و رنج و به طور کلی بهزیستی روانشناختی تأثیر دارد. همچنین بر اساس مطالعات ویلنر[25](2011) در رونشناسی مثبتنگر، رضایت از زندگی، رفاه و کیفیت بالای زندگی معمولی در افزایش بهداشت روانی و بهزیستی روانشناختی موثر در نظر گرفته شده است(ویلنر، 2011).
کیفیت زندگی از نظر کالمن، گستردگی و انبساط آرزو است که از تجارب زندگی ناشی میشود و از نظر فرانس و پاورس[26]، کیفیت زندگی، ادراک فرد از رفاه است که به نظر میرسد از رضایت یا عدم رضایت در حیطه های اصلی زندگی ناشی میشود. به عقیده تستا[27] کیفیت زندگی، ابعاد جسمی، روانی و اجتماعی را دربرمیگیرد که محدود به تجارب، اعتقادات و انتظارات و ادراک فرد است. کیفیت زندگی درکی است که افراد از موقعیتشان در زندگی،در زمینه فرهنگی و سیستمهای ارزشی دارند و با اهداف، آرزوها و استانداردهای آنها در ارتباط است (بارباتو، گویلمن و چو،2001). کیفیت زندگی مفهوم وسیعی است که همه ابعاد زندگی از جمله سلامت را دربرمیگیرد و چیزی بیش از سلامت جسمانی است و شامل احساس سالم بودن، سطح رضایتمندی و وجود حس کلی خودارزشمندی است، مفهومی انتزاعی و پیچیده شامل زمینه های گوناگونی که تمام آنها در رضایت شخصی سهم دارند؛ گاهی اوقات کیفیت زندگی معادل رضایت از زندگی تعریف میشود و شامل طیف وسیعی از رضایت افراد از کلیه مسائل زندگی خود می باشد. کیفیت زندگی با بهداشت روانی افراد ارتباط دارد و به بیان حالات و تغییرات و تواناییهای افراد و میزان رضایت افراد از عملکردهای زندگی میپردازد (اندیکوت ، نی و هریسون، 1993). پژوهش ها وجود رابطه بین کیفیت زندگی و ابعاد سلامت، اعم از جسمی، محیطی و روانشناختی را ثابت کردهاند(مکوندی و زمانی،1389).
سازه مطرح در کیفیت زندگی، راهبرد مقابله است که روانشناسی سلامت برای مهارت مقابلهای در سلامت جسمانی و روانی اهمیت زیادی قائل است و آن را به عنوان گسترهترین موضوع مطالعات در روانشناسی معاصر و یکی از مهمترین عوامل روانی و اجتماعی میداند (سامرفیلد و مک کرا، 2000). ویتمن[28](به نقل از والتون[29]) بیان میکند که استرس افراطی میتواند برای عملکرد آموزشگاهی دانشجویان مضر باشد.افراد در دانشگاه آریاه وسیعی از وقایع استرسزا را تجربه میکنند(هاد و همکاران،2000) با توجه به منابع زیادی که برای استرس دانشجویان وجود دارد و تأثیرات تهدیدکنندهای که استرس میتواند بر سلامت و کیفیت زندگی داشته باشد، آنچه میتواند این اثرات را تعدیل کرده و دانشجویان را از تأثیرات منفی استرس رها کند نوع راهبرد اتخاذ شده برای مقابله با آن است. مهارتهای مقابله روشهای خاصی هستند که افراد به شرایط استرسزا پاسخ میدهند(موربرگ[30] و همکاران،2001).فولکمن و لازاروس مقابله را فرآیندی پیچیده میدانند که با توجه به ارزیابیهایی که فرد از موقعیت استرسزا و فشارهای آن موقعیت دارد، تغییر میکند و تلاشهای رفتاری شناختی فعال فرد را دربرمیگیرد. پژوهشگران معتقدند که بیشتر مردم ترجیح میاهند تا از روشهای مقابلهای خاصی در موقعیتهای استرسزا استفاده کنند که در واقع مجموع این راهبردها، مهارتهای مقابلهای فرد را شکل میدهد(حمید، یو و لانگ، 2003).اندلر و پارکر[31] (1990) بر اساس تحقیقی به منظور بررسی فرایند مقابله عمومی ، افراد را بر حسب سه نوع اساسی مهارت مقابله متمایز میکنند : مهارت مقابله مسأله مدار[32] ، مهارت مقابله هیجان مدار[33] و مهارت مقابله اجتنابی[34] .
مهارت مقابله مسئله مدار شیوههایی را توصیف میکند که بر اساس آن فرد اعمالی را که باید برای کاهش یا از بین بردن یک عامل تنیدگی زا انجام دهد ، برنامه ریزی میکند؛ راهبردهای
سایت های دیگر :