صدایی از آن ساطع نگردد (سکوت)، می تواند به ناهمگونی و عدم انعکاس آوای دلنشین آن بیانجامد. این ویژگی سازمان نشأت گرفته از ماهیت سیستمی به لحاظ لزوم همراهی و تلاش تمامی واحدها برای نیل به هدف معین تعریف میگردد (Maria, 2011, p.224).برخی محققان مؤلفههای تأثیرگذار در ایجاد سکوت سازمانی کارکنان را به سه سطح فردی، سازمانی و اجتماعی طبقهبندی نمودهاند. در مطالعات خرد، در هر یک از این سه سطح، زیر معیارهای مؤثر نیز شناسایی شده است (نقوی مقدم و فهیما، 40:1392).
عوامل فردی. ماهیت درونی افراد و افکار و توانمندیهای نهادینه شده در وجود آنها منشأ بروز قابلیت اظهارنظر و بیان عقاید می باشد. در بررسی عوامل فردی موثر در بروز آوای کارکنان تجربه، سطح دانش، اعتماد به نفس و شرایط اقتصادی آنان از مهمترین مؤلفههای موثر هستند.
تجربه: کارکنان با تجربه در حیطه کاری خود، دارای نظریات و ایدههای سازنده میباشند که از دانستههای کاری و حرفهای آنان نشأت میگیرد.
سطح دانش: درجه بالایی از توانمندی کارکنان در بیان ایده وابسته به سطح معلومات و دانش کارکنان میباشد که با ارتقای سطح علمی افراد، میزان رغبت درونی برای اظهارنظر افزایش مییابد.
اعتماد به نفس: به مفهوم متکی بر خودبودن در زمینه داوری و ارائه نظر میباشد.
شرایط اقتصادی: در شرایط بحران اقتصادی، ریسکپذیری افراد کاهش یافته و از اظهارنظر و بیان عقاید خودداری مینمایند.
عوامل سازمانی. استراتژی سازمانها نقش بسزایی در گسترش سکوت سازمانی دارد که این امر با بسترسازی نامناسب برای اظهارنظر و بیان ایدههای کارکنان، محقق میگردد. دراین زمینه پذیرش سازمان، ارتفاع سازمان، فرهنگ سازمانی و سیستم ارزش گذاری از جمله مهمترین عوامل، شناسایی شدهاند.
پذیرش سازمان: اگر سازمان دارای ساختار پذیرشی برای ایده و نظرات کارکنان باشد، در این صورت افراد نظرات خود را بیان میکنند و جامعه چندآوایی در سازمان شکل میگیرد، در غیر این صورت سکوت سازمانی ایجاد میشود.
ارتفاع سازمان: با افزایش سلسله مراتب سازمانی، ارتباط افراد با سطوح بالای مدیریتی کمتر میشود و تمایل افراد در اظهارنظر و ارائه ایدهها، به دلیل نگرانی از عدم اعمال نظرات آنها، کاهش مییابد.
فرهنگ سازمانی: قوانین و ارتباطات درون سازمانی، نحوه بیان نظرات و مشارکت کارکنان را مشخص میکنند. بدیهی است آزادی بیان کارکنان، در اظهارنظرها و ایده ها، نیازمند تبیین و تدوین قوانین لازم بوده تا سیستم پایدار باقی بماند و به سمت بی نظمی سوق پیدا نکند.
سیستم ارزش گذاری سازمان: سازمان باید برای نظرات سازنده کارکنان ارزش قائل باشد و سیاستهای لازم را برای تشویق و حمایت از نظرات کارکنان تدوین نماید.
عوامل اجتماعی. رفتار انسانها و عملکرد آنها برخاسته از ساختار اجتماعی جامعه میباشند. بسیاری از رفتارهای افراد نتیجه تأثیر مستقیم یا غیرمستقیم عوامل اجتماعی است، لذا مطالعه دراین حوزه نیز ضروری میباشد. ساختار سیاسی و مدنی، ساختار فرهنگی و ساختار اقتصادی و مشارکت افراد در فعالیتهای تیمی و گروهی در بیان نظرات و عقاید موثر است.
ساختار فرهنگی: احترام به نظرات سایرین و فرهنگ جامعه از دیگر عوامل اجتماعی موثر بر ارائه نظرات از سوی افراد می باشد. در جوامعی که استقبال از ایدهها و تفکرات جزئی از فرهنگ اجتماعی و
حتی از مصادیق ارزشهای اجتماعی باشد، رغبت افراد به اظهارنظر فزونی خواهد یافت.
فعالیتهای گروهی و روحیه تیمی: در جوامعی که روحیه مشارکت گروهی پایین است، افراد تمایل کمتری به بیان نظرات و مشارکت از خود نشان می دهند (نقوی مقدم و فهیما، 40:1392).
علاوه براین عوامل ایجاد کننده سکوت سازمانی را شامل عوامل مدیریتی؛ عوامل سازمانی؛ عوامل فرهنگی، اجتماعی و گروهی؛ و عوامل فردی نیز معرفی کردهاند.
عوامل مدیریتی عبارتند از: باورهای ضمنی مدیران نسبت به سکوت سازمانی، اقدامات مدیریتی، سبک رهبری مدیریت سازمان، ترس از بازخورد منفی، تفاوتهای جمعیت شناختی مابین کارکنان و مدیران، وایجاد جو بی اعتمادی و سوء ظن در سازمان.
عوامل سازمانی عبارتند از: سکون شغلی، سیاستها و ساختارهای سازمانی، فقدان مکانیزم بازخورد از پایین به بالا، و تصمیم گیری متمرکز.
عوامل فرهنگی، اجتماعی و گروهی عبارتند از: همنوایی با جمع (انطباق با گروه)، گروه اندیشی، و اثربخشی فرهنگ و آداب و رسوم خانواده بر نحوه ارتباط فرزندان با بزرگترها.
عوامل فردی عبارتند از: حفظ موقعیت کنونی، بی اعتمادی و بدبینی به مدیر، احساس ناتوانی در ایجاد تغییر، ترس از ارائه نظرات و بیان مشکلات، و مصلحت اندیشی (افخمی اردکانی و خلیلی صدرآباد، 68:1391).