متوسط شهرتهران در سال تحصیلی 93-92
استاد راهنما :
دکتر مهدی دوایی
استاد مشاور :
دکتر معصومه صمدی
برای رعایت حریم خصوصی نام نگارنده درج نمی شود
تکه هایی از متن به عنوان نمونه : (ممکن است هنگام انتقال از فایل اصلی به داخل سایت بعضی متون به هم بریزد یا بعضی نمادها و اشکال درج نشود ولی در فایل دانلودی همه چیز مرتب و کامل است)
مقدمه
امروزه ماهیت شگفت آور تغییرات و تحولات به گونهای پیوسته بر پیچیدگی و مخاطرات شرایط زندگی افراد میافزاید و احساس ناامنی، عدم اعتماد و ناکامی … آدمی را وادار به استمداد از سایرین میکند تا تعادل و یکپارچگی شخصیت متزلزل نگردد. در واقع بهرهگیری از هدایت بهینه و فرهنگ غنی، دستیابی به تجارب و تدابیر و مطالعات جامع به پالایش روانی و عاطفی و جسمی افراد به ویژه نوجوانان در مصونیت از آسیبها کمک میکند.
پیشرفت و تحولات چند دهه اخیر در فن آوریهای آموزش و نحوه تعلیم مهارتهای زندگی در مؤسسات آموزشی از جمله مدارس و گسترش علوم ، افقهای نوینی را بر همگان گشوده است و با توجه به روند شتاب آلود و تصاعدی پیشرفت این سوال مطرح میگردد که سازمانها و نهادهای اجتماعی، آموزشی، پرورشی و فرهنگی چگونه و با چه شیوههایی میخواهند جمعیت نوجوان کشور رابا انتقال دستاوردهای فنی و آگاهیهای علمی خود و جامعه جهانی برای مشارکت فعال و اداره امور و احترام به قوانین و ضوابط مختلف آماده سازند حرکت پر شتاب دانش بشری و فناوریهای اخیر سبب شد که مناسبترین افراد برای شاخههای مختلف تحصیلی ـ شغلی جستجو و جایگزین شوند. در این تحول آموزش و پرورش افراد با درنظر داشتن استعدادها و توانمندیهای آنان به عنوان موضوع اصلی قلمداد شده و پدیده سنجش استعدادهای تحصیلی ـ شغلی (که شاید به شکل ابتدایی، طی جنگهای اول و دوم آغاز شده بود)به صورت عاملی غیرقابل انکار در مسیر راهنمایی افراد، شناخته شد. بنابراین متوجه میشویم که عصر حاضر تقریباً پیشبینی نیست چرا که رقیبان متعددی که ساخته و پرداخته تکنولوژی هستند قدرت انتخابگری افراد را تحت تأثیر خود قرار میدهند و یقیناً آموزش و پرورش سنتی و منفعل نمیتواند پاسخگوی نیازها و تسهیل کننده فعالیت آموزش در کشور باشد. اگر فرآیند تعلیم و تربیت یک مفهوم تقلیدی یا تلقینی محسوب شود، کسب معلومات از پیش مشخص شده هدف آموزش و پرورش است که با مفهوم تعقلی و ادراکی متفاوت است لذا بهره گیری از آموزشهای دموکراتیک و تجارب مربیان و بهره مندی از نظرات مشاوران و راهنمایان میتواند گامهای موثری برای نسل حاضر و آینده فراهم سازد.
ناهماهنگیهای شغلی با رشته تحصیلی در جامعه کنونی و افت تحصیلی و احیاناً ترک تحصیل در دوره متوسطه ناشی از فقدان یک مکانیزم مشاورهای موفق در آموزش و پرورش ماست. در اینجا بد نیست اشارهای به یکی از مقالات جان استورات شود:
«با آن که هزاران شغل در بازار وجود دارد اما دانش آموزان تنها از آنچه میبینند آگاه میشوند همانند پزشکی، معلمی، پرستاری و .. و رشتههایی که پیش بینی میشود رشد بالایی داشته باشند معمولاً توسط دانش آموزان مورد سئوال قرار نمیگیرد و این ناتوانی در تصمیم گیری حرفهای مؤثر که عدم رضایت شخصی را به دنبال خواهد داشت نگران کننده است.
