قابل ملاحظهای داشته باشد .
مطالعه ی پیوسته و انجام پژوهشهای ادامه دار درباره ی وضعیت اجتماعی ، اقتصادی ، فرهنگی و آموزشی جانبازان و خانوادههایشان و مشکلاتی که با آن دست به گریبان هستند ، از دیگر کارهایی است که میتواند در این زمینه ، کشور ما را به نتایجی اندیشیده شده رهنمون شود و مقدمهای برای برنامهریزیهای آتی آن باشد. انجام این تحقیق و پژوهش های مشابه می توانند به مسولین ذیربط نسبت به شناخت جانبازان و تأثیر حمایت اجتماعی در کاهش استرس و افسرودگی کمک نماید.
4-1 اهداف تحقیق
اهداف اصلی :
تعیین رابطه حمایت اجتماعی و شیوه های مقابله با استرس با میزان افسردگی در جانبازان هشت سال دفاع مقدس
سایت های دیگر :
را حفظ میکند و همینطور بعنوان یک ابزار دفاعی بازار یابی به کار رود که مشتریان کنونی را حفظ میکند و همینطور بعنوان یک ابزار تهاجمی بازار یابی به کار رود که مشتریان جدیدی را بدست آورد . اهمیت بازاریابی دفاعی در زمینه خدمات از طریق این دانش مشخص شده که هزینه جذب مشتری جدید بسیار بالاتر از حفظ همان مشتریان است[14].(اسواید ،2007)
برند به عنوان علامت و نشان های از وضعیت محصول بکار میرود. مهمترین ویژگی و مشخصه یک برند بعنوان نشانه ای از موقعیت محصول ، قابلیت اعتماد و اعتبار آن است.[15](اسوونی و همکاران ،2008)
وفاداری به برند حاکی از نگرش مثبت مشتری به برند و پایبندی و قصد ادامه خرید در آینده است. وفاداری به برند مستقیما متاثر از رضایت یا نارضایتی مشتری از برند در طول زمان و همینطور کیفیت محصول است. با توجه به توضیحات ارایه شده در بالا و بر اساس مطالعه ادبیات موجود در این زمینه ، وفاداری به بانک را اینگونه تعریف میکنیم وفاداری به بانک پاسخ رفتاری خرید غیر تصادفی است که در طول زمان از سوی مشتری در مورد یک برند در مقایسه با سایر برند ها بر اساس فرآیند روان شناختی تصمیم گیری و ارزیابی بروز میکند. و به تعهد او نسبت به برند منجر میگردد.در نتیجه مشتریان طی فرایند تصمیم گیری و ارزیابی گزینه ها به بانک متعهد یا وفادار میشوند. هنگامیکه مشتریان فرایند تصمیم گیری و ارزیابی گزینه ها به بانک متعهد یا وفادار میشوند .هنگامیکه مشتریان فرایند تصمیم گیری و ارزیابی گزینه ها را با دقت طی نمیکنند ، تعهد ووفاداری به بانک در آنها ایجاد نمیشود . مشتریانی که به بانک وفادار نیستند ولی خدمات آن را خریداری میکنند ، به راحتی از طریق اقدامات بازار یابی رقبا جذب آنها میشوند[16] ( بلومرو دیگران، 1998)(سلیمان ، 2013)
میستری وهمکاران [17] (2013) در طبقه بندی متغیر های تاثیر گذار بر وفاداری و انتخاب مشتری در صنعت بانکداری عواملی نظیر : ارزش ویژه برند، نرخ سود سپرده گذاری ، توسعه خدمت، رضایت مشتری، کیفیت خدمت، وهزنه های تغییر را موثر دانسته اند.همچنین بلومر و همکارانش (1998) اثبات کردند که رضایت مشتری یکی از عوامل مهم تاثیرگذار بر وفاداری مشتری در بانکداری است. برای ایجاد وفاداری در مشتریان بانک، بهترین رویکرد آن است که در روابط مشتری و سازمان تطابق ایجاد شود و رضایتمندی و وفاداری در مشتری ازطریق برقراری آنچه که برای وی ارزش تلقی میشود ایجاد گردد.
