دیگری حادث میشوند بهطوری که اولاً: حدوث هر یک، مشروط به زوال قبلی است و ثانیاً همواره جزء حادث کاملتر از جزء زایل است و درجه وجودی برتری دارد. همچنین اعتقاد صدرا مبنی بر اتحادی بودن رابطهی نفس و بدن، تبیین چگونگی اینهمانی انسان ِمرکب از نفس و بدن را ممکن میسازد.
کلمات کلیدی: اینهمانی شخصی- ملاک اینهمانی – نفس – رابطهی نفس و بدن- حرکت جوهری
فهرست مطالب
فصل اول: کلیات… 6
مقدمه. 7
1- طرح کلی تحقیق.. 9
1-1- تبیین موضوع 9
1-2-سؤال های تحقیق 10
1-3-فرضیه های تحقیق 10
1-4-سابقه و پیشینه تحقیق 11
1-5- ضرورت انجام تحقیق 11
1-6- هدفها و کاربردهای مورد انتظار از انجام تحقیق 12
1-7-روش تحقیق 12
2- اصطلاحشناسی.. 12
3- تاریخچه بحث اینهمانی فردی.. 14
4- شرح حال مختصری از زندگی صدرالمتألهین.. 17
5-آراء موثر صدرا در بحث اینهمانی.. 19
فصل دوم: مباحث کلی اینهمانی شخصی و بررسی ملاک این همانی بر اساس دیدگاه ملاصدرا 23
1- اینهمانی شخصی در مقام اثبات و ثبوت.. 24
2- اینهمانی عددی.. 25
3- اینهمانی و تغییر. 26
4- دیدگاههای مطرحشده درباره اینهمانی فردی.. 27
4-1- منکران اینهمانی 27
4-1-1- دیدگاه هیوم 28
4-1-1-1 نقد دیدگاه هیوم 31
4-1-2-دیدگاه راسل 33
4-1-2-1 نقد دیدگاه راسل 35
4-2- قائلان به اینهمانی شخصی 36
4-2-1 -معیار بدنی 37
4-2-1-1- دلایل قائلان به ملاک بدنی 38
4-2-1-2- نقد معیار بدنی 39
4-2-2 – ملاک مغزی و نقد آن 42
4-2-3- ملاک حافظه و آگاهی 43
4-2-3-1- نقد دیدگاه حافظه 45
4-2-4- ملاک پیوستگی روان شناختی و نقد آن 46
4-2-5- ملاک نفس 47
4-2-5-1- نقد ملاک نفس 48
5- معیار اینهمانی براساس آراء ملاصدرا 52
5-1- صدرا جسم را منشأ همه افعال و آثار انسان نمیداند 53
5-2-صدرا نوعیت انسان را به نفس نسبت میدهد. 54
5-3- صدرا نفس را صورت بدن میداند. 55
5-4 -بررسی ملاک بدن و حافظه به عنوان ملاک اینهمانی از دیدگاه صدرا 56
6- نفس معیار اینهمانی.. 58
نتیجه گیری.. 61
فصل سوم: بررسی براهین اثبات وجود و بقای نفس…. 63
1-بررسی براهین اثبات نفس… 64
2-اثبات نفس از نظر ملاصدرا 73
3- بقای نفس… 74
3-1- اثبات بقای نفس به طور کلی 74
3-2- اثبات بقای نفس پس از فساد بدن 76
نتیجه گیری.. 79
فصل چهارم: اینهمانی و جاودانگی… 80
1- رابطهی اینهمانی و جاودانگی.. 81
2- انواع جاودانگی انسان.. 83
2-1- جاودانگی عرفی 83
2-1-1- جاودانگی انسان در یاد و خاطره ها 83
2-1-2- جاودانگی ازطریق ذراری و اعقاب 83
2-1-3- جاودانگی از طریق آثار 83
2-2- جاودانگی شخصی و غیر شخصی 83
2-3- جاودانگی دنیوی و اخروی 84
2-3-1- جاودانگی دنیوی 84
2-3-1-1- تناسخ 84
2-3-2-جاودانگی اخروی 85
2-3-2-1- نظریه برانگیختگی ابدان 85
2-3-2-1-1-بررسی مسأله اینهمانی در نظریه برانگیختگی ابدان 90
2-3-2-2- نظریهی جاودانگی در پرتو بدن مثالی 91
2-3-2-3- نظریهی روح مجرد 92
2-3-2-3-1- دیدگاه ابن سینا بر مبنای معاد روحانی 93
2-3-2-3-1-1- دیدگاه ابن سینا در مورد مسأله این همانی و جاودانگی 97
2-3-2-3-2- نظریه صدرایی در تبیین معاد جسمانی 100
