاری از ویژگیهای بارز گزارشگری مالی است که از مدتها قبل با تئوری و عمل حسابداری درهم آمیخته است (کیم و جانگ[3]، 2007). محافظهکاری از ابتدای قرن بیستم تاکنون ویژگی برجسته و غالب در عرصهی حسابداری و گزارشگری مالی بوده است(واتز، 2003).
در اغلب چارچوبهای نظری، محافظهکاری به عنوان واکنش احتیاطآمیز به عدم اطمینان توصیف میشود. در مفاهیم گزارشگری مالی، محافظهکاری بر عدم شناسایی بیش از واقع دارایی یا درآمد و عدم شناسایی کمتر از واقع بدهی یا هزینه دلالت دارد(استانداردهای حسابداری،1391). محافظهکاری یکی از ویژگیهای مطلوب حسابداری است و در رابطه با ضرورت آن گفته میشود، نگاه خوشبینانه مدیریت در گزارشهای مالی شرکت منعکس میشود. زیانهای احتمالی ناشی از این نگاه خوشبینانه میتواند با اهمیت باشد. در نتیجه حسابداری با نگاهی محافظهکارانه به رویدادهای مالی، ابعاد این زیانهای بالقوه را کاهش میدهد(لاینگر و زامپلی[4]،2010).
محافظهکاری در حسابداری از دو دیدگاه مطرح شده است: نخست، محافظهکاری شرطی یا به وقوع پیوسته(دیدگاه سود و زیانی محافظهکاری) که در دورههای پس از شناسایی اولیه هر دارایی و بدهی استفاده میشود. در محافظهکاری شرطی ارزش دفتری خالص داراییها در رضایت نامساعد کاهش مییابد اما در رضایت مساعد افزایش نمییابد. نمونههایی از محافظهکاری شرطی شامل قاعده اقل بهای تمام شده یا ارزش بازار برای موجودیها است. شکل دیگر، محافظهکاری غیرشرطی یا پیشبینی شده(دیدگاه ترازنامهای محافظهکاری) است که منعکس کننده ارائه کمتر از واقع خالص ارزش دفتری داراییها است. نمونههای این نوع محافظهکاری شامل هزینه نمودن بی درنگ مخارج تحقیق و توسعه است(بیور و رایان،2005).
امروزه موسسات و نهادهای مالی در سراسر دنیا در طی فرایندهای کاری و فعالیتهای روزمره با چالشها و مخاطراتی روبرو گردیده و شمولیت این ریسکها کم و بیش در تمامی این موسسات و نهادهای مالی به طور ضعیف و یا حاد توانسته تأثیر عمیقی بر کاهش دامنه فعالیتها، کاهش اعتبار و اطمینان بین ذینفعان و مشتریان، کاهش بهرهوری و. داشته باشد. به همین منظور تلاشها و پژوهشهای زمینهیابی مختلفی به منظور ایجاد راهکارهای رفع این چالش و ایجاد یک محیط با فعالیتهای روشن و با ایجاد حداقل ریسک صورت پذیرفته است (کلور[5]،2011). ریسکهای متوجه شرکتهای بورسی نظیر بانکها، خود مشتمل بر انواع ریسکهای عملیاتی، ریسکهای اعتباری و ریسکهای بازار میباشد و دامنه مخاطرات آن برای مدیران و مجموعه ذینفعان بانکها در شرایط بازار رقابتی کنونی و تلاش به منظور افزایش سهم بازار و سودآوری بیشتر، سبب شده است که روزنههای نمود آنها بیش از گذشته مورد توجه باشد.ریسک عملیاتی عموماً از ریسکهای داخلی بانکها بوده و ناشی از اشتباهات انسانی یا اتفاقات و خطای تکنیکی تعریف میشود(اجینگتون[6]،2009). این ریسک شامل تقلب(موقعیتی که
سایت های دیگر :