در واقع برند هدایت احساسات و عواطف و رفتار های مشتریان را به عهده دارد، فرایند برند سازی ، فرایند زمان گیر وریسک پذیر است لذا عرصه “اقتصاد مبتنی بر اراده خدمت” در برند سازی با چالش های زیادی مواجه است یکی از بزرگترین ارائه دهندگان خدمات به تمامی بخش های اقتصادی کشور بانکهاست، بانک ها با ساز وکار جذب سرمایه و تخصیص آن به کسب و کار ها به طور مستقیم با مشتریان در تعامل هستند، در تحقیقات گذشته ثابت شده است ، که علاوه بر جذب سرمایه توسط بانک ، مساله مهم حفظ وفاداری مشتری به بانک است و از آنجا که با سرمایه مشتریان در ارتباط هستند ،در صنعت بانکداری نیز این جلب توجه درافراد وجود دارد و برای جذب سرمایه، بایستی ذهن مشتریان را تصرف نمود و به سمت خود جلب کرد و سپس آن ها را راضی نگه داشت و اعتماد آنها را جلب کرد تا بتوانند وفادار به سازمان بمانند.[18](لیوون وهمکاران،2014) تصویرذهنی صاحبان سرمایه از بانک های مختلف باعث می شود یک یا چندین بانک را برای سپرده گذاری انتخاب نمایند و مسلماً بانکی که بتواند تصویر ذهنی مثبت در ذهن صاحبان سرمایه ایجاد نماید ممکن است بتواند سرمایه آنها را جذب نماید و وفاداری این افراد را به سازمان تضمین نماید. در صنعت بانکداری رقابتی تاثیر تصویر نام تجاری بانک بر نگرش و رفتارمشتریان به مسأله مهم تبدیل شده است امروزه برای بانکها قدرت وتوان بازاریابی نام تجاری به یکی از اهرم های مهم برای تمایز و موفقیت تبدیل شده است. حال مساله اصلی این پژوهش بر سوال های ذیل تمرکز دارد که آیا ایجاد تصویر مثبت در ذهن صاحبان سرمایه باعث مراجعه مجدد آنها به سازمان میشود؟ آیا برند سازی بانک ها بر مراجعه مجدد صاحبان سرمایه تاثیر دارد؟ آیا آگاهی از برند تاثیر مثبتی بر مراجعه مجدد به بانک دارد؟و اینکه آگاهی از برند بانک و تصویرذهنی از بانک بر میزان مراجعه مجدد چگونه تاثیر میگذارد؟ آیا عوامل دیگری نیز بر این ارتباط تاثیر می گذارد؟ هدف اصلی این تحقیق این است که تاثیر برندسازی را برحفظ سرمایهی سرمایه گذاران مورد سوال قرار دهد و عواملی را که بر این رابطه می توانند تاثیر گذار باشند را بیابد . پژوهش حاضر مطالعه موردی در بانک ملت خواهد بود.
1-3-ضرورت انجام تحقیق
اهمیت و ضرورت انجام تحقیق به اهمیت علایم تجاری در راهبردهای بازاریابی بانکها و نقش آن در جذب نگهداری و پشتیبانی از مشتریان بر میگردد. علایم تجاری نقش راهبردی و مهمی درکسب مزیت رقابتی و تصمیمات مدیریت راهبردی شرکت ها دارد[19](سیمون وهمکاران،1993). اینکه مشتریان به علایم تجاری وفاداری نشان میدهند، معیارمناسبی برای ارزیابی اثرات بلند مدت تصمیمات بازاریابی خواهد بود. یکی از مفاهیم با اهمیت در زمینه بازاریابی «وفاداری به نام و نشان تجاری» است. این مفهوم نقش مهمی را در ایجاد منافع بلند مدت برای بانکها ایفا میکند، زیرا مشتریان وفادار نیازی به تلاشهای ترفیعی گسترده ندارند، آنها با کمال میل حاضرند مبلغ بیشتری را برای کسب مزایا وکیفیت نام تجاری مورد علاقه خود بپردازد. علاوه بر آن وفاداری مشتری دارای جنبۀ رقابتی در بازار علایم تجاری نیز هست[20](تمپورال،2011). بنابراین این ضروری است که بانکها برای رشد و گسترش حضور در بازار به نقش علایم تجاری خود در ایجاد وفاداری در مشتریان آگاهی داشته باشند و بررسی کنند که چه جنبه هایی ازعلایم تجاری سبب تحکیم این وفاداری به علایم تجاری میشود .