2-3-2-3-2-1-بررسی مسأله این همانی صدرایی در اثبات معاد جسمانی 108
نتیجه گیری.. 112
فصل پنجم: اینهمانی و حرکت جوهری… 114
1-حرکت.. 115
1-1- انواع حرکت 116
1-2-اقسام حرکت جوهری 116
2- معنای حرکت در جوهر. 117
2-1 – دلیل منکرین حرکت در جوهر 121
2-2-موضوع در حرکت جوهری بر اساس دیدگاه صدرا 123
2-3- اینهمانی و حرکت جوهری: 124
3- حرکت جوهری نفس… 126
3-2 -مراحل و اکوان وجودی نفس 128
3-3-حرکت اشتدادی نفس 129
3-4 -حرکت جوهری نفس و حل مشکل اینهمانی 132
نتیجه گیری.. 134
جمعبندی نهایی.. 136
منابع و مآخذ. 140
چکیده انگلیسی.. 145
فصل اول: کلیات
مقدمه
اینهمانی فردی یا هویت شخصی معادل واژهی personal Identity ، یکی از مسائل اصلی مورد بحث در فلسفه نفس است. سؤال از اصل و ماهیت انسان و این که چه عاملی باعث میشود فرد از تولد تا زمان مرگش یک شخص باقی بماند و چگونگی تشخیص این استمرار از مباحث مطرح در مسأله اینهمانی شخصی است. سؤال اصلی در اینهمانی شخصی این است که، دلیل منطقی و شرایط کافی برای اینکه فرد P2 در زمان T2 همان شخصP1 در زمان T1 باشد چیست؟ سؤال دیگر این است که با چه شواهد ظاهری یا تجربی و یا احیاناً غیرتجربی ما میتوانیم حکم به اینهمانی شخصی بدهیم؟[1] به چه دلیل، ما همان انسان ده سال قبل هستیم؟ چه دلیلی برای اثبات این ادعا داریم؟ عامل حفظ این وحدت در وجود ما چیست؟
از هنگام تولد تاکنون ظاهر بدن ما و حتی بسیاری از سلولهای بدن ما تغییر کرده است، اما ما باز هم خود را همان فرد گذشته میدانیم. ممکن است در این میان بدن ما دچار تغییرات اساسی هم شده باشد: بهعنوان مثال دست یا پای ما قطع شده باشد، آیا با وجود این تغییرات، ما هنوز همان فرد گذشته هستیم و اینهمانی ما حفظ شده است یا اینکه باید بگوییم ما تنها شبیه به فرد گذشته هستیم. این امر مسلم است که به لحاظ بدنی و ظاهری با فرد گذشته دارای اینهمانی نیستیم، اما آیا این گونه تغییرات باعث میشود که ما فرد دیگری باشیم؟ این سؤالات هرچند ساده به نظر میرسند ، اما سال های متمادی ذهن فیلسوفان نفس را به خود مشغول داشته است. سؤال از اینهمانی فردی و چیستی آن و چگونگی استمرار آن از جمله پرسشهای اساسی و رایج در فلسفه نفس یا ذهن است. فیلسوفان ذهن پاسخهای متفاوتی به این گونه سؤالات دادهاند ، اما آن چه مسلم است چگونگی دیدگاه آنان در باب حقیقت انسان تأثیر مستقیمی بر تبیین آنان از مسأله ی اینهمانی دارد؛ بهعنوان مثال: تجربهگرایان و کسانی که حقیقت انسان را تنها به یک جوهر مادی تحویل میبرند، عامل حفظ هویت فردی انسان را بدن مادی یا یکی از اجزای آن نظیر: مغز نسبت دادهاند ، اما در مقابل کسانی که حقیقت انسان را جوهری غیرمادی میدانند این استمرار را در نتیجه ی استمرار یک جوهر غیرمادی یا همان نفس تلقی میکنند به گونه ای که برخی مانند ابن سینا و دکارت تمام حقیقت و اینهمانی انسان را چه در حیات دنیوی و هم در حیات اخروی بر اساس همین نفس مجرد تبیین می کنند ، اما دوگانه انگارانی مانند: ملاصدرا با دیدگاه ویژه خود در باب رابطه نفس و بدن این همانی انسان را در پرتو نفس و بدن هر دو ممکن می سازد.
