در دنیای اقتصادی امروز، حسابرسی به عنوان یک فعالیت حرفهای، یک تخصص و یک رشته دانشگاهی عمر نسبتاً کوتاهی دارد، که به زحمت به یکصد سال میرسد. ولی پیدایش حسابرسی به لحاظ زمانی با ظهور و معرفی حسابداری همراه بوده است. در واقع از زمانیکه پیشرفت و تحول در تمدن بشری این ضرورت را به وجود آورد که مسئولیت اداره اموال یک شخص به شخص دیگری تفویض شود(فرضیه نمایندگی) اعمال نوعی نظارت و پایبندی و وفاداری نسبت به تعهدات قراردادی نیز ضرورت یافته است(اسماعیلزاده و ترامشلو، 1391).
نقش حسابرس در جامعه، اعتباردهی به صورتهای مالی است. اگر سرمایهگذاران به استقلال حسابرسها شک نمایند، صورتهای مالی فاقد اعتبار خواهند شد. در حالیکه، اگر حسابرسی بصورت کارا انجام گیرد احتمال گزارشگری اشتباه به حداقل میرسد و علاوه بر اینکه قابلیت اتکا و اعتبار صورتهای مالی افزایش خواهد یافت، اعتماد سرمایهگذاران به صورتهای مالی بهبود مییابد و منجر به کاهش هزینه سرمایه و افزایش کارایی بازار سرمایه در جمعآوری منابع خواهد شد(وحیدیالیزئی و همکاران، 1393).حسابرسی صورتهای مالی از مهمترین ابزارهای حصول اطمینان از، شفافیت اطلاعات شرکتها به شمار میرود. افزایش کیفیت کار و حفظ استقلال موسسات حسابرسی راهکارهای مختلفی از سوی مراجع حرفهای و صاحب نظران در این حرفه ارائه شده است که یکی از پیشنهادهای مورد توصیه آنان، تغییر منظم حسابرس مستقل میباشد.فقدان شفافیت سود گزارش شده ریسک اطلاعاتی ایجاد میکند، در نتیجه سهامداران خواهان صرف ریسک بالاتری خواهند بود و به تبع آن هزینه سرمایه سهام عادی شرکت افزایش مییابد و بالعکس هر چقدر سود گزارش شده شفافتر و فاقد ابهام باشد، میزان اطمینان سهامداران به ویژه سهامداران نهادی افزایش یافته و سهام جذابتر میشود. جذابیت سهام برای سهامداران و سرمایهگذاران، تقاضای خرید آنها را نیز افزونتر کرده و نقدشوندگی سهام نیز افزایش مییابد. سهام دارای نقدشوندگی بالا از ریسکهای موجود در آن میکاهد و بازده مورد انتظار سهامداران را نیز پایین میآورد(فرانسیس و همکاران[1]، 2005).
در راستای مطالب فوق تحقیق حاضر به بررسی تأثیر چرخش حسابرس بر نقدشوندگی سهام شرکتهای پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران میپردازد، امید است نتایج تحقیق بتواند راهنمای عملی برای تصمیم گیرندگان و استفاده کنندگان قرار بگیرد و راهگشائی برای تحقیقات آتی باشد.
1-2-بیان مسئله
سایت های دیگر :
maked.blogsky.comهر چه بازارها توسعه یابند، ابزارهای جدیدتری برای پاسخگویی به نیازهای سرمایهگذاران تعریف میشوند. سرمایهگذاران در صورتی دارایی با ریسک بالاتر را میپذیرند که بازده بالاتری را عاید آنها سازد و لذا یکی از عوامل مؤثر بر ریسک دارایی قابلیت نقدشوندگی آن است. هر چه نقدشوندگی کمتر باشد، سهم جذابیت کمتری پیدا میکند.