یکی از مهمترین مسائلی که امروز مدیران برند با آن مواجه اند، چگونگی فراهم آوردن و گسترش درک بهتری از رابطه ی بین سازه هایی مثل برند و وفاداری مشتری است، به ویژه در ادبیات مدیریت بازاریابی عوامل بسیاری مطرح شده که بر وفاداری مشتری اثرگذار است[21](آقدایی ، 2012). ویژگی های برندها بررفتارمشتری تاثیردارد و تجارت امروز به راهبرد برندگذاری نیاز دارد. اگر بانکی یک نام تجاری را فقط درحد یک اسم در نظر بگیرد، کاربرد عمیقی را که نام تجاری میتواند در بازاریابی داشته باشد درک نخواهد کرد. نتایج نشان میدهد که تصویر برند بر روی ادراکات مشتریان از کیفیت محصولات وخدمات ، تاثیر دارد. اعتبار بانک بر روی ادراک مشتری و وفاداری او موثر است. تحقیقات نشان میدهد که هزینه نگهداری مشتری وفادار کمتر از هزینه جذب یک مشتری است ،لذا ضرورت دارد تحقیقی در این زمینه در یکی از بانک های معتبر و صاحب برند انجام گیرد.
1-4) اهداف تحقیق
1-تعیین رابطه بین آگاهی از برند و مراجعه مجدد
2- تعیین رابطه بین تصویر ذهنی از برند و مراجعه مجدد3-تعیین رابطه بین ادراک از برند و مراجعه مجدد
4- تعیین رابطه بین وفاداری نسبت به برند و مراجعه مجدد
1-5) فرضیه های تحقیق
بین آگاهی نسبت به برند و انتخاب بانک و مراجعه مجدد توسط مشتریان ارتباط معنادار وجود دارد .
بین تصویر ذهنی و رفتارخرید مجدد رابطه ی معنادار وجود دارد .
بین ادراک از برند و مراجعه مجدد رابطه ی معناداری وجود دارد .
بین وفاداری نسبت به برند و مراجعه مجدد رابطه ی معنادار وجود دارد .
سایت های دیگر :
اهمیت سنین پیش از دبستان مورد تاکید و توجه بسیاری از نظریهپردازان و روانشناسان رشد کودک واقع شده است. آنها بر این باورند که کودک قبل از پنج سالگی به 80% رشد نهایی خود میرسد و هوش، استعداد، مهارت، خلق و خو و شخصیت وی در این دوران شکل میگیرد ( شفیع آبادی،1381؛83).گزل[3] معتقد است کودکان از سنین پنج تا شش سالگی نسخه کوچک فردی هستند که درآینده خواهند بود . به عبارت دیگر ، گزل بیشترین تاکید را بر اهمیت دوران پیشدبستانی دارد و سهم حیاتی این دوره را در شکلگیری شخصیت کودک گوشزد میکند. چرا که پایههای راستین شخصیت، در سنین پیشدبستانی استوار میشود (مولوی و همکاران، 1385؛15).
بامریند[4] (1966،1971) الگوی نسبتاً متفاوتی برای سبکهای تربیتی ارائه کرده است:
الف- سبک تربیتی استبدادی (والدین خودکامه و مستبد) : والدین واجد این سبک تربیتی میکوشند تا رفتار کودک را طبق ارزشها و معیارهای مطلق و سنتی، کنترل و ارزیابی کنند. از ویژگیهای این سبک تربیتی ، اطاعت و فرمانبرداری، پرهیز از تشویقهای کلامی و کاربرد روشهای انضباطی سخت و زورمندانه است (رحمانی ، 1390؛69 ).
ب- سبک تربیتی قاطع و اطمینان بخش: والدین دارای یک سبک تربیتی تلاش می کنند تا به فعالیتهای کودک جهتگیریهای روشن و محکم همراه با آزادیهای معقول و محدودیتهای منطقی بدهند. همچنین میکوشند تا در اجرای برنامهها از دلایل و توضیحات منطقی استفاده کنند (رحمانی ، 1390؛69).