در مقابلِ دیدگاه قائلان به اینهمانی شخصی، بعضی فیلسوفان استمرار هویت فردی یا وجود یک خود مستمر را نوعی توهم به شمار آوردهاند. از نظر آنان این تنها یک تخیل است که ما فکر میکنیم، انسانی را که اکنون میبینیم همان انسان چند لحظه قبل یا انسان چند سال پیش است؛ درست مانند خانهای که ما در مورد آن بگوییم این خانه همان خانه پنجاه سال قبل است. از نظر آنان ما هر لحظه با انسانی جدید یا خانهای جدید مواجه هستیم که تنها شبیه به آن انسان گذشته یا خانه گذشته است. این خطای ذهن انسان است که با مشاهده این تصاویر مستمر و شبیه به هم، چنین وحدتی را توهم میکند.
نکتهی قابل توجه این است که مسأله ی هویت شخصی، تنها دغدغهی فیلسوفان ذهن نیست بلکه، این بحث ارتباط تنگاتنگی با سایر حوزههای علم نظیر: علم اخلاق، حقوق و کلام دارد. با اعتقاد به وجود یک خود مستمر در وجود انسان است که میتوان انسانها را به لحاظ اخلاقی و حقوقی مسئول کارهای گذشتهشان دانست؛ باور به چنین استمراری موجب مجازات مجرم حتی پس از سالیان دراز میشود. همچنین مسأله ی هویت شخصی در مباحثی مانند: جاودانگی، چگونگی حیات پس از مرگ، عذاب و پاداش نقش اساسی ایفا میکند، بدون بیان دقیق چگونگی استمرار فرد انسان در حیات پس از مرگ، هیچ یک از این آموزهها قابل توضیح و تبیین عقلانی نیست.
با توجه به اهمیت بحث اینهمانی شخصی، این پایان نامه به بررسی این مسأله در آراء یکی از مشاهیر فلسفه اسلامی؛ یعنی ملاصدرا پرداخته است.
مباحث این پایان نامه در پنج فصل تدوین گردیده است؛ پس از بیان کلیات در فصل اول، فصل دوم را بهطور کلی به بررسی مسأله اینهمانی، دیدگاه منکران و معتقدان به آن اختصاص دادهایم؛ همچنین در پایان این فصل سعی شده معیار اینهمانی بر اساس آراء صدرا بیان گردد. ادامهی بحث اینهمانی شخصی از دیدگاه صدرا بر بحث اثبات نفس و بررسی چگونگی جاودانگی آن، متوقف است؛ به همین دلیل فصل سوم به بررسی دلایل اثبات نفس و جاودانگی آن در حیات پس از مرگ اختصاص دادهشده است. فصل چهارم پایاننامه به رابطهی میان جاودانگی و اینهمانی و دیدگاههای مختلف دراینباره میپردازد. ازآن جا که انسان شناسی صدرا بر دیدگاه او در باب حرکت جوهری استوار است، فصل آخر را به بررسی اینهمانی و مسأله حرکت جوهری اختصاص دادهایم تا مشخص گردد آیا دیدگاه صدرا مبنی بر تغییر لحظه به لحظه نهاد طبیعت با دیدگاه اینهمانی انسان و حفظ هویت او در طول زمان سازگاری دارد یا نه؟
1– طرح کلی تحقیق
1-1- تبیین موضوع
انسان تغییرات مادی جهان پیرامونش را، همچنین تغییرات شدید و اضمحلال بدن مادی خود را بهوضوح درک و دریافت میکند؛ ازاینرو، سؤال از اینهمانی برای هر انسانی در طول زمان مطرح است. این سؤال که حقیقت وجودی من با وجود تغییرات شدید مادی و بدنی چیست؟ و چه عاملی باعث میشود که باوجود این تغییرات، من خودم را انسان واحدی بدانم؟ سؤال اصلی در بحث اینهمانی است.
