نخستین بار مایکل پولانی با تصریح به این که « ما بیش از آن چه می توانیم بگوییم میدانیم» مفهوم دانش ضمنی را مطرح کرد. به اعتقاد وی دانش ضمنی در حوزه شخصی جا دارد و متضمن تلاقی میان فرد و فرهنگی است که بدان تعلق دارد. از دیدگاه پولانی دانش ضمنی را فقط به صورت ضمنی میتوان آموخت. این امر ریشه در تلقی وی از دانش ضمنی به مثابه نیروی ضمنی ذهن و قدرت تلفیق و درک ارتباط آن دارد. دانش ضمنی به عنوان محرکی مهم در فرایند خلاقیت و نوآوری نقش مهمی را به عنوان یک منبع سازمانی و عامل موفقیت در سازمان ایفا میکند. امروزه دیگر همه گروههای کار ی و علمی اذعان دارند که برای اینکه سازمان ها بتوانند در دنیای تجارت و رقابت، حضور مستمر و پایدار داشته باشند، باید حول محور علم و دانش فعالیت کنند. دانش مفهومی فراتر از داده و اطلاعات است(زمردیان،۱۳۸۹،ص۵۰).
برای دانلود متن کامل پایان نامه به سایت tinoz.ir مراجعه کنید. |
دانش به مجموعه اطلاعات سازمان دهی شده، راه کار عملی مرتبط با آن، نتایج به کارگیری آن در تصمیمات مختلف و آموزش مرتبط با آن، گفته میشود. دانش زیربنای مهارت، تجربه و تخصص هر فرد است(دراکر،۱۹۹۹). دانش ضمنی ماهیت پیچیده و نامشهودی دارد، لذا انتقال آن به آسانی و یکباره انجام نمیشود. روابط نزدیک از خلال تعامل و ارتباط مستمر به طرفین کمک میکند تا به مبادله رسمی و غیر رسمی اطلاعات بپردازند. روابط نزدیک، ترویج ارتباطهای عمیق و تسهیل مبادله اطلاعات جزئی میان طرفین را به همراه دارد. علاوه بر آن به افراد فرصت بیشتری میدهد تا از طریق تماسهای رودررو و فیزیکی در احساسات، انگیزهها، تجارب جمعی و الگوهای ذهنی یکدیگر سهیم شوند. به عبارت دیگر، دانش از طریق گفت و شنودهای مکرر میان اعضای دو شرکت به مفاهیم و اصطلاحات مشترک برای آنها تبدیل میشود. بنابراین، گیرنده دانش امکان بیشتری برای کسب دانش ضمنی مییابد. یعنی روابط نزدیک، به گیرنده فرصت دستیابی به عمق فرایند عملیات عرضه کننده را میدهد، لذا آنها میتوانند از برنامهها، نمادها یا فرهنگ سازمانی عرضه کننده پیروی کنند(نوناکا،۲۰۱۲).
همان طور که گفته شد، پیچیدگی و نامشهود بودن دانش ضمنی مانع از انتقال کامل و یکباره آن میشود، لذا تکمیل انتقال آن به همکاری شرکت مبدأ در مرتبههای بعدی نیاز دارد. این امر ضرورت تعامل مستمر و طولانی را در انتقال دانش باز مینمایاند. تعامل مداوم، امکان بازبینی را برای بهبود انتقال دانش ضمنی فراهم میآورد. شرکت مبدأ با دریافت بازخورد از شرکت گیرنده میتواند دستورالعملهای جزئی بیشتری درباره ماهیت دانش و تسهیل درک آن در اختیار گیرنده بگذارد. روابط نزدیک، به کیفیت اطلاعات مورد مبادله و مطلوبیت حفظ رابطه و ارزشی که طرفین برای یکدیگر قائلند بستگی دارد. زمانی که دانش به اشتراک گذاشته شده به هنگام، دقیق و مفید باشد، طرفین تمایل بیشتری به حفظ رابطه نشان میدهند(نوناکا،۲۰۱۲).
لازم به یادآوری است که عنصر بنیادین روابط نزدیک بین فرستنده و گیرنده اطلاعات و دانش سازمانی، اعتماد متقابل است. اصولاً اعتماد، اساس مبادله دانش ضمنی را تشکیل میدهد. فوس و همکارانش اهمیت اعتماد را ناشی از قرارداد ناپذیری دانش ضمنی دانسته و بر نقش آن در کاهش ریسک و عدم قطعیت نهفته در انتقال دانش ضمنی تأکید میکند. طبعاً به وجود آمدن اعتماد در بستری از صمیمیت و ارتباطات شخصی شکل میگیرد که تبادل غیررسمی دانش را تسهیل کرده، امکان اشتراک گذاری اطلاعات جزئی و راهبردی را افزایش میدهد(نوناکا،۲۰۱۲).
دانش، شامل دانش رسمی، الگوها، قوانین، برنامهها و رویهها، مهارتها و تجربه افراد میباشد. همچنین شامل دانش رسمی، ارتباط برقرار کردن، تحلیل موقعیتها، توسعه راه حلهای جدید برای مشکلات و انجام فعالیتهای سازمان، موضوعات فرهنگی، آداب و رسوم و ارزشهایی از قبیل روابط با مخاطبان سازمان میباشد. چنین تعاریفی از دانش سازمانی اهمیت عنصر انسانی و ارتباطات میان افراد در سازمان را در خلق و بکارگیری دانش سازمانی نشان میدهد. توجه به مدیریت دانش نتیجهگیری فوق را روشنتر خواهد کرد(نوناکا،۲۰۱۲).
[۱] drucker
[۲] nonaka
[۳] nonaka