کیفیت افشا در نقدشوندگی سهام در بازار سرمایه تأثیر زیادی دارد. انتشار عمومی، عدم تقارن اطلاعاتی را بین معاملهگران کاهش میدهد. لمبرت و همکاران[3](1999) خاطر نشان
4-3-8.برآورد مدل در شرکت های بالغ. 77
4-3-9.برآورد مدل در شرکت های رو به افول. 78
4-4.بررسی فرضیه های پژوهش. 80
4-4-1.آزمون فرضیه اول. 81
4-4-2.آزمون فرضیه دوم. 81
4-5. خلاصه فصل 82
فصل پنجم؛ نتیجه گیری و پیشنهاد ها5-1- مقدمه. 84
5-2. خلاصه موضوع و روش تحقیق و بیان فرضیه ها 85
5-3.تحلیل تطبیقی یافته ها 85
5-4.محدودیت های تحقیق 865-5.پیشنهاد ها 87
5-6.خلاصه فصل 88
منابع. 89پیوست. 94
فصل اول
کلیات تحقیق
1-1 بیان مسأله
محافظه کاری یکی از ویژگی های صورت های مالی است که در سال های اخیر به دلیل رسوایی های مالی ( در شرکت هایی مانند انرون و وردکام)توجه بیشتری را به خود جلب کرده است. با وجود اهمیت زیاد محافظه کاری تا کنون تعریف جامعی از محافظه کاری ارائه نشده اما در متون حسابداری دو ویژگی مهم محافظه کاری مورد بررسی قرار گرفته است. نخست جانبداری رو به پایین ارزش دفتری سرمایه نسبت به ارزش بازار آن و دوم گرایش به تسریع در شناسایی هزینه ها و تعویق شناخت درآمدها می باشد (پرایس،2005). واتز(2008) از بلیس (1924) در تعریف محافظه کاری چنین نقل کرده است “محافظه کاری به طور سنتی با ضرب المثل هیچ سودی را پیش بینی نکنید ،اما همه زیان ها را پیش بینی کنید تعریف شده است”. مالی از
سایت های دیگر :
1-1- مقدمه
از دیدگاه اقتصادی با فرض منطقی بودن رفتار افراد، فرض بر این است که همه در وهله اول به دنبال حداکثر کردن منافع خویش هستند. مدیران نیز از این قاعده مستثنی نمی باشند. مدیران علاقمندند در راستای حداکثر کردن منافع شخصی، رفاه اجتماعی و تثبیت موقعیت شغلی خود، تصویر مطلوبی از وضعیت مالی واحد تجاری به سهامداران و سایر افراد ذینفع ارائه نمایند.
لیکن در برخی موارد الزاماً افزایش ثروت مدیران در راستای افزایش ثروت سایر گروهها از جمله سهامداران نیست. این امر عدم همسویی میان منافع مدیران و سایر گروههای ذینفع در واحد تجاری را نشان می دهد.با در نظر گرفتن تئوری تضاد منافع میان مدیران و مالکان، مدیران واحدهای تجاری از انگیزههای لازم برای حداکثر کردن منافع خود برخوردار میباشند.در راستای تحلیل ارزش ایجاد شده برای سهامداران، جریانهای وجوه نقد آزاد شرکت از اهمیت خاصی برخوردار است. مدیران میتوانند از طریق شناسایی فرصتهای رشد مناسب، وجوه مذکور را در پروژههای با خالص ارزش فعلی مثبت سرمایهگذاری و به این ترتیب باعث افزایش ثروت سهامداران خود گردند. با توجه به تئوری تضاد منافع بین مدیران و مالکان، ممکن است برخی مدیران وادار شوند جریانهای وجوه نقد آزاد را در پروژههای با خالص ارزش فعلی منفی سرمایهگذاری تا در کوتاهمدت برخی از منافع شخصی خود را تأمین نمایند.همچنین جریان نقد آزاد زیاد، مدیران را در بکارگیری خود در پروژه های غیر سود آوری برمی انگیزاند که ممکن است استفاده از دارایی را کاهش دهند.
بنابراین، جریان نقد آزاد بالا منجر به مسائل نمایندگی می شود زیرا مدیران متمایلند که وجوه نقد را برای فعالیتهایی استفاده کنند که همکاری کمی در ارزش شرکت دارند. لذا وجود جریان نقد آزاد زیاد ممکن است به عدم استفاده کارا از دارایی ها بینجامد.