ج- سبک تربیتی سهل گیر و بی بند و بار: والدین واجد این سبک تربیتی سعی بر آن دارند که محیطی پذیرا ، تاییدکننده و آرام برای کودکان خود بوجود آورنده به رغم این جنبه های مثبت تربیتی ، آنان از کودکان خود در زمینه مسئولیتهای اجتماعی، تصمیمگیری و اجرای برنامهها انتظارات معینی ندارند (رحمانی ، 1390؛69).
پرخاشگری[5] نوعی گرایش در پاسخ به خشم است. طبق نظریه روان کاوی[6]، پرخاشگری سائقه ای ناشی از ناکامی است و بنابر نظریه یادگیری اجتماعی، پاسخی است آموخته شده که دارای حکمت هاییدیگری نیز از جمله دفاع و دفع خطراتی است که بقا و ادامه زندگی را تهدید کند و اگر مهار نشود و به راه های صحیح هدایت نگردد و همین ابزار دفاعی موجب آسیب های جبران ناپذیری می شود.
خانواده و شیوه های تربیتی والدین تأثیر خیلی مهمی بر روی چگونگی ابراز خشم و میزان پرخاشگری و میزان کنترل پرخاشگری دارد.
سه روش فرزندپروری که شامل آزادگذاری مطلق[7] استبدادی[8] و اقتدارمنطقی[9] است، این سه روش از یک جهت نحوه ارتباط اعضای خانواده را مشخص می سازد و از جهت دیگر در طرز ارتباط آنها با هم تأثیر می کند (رحمانی ، 1390؛73).
طرز برخورد افراد یک خانواده با هم در پرورش شخصیت و رفتار کردن نفوذ شدید دارد. چون فرزندان از درون خانواده یاد می گیرند و می آموزند، علاوه بر آن که خشم سائقه ای ناشی از آن است که نگرش ها، برداشت ها، عوامل محیطی، خانوادگی، عوامل درونی و عاملین خشونت منجر به خشونت می شوند. وقتی که خشم عرصه تاخت و تاز یابد عقل سلیم، آداب پسندیده، احترام به قانون و جامعه به باد فراموشی سپرده می شود. کنترل خشم و پرخاشگری در انسان می تواند باعث جلوگیری از بروز آسیب های ناشی از این امر باشد، بروز خشم در انسان می تواند عوامل متعددی را دربرگیرد و این توجه خاص تا حدودی به دلیل اهمیت اجتماعی مسئله خشم است (رحمانی ، 1390؛73).از نظر اجتماعی در عصری که سلاح های هسته ای به صورت گسترده در دسترس است حتی یک اقدام پرخاشگرانه نیز می تواند فاجعه به بار آورد. تاکنون گفته شد خشم می تواند در تمامزمینه های زندگی انسان وجود داشته باشد و این نکته حائز اهمیت است که چگونه می توان آن را نمایان کرد و چطور آن را کنترل کرد (کریمی ، 1384؛119). دیر زمانی است که معلوم شده برخی از گرایشهای تربیتی والدین با پیدایش رفتارهای غیرانطباقی کودکان رابطه دارد (بکر[10] ، 1969) و (فرانز[11] ، 1991) پژوهشهای بسیاری که در زمینه چگونگی برخورد والدین با کودکان و روشهای تربیتی انجام شده ، نشان میدهند که روشهای تربیتی والدین اثرات طولانی بر رفتار، انتظارات و در نهایت بر شخصیت افراد در آینده دارند. والدینی که اجازه نمیدهند کودک ابزار وجود یا اظهار نظر کنند، مانع بروز هیجانات و احساسات درونی کودک میشوند و در نتیجه این کودکان در آینده افرادی روان آزرده ، مضطرب و پریشان و پرخاشگر خواهند شد (احمدیان، 1384؛58).