دولت، اکنون سودآور محاسبه میشوند به بخش غیر دولتی واگذار شوند. این اقدام بایستی نه با هدف کسب درآمد بلکه ایجاد اشتغال، افزایش تولید (بطور غیر مستقیم) و کاستن از فشارهای مالی بر روی بودجه عمرانی صورت پذیرد. این امر اگرچه مشکلات و نارساییهای ساختارهای بودجهریزی را بصورت ریشهای حل نمیکند ولیکن مشکل این طرحها را در جهت تسریع در روند توسعه و آبادانی کشور بهبود میبخشد، ضمن اینکه این امکان را به دولت میدهد تا با فراغ بال بیشتری به حل مشکلات سایر طرحهای موجود بپردازد. در مرحله بعد نیز میتوان با ارتقاء بهرهوری اجرا، هزینه تمام شده و دوره اجرای آنها را کاهش داد[۱].
روش فلسفی ملاصدرا مسئلهای است که همواره کانون توجه فلسفه پژوهان و نظریهپردازان فلسفه اسلامی بوده است، طرفداران ملاصدرا و حکمت متعالیه در مقابل کسانی که روش وی را التقاطی میدانند، قائل به آن هستند که صدرا با رهیافتی میانرشتهای و رویکردی کثرت گرایانه اقدام به استفاده منسجم از سه منبع معرفتی عرفان، قرآن و برهان نموده است، با بررسی اصول روششناختی اندیشه فلسفی صدرا میتوان چهار اصل روششناختی را از آثار وی استقصا نمود:
روش میانرشتهای صدرا و تلفیقی از سه منبع معرفتی عرفان، قرآن و برهان؛
استفاده صدرا از سه منبع معرفتی فوق در مقام گرداوری و داوری؛
استفاده روشمند و کثرت گرایانه از آراء اندیشمندان سلف؛
روش تعلیمی و تشکیکی ملاصدرا بر اساس مبنای قوم و اصالت وجود.
اما این چهار اصل دارای مخالفانی است که گاه نقدهای جدی به اصول روششناختی صدرا وارد نمودهاند، در این پایان نامه با بررسی نقدهای مزبور نهایتاً نتیجه گرفتهایم که این نقدها توان مواجهه جدی با روش تلفیقی صدرا را نداشته و هر یک بر اساس مبانی حکمت متعالیه قابل نقد و بررسی میباشند، در فصل پایانی این نوشتار نیز تلاش شده است تا روش پژوهشی صدرا در مسئله علم الهی با ابتنای بر چهار اصل مزبور بهصورت مسئله محور، مورد تحقیق و بررسی قرار گیرد.
کلید واژگان: روششناسی، ملاصدرا، حکمت متعالیه، علم الهی به ماسوا.
فهرست
مقدمه و روش تحقیق 1
مقدمه و ضرورت تحقیق 2
سؤال اصلی 2
سؤالات فرعی 2
فرضیهها 2
روش تحقیق 3
پیشینه تحقیق 3
ساختار تحقیق 3
نکاتی پیرامون پایان نامه 4
فصل اول: مبادی تصوری و تصدیقی روششناسی علمی و فلسفی 5
منابع معرفتی 6
شیوه مبتنی بر نقل 6
شیوه کشف و شهود 6
شیوههای عقلی و استنتاجی 6
شیوههای تجربی 7
روششناسی 8
روش شناخت و منابع شناخت 9
روششناسی در علوم تجربی و علوم انسانی 9
رابطه روش با فلسفه، معرفتشناسی و هستیشناسی 10
روششناسی و فلسفه علم 11
کاربردهای اصطلاح «روش» 12
1- روش معرفت 12
2- نوع استدلال 13
3- سطح تحلیل 13
4- نوع نگاه به موضوع 13
5- از منظر ماهیت تحقیق 14
الف- تحقیقات تاریخی 14
ب-تحقیق توصیفی 14
پ- تحقیقات همبستگی یا همخوانی 14
ت- تحقیق علّی یا پس از وقوع 15
ث- تحقیق تجربی 15
سیر تطور تاریخی رویکردهای روششناختی در تفكر فلسفه اسلامی و غربی 15
الف- روش فلسفی در تفکر اسلامی 18
ب- تطور روششناختی از تفکر مسیحی تا فلسفه مدرن 23
مراحل تحقیق 35
نتیجهگیری فصل اول 39
فصل دوم: روششناسی فلسفه ملاصدرا 40
دیدگاههای مختلف در خصوص روش صدرالمتألهین 41
روش میانرشتهای صدرا و تلفیقی از سه منبع معرفتی عرفان، قرآن و برهان 45
رابطه عرفان، قرآن و برهان 45