1-2- بیان مسئله
سهامداران هر شرکت را افراد و موسساتی با علایق، اهداف، افق های سرمایه گذاری و توانایی های مختلف تشکیل می دهند. برخی از ساختار های مالکیت به بعضی از سهامداران این امکان را می دهد که به میزانی نا متناسب با مالکیتی که در شرکت دارند در مدیریت دخالت داشته باشند. این مسئله ازجمله مواردی است که عملکرد یک شرکت را به طور نا مطلوبی تحت تاثیر قرار می دهد. (جنسن و همکاران، 1976)
برخی از ساختار های مالکیت با تقسیم درصد قابل توجهی از سود، موجب پدید آمدن مشکلاتی در شرکت می گردد. زیرا توزیع بخش قابل توجهی از سود سهام، مدیریت را وادار می سازد تا برای پرداخت سود به اندازه کافی وجه نقد ایجاد نماید و بدین ترتیب باعث کاهش وجه نقد در شرکت می شود. که این مسئله موجب کاهش توان مدیریت در استفاده از منابع شرکت در پروژه های سرمایه گذاری سودآور می شود. (جهانخانی و همکاران ،1384).
در حال حاضر وضعیت نقدینگی شرکت ها در شرایط نامناسبی قراردارد و اکثر شرکت های ایرانی به علت موقعیت تورمی که در کشور حاکم است ترجیح می دهند تا وجه نقد را به دارایی های دیگر تبدیل کنند و این موضوع باعث می شود که شرکت ها در سررسید بدهی ها و همچنین پرداخت سود سهام درمانده شوند و به اعتبار سازمان لطمه وارد شود. تجربه نشان داده است این مسئله یکی از دلایل عمده ایجاد تضاد بین مالکیت و مدیریت در شرکت ها می باشد. (رودپشتی ، کیانی ،1387)
احتمال ورشکستگی برای شرکت هایی که دارای ساختار مالکیتی با دید منفی نسبت به مدیریت هستند، حتی با وجود سود آوری مثبت وجود دارد. مدیریت با دارایی ها و بدهی ها سرو کار دارد که بایستی آنها را مدیریت نموده و در جهت حداکثر نمودن ثروت سهامداران به برنامه ریزی و استفاده از آن ها بپردازد. (رحمان ، نصر ،2007).
مالکان این قدرت و انگیزه را دارند که استفاده از داراییها را کنترل کنند. صاحبان سهام کنترل فرصت طلبی مدیران را از طریق تعدیل روابط بین جریان وجه نقد آزاد و استفاده بهینه از داراییها اعمال می کنند .استفاده بهینه از داراییها، ارزش شرکت را افزایش خواهد داد در مقابل استفاده غیر بهینه (غیر کارا ) ارزش شرکت را کاهش خواهد داد.جریان وجه نقد آزاد انگیزه هایی در مدیران ایجاد می کند تا از وجوه نقد آزاد در دسترس برای انواع فعالیتهایی استفاده کنند که ممکن است در افزایش ارزش شرکت کمک کند(جنسن ، 1986)
گاهـی اوقـات مدیران در وضـعیت هایی قرار می گیـرند که تصمـیم هایشـان به نفع سـهامداران شـرکت نبوده و متمـایل به سرمایه گذاری جریان وجه نقد آزاد در پروژه هایی هستند، که منافع شخصی را از طریق دنبال کردن رویه برنامه ریزی مناسب، و نادیده گرفتن ارزش فعلی منفی پروژه ها، به همراه دارد(کیم و همکاران ،2005).
برخی فـعالیتهـای سرمایه گذاری، بطور متوسط ، ممکن است بازگشت هایی را ایجاد کنند که از هزینه سرمایه کمتـر هستند. بدین ترتیب ، جریان وجه نقد آزاد ، عدم استفاده از دارایی ها را افزایـش می دهـد. زیرا مـدیـران جریان وجه نقـد را در پروژه های غـیر سود آور سـرمایه گذاری می کنند که مـنافـع شخـصی خـود را برآورده می سـازد. لذا می بایسـت در این راسـتا عوامـلی که بر عملکرد شرکت تأثیر می گذارند به خوبی شناسایی و مورد توجه قرار گیرند. (جنسن ، 1986)در سی سال گذشته موارد بسیاری از تضاد منافع بین گروه ها و چگونگی مواجهه شرکت ها با این گونه تضاد ها از سوی اقتصـاد دانـان مطرح شده اسـت . این موارد به طـور کلی تحـت عنوان تئـوری نماینـدگی در حـسابداری مدیریـت بیـان می شود. در تئوری نمایندگی هدف مالکان حداکثر سازی ثروت است، بنابراین به منظور دستیابی به این هدف بر کار نماینده نظارت و عملکرد او را ارزیابی می کنند (جنسن و همکاران، 1976)[1].