از مسائل مبتلا به بسیاری از خانوادهها مسالهی پرخاشگری کودکان و ابراز خشم و خشونت نسبت به والدین ، برادران و خواهران و حتی افراد کوچه ، مدرسه و خیابان است. رفتار آنان بهگونهای است که موجبات رنج و زحمت والدین را فراهم آورده و در مواردی وضعی پدید میآوردند که دیگر قابل دفاع نیست و سبب شرمندگی اولیای آنهاست. یکی از شایعترین مشکلات رفتاری که موجب ناراحتی و پریشانی دیگران میشود و بهداشت روانی فرد ، خانواده و جامعه را مختل می کند پرخاشگری است (قائمی ،1383؛223 ).
پرخاشگری، عدم کنترل رفتار در برابر موقعیتهای ناخواسته می باشد. به اعتقاد هیلگارد پرخاشگری به رفتاری اطلاق میشود که هدف از آن نابود کردن خود یا افراد و یا صدمه رساندن به آنان (جسمانی یا زبانی) است (اتکینسون ، 1388؛125) . بدلیل رشد نایافتگی کافی دستگاه عصبی و عدم تحول روانی کامل در کودکان، رفتار آنان نیز در تحول و تغییر خواهد بود. از آنجا که کودک به رشد فکری لازم دست نیافته است ، لذا نمی تواند مانند بزرگسالان بر رفتار خود کنترل داشته باشد (نساجی زاده،1385؛20) .
اساساً پرخاشگری در دوران کودکی تا حدودی عادی است ، ولی بتدریج کودک با رشد شخصیتی برخورد مسلط میشود. گاهی پرخاشگری اولین علامت یک افسردگی است ولی اغلب واکنشی است انفجاری و آتشین نسبت به محرومیت و ناکامی ، چون کودک نمیتواند به تعویق افتادن خواستههای خود را تحمل کند. پرخاشگری شدید ممکن است به علت احساس رنجش کودک در اثر بیعدالتی یا تبعیض اولیاء باشد. (نساجی زاده،1385؛20).
شیوههای فرزندپروری و تعاملات والدین با همدیگر و با کودک می تواند در کاهش یا افزایش پرخاشگری موثر باشد. تربیت نادرست والدین یکی از عوامل موثر در ایجاد پرخاشگری است. عدم ارائه جهت کافی ، داشتن رابطه سرد ، تبعیض میان کودکان ، کتکزدن و بدرفتاری والدین با کودکان پرخاشگری را تشدید میکند (فرجاد،1389؛201). اما غالباً کشمکشهای درونی و تضادهای وی در مقابل عوامل آزاردهنده یا احساس عجز و ناتوانی موجد پرخاشگری است (نساجی زاده ،1385؛21).
مددی (1387)، نشان داد که برنامه آموزش مدیریت استرس به والدین دارای نوجوانان با اختلال سلوک مفید است و باعث بهبود روابط والدین- فرزند میشود.سبحانی (1385)، در تحقیقات خود با عنوان اثربخشی برنامه آموزش خانواده در تغییر نگرش مادران نسبت به رفتار پرخاشگرانه فرزندانشان تفاوت معناداری در پیشآزمون و پسآزمون پیدا کرد و این نشانگر ارتقای بهداشت روانی خانوادهها بود (داستانی و همکاران،1389؛29).
از انواع پرخاشگری که در اوایل سالهای پیش دبستانی پدیدار می شود ” پرخاشگری خصمانه ” است که شامل دو حالت پرخاشگری آشکار و رابطهای میباشد. پرخاشگری آشکار فیزیکی و کلامی شامل رفتارهای خصمانه نظیر زدن ، هل دادن، لگد زدن و نیز تهدید به انجام این اعمال به صورت کلامی است. ” پرخاشگری رابطهای ” شکلی از پرخاشگری است که فرد پرخاشگر با هدف برهم زدن روابط دوستانه و بین فردی قربانی ، اقدام به پخش شایعات یا بدگویی یا وادار کردن افراد به قطع ارتباط با فرد مینماید و از این طریق باعث منزوی شدن او میگردد . پرخاشگری دلایل متعددی دارد که یکی از این دلایل اضطراب است بطور کلی اضطراب نتیجه استرسهای مداومی است که در طول زمان در فرد باقی میماند. پرخاشگری بدنی با اضطراب رابطه مثبت دارد، یا می توان گفت افرادی که پرخاشگری بدنی بالایی از خود نشان میدهند، میزان اضطراب بیشتری را هم تجربه میکنند. نکته اساسی این است که بین اضطراب و پرخاشگری بدنی، رابطهای مستقیم وجود دارد.کودکان مضطرب نمیتوانند کودکان آرامی باشند، آنها رفتارهایی پرخاشگرانه از خود بروز میدهند (رجب پور ،1390؛20).