الف- فلسفه و روش عقلی 46
مبادی برهان 47
مبادی دیگر 48
ب- علم کلام و روش نقلی 49
پ- عرفان و روش شهودی 52
رابطه روش عقلی و نقلی 55
رابطه عقل و شهود 60
رابطه نقل و شهود 64
استفاده صدرا از منابع معرفتی مختلف (مقام گرداوری و یا مقام داوری) 65
استفاده روشمند و کثرت گرایانه از آراء اندیشمندان سلف 68
روش تشکیکی و تعلیمی ملاصدرا 70
الف- روش تعلیمی فلسفه صدرا 71
ب- روش تشکیکی صدرا در تبیین مسائل فلسفی 71
نتیجهگیری فصل دوم 74
فصل سوم: نقد و بررسی آراء منتقدین روش فلسفی حکمت متعالیه 75
الف- منتقدین به اصل فلسفه و متعاقباً تخطئه مبنای فکری صدرا 77
1- مخالفین اصل فلسفه و تفکّر عقلانی 77
2- عرفا و اهل سلوک 77
ب- منتقدین آراء اصلی صدرالمتألهین و رد مبانی حکمت متعالیه 78
1- بعضی از فقها 78
2- برخی متکلمین 78
3- پیروان مشاء 79
پ- منتقدین تجربهگرا 79
ت- پیروان حکمت متعالیه و منتقدان به برخی آراء فرعی صدرا 80
ث- منتقدین به روش و متدلوژی اندیشه فلسفی صدرا 81
مکتب تفکیک 81
مبانی فکری منتقدین روش فلسفی صدرالمتألهین 82
الف- حجیت عقل فطری و چگونگی پیدایش معرفت 82
نقد و بررسی 84
ب- حجیت نقل 85
نقد و بررسی 86
پ- نفس و ماهیت علم 87
نقد و بررسی 88
ت- اولویت«تذکر» و نفی عقل فلسفی 89
نقد و بررسی 90
ث- رابطه عقل و وحی در مکتب تفکیک 92
نقد و بررسی 93
ج- رابطه مکتب تفکیک و اخباریگری 94
چ- مفتاح، مصباح یا میزان بودن عقل و رابطه ایمان و عقل در کسب معرفت 95
عقل از منظر دیگر منتقدان صدرا 96
نقدهای پیرامون اصول روششناختی صدرا 97
اصل اول: روش میانرشتهای صدرا و تلفیقی از سه منبع معرفتی عرفان، قرآن و برهان 97
الف- لزوم تفکیک بین علوم بشری با علوم الهی 98
نقد و بررسی 99
ب- استدلال بر تباین کلی فلسفه و شریعت 101
1- فلسفه از حوزۀ جغرافیایی بیگانه به حوزۀ مسلمانان راه یافته است. 101
نقد و بررسی 102
2- اختلاف در آرای فلسفی 105
نقد و بررسی 105
3- مباینت دستاوردهای فلسفی با معارف الهی 110
پ- پرهیز از تأویل و تفسیر به رأی 111
نقد و بررسی 112
مسئله مواجه خالیالذهن، با متون دینی 114
تفکیک علوم خطاپذیر بشری با وحی معصوم الهی 115
اختلافنظر فلاسفه با ظاهر قرآن 115
ت- خطای روششناختی در استفاده از قرآن و عرفان در مقدمات برهان 116
ث- عدم امکان جمع سه منبع معرفتی در عرض یکدیگر 117
تحلیل و بررسی 117
اصل دوم: استفاده از قرآن و عرفان در مقام داوری و مقدمات برهان 118
اصل سوم: استفاده هدفمند از آراء اندیشمندان سلف 118
اصل چهارم: رویکرد تعلیمی و تشکیکی در تبیین آراء خود 122
الف- تغییر نظرات فکری ملاصدرا در طول زمان 123
ب- طرح نظریات بر اساس مبانی مختلف 124
پ- تلاش برای نگارش یک دوره فلسفه 124
بررسی علت برخی بی نظمی ها در تدوین اسفار 124
نتیجه گیری فصل سوم 126
فصل چهارم: تطبیق اصول چهارگانه روششناختی اندیشه صدرا با مسئله علم الهی 127
استفاده هدفمند از آراء اندیشمندان سلف 128
بیان آراء دیگران با ذکر صاحبان آراء 129
1-نظریه معتزله 129
تبیین و گزارش آراء 129
نقد و بررسی روشمند آراء بر اساس مبانی فکری هر نظریه 130
اصلاح و ویرایش آراء بهمنظور برگزیدن جنبههای قابلقبول آراء 131
2-نظریه عرفا 131
تبیین و گزارش آراء 131
نقد و بررسی روشمند آراء بر اساس مبانی فکری هر نظریه 132