در حضور مسائل نمایندگی که از عدم تقارن اطلاعاتی بین مدیران و مالکان سرچشمه می گیرد، مدیران مایلند به جای توزیع وجوه در دسترس بین سهامداران، وجوه را به نفع خود و به هزینه سهامدارن در شرکت نگهداری کنند. این امر باعث می شود که بازار به نگهداری وجوه مازاد که به دلیل مسائل نمایندگی شکلی پایدار به خود گرفته است، واکنشی منفی نشان داده و
سایت های دیگر :
1-1 مقدمه
وجود اطلاعات مالی شفاف و قابل مقایسه یکی از ارکان مهم پاسخگویی و تصمیمگیری آگاهانه بوده و در رشد و توسعهی اقتصادی اثرگذار است. اگر چه اطلاعات مالی از منابع مختلف قابل استخراج است، اما در حال حاضر صورتهای مالی هستهی اولیهی منابع اطلاعات مالی را تشکیل میدهد و تقریبا حسابداران مسئول تهیه و ارائهی این صورتها هستند. از آن جا که صورتهای مالی به عنوان مهمترین منبع اطلاعاتی برای انعکاس نتایج عملکرد و وضعیت مالی و جریانات نقدی واحدهای تجاری شناخته شده است، به همین دلیل مبنای تهیهی صورتهای مالی که همان استانداردهای حسابداری هستند، از اهمیت بسیار زیادی برخوردار است و یکی از الزامات تهیه و ارائهی اطلاعات مالی با کیفیت مطلوب، وضع و تدوین اصول و استانداردهای حسابداری و رعایت آنها در عمل میباشد(مشایخ و همکاران،1391).
یکی از ویژگیهای کیفی مهم استانداردهای حسابداری، قابلیت مقایسه است که باید به عنوان یک مبنا در تهیهی صورتهای مالی در نظر گرفته شود.
سیستم حسابداری را میتوان به عنوان یک نقشه از رویدادهای اقتصادی صورتهای مالی تعریف کرد. دو شرکت زمانی دارای سیستم حسابداری مشابه هستند که صورتهای مالی قابل مقایسهای در مجموعهی رویدادهای اقتصادی مشابه ارائه دهند. قابلیت مقایسهی صورتهای مالی به استفادهکنندگان کمک میکند تا اطلاعات صورتهای مالی را با هزینهی کم تفسیر کنند و به آنها در شناسایی شباهتها و تفاوتهای بین رویدادهای اقتصادی شرکتها کمک میکند. به عبارت دیگر قابلیت مقایسهی صورتهای مالی مطلوب است زیرا تخصیص بهینهی سرمایه را آسان میکند. در نهایت زمانی که صورتهای مالی قابلیت مقایسه دارند، سرمایه گذاران قادر خواهند بود معاملات و رویدادهایی که زیربنای صورتهای مالی هستند را نسبت به گذشته ارزیابی کنند. به عنوان مثال قیمت جاری سهام منعکسکنندهی انتظارات بازار در مورد عملکرد آتی شرکت است و اگر پیشبینی سودهای آتی بهتر انجام گیرد، قیمت سهام میتواند حاوی اطلاعات مفیدی باشد(چوی و همکاران، 2013).