“اضطراب” یک احساس منتشر، ناخوشایند و مبهم هراس و دلواپسی با منشا ناشناخته ، که به فرد دست میدهد و شامل عدم اطمینان ، درماندگی و برانگیختگی فیزیولوژی است. وقوع مجدد موقعیتهایی که قبلاً استرسزا بودهاند یا طی آنها به فرد آسیب رسیده است باعث اضطراب در افراد میشود. استرس و اضطراب در لغت جنبیدن ، لرزیدن، تپیدن، پریشان حال شدن ، یکدیگر را با چیزی زدن ، بهم واکوفتن، آشفتگی، بیتابی ، بیآرامی میباشد. اختلالات اضطرابی یکی از اختلالات روانی شایع دوران کودکی است. کودکان هم مانند بزرگسالان در طی زندگیشان به اضطراب مبتلا میشوند و به میزان بزرگسالان از این اضطرابها رنج میبرند. از جمله وقایع استرسزای زندگی مثل شروع مدرسه ، جابجایی از جایی به جایی دیگر یا از
سایت های دیگر :
و آتشنشانی تعیین نمایند. از آن زمان تا به حال پژوهشهای متعددی در زمینه ویژگیهای روانسنجی ابزارهای روانشناختی انجام گرفته است و این سنت دیرینه توسط پژوهشگران در حیطههای آسیبهای اجتماعی و آسیبهای روانی ادامه یافته است (کایلوت، بوکاکینی، واریلا، دیویس و روستو[9]، 2010).
استفاده از ابزارهای روانشناختی برای غربالگری روانشناختی در نیروهای پلیس و آتشنشانی که در سال 1967 در ایالات متحده آمریکا رسمیت پیدا نمود به کاربرد ابزارها و پرسشنامههای روانشناختی تأکید داشته و از آنها بهعنوان شیوه مناسب در غربالگری روانشناختی استفاده میشد. در استفاده از پرسشنامههای شخصیتی در راستای غربالگری روانشناختی نیروهای پلیس میتوان به پرسشنامه شخصیتی چندوجهی مینهسوتا[10] اشاره نمود (بارتول[11]، 1996).
کاربرد پرسشنامه شخصیتی چندوجهی مینهسوتا در زمینه رفتار و قضاوتهای جنایی بهعنوان اقدامی مؤثر شناخته میشود. این ابزار در سنجش گرایشهای پرخاشگری، اختلالات شخصیت و گرایش به سوء استفاده از مواد کاربردهای فراوانی را به نمایش گذاشته است و هر چند که برای اولین مرتبه در غربالگری نیروهای پلیس به کار برده میشد ولی امروزه بهعنوان ابزاری معتبر در توصیف و تبیین رفتارهای جنایی به کار برده میشود (وارلا، بوکاسینی، اسکوگین، استومپ و کاپاتو[12]، 2004) و حتی مقیاس دروغسنجی در ابزار فوق از مهمترین ملاکهای
سایت های دیگر :
عملکرد سرمایه فکری مستقیم نباشد اما این سرمایه گذاران از طریق نمایندگان خود در هیأت مدیره تصمیماتی می گیرند که فعالیت های ارزش آفرین شرکت را تحت تأثیر قرار می دهند. هدف اصلی این تحقیق اثر تهدید خروج سهامداران عمده بر کیفیت گزارشگری مالی می باشد.
1 -5 سؤال تحقیق :
آیا تهدید خروج سهامداران عمده، کیفیت گزارشگری مالی را افزایش می دهد؟
1 -6 فرضیه تحقیق :به منظور پاسخ دادن به سؤال فوق یک فرضیه مطرح می شود که عبارت است از :
تهدید خروج سهامداران عمده، کیفیت گزارشگری مالی را افزایش می دهد.
1- 7 روش تحقیق :
سایت های دیگر :