طرح ریزی شغلی به طور
فزایندهای در مدارس مورد نیاز است تا جوانان و نوجوانان بتوانند وضعیت موجود را با خود هماهنگ سازند در فرآیند تصمیم گیری و انتخاب شغل اطلاعات، بخش مهمی از کار است و بدون اطلاعات صحیح افراد غالباً در انتخاب ریسک میکنند و ناتوانی در تصمیم گیری به حرکت کند و صرف انرژی و هزینه و سرمایه بسیار از لحاظ اقتصادی و اجتماعی منجر میشود.» (استوارت[1] 2005 ؛ 10).
بیان مسأله
یکی ازاهداف مهم آموزش و پرورش خدمات یاری رسانی به دانش آموزان است نمونه بارز این خدمت را میتوان درامر مشاوره و راهنمایی تحصیلی در زمینه انتخاب رشته تحصیلی متناسب با حرفه مورد انتظار دانست و هدف اصلی آن فراهم نمودن بستری مطلوب است تا نقاط قوت و ضعف افراد شناسایی شده و با تصویری روشن از ویژگیها و صفات خود و نیازهای جامعه اقدام به انتخاب رشته مطلوب نمود. همان طور که استرنبرگ[2] بیان کرده است توجه به قابلیتهای شناختی افراد در قالب مفهوم کلی بهره هوشی نیز نمیتواند به تنهایی تفاوتهای فردی در استعداد و قابلیتهای مختلف دانش آموزان و به تبع آن موفقیتهای تحصیلی آنان را در رشتههای مختلف نمایان سازد بلکه استفاده از تجارب و انطباق میزان استعداد و توانایی واقعی افراد با رشته تحصیلی مورد علاقه، آینده بهتری را برای افراد رقم میزند. (استرنبرگ 2007: 80) اما میبینیم که گسترش علوم و تکنولوژی و تولد رشتههای جدید در جامعه نوجوانان و سرمایههای اصلی کشور را در امر انتخاب رشته تحصیلی مناسب با حرفه مورد انتظار را با مشکل مواجه نموده است. دراین راستا شناسایی نیازها و امکانات محیط جهت اخذ تصمیمات اصولی و منطقی ضروری به نظر میرسد بدیهی است با توجه به دوران بحرانی بلوغ و نوجوانی، این مشکلات دو چندان خواهد شد. کیامنش نیز درسال 1382 بیان نمود که در بررسیهای انجام شده توسط آموزش و پرورش حدود 60 درصد دانش آموزان دختر و 50 درصد دانش آموزان پسر، مشاور را به عنوان منجی جهت هدایت تحصیلی پذیرفتهاند و در زمینه انتخاب رشته تحصیلی از او کمک میگیرند و باید مشخص شود که به طور کلی هدایت تحصیلی در عمل با چه مسائل و مشکلاتی روبروست. این فرآیند به علل گوناگون از جمله عدم مشارکت کارکنان مدرسه، نبودن ابزار و وسایل سنجش دقیق، کمبود کادر آموزشی متخصص در رشته مشاوره و … نتوانسته است به اهداف از پیش تعیین شده خود نائل شود. (شفیع آبادی، 1387 : 33)
نظر به این که هدف از تحصیل دانش آموزان ایجاد توانایی در پاسخگویی به نیازهای علمی و کاربردی جامعه است و از آنجا که ادامه هر یک از شاخههای تحصیلی زمانی میتواند در راستای تأمین نیازهای جامعه قرار گیرد که متناسب با توانمندی و استعداد افراد باشد لذا نیاز جامعه و بازار کار مستلزم اثربخش بودن عملکرد مشاوران در ایجاد موفقیت متناسب با تحصیل دانش آموزان