چندین عامل در مورد اهمیت قابلیت مقایسهی صورتهای مالی شرکتها در تحلیلهای مالی وجود دارد. بر اساس کمیسیون بورس اوراق بهادار[1]، زمانی که سرمایهگذاران در مورد شایستگی و قابلیت مقایسهی سرمایهگذاریهایشان قضاوت میکنند تخصیص کارآمد سرمایه آسان و اعتماد سرمایهگذار افزایش مییابد. سودمندی قابلیت مقایسه در بیانیهی مفاهیم حسابداری هیئت استانداردهای حسابداری مالی تاکید شده است. هیات استانداردهای حسابداری مالی بیان میکند که تصمیمات سرمایهگذاران و اعطای وام مستلزم ارزیابی فرصتهای جایگزین میباشد و سرمایهگذاران اگر اطلاعات مقایسهای نداشته باشند نمیتوانند به طور منطقی تصمیم بگیرند. با وجود اهمیت قابلیت مقایسه، معیارهای اندازه گیری قابلیت مقایسهی صورتهای مالی کاملا مشخص نیست و شواهد کمی از سودمندی قابلیت مقایسهی صورتهای مالی برای استفادهکنندگان وجود دارد(دیفرانکو و همکاران، 2011).
هیات استانداردهای حسابداری مالی[2] بیان میکند که اهداف کلی گزارشهای مالی فراهم کردن گزارشهای شرکتهای موجود و سرمایهگذاران بالقوه و بدهکاران با اطلاعاتی که آنها را به ارزیابی مقدار، زمان و خالص وجوه نقد آتی نامطمئن واحد قادر میسازد. هیات استانداردهای حسابداری مالی بیان میکند که صورتهای مالی قابل مقایسه در همهی شرکتها و در هر زمانی به استفادهکنندگان در شناسایی شباهتها و تفاوتهای بین اقلام کمک میکند. بهویژه برای اطلاعاتی که قابل مقایسه باشند همهی چیزهای مشابه باید به طور مشابه دیده شوند و چیزهای متفاوت باید به طور متفاوت دیده شوند. قابلیت مقایسهی صورتهای مالی افزایش نمییابد اگر به چیزهای غیرمشابه به طور مشابه و اگر به چیزهای مشابه به طور متفاوت نگریسته شود( کیم و همکاران،2012).
1-2 بیان مسئله هدف اصلی حسابداری ارائهی اطلاعات مفید برای تصمیمگیریهای استفادهکنندگان صورتهای مالی است. اطلاعاتی که در صورتهای مالی ارائه میشود، در صورتی مفید خواهد بود که از ویژگیهای کیفی خاصی برخوردار باشد. استفادهکنندگان صورتهای مالی باید بتوانند صورتهای مالی واحد تجاری را طی زمان، جهت تشخیص روند تغییرات در وضعیت مالی، عملکرد مالی و انعطافپذیری مالی واحد تجاری مقایسه نمایند. آنها همچنین باید بتوانند صورتهای مالی واحدهای تجاری مختلف را مقایسه کنند تا وضعیت مالی، عملکرد مالی و انعطافپذیری مالی آنها را نسبت به یکدیگر بسنجند. به منظور قابل مقایسه نمودن صورتهای مالی واحد تجاری در دوره های مختلف، ضرورت دارد اثرات معاملات و سایر رویدادهای مشابه در داخل واحد تجاری با ثبات رویه اندازهگیری و ارائه شود(مجتهدزاره و مددی نعمتی،1384).
یکی از مهمترین اهداف یکسانسازی جهانی استانداردهای حسابداری افزایش قابلیتمقایسهی صورتهای مالی است. از دیدگاه نظری این توافق وجود دارد که داشتن مجموعهی واحدی از استانداردهای با کیفیت بالا به نفع سرمایهگذاران است و منجر به کاهش هزینههای اداری جهت دسترسی به بازارهای سرمایه در سراسر جهان میگردد. در یک بازار سرمایهی یکپارچه، منطق وجود مجموعهی واحدی از استانداردها آشکار است، زیرا این مجموعهی واحد، مقایسهپذیری و درک گزارشگری مالی را بهبود میبخشد و بکارگیری سرمایه در فراسوی مرزهای سیاسی را کاراتر میسازد. گزارشگری مالی از طریق اینترنت در حال رایج شدن است و سرمایهگذاران از هر کشوری، صرفنظر از کشورهای محل اقامت آنها به اطلاعات مالی شرکتها دسترسی دارند و تنها در صورت استفاده از استانداردهای یکنواخت گزارشگری مالی میتوان وضعیت مالی شرکتهای سراسر دنیا را با یکدیگر مقایسه کرد(فروغی و اشرفی،1388).