اصلاح و ویرایش آراء بهمنظور برگزیدن جنبههای قابلقبول آراء 132
3-نظریه افلاطونیان 133
تبیین و گزارش آراء 133
نقد و بررسی روشمند آراء بر اساس مبانی فکری هر نظریه 133
اصلاح و ویرایش آراء بهمنظور برگزیدن جنبههای قابلقبول آراء 134
4-نظریه فرفوریوس 135
تبیین و گزارش آراء 135
نقد و بررسی روشمند آراء بر اساس مبانی فکری هر نظریه 135
اصلاح و ویرایش آراء بهمنظور برگزیدن جنبههای قابلقبول آراء 136
5-نظریه مشائین 136
تبیین و گزارش آراء 136
نقد و بررسی روشمند آراء بر اساس مبانی فکری هر نظریه 137
اصلاح و ویرایش آراء بهمنظور برگزیدن جنبههای قابلقبول آراء 140
6-نظریه متأخرین 142
تبیین و گزارش آراء 142
نقد و بررسی روشمند آراء بر اساس مبانی فکری هر نظریه 143
اصلاح و ویرایش آراء بهمنظور برگزیدن جنبههای قابلقبول آراء 144
7-خداوند به معلول اول علم تفصیلی و به ماسوای آن علم اجمالی دارد 145
تبیین و گزارش آراء 145
نقد و بررسی روشمند آراء بر اساس مبانی فکری هر نظریه 146
اصلاح و ویرایش آراء بهمنظور برگزیدن جنبههای قابلقبول آراء 147
8-نظریه شیخ اشراق 147
تبیین و گزارش آراء 147
نقد و بررسی روشمند آراء بر اساس مبانی فکری هر نظریه 149
اصلاح و ویرایش آراء بهمنظور برگزیدن جنبههای قابلقبول آراء 151
نظریه صدرالمتألهین 152
خلاصه نظریه ملاصدرا 152
شیوه حکمای پیشین 152
شیوه عرفا 154
رابطه صور با ذات حقتعالی 156
در اینجا این سؤال مطرح میشود که هرگاه زن و شوهری، سرپرستی کودکی را قبول کنند، آن فرزند خوانده را می توان در حکم فرزند واقعی دانست و او را از آثار حقوقی فرزند واقعی متمتع ساخت؟ بویژه در مبحث نکاح، باتوجه به اینکه در فقه و شرع منعی برای ازدواج سرپرست با فرزندخوانده و جود ندارد (طوسی، 1407 ه.ق ، ص150) آیا از دید عرف به عنوان یکی از منابع حقوق می توان به جواز این نکاح قائل بود ؟ ویا اینکه باید مانند تبصره ماده ی 26 قانون حمایت از حقوق کودکان بی سرپرست و بد سرپرست اصل را بر ممنوعیت نکاح سرپرست با فرزند خوانده قرارداد و جواز آن را مقید به صلاحدید دادگاه کرد؟ سوال دیگر این است که ضمانت اجرای ازدواجی که بدون رجوع به دادگاه و اخذ نظر مشورتی از سازمان روی میدهد با توجه به قانون چیست؟
بنابراین در این پژوهش سعی بر این است که در راستای پاسخ به مسائل و سوالات مذکور، رفع ابهامات موجود در قانون و روشن شدن جایگاه عرف و بایدها و نبایدهای اجتماعی در نهاد فرزند خواندگی، احکام و آثار نهاد فرزند خواندگی را با توجه به فقه امامیه و حقوق ایران مورد بررسی و تحلیل قرار دهیم.
ب) اهمیت و ضرورت تحقیق:
فرزند خواندگی یک نهاد قانونی است که به موجب آن رابطه ی خاصی بین فرزند خوانده و سرپرست بوجود می آید. کودک بی سرپرست به خانواده سپرده می شود تا در محیطی مشابه خانواده طبیعی خود پرورش یابد و به روابط پاک و همبستگی افراد یک خانواده که به دور از زشتی ها و هوسبازی باشد، آشنا شود و در سایه چنین تربیتی پرورش یابد. حال آنکه تصریح به جواز ازدواج سرپرست با فرزندخوانده مغایر با هدف قانونگذار از تاسیس نظام فرزند خواندگی است. بعلاوه بیان این موضوع سبب خدشهدار شدن رابطه پدر فرزندی و مادر و فرزندی و تحکیم بنیاد خانواده میشود و زمینه را برای سوء استفاده برخی افراد از این موضوع فراهم میکند.
قانون حمایت از حقوق کودکان و نوجوانان بی سرپرست و بد سرپرست مصوب 1392 با هدف توسعه و گسترش نهاد فرزند خواندگی، تصویب شده است؛ اما به نظر می رسد تصویب تبصره ی ماده ی 26 این قانون با هدف از تصویب این قانون در تعارض است، و موجب کاهش تمایل خانوادهها به سرپرستی کودکان بیسرپرست میشود. و همانطور که میدانیم در قرآن که نخستین و مهم ترین و محکم ترین منبع فقه وحقو ق است، اخلاق بر قانون حاکم است، روح و رسالت کلی قرآن، تحکیم مبانی اخلاق در جامعه می باشد. اگر در جامعه ای اخلاق وجود نداشته باشد، هر چند آن جامعه، قانونمدار باشد اما کنترل آن جامعه قانونی منهای اخلاق بسیار سخت است.
به همین دلیل از یک سو اگر بین فرزندخوانده و سرپرستان قائل به حرمت در امر نکاح باشیم، ممکن است زمینه گسترش وسوسههای غیراخلاقی و هوسبازی فراهم شود و نهاد فرزندخواندگی از هدف اصلی و انسانی فاصله گرفته و محل مقدس و معبد تربیت و آموزش اطفال بیسرپرست به مکان سوءاستفاده جنسی تبدیل گردد و از نظر اخلاقی و نظم اجتماعی نیز پذیرفته نیست که پدرخوانده یا مادرخوانده با کسی ازدواج کند که در شناسنامه وی و همچنین در اسناد سجلی احوال، فرزند او معرفی شده است و اگر این حرمت
شکسته شود، به فرض که ازدواج صورت نگیرد، فساد اخلاقی پنهانی خطرناکی شیوع خواهد یافت که اساس جامعه را متزلزل خواهد کرد. چنانکه در خانوادههای طبیعی نیز یکی از دلایل ممنوع بودن نکاح با محارم، همین ملاحظات اخلاقی است.
از سوی دیگر؛ در فقه منعی برای ازدواج سرپرست با فرزندخوانده و جود ندارد زیرا فرزندخوانده فرزند واقعی سرپرست نمی باشد وممنوع بودن نکاح اشخاص با یکدیگر از امور استثنایی است که به آداب و رسوم اجتماعی و سنتهای مذهبی ارتباط نزدیک دارد و به دشواری میتوان موارد آن را توسعه داد، همانطور که می دانیم دعاوی مربوط به نکاح و طلاق در صلاحیت محاکم شرع است و همین امر مانع از باطل شناختن نکاحی میشود که از نظر مذهبی نافذ است. پس چگونه دادگاه میتواند امر حادثی مانند فرزندخواندگی را از موانع نکاح شمرده و آزادی اشخاص را سلب کند .
بنابراین باتوجه به موارد ذکر شده تبیین وضعیت ازدواج سرپرست با فرزند خوانده در حقوق کنونی ایران و فقه امامیه از اهمیت بسزایی برخوردار است.
ج)هدف های تحقیق :
هدف کلی
تبیین وضعیت ازدواج سرپرست با فرزند خوانده در حقوق ایران و فقه امامیه
اهداف جزئی
1-تبیین رابطه ی حقوقی حاکم بر روابط سرپرست با فرزند خوانده در حقوق ایران
2- بررسی آثار فقهی حاکم بر رابطه ی سرپرست و فرزندخوانده در فقه امامیه
3- بررسی ضمانت اجرای ازدواجی که با فرزند خوانده بدون رجوع به دادگاه و اخذ نظر مشورتی از سازمان روی میدهد و بررسی مفهوم مصلحتی که در تبصره ماده ی 26 به آن استناد شده است.
د)فرضیه ها یا سؤال های تحقیق :
سؤال اصلی
1- ازدواج سرپرست با فرزند خوانده در حقوق ایران و فقه امامیه چگونه تبیین شده است؟
سؤالات فرعی
1- فرزندخواندگی تنها سرپرستی است یا فرزند خوانده را می توان در حکم فرزند واقعی دانست و او را از آثار حقوقی فرزند واقعی متمتع ساخت؟
2- مبانی و آثار سرپرستی از کودکان بی سرپرست با توجه به قانون و فقه امامیه چیست؟
3- ضمانت اجرای تبصره ی ماده ی 26 قانون حمایت از حقوق کودکان بی سرپرست و بدسرپرست چیست؟ آیا این تبصره ضمانت اجرایی چون بطلان نکاح دارد؟
ه) مبانی نظری و پیشینه تحقیق :
مبانی نظری
این تأسیس حقوقی ، در ماده واحده اجازه رعایت احوال شخصیه ایرانیان غیر شیعه مصوب 1312 ، در مورد ایرانیان غیر شیعه مورد شناسایی قرار گرفته است. قانونگذار ایران در سال 1354 با اقتباس از قانون “فرزندخواندگی” در حقوق کشورهای اروپایی بخصوص کشور فرانسه، قانونی را در تاریخ 24 فروردین 1354 به تصویب رساند. در هردو قانون اشاره ای به ازدواج سرپرست با فرزند خوانده نشده است و قانون گذار این بحث را مسکوت گذاشته است. از تصویب قانون 54 تا کنون نیز تنها 3 مورد ازدواج سرپرست با فرزند خوانده به ثبت رسیده است.
درتبصره ی ماده ی 26 قانون کودکان و نوجوانان بی سرپرست و بد سرپرست 1392 قانون گذار این امر مسکوت را مورد توجه قرار داده و بیان می کند: ازدواج چه در زمان حضانت و چه بعد از آن بین سرپرست و فرزندخوانده ممنوع است مگر اینکه دادگاه صالح پس از اخذ نظر مشورتی سازمان، این امر را به مصلحت فرزندخوانده تشخیص دهد.
در فقه نیز مواردی مشابه با موضوع از دواج با فرزند خوانده به چشم می خورد که در برخی موارد حکم به بطلان و در برخی موارد کراهت شدید آن بیان شده است؛ صاحب وسایل الشیعه، بابی در مورد کراهت ازدواج قابله با مولود باز کرده و هشت روایت در آن آورده است. در اولین روایت این باب از امام محمد باقر(علیه السلام) در این مورد سوال می شود که حضرت فرمود: «لا!» و سپس گفته شد که با دختر او نیز نباید ازدواج کند.
تحلیل ایشان این است که این قابله در فقه، به منزله ی مادر است. گفته نمی شود که همه احکام در رابطه با مادر را دارد اما به منزله ی مادر است، همانطور که یکی از احکام روشن این است که انسان نمی تواند با مادر خود ازدواج کند، با قابله ای که به منزله مادر اوست نیز نمی تواند ازدواج کند. شیخ طوسی این روایت را حمل بر کراهت این ازدواج کرده است، البته دو قید دارد.
پهنای باند حامل ارسالی است. برای دستیابی به این اهداف پیشنهاد می شود که از روش های نوین مدولاسیون مانند QAM64 و QAM32 و QAM16 و PSK8 و مدولاسیون های چند سطحی استفاده می گردد. یکی از ادواتی که نقش تعیین کننده در پهنای باند و قدرت در ارتباطات ماهواره ای دارد، تقویت کننده توان بالای TWTA است. یکی از مهمترین مشکلات موجود در بکارگیری مدولاسیون های چند سطحی در مدوم ها DVB-RCS، غیر خطی بودن مشخصه تقویت کننده توان بالای TWTA را در نزدیکی ناحیه اشباع قرار می دهند. کار در نزدیکی ناحیه اشباع باعث ایجاد اغتشاش در مسیر سیگنال و پهن شدن طیف توان می شود. برای رفع اثر غیرخطی تقویت کننده TWTA از روش های مختلف خطی سازی مانند پیشرو، بازخورد و خطی سازی توسط پیش اعوجاج استفاده می شود. چون خطی سازی توسط پیش اعوجاج از نظر پیاده سازی ساده و دارای پهنای باند وسیع می باشد، مورد توجه قرار گرفته است.
به طور کلی می توان هدف از انجام این تحقیق را، بکارگیری خطی سازی به روش پیش اعوجاج برای TWTA و بررسی عملکرد آن در بهبود گذردهی در شبکه DVB-RCS بیان نمود. در این تحقیق ابتدا به بررسی ویژگی های یک شبکه DVB-RCS با مدولاسیون وفقی می پردازیم و سپس اثرات غیر خطی تقویت کننده TWTA بر روی پهنای باند، منظومه سیگنال ارسالی و BER در
مدولاسیون