همانطور که گفته شد یکی از اهداف حسابداری و تهیه صورتهای مالی، فراهم کردن اطلاعات سودمند به منظور تسهیل تصمیمگیری است. از جلوههای این سودمندی توان پیشبینی اقلام صورتهای مالی است. پیشبینی عاملی کلیدی در تصمیمگیریهای اقتصادی است. سرمایهگذاران، اعتباردهندگان، مدیران و دیگر اشخاص در تصمیمگیریهای اقتصادی متکی به پیشبینی و انتظارات هستند. از آ ن جایی که سرمایهگذاران و تحلیلگران مالی از سود به عنوان یکی از معیارهای اصلی برای ارزیابی شرکتها استفاده میکنند، آنان تمایل به اندازهگیری میزان سودآوری آتی دارند تا نسبت به نگهداری یا فروش سهام خود تصمیمگیری کنند. آنان با پیشبینی سود، نسبت به وضعیت یک شرکت قضاوت میکنند، زیرا در اصل تفاوت در این پیشبینیهاست که تخصیص منابع سرمایه به بخشها و واحدهای مختلف تجاری را تعیین میکند. این موضوع برای سرمایهگذاران بالقوه نیز اهمیت دارد. آنها با پیشبینی جریانهای نقدی و سودهای آتی نسبت به سرمایهگذاری و تخصیص منابع سرمایهی خود اقدام میکنند. به طور کلی ارزش اطلاعات حسابداری با ارزش و محتوای پیشبینی آن سنجیده میشود. از این رو هرگونه پژوهش که توان حسابداری را برای شناخت محتوای اطلاعات حسابداری، به ویژه از نظر توان پیشبینی افزایش دهد، به همان نسبت برای حسابداری مهم است و به همین ترتیب برای زمینههای مربوط به حسابداری نظیر مدیریت امور مالی اهمیت دارد(علوی طبری و جلیلی، 1385).
پژوهشهای قبلی اشاره دارند که کیفیت بالای افشا میتواند به سرمایهگذاران در پیشبینی عملکرد آتی شرکت کمک کند و برخی مطالعات اخیر نیز استفاده از استانداردهای بینالمللی گزارشگری مالی[3] را به عنوان یک وسیله برای بهبود قابلیت مقایسه میپذیرند، این مطالعات حاوی اطلاعاتی از سودمندی قابلیت مقایسه در مورد افزایش تجزیه و تحلیل اطلاعات محیط کسب و کار است.
برادشو و همکاران(2009) و همچنین دی فرانکو و همکاران[4] (2011) با استفاده از اندازهگیری قابلیت مقایسه در سطح شرکت نشان دادند که برای شرکتهایی که قابلیت مقایسهی بالایی با صنایع همصنف خود دارند؛ دقت پیشبینی سود توسط تحلیلگران مالی بالاست و پراکندگی کمتری وجود دارد. به عبارت دیگر فنگ و همکاران(2012) و کیم و همکاران[5] (2013) گزارش کردند که قابلیت مقایسه در بازارهای اعتباری خصوصی و عمومی نیز سودمند است. با توجه به پیامدهای قابلیت مقایسه برای تخصیص بهینهی سرمایه، چن و همکاران[6] (2013) مطالعاتی انجام دادهاند که نشان میدهد در شرکتهایی که با صنایع همصنف خود قابل مقایسه باشند، سرمایهگذاران در محیط کسب و کار بهتر میتوانند تصمیمگیری کنند. همچنین کمپبل و یانگ[7](2012) نشان دادند زمانی که قابلیت مقایسهی صورتهای مالی بین شرکتها وجود دارد تاثیر منفی اخبار صنایع همصنف بر قیمت سهام افزایش مییابد و سرمایهگذاران بهتر میتوانند تاثیر انتشار اخبار بر صنایع همصنف را درک کنند. هاو و همکاران[8](2012) نشان میدهند سودمندی اطلاعات قیمت سهام در مورد سودهای آتی تا چه اندازه اطلاعات ارزشمندی از چشمانداز آتی شرکتها را برای سرمایهگذاران فراهم میکند و در قیمت سهام تاثیر دارد. همچنین آنها نشان دادند که اطلاعات بیشتر در مورد معاملات و فعالیتهای جاری شرکتها میتواند پیشبینی دقیق سرمایهگذاران از عملکرد آتی شرکت را تسهیل نماید. به طور مشابه، سرمایهگذاران میتوانند برای به دست آوردن اطلاعات بیشتر در مورد معاملات و فعالیتهای اساسی شرکت به صورتهای مالی قابل مقایسه اتکا کنند که از طریق رویهها، برآوردها و مفروضات حسابداری ایجاد میشود. با استفاده از قابلیت مقایسهی اطلاعات حسابداری، سرمایهگذاران قادر خواهند بود شباهتها و تفاوتهای بین شرکتها را شناسایی کنند(چوی و همکاران،2013).
در این پژوهش ارتباط بین قابلیت مقایسه و بازده سهام بررسی میشود که برای تخصیص بهینهی سرمایه ضروری است از طریق ضریب واکنش سود آتی[9] رابطهی بازده جاری سهام
سایت های دیگر :
به عنوان معیار کارآیی تعریف شود. در این صورت واحدی که اندازه یک یا صد درصد را به خود اختصاص دهد کارآ و دیگر واحدها ناکارآ تلقی خواهند شد. روش تحلیل کارآیی مبتنی بر این رویه مبتنی بر تحلیل هم ارزی (فارل 1956) و ابداع تحلیل پوششی داده ها(چارنز، کوپر و رودز 1997) ابداع و طی دهه های اخیر کاربرد گسترده ای یافته است.
بررسی پیشینه ارزیابی عملکرد در حوزه بانک ها نشان می دهد که تحقیقات متعددی در زمینه کمک به مدیران و سیاست گزاران بانک و واحدهای تحت مدیریت به عنوان شعب در زمینه های نطارت و هدایت، در ایران و دیگر کشورها به انجام رسیده است. محور این تحقیقات عموما بر مبنای اندازه گیری کارایی شعب بانکی و معیارهای موثر یا مربوط به آن نظیر سود، نقدینگی و دیگر متغیرهای خرد و کلان اقتصادی است. در بخشی از این تحقیقات به ارزیابی عملکرد مبتنی بر یکی از روش های تحلیل شاخص عملکرد، اقتصادسنجی یا تحلیل پوششی داده ها به تنهایی یا به کارگیری و تحلیل مقایسه ای نتایج به دست آمده پرداخته اند. در دسته ای دیگر از تحقیقات صرفا هدف تعیین کارایی و عوامل موثر کارآیی مبادرت شده و کمتر به ارتباط کارآیی یا تاثیر آن بر معیارهایی چون جذب سپرده ها توجه شده است.(کاشانی 1380) هدف از این تحقیق به کارگیری روش تحلیل پوششی داده ها در ارزیابی کارآیی شعب بانک کشاورزی استان اصفهان و سنجش تاثیر آن بر جذب سپرده ها بوده است. در این ارزیابی مبتنی بر ادبیات تحقیق، نهاده ها و ستانده های اساسی شناسایی و بر مبنای عملکرد سال مالی منتهی به 29/12/1393 و در سنجش مقایسه ای شعب اندازه کارایی هر شعبه تعیین و بر این اساس نسبت به رتبه بندی شعب تحلیل شده است. در ادامه تاثیر کارآیی شعب مورد ارزیابی را بر میزان جذب سپزده ها بررسی شده است. در تحلیل عوامل موثر بر کارآمدی هر یک از شعب مورد ارزیابی از تحلیل فاصله مبتنی بر کمبود های متناظر با نهاده ها یا مازاد متناظر با ستانده ها و گروه های مرجع بهره گرفته شده است. به جهت محرمانه بودن داده های عملکردی و نتایج مربوط به آن و به اصرار مدیریت عالیه بانک از کدبندی شعب استفاده شده و از افشای نام شعب متناظر با نهاده ها و ستانده ها و نتایج کارآیی اجتناب شده است.
2-1-طرح مسئله تحقیق
خصوصی سازی برخی از بانک های دولتی، شکل گیری بانک های خصوصی در سال های اخیر، اتخاذ و ابلاغ سیاست های واحد در ارتباط با نظام بانکی، شرایط اقتصادی رکودی-تورمی و .شرایط پیچیده رقابتی را برای فعالیت های بانکی فراهم ساخته است. لذا در این شرایط برای تداوم فعالیت و ادامه حیات بانک ها کارآیی مالی شعب امری ضروری است. گام بنیادین در پایداری چنین روش مدیریتی ایجاب مینماید که به روشهای کارآمد علمی – کاربردی، تعادل بین نهادهها و ستاده های سازمان ایجاد شده و با ارزیابی مستمر عملکردها به نهادینه کردن بهره وری اقدام شود. بدیهی است دستیابی به خواستهها و ضرورت های مذکور آن چه این طرح در پی آن است، با اندازه گیری فعالیتها و از طریق به کار گیری مدلهای علمی و کمیت پذیر ونهایتا طراحی و استقرار یک نظام ارزیابی عملکرد ممکن خواهد بود.
افزایش کارائی مستلزم شناخت و این مهم مستلزم اندازه گیری است. اندازه گیری؛ (1) موجبات شناسائی عوامل موثر در بهبود کارائی را فراهم میسازد، (2) در تعیین اولویتها و تصمیم گیریها کمک میکند،(3) مدیریت را در شناخت فراگیر و موثر نواحی مسأله دار یاری میکند، (4) اطلاعات با ارزش برای ارزیابی تأثیر تغییرات و هدایت منابع در اختیار مدیر قرار میدهد.(چارنز، کوپر و رودز 1996)
بدون یک سیستم مناسب اندازه گیری کارائی ، نمیتوان انگیزهها و روابط کاری را بهبود بخشید. اندازه گیری کارایی و استقرار سیستم مربوط باید جزء اولویتهای نخست سازمان باشد. یکی از وظایف مهم مدیریت اعمال کنترل دقیق بر امور جاری مجموعه تحت نظارت اوست و اندازه گیری و ارزیابی کارائی از آن جهت که نتایج را به صورت کمی بیان میکند بهترین وسیله کنترل عملکرد هر سازمان به شمار میرود.
روشهای پارامتریک بر مبنای مدلهای اقتصادسنجی و تئوری اقتصاد خرد بنا شده است.در این روش با استفاده از دادههای تلفیقی ابتدا تابع هزینه (تولید) با توجه به فروض در نظر گرفته، تخمین زده میشود وبا توجه به تابع مذکور ، کارائی محاسبه میگردد ولی روش ناپارامتریک بر اساس یک سری بهینه سازی با استفاده از برنامه ریزی خطی میباشد در این روش منحنی مرزی کارا از یک سری نقاط که به وسیله برنامه ریزی خطی تعیین میشود، ایجاد میگردد.(فارل1957)
مفهوم کارائی را برای اولین بار کوپمنز ودبرو در سال 1957Koopmans & Debreu)) به اقتصاد خرد اضافه گردید. شواهد تجربی نشان میدهند که همه مؤسسات همیشه در نقطه بهینه فعالیت نمیکنند. از این رو، همه آنها در حداقل کردن استفاده از نهادهها با فرض تولید مقدار ثابت محصول و سطح تکنولوژی مفروض نبوده و از لحاظ فنی، با نا کارائی مواجهند.لذا بر مبنای چارچوب کلی تعریف شده در مقدمه تحقیق یکی از وظایف اساسی مدیریت، کنترل یا نظارت بر عملکرد، اطلاع از وضعیت عملکرد و در صورت لزوم تعدیل اهداف یا اصلاح عملکرد است.این ارزیابی در حالت کمی غالباً به دلیل تعدد دادهها و ستاده ها در هر سازمان یا شعبه مورد ارزیابی کار دشواری است. اشکال اساسی در ارزیابی هم سنخی، همگن یا متجانس نبودن دادهها و ستاده ها و در نتیجه عدم تلفیق آنها با یکدیگر است.
امروزه روش مدلسازی ریاضی به نام تحلیل پوشش دادهها، هم زمان همه دادهها و ستاده ها بدون نیاز به یک معیار ارزشی جهت تلفیق دادهها و ستاده ها و بدون نیاز به پیش داوری
سایت